روزنامه کائنات
5

گزارش

۱۴۰۱ دوشنبه ۱۱ مهر - شماره 4220

کائنات ساختار گفتمانی فرهنگی-سیاسی در کشور را بررسی کرد:

تشدید بحران در مرجعیت رسانه‌ای

 شکوه رادمهر- در دنیای رسانه‌ای شده و روزهایی که فهمِ افراد از دنیای پیرامون‌شان عمیقا متاثر از عملکرد رسانه‌هاست، اهمیت رسانه‌ و حرفه خبرنگاری، نیاز به یادآوری ندارد. تاثیرگذاری رسانه‌ها امروز در همه ابعاد زندگی گسترده‌تر شده و تصور دنیای بدون رسانه و خبر، به غایت دشوار است. رسانه‌ها در حوزه‌هایی همچون بسط شفافیت، گسترش نظارت عمومی، تقویت صدای جامعه مدنی، مقابله با مفاسد اقتصادی، شنیده و دیده شدن لایه‌های خاموش انسان و جامعه، بهبود سازوکارهای حکمرانی و موارد متعدد دیگر؛ کارکردهای اثبات شده دارند و این کارکردها جز با نقش‌آفرینی و کارآمدی سرمایه‌ انسانی آنها، بویژه خبرنگاران محقق نمی‌شود.
امروز باید بیش از هر زمانی به نقش رسانه‎‌های داخلی در بحران‌های اجتماعی و سیاسی توجه کنیم
یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی گفت: اگر ما هم می‌خواهیم مدیریت بحران انجام دهیم، باید با استفاده از ظرفیت رسانه‌های داخلی، شخصیت و بزرگان و ابزاری که در اختیار داریم این کار را انجام دهیم که یکی از این ابزارهای مهم نقش رسانه‌ها است.
شهریار حیدری ، درباره این‌که در حوادث اخیر، شاهد میدان‌داری رسانه‌های خارجی در غیاب نقش آفرینی رسانه‌های داخلی بودیم دلیل این مساله چیست، گفت: حتما باید به نقش رسانه‌های داخلی توجه داشته باشیم. بعضی‌ها در داخل کشور اصلاً اعتقادی به رسانه ندارند. همه ما باید به نقش رسانه در تبیین مسائل کشور معتقد باشیم و همچنین به این مهم اهمیت دهیم همان طوری که رسانه‌های خارجی به این امر اهمیت می‌دهند و نقش‌آفرینی می‌کنند، معتقدم باید به نقش رسانه‌های داخلی توجه و درباره‌شان اعتمادسازی کنیم.
وی با اشاره به اینکه مردم باید به رسانه‌های داخلی اعتماد کنند و این امر مهم‌تر از هر چیز دیگری است، عنوان کرد: چرا یک رسانه خارجی باید این همه نقش‌آفرینی در بحران‌ها داشته باشد؟ این  مطلب حکایت از آن دارد که به این رسانه‌ها بودجه می‌دهند و توجه می‌کنند و به همین جهت است که نقش‌شان در بحران‌آفرینی موثر است.
حیدری گفت: اگر ما هم می‌خواهیم مدیریت بحران انجام دهیم، باید با استفاده از ظرفیت رسانه‌های داخلی، شخصیت و بزرگان و ابزاری که در اختیار داریم این کار را انجام دهیم که یکی از این ابزارهای مهم نقش رسانه‌ها است. لذا ضرورت دارد مجموعه دولت توجه ویژه‌ای به رسانه‌ها و در سازمان‌دهی و مدیریت آنان داشته باشد. بنابراین ابتدا باید اعتبارات لازم را در اختیار رسانه‌ها بگذاریم تا بتوانیم در شرایط بحرانی از رسانه استفاده کنیم؛ چراکه نقش موثری در هدایت افکار عمومی می‌توانند داشته باشند. این نماینده مجلس شورای اسلامی یادآور شد: وزارت ارشاد متولی این کار است و ابزار لازم را در اختیار دارد که حتما باید این کار را انجام دهد. امیدوارم مسئولان از این گونه  بحران‌ها و مسائل حداقل یاد بگیرند چگونه باید از ظرفیت رسانه استفاده شود؛ چراکه معتقدم به هر شکل آنچنان که باید و شاید به رسانه‌ها توجه نمی‌شود و برای همین است که یک رسانه خارجی می‌تواند این همه بحران ایجاد و نقش‌آفرینی کند که این برای ما هزینه دارد و خطرناک است. وی خاطرنشان کرد: همه این بحران‌ها به نوعی می‌تواند برای مسئولان و وزارت ارشاد عبرت و یا فرصت باشد که بتوانند به رسانه‌ها و نقش آن‌ها در فضای سیاسی و اجتماعی کشور توجه بیشتری داشته باشند. امروز بیشتر از هر زمانی رسانه‌ها مورد توجه همه دولت‌ها و حاکمیت‌ها هستند و امیدواریم وزارت ارشاد بتواند این کوتاهی را جبران و نسبت به سامان‌دهی و همچنین تامین امکانات فنی و مالی رسانه‌ها کمک و اقدامات شایان را انجام دهد. حیدری گفت: مسئولان می‌توانند اطلاعات درست را در اختیار رسانه‌ها و صداوسیما بگذارند تا رسانه‌های خارجی نتوانند شایعه‌سازی کرده و روی اخبار دروغ مانور دهند. به دلیل خلاء نقش رسانه‌های داخلی است که رسانه‌های خارجی این نقش را ایفا می‌کنند که رسانه‌های خارجی هم مشخص است سمت و سوی‌شان در مخالفت با نظام و انقلاب است و همچنین به دنبال بحران‌سازی هستند و این‌گونه نیست که اخبار را به صورت واقعی پوشش دهند. این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی گفت: رسانه‌های خارجی هنگامی که خلاء نقش‌آفرینی رسانه‌ها در کشورمان را مشاهده می‌کنند دست به نقش‌آفرینی می‌زنند و این امر به خاطر کوتاهی است  که در این طرف وجود دارد و آن طرف از این خلاءها و فرصت‌ها استفاده می‌کنند.
انتقال مرجعیت شبکه‌های خبری به فضای مجازی
خطر رسانه ملی با ریزش 45درصدی از مخاطبان و مهاجرت به فضای مجازی به صدا درآمده است و جایگزینی شبکه‌های اجتماعی، علاوه بر مخاطرات برای مردم و حاکمیت، در اعتماد مردم به اخبار رسانه‌های رسمی نقش بسزایی ایجاد کرده است. آمار مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران از کاهش چشمگیر محبوبیت رسانه ملی خبر می‌دهد. بر اساس گزارش این مرکز، مرجعیت رسانه ملی که در سال ۱۳۸۳ بیش از ۷۰ درصد بوده تا سال ۱۴۰۰ سیر نزولی داشته و حالا به کمتر از ۴۵ درصد رسیده است و در نتیجه خالی شدن میدان، سایت‌های خبری و فضای مجازی این جایگاه را پر کردند. در سال‌های اخیر با گسترش دسترسی مردم به اینترنت و گوشی‌های هوشمند و در کنار آن همه‌گیری ویروس کرونا باعث شد تا سهم بازار خبر بین رسانه ملی با داشتن ردیف بودجه و هزاران کارمند با فضای مجازی حدودا یکسان شود و با این روند این احتمال وجود دارد که سهم رسانه ملی همچنان و هر روز کاهش پیدا کند.
دلایل افت محبوبیت
اگرچه به‌جز افزایش زیرساخت‌های اینترنتی، کند بودن اطلاع‌رسانی دقیق و شفاف، تک‌صدایی در رسانه ملی و نیز بی‌پرده بودن طرح مسایل در فضای مجازی از علت‌های دیگر این کاهش است. از دیگر موضوعاتی که باعث تغییر نگاه مردم به رسانه ملی شده نحوه تنظیم محتوا در این رسانه و انتشار فیلم‌هایی در فضای مجازی از پشت صحنه برخی مصاحبه‌ها و افراد مصاحبه‌شونده است.
کندی در اطلاع‌رسانی در آمار ایسپا نیز یک شاخص برجسته است.
اما طبق این آمار، شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای نیز در این بازه ۱۷ساله مرجعیت خبری خود را از دست داده‌اند. درحالی‌که شبکه‌های ماهواره‌ای در سال ۱۳۸۸ اوج میزان مرجعیت خود را تجربه کرده و به سهم بالای ۲۰ درصد رسیده‌اند، از سال ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۰ در حدود 5 درصد مرجعیت داشته‌اند. علت دیگر کاهش محبوبیت صدا و سیما و کانال‌های ماهواره‌ای داشتن محدودیت‌های متعدد در پخش محتوا است که عملا با اعمال هر نوع محدودیت، طیفی از مخاطبان خود را از دست می‌دهند و اگر مردم صدا و مشکلات واقعی خود را در شبکه‌های خبری پیدا نکنند، طبعا به دنبال جایگزینی برای کسب خبر و رساندن صدای خود خواهند بود.
یکی دیگر از مشکلات تلویزیون عدم استفاده و نبود تولیدکنندگان حرفه‌ای خبر است. در سال 1401 و با وقوع چندین حادثه طبیعی و اعمال سیاست‌های اقتصادی، تولیدکنندگان خبر تنها تغییرشان دکور برنامه بود و نتوانستند در موضوعات اقناع عمومی‌ را حاصل کنند.
در همین راستا به نظر می‌رسد همسویی رسانه‌های سنتی و آنلاین راهکاری است که می‌توان از آن استفاده کرد. از سوی دیگر یکی از مزیت‌های مجازی، امکان گفت‌وگوی هزاران نفر در لحظه در خصوص یک موضوع است ولی در رسانه‌های سنتی این امکان وجود ندارد. به علاوه اینکه مخاطب در لحظه می‌تواند با رصد سایت‌ها و فضای مجازی مهم‌ترین اخبار را به دست آورد این در حالی است که رسانه‌های سنتی چنین امکانی را ندارند. یک محقق در مقایسه این ویژگی تلویزیون با خصلت شبکه‌های اجتماعی می‌گوید: برخلاف تلویزیون، در بستر شبکه‌های اجتماعی کاربر این امکان را دارد که صدها اکانت، پیج و کانال خبری با گفتمان‌های مختلف را همزمان دریافت کرده، اخبارشان را با یکدیگر مقایسه کند و برآیند خودش از خبر را داشته باشد.
فیلترینگ و سواد رسانه‌ای
از این نکته نیز نباید غافل بود که رشد روزافزون سایت‌های خبری و شبکه‌های اجتماعی و فیک‌نیوزها روی امنیت روانی مردم تاثیرگذار است و موجب ترویج نگرانی و استرس در جامعه می‌شود. با این حال اما مشاوران و کارشناسانی که تنها راه را محدودیت می‌دانند، باعث اعمال سیاست‌گذاری اشتباه در مسیر شده‌اند که نتیجه کاملا عکس داده است. جایگزینی پلتفرم‌های داخلی با خارجی راه‌حل مشکل نیست. کما اینکه به عنوان مثال شرکت اپل برای تولید گوشی با شرکت‌های رقیب خود همکاری نزدیک دارد و برای تولید گوشی‌های آیفون خود، صفحه‌نمایش آن را سامسونگ، دوربین آن را سونی و سایر شرکت‌های رقیب می‌سازند. به عبارت دیگر آنچه مغفول مانده و به آن توجه نمی‌شود ایجاد یک اکوسیستم است. اکوسیستمی‌ که می‌تواند رسانه ملی با فضای مجازی، رسانه‌های فراگیر صوت و تصویر و سایر رسانه‌های رسمی‌ ایجاد کند و از حالت تک قطبی و تک صدایی بیرون آید. در عصر جدید به هر حال مردم راهی برای اطلاع از وقایع کشور و جهان پیدا خواهند کرد و با توجه حضور رسانه‌هایی که عملا کارشان تخریب و سیاه‌نمایی است با سیاست‌های فعلی مردم و مخاطبان را دو دستی تقدیم آنها می‌کنیم. زمانی مردم با تلاش و گرفتن امواج سایر رادیوهای خارج‌نشین، سپس نصب ماهواره و اکنون نیز اینترنت، آنچه را می‌خواهند می‌شنوند پس بهتر است علاوه بر آموزش مردم، آنچه اعتماد مردم را سلب می‌کند از سر راه برداریم. اگر مدیران در این تفکر هستند که فضای مجازی باعث تشدید گفتمان می‌شود و بایستی مردم محدود شوند با سرعت تکنولوژی چه سیاستی را در پیش خواهند گرفت؟ سال پیش صحبت از اینترنت ماهواره‌ای بود و امروزه صحبت از دریافت اینترنت ماهواره‌ای روی گوشی‌های همراه جدید است. چه بخواهیم و چه نخواهیم زندگی مردم از کسب و کارها گرفته تا سرگرمی، با فضای مجازی گره خورده است. پس بهتر است قبل از آنکه دیر شود تلاشی برای باقی ماندن در میدان رسانه صورت گیرد، چرا که این روزها کشورها علاوه بر جنگ سرد و سخت در جنگ نرم و رسانه‌ای نیز به صورت حرفه‌ای هزینه‌های زیادی می‌کنند.
مهمترین نكات پیرامون وضعیت مرجعیت رسانه‌ای
چند سال پیش پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات مهمترین نكات پیرامون وضعیت مرجعیت رسانه‌ای مطرح ازنظر كارشناسان و صاحبنظران را بدین شرح اعلام كرد:
«اعتماد كه یكی از مولفه‌های مرجعیت رسانه‌ای است می‌تواند فراگیرتر باشد اگر رسانه‌ها مولفه‌های رسانه‌ای مثل صحت، دقت، امانت‌داری، عینی‌گرایی و دیگر مولفه‌ها را رعایت كنند. از طرف دیگر توزیع اطلاعات در عصر ما متكثر شده و انواع رسانه‌ها دست‌اندركار توزیعش هستند لذا مرجعیت رسانه‌ای هم امر توزیع شده است و به همین دلیل به‌شدت نسبی است».
«استقلال رسانه‌ها اصل اول مرجعیت رسانه‌ای، از قدرت و ثروت است. در كشور ما ساختار حرفه‌ای در رسانه‌ها شكل نگرفته و رونامه‌نگاری مبتنی بر اصول صحت، دقت، امانت‌داری و اخلاق حرفه‌ای كه از ارزش‌های روزنامه‌نگاری حرفه‌ای است ایجاد نشده است به این علت كه هنوز روزنامه‌نگاران ما وضعیت معیشت و قرارداد مشخص با سازمان خود ندارند».
«اشكال عمده این است كه هنوز باور نكرده‌ایم مدرنیته وارد كشور و در ادامه وارد رسانه‌ها شده و ما با نگاه، تفكر و رویكرد سنتی به این قضیه نگاه می‌كنیم. اگر این مساله و نوع نگاه حل و اصلاح شود بسیاری از مسائل به راحتی حل خواهد شد. امروز با همین رویكرد سنت و مدرنیته تكثر، تعدد و عدم نیاز به مجوز رسانه‌ها را باور نداریم. امروز باید قبول كنیم كه تكنولوژی تولید محتوا در اختیار رسانه‌های دولتی نیست بلكه در اختیار مردم است. نگاه بی‌طرفانه یكی از نگاه‌هایی است كه می‌تواند مرجعیت رسانه‌ای را برگرداند».
«مساله مرجعیت رسانه‌ای تابعی از بحث كلان‌تری است كه باید آن را مرجعیت فرهنگی-سیاسی نامید. یك ساختار گفتمانی فرهنگی-سیاسی وجود دارد كه در جاهای مختلف خودش را نشان می‌دهد كه یكی از جلوه‌هایش در مفهوم عملكرد رسانه‌ای متجلی می‌شود. در بحث مرجعیت رسانه‌ای ما باید با یك قلمرو سرزمینی صحبت بكنیم یعنی ما الان دو فضای رسانه‌ای داریم: داخل كشور و خارج كشور. در دو قلمرو سرزمینی دو الگوی رفتار متفاوت وجود دارد. در واقع دو فضای رسانه‌ای است. رسانه‌ای كه در ایران كار می‌كند مجبور به رعایت مجموعه‌ای از ملاحظات است و كسانی كه در خارج از كشور فعالیت می‌كنند تابع یكسری قواعد دیگر هستند. وقتی از مرجعیت رسانه‌ای صحبت می‌كنیم تلقی این است كه فضای رسانه‌ای داخل كشور مرجعیش را از دست داده است». «در حال حاضر مجموعه‌ رسانه‌های داخل كشور (اعم از تلویزیون، رادیو و مطبوعات) با رسانه‌های خارج كشور در رقابت هستند. در این بین ساختار كسب اطلاعات در جهان با ظهور اینترنت و گوشی‌های هوشمند متحول شده و در جامعه ما به شكل استثنایی فضای كاملا متفاوتی پیدا كرده است. اما چرا این تفاوت ایجاد شده بنابر گزارش‌های مختلف در ایران اپلیكشن‌ها كاملا كاركرد خبری پیدا كرده‌اند مثل تلگرام، اینستاگرام و توییتر. اما در كشور‌های جهان این اپلیكشن‌ها علاوه بر كاركرد خبری نقش حاشیه‌ای دارند و در آنجا برای مثال CNN اهمیت خبری دارد اما مصرف‌كننده ایرانی به شبكه خبری ایرانی مراجعه نمی‌كنند. این تغییر ساختار یك واقعیتی است كه هیچ‌گاه در ایران به آن توجه نشده است».
«اعتماد عمومی مرتبط با آزادی است. كاری كه باید بخش دولتی انجام دهد تامین آزادی است. اگر آزادی مطبوعات تامین شود بسیاری از مشكلات حل می‌شود».
«مقاطعی در كشور مرجعیت رسانه‌ای در داخل كشور بود اما اكنون تلقی مردم بیشتر شبیه تعبیر بوق تبلیغاتی بودن رسانه‌ها است. همچنین روزنامه دولتی به این شدت كه ما داریم در هیچ‌ جای دنیا وجود ندارد. در چنین شرایطی مرجعیت رسانه‌ای بحران پیدا می‌كند.
بحران اصلی مطبوعات بعد از تولید محتوا بحران بازاریابی است. اگر توزیع مطبوعات درست شود و تیراژ روزنامه‌ها دو برابر خواهد شد. بحران رانت نیز وجود دارد. آنقدر روزنامه دولتی و شبه دولتی و حكومتی وجود دارد كه نمی‌شود با آن‌ها رقابت كرد. برای برون رفت از این وضعیت باید شخصیت مطبوعات را به آن‌ها بازگردانیم. باید به مردم تحلیل ارائه دهیم و بگوییم سمت‌وسوی رسانه كدام است. تكثر در مطبوعات منجر به تشویش می‌شود. باید رانت نیز از بین برود و ثبات و آموزش به مطبوعات بازگردد. در نهایت باید رسانه‌ها و مطبوعات داخلی را احیا كنیم.
در ایران هیچ پدیده‌ مدرنی را مثل رسانه‌ها سنتی استفاده نمی‌كنیم. فرض اساسی این است كه ما چیزی به عنوان رسانه مستقل از دولت نداریم. تا وقتی كه رسانه‌ها از حكومت مستقل نشوند غیرممكن است مرجعیت رسانه‌ای ایجاد گردد. مساله فقدان شفافیت و فساد در كشور نیز آسیب‌ زننده است. فقدان شفافیت امكان این را فراهم نمی‌كند كه به اطلاعات دسترسی داشته باشیم. از سوی دیگر تا زمانی كه رادیو و تلویزیون درست نشوند غیرممكن است مطبوعات بتوانند كاری انجام دهند. مرجعیت رسانه‌ای ربطی به اعتماد ندارد بلكه به مصرف ربط دارد و این مصرف است كه مهم است. ممكن است اعتماد مردم به شبكه‌های اجتماعی كم باشد اما مصرف این شبكه‌ها زیاد باشد». «مرجعیت رسانه‌ای در ایران آسیب دیده است ولی از بین نرفته است و صدای رسانه‌های مرجع به مردم نمی‌رسد یا نمی‌گذارند كه برسد. همچنین سیاست رسانه‌ای در ایران اشتباه است و این نوع سیاست نیاز به بازنگری در سه سطح رسانه‌ها، مردم (تغییر الگوی مصرف) و رفتار حاكمیت و دولت با مردم و رسانه (رفتار كنونی منجر به از بین رفتن اعتماد مردم شده است) دارد. برای حل این مسائل باید سرمایه‌گذاری در حوزه رسانه را تقویت كنیم و به رسانه‌های رسمی رسمیت ببخشیم و همچنین صنف رسانه و روزنامه‌نگاران را تقویت كنیم».
«در حال حاضر تهدیدهای بیرونی داریم و آن چیزی كه می‌تواند این دست تهدیدها را خنثی كند سرمایه اجتماعی و انسجام درونی است این در حالی است كه ما در تقویت سرمایه اجتماعی دچار مشكل هستیم. ما باید به مرجعیت رسانه‌ای از طریق مولفه‌های گوناگونی نگاه كنیم».

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه