صفحه اول
امیر سبحانی- همه ما امروز در دنیایی زندگی میکنیم که به صورت ناخودآگاه در شرایط اشباع رسانهای قرار گرفته ایم، زیرا فضای اطراف ما سرشار از اطلاعات است، پس همه ی ما نیاز داریم در انتخابهای خود بیشتر دقت کنیم، البته امروزه مردم باسواد تر شدهاند و حتی در غذایی که مصرف میکنند مراقبت می کنند که چقدر کلسترول، ویتامین و یا مواد دیگر باید باشد، این مراقبت در فضای رسانهای هم باید انجام شود و هر فرد باید بداند چه مقدار در معرض رسانههای مختلف قرار می گیرد و چه چیزهایی را از آن ها باید برداشت کند. روزانه مطالب بسیار زیادی در حوزه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و یا حتی اخبار مربوط به افراد مشهور و بازیگران در طول روز انتشار مییابد که برخی از آنها شایعات فاحشی هستند و واقعیت ندارند. در سال های اخیر به وفور شاهد این موضوع بودهایم که بسیاری از صحبتهای افراد در شبکههای رسانه ای دچار تحریف میشود و با کم و زیاد کردن و منقطع کردن این سخنان مفهوم کلی مطلب و خبر کاملا عوض میشود. مهارت های سواد رسانه ای برای شناخت محتوای ارائه شده در رسانه ها لازم است. آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چه مقدار از حجم رسانه هایی که دنبال می کنید دارای محتویات واقعی هستند؟ با توجه به اینکه زمان زیادی از افراد به اشکال مختلف توسط رسانه ها صرف می شود باید مطمئن شوید که آن را به شیوه ای عاقلانه مصرف می کنید. شیوه اطمینان از این فرایند و آگاهی به جوانب محتوا همان چیزی است که سواد رسانه ای خوانده می شود. سواد رسانه ای مانند نوعی تغذیه است. کسی که مهارت خوبی در تحلیل رسانه کسب کرده، میتواند نوع تغذیه دریافتی و رژیم خود را انتخاب کند. در واقع همه اطلاعات و اخباری که امروزه از طریق موبایل، تلویزیون و شبکههای جهانی به فکر و ذهن مردم تزریق میشود، ترکیبی از انواع تغذیههایی است که برای همه مناسب نیست. تنها سواد رسانه ای میتواند به فرد در تشخیص درست نوع تغذیه کمک کند. در غیر این صورت فرد دچار مسمومیتهای ذهنی و فکری میشود و قدرت تشخیص درست و نادرست را از دست میدهد.افرادی که سواد رسانه ای پایینی دارند دچار انتخابهای نادرست و هیجانات تلقینی رسانه میشوند. این گونه افراد کنترل تصمیمات و هیجانات خود را به رسانه واگذار میکنند و این موضوع تبعات خطرناکی برای جامعه و به صورت کلان کشور دارد. نداشتن سواد رسانه باعث می گردد تا عامه مردم بدون تحقیق و با خواندن مطالب دروغ و فاقد از ارزش علمی تحت تاثیر قرارگرفته و عملا مورد سواستفاده افکار و رفتار صاحبان سیاست و کلاه برداران حرفه ای قرار گیرند. در هرصورت می توان دریافت که عملا بی سوادی در حوزه رسانه خطرناک تر از نداشتن سواد خواندن و نوشتن خواهد بود. افزایش قدرت تحلیل ما باعث میشود بتوانیم اخبار واقعی و فیک را تشخیص دهیم و نه تنها از انتشار آنها جلوگیری کنیم، بلکه در تشخیص درست و به موقع انواع رسانه هم تاثیر زیادی داشته باشیم. خانوادهای که دارای سواد رسانه بالایی است میتواند خانوادهی خود را از مضرات و مشکلات رسانههای مخرب مصون سازد و قدرت تحلیل درست را به اعضای خانواده منتقل کند. آموزش سواد رسانه، باید ابتدا از خانواده شروع شود و به مرور در سطوح مختلف جامعه رواج یابد. در این راه مسولیت افراد صاحب نظر، اساتید، پژوهشگران و اندیشمندان در حوزهی رسانه به شدت اهمیت دارد. این افراد به کمک استراتژیت های اجتماعی میتوانند در اعتلای سطح فرهنگ و سواد رسانه در جامعه بهترین نقش را ایفا کنند. اگر دانش و سواد رسانه در جامعه تزریق نشود، با توجه به سرعت انتقال اطلاعات در جهان افسار ذهن مردم از دست متفکران جامعه خارج شده و به دست افراد سودجو و دون پایه میافتد. این افراد میتوانند به راحتی با کمترین هزینه، هذیان های غیر واقعی و بی ارزش را به متن جامعه وارد کنند و صدمات جبران ناپذیری به باورهای مردم و در سطح کلان به کشور ها وارد کنند.