گزارش
مراد راستینه -مسئله کافیشاپ و کافه رفتن، پاتوق و معاشرتهای اجتماعی مسئله نویی در ایران نیست بلکه در ایران ریشهدار است حتی از شربتخانهها و قهوهخانهها قدیمیتر است و تقریباً همپای بقیه کشورهای دنیا در ایران وجود داشته است. میگویند؛ ریشههای اولین کافههای جهان در عثمانی «ترکیه امروزی» بوده و امروز هم استانبول به نام شهر کافهها معروف است و در ایران هم میگویند؛ رونق قهوهخانه در زمان قاجاریه بوده و ما بیشتر در قاجاریه این مسئله کافه رفتن را داشتهایم اما بحث اولین کافهها در زمان صفویه و دوران شاهعباس اول مطرح است. کافی شاپها به عنوان نمادی از سبک زندگی مدرن، در سطح شهرها دارای کارکردهای مختلفی از قبیل: گذراندن اوقات فراغت، افزایش تعاملات و ارتباطات جوانان و افزایش فضای کسب و کار هستند. امروزه فرهنگ کافه و کافه نشینی بیش از زمانهای گذشته در میان بخشهای از مردم خصوصا جوانان جا افتاده است. اگر روزگاری تنها شاهد ۳ الی ۴ کافی شاپ در منطقه بودیم امروزه شاهد ۳ الی ۴ کافی شاپ در برخی از خیابانها هستیم و این نشان از استقبال از چنین فضاهایی دارد. امروزه کافی شاپهای متعددی با عناوین مختلفی مانند کافه هنر، کافه خبر و... شکل گرفته اند که در کنار برخورداری از دکوراسیونهای خاص کلاسیک یا مدرن و ارائه غذاها و نوشیدنیهایی با اسامی خاص به ارائه محتواها و برنامههایی خاص در قالبهای مختلف مانند سخنرانی، معرفی کتاب، خاطره گویی و... میپردازند. اگر در گذشته کافهها و کافی شاپها تنها مکانهایی برای نوشیدن قهوه، چای، گذران اوقات فراغت و صحبت با دوستان بودند در شرایط امروزی شاهد تغییراتی در کارکردهای این کافهها نیز هستیم. تبدیل آنها به مکانهایی برای اکران فیلم، پخش کنسرت، سخنرانی، بحث و مناظره، نقد کتاب و... از جمله کارکردهای نوین کافی شاپها محسوب میشود که این فضاها را بیش از گذشته به مراکز دورهمیهای دوستانه جوانان تبدیل کرده است؛ بنابراین کافی شاپها از جمله نمادهای سبک زندگی در دوران معاصر هستند که دارای نقشها و کارکردهای بسیاری میباشند. برخی کافهها و رستورانها که با اهدافی خاص در اطراف دانشگاهها شکل گرفتهاند هفته گذشته استاندار تهران محسن منصوری در پایان جلسه ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان تهران در جمع خبرنگاران گفت: در این جلسه گزارشی نیز از اماکنی که در شهر تهران ساختارشکنی میکنند همچون برخی کافهها و رستورانها که با اهدافی خاص در اطراف دانشگاهها شکل گرفتهاند و ارتباط آنها با ساختارهای بیگانه رصد شده، ارائه شد که برای ساماندهی آنها به زودی طرحی عملیاتی اجرایی خواهد شد. استاندار تهران در بخش دیگری از صحبت های خود با اشاره به اینکه موضوع عفاف و حجاب نیز ذیل ستاد امر به معروف و نهی از منکر قرار گرفته است، افزود: عفاف و حجاب به عنوان یکی از مصادیق امر به معروف و نهی از منکر از این پس در جلسات این ستاد مورد پیگیری قرار خواهد گرفت و امروز نیز گزارشی در این ارتباط ارائه شد. بیتردید این مصداق با جدیت پیگیری خواهد شد. وی ادامه داد: مسئله حمایت قضایی از عامران به معروف نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفت تا بتوانیم از عامران به معروف حمایت کنیم و در ماههای اخیر نیز موردی وجود نداشته که این حمایتها انجام نشده باشد. اطمینان میدهیم حمایت از متولیان این موضوع انجام خواهد شد. استاندار تهران در بخشی از جلسه ستاد نیز با تأکید بر لزوم اطلاع رسانی و اقدامات رسانه ای برای موضوعات فرهنگی گفت: در استان تهران ضعیف ترین حوزه رسانهای کشور را داریم و عملا رسانهای نداریم. استانهای کشور شبکههای استانی دارند اما در استان تهران هیچ وسیله ای برای گفتوگو با مردم استان تهران نداریم و ضرورت وجود یک شبکه اختصاصی بیش از پیش احساس می شود که بخشی از این نقیصه نیز خود را در حوزه فرهنگی نشان میدهد. مظاهر جدید حوزه عمومی در جامعه ایرانی یک دهه پیش دکترتقی آزاد ارمکی پیرامون کافیشاپ ها گفته بود:یکی از مظاهر جدید حوزه عمومی در جامعه ایرانی است که عمری کمتر از نیم قرن در ایران دارد. جدید بودن آن از یک طرف نشان از این دارد که پیام و هدف و سازمان و افراد و داعیههای جدید دارد و از طرف دیگر نشان از تحولات اجتماعی و فرهنگی و غذایی خاصی در ایران است. نو بودن آن به لحاظ ساختاری و اثرگذاری، ما را به فهم دقیقتر این پدیده راهنمایی میکند. فهم آن در سایه سوال زیر قابل پیگیری است. «آیا کافی شاپ ادامه قهوهخانههای قدیمی ایرانی است یا ساحتی از کافیشاپهای اروپایی است که در نیمه آغازین قرن بیستم شکل گرفت و در شکلدهی به تحولات فکری و اجتماعی جهان اروپایی نقشآفرین بوده است؟ «کدامیک از دو صورت اشاره شده بر حیات کافیشاپها غلبه دارد و اهداف و جهتگیریهای کدامیک از این دو نوع حوزه فرهنگی در ایران از طریق کافیشاپها قابل پیگیری است؟» نمیگویم که کافیشاپها در ایران پدیدههایی کاملا غربی و نو و ضد سنتهای فرهنگی و اجتماعیاند و نمیگویم که همان قهوهخانههای قدیمی هستند بلکه به شکلی ساحت میانی هر دو میباشند. قالب کلی و آنچه در آن به لحاظ غذایی مصرف میشود نشان از کافیشاپی روشنفکرانه اروپایی است و آنچه به لحاظ اجتماعی و فرهنگی در آنها میگذرد، بیشتر رنگ و بوی قهوه خانههای ایرانی را میدهد. افراد در آنجا به دنبال خوردن و نوشیدن غذا و نوشابه و قهوه جدید میباشند و غذای سنتی و چای نمیخواهند. با اینکه این افراد از رفتن به قهوه خانه گریزان هستند، باز هم مسائل و موضوعات قهوهخانهای را دنبال میکنند. در پی آشنایی برای فهم و دریافت قرائت متنی آشنا و پرخواننده هستند. اگر در گذشته شاهنامه هم خوانده میشد، امروز هم افراد جستجوگر خواندن شاهنامه هستند، ولی کسی نیست که شاهنامهخوان باشد و از فهم آن عاجز نباشد. افراد در پی آشنایی و قوم و خویشی هستند هرچند که دوستانشان در نهایت تبدیل به فامیل میشوند. بسیاری از روابط خانوادگی از طریق حضور در این اجتماعات به دست میآید. گفتهاند که در جامعه جدید و افراد جدید، دیگر علقهای و روابط خانوادگی حاصل نمیشود و همه امور صناعی و ساختگی و کمتر انسانی است. در حالی که این فضاها جای بیاثر شدن مناسبات سنتی و خانوادگی را میگیرد. خانوادهای که خودزنی کرده است این حوزهها تاحدودی درد تنهایی افراد را کم میکند. خانوادهای که به واسطه مادر و پدر دچار خودزنی شده و کارکردهایش را کم کرده است و همه تقصیرها را بر گردن فرزندان انداخته است، دیگر نمیتواند در موقع تنها شدن دست به سوی فرزندان دراز کند، زیرا فرزندان برای ماندن و زندگی کردن در جمع به تشکیل فضاهای جدیدی اقدام کرده و در آن دیگری را یافتهاند و خویش شدهاند. بدین دلیل است که من فضاهایی را که در ظاهر ضد سنت و زندگی خانوادگی خوانده میشود به نوعی جایگزین خانواده خودزده و خودفروپاشیشده میدانم. انسان شهری ایرانی که از خانواده بیرون ریخته شده است و دارد ضد اجتماعی میشود از طریق این نوع فضاها یک بار دیگر به جامعه برمیگردد، البته برگشت او مانند گذشته نیست، برگشتی خاص در فضاهایی خاص که در ادامه حیات پاتوقها میباشد. البته در جای دیگری (منظور در کتاب پاتوق و و مدرنیته ایرانی است) بحث کردهام که پاتوقها، کافیشاپها، هم به شکلی خانوادگی شدهاند و ساختار اجتماعی خانوادهگرا دارند. سوال طرح شده این است که چه شرایط و عواملی در شکلگیری این فضاها موثر است. خیلی شرط و شروط و عوامل موثر بوده است. من به کم اثر شدن خانواده از یک سو و ضرورت تولید فضای اجتماعی و فرهنگی برای حضور افراد بیرون شده از خانواده از سوی دیگر اشاره کردم. بدین لحاظ است که بیشتر نقش را به عوامل و شرایط داخلی دادم تا اینکه بگویم عدهای آمدهاند و برای از بین بردن نسل جدید و خانواده و فرهنگ توطئه کردهاند، نه اصلا این طور نیست. به دلیل اینکه این فضاها تا حدودی به لحاظ محتوایی، شبیه قهوهخانهها میباشند و به لحاظ شکل مانند کافههای روشنفکری غربی (اروپایی) هستند، فهم آنها ما را دچار گیجی کرده است. افراد ایرانی بیرون شده از خانه، جایی شبه مدرن و بیشتر سنتی انتخاب کرده و امکان بازگشت به جامعه و فرهنگ را فراهم ساختهاند. این افراد از این طریق نمیتوانند از فرهنگ و سنت ایرانی خارج شوند، زیرا در درون کافیشاپها درست است که کافی مینوشند و غذاهایی به نام فرنگی میخورند، ولی شعر میخوانند و گفتوگو میکنند. از حال و هوای هم میپرسند و به شعرا و مورخان و رجل سیاسی و فرهنگی ایرانی مراجعه میکنند و در ضمن به اندیشهورزوان جهانی هم توجه میکنند. مگر این کار را رسانه ملی هم نمیکند. مگر در حوزه و دانشگاه هم این کار صورت نمیگیرد. همه ما در حال مراجعه به جهان بزرگ در سایه سنت و فرهنگ هستیم. یکی به لحاظ فرم و فضا مانند کافیشاپها شبه غربی جلوه میکند و دیگری به دلیل فرم سنتی، غربی جلوه نمیکند. این مطلب مهم است به دلیل اینکه همه ما کم و بیش متاثر از فضای عمومی جهانی و ایرانی و در حال ساختن جهان جدید ایرانی هستیم. کافی شاپ ها چه کارکردها و کژکارکردهایی دارند؟ در خصوص کارکردها و کژکارکردهای کافی شاپها به گفتگویی از امان الله قرایی مقدم استاد جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی برخوردم که قسمتهایی از آن را در ادامه گزارش می آورم: قرایی مقدم در خصوص کارکردهای کافی شاپها گفت: بطور کلی از آنجایی که کافی شاپها انسانها را از تنهایی بیرون میآورند و افراد احساس میکنند که در جامعه با انسانها تعاملات اجتماعی دارند و با یکدیگر گفتگو میکنند و تنها و رها شده نیستند، بنابراین زمینههای افزایش عطوفت و مهربانی در جامعه هم افزایش پیدا میکند. به خصوص برای نسل جوانی که امکانات محدودی برایش در جامعه فراهم است، این تنهایی میتواند منجر به بسیاری از آسیبهای اجتماعی شود که از بدترین آنها خودکشی است. وی افزود: به لحاظ تئوریکی، خودکشی وقتی برای افراد حاصل میشود که احساس میکنند در جامعه تنها هستند و با کسی ارتباط ندارند و جایی برای صحبت کردن و حرف زدن آنها وجود ندارد؛ بنابراین یکی از عوامل خودکشی تنهایی و بی کسی و درماندگی است. کافی شاپها با ایجاد مکانی برای گفت: وگو، تعامل و ارتباط میتواند زمینههای مناسبی برای دوری از این خلاهای روانی ایجاد کنند. طبقه اجتماعی کافه نشینها قرایی مقدم در خصوص طبقه اجتماعی کسانی که به کافی شاپ میروند، گفت: اکثرا از طبقه متوسط جدید شهری هستند. طبقه متوسط شهری هم مجموعهای از اصول و ارزشهای مشترک شهری را دارد که یکی از آنها داشتن اوقات فراغت بیشتر و توجه به ارزشهای فرامادی است. از این رو کافهها از جمله فضاهای فرهنگی هستند که بسیاری از ویژگیهای طبقه متوسط شهری را تامین میکنند. قرایی مقدم افزود: کافی شاپ فضایی را در اختیار دورهمیهای جوانان قرار داده و تعاملات اجتماعی آنها را افزایش داده است. در واقع کافهها به نوعی فضاهای فرهنگی به حساب میآیند، زیرا بر اساس تفریح، گفت: وگو و نقد استوار شده اند. تشکیل چنین فضاهایی از جمله نمادهای سبک زندگی در دوران معاصر است. این استاد دانشگاه افزود: تاثیری که گروههای همسال بر یکدیگر دارند بسیار زیاد است. تالکوت پارسونز (از جامعه شناسان آمریکایی) کسی که روی ۳۲۱ گروه هم سال کار کرده معتقد است که تاثیر گروههای همسال به مراتب بیش از هر گروه دیگر است. زیرا جوانان معمولا به دنبال فرار از هر سلطه و زوری هستند و از این رو با گروههای همسالانشان که اعتقادات و افکاری شبیه به خود دارند بیشتر سازگار هستند. از این رو در شهری مثل تهران این کافی شاپها میتواند فضایی برای پر کردن خلاهای عاطفی باشد. کافی شاپ و اوقات فراغت قرایی مقدم در خصوص نقش کافی شاپها در گذراندن اوقات فراغت جوانان گفت: بطور کلی، فراغت به مجموعه ساعاتی از بیداری فرد در طول یک شبانه روز اطلاق میشود که فرد پس از انجام تعهدات شغلی، اجتماعی و خانوادگی در اختیار دارد و میتواند از روی میل و رغبت بطور آزادانه به فعالیتی فردی یا جمعی خود را مشغول کند. فراغت انتخابی و آزادانه است و موجب ابراز وجود و خود شکوفایی فردی میشود و به عنوان تجربهای درونی به وضع روحی و روانی، گرایش ها، شرایط و تجربه فرد بستگی دارد. وی افزود: کافی شاپ از ابتدا براساس گذراندن اوقات فراغت جوانان طبقه متوسط شهری شکل گرفت و تداوم یافت. این مکانها بصورتی شکل گرفته اند که مشتریان میتوانند زمان بیشتری را در آن صرف کنند و با غذا و نوشیدنیهای مختلف به انجام کارهایی مانند گفت: وگو، مطالعه و... بپردازند. این استاد دانشگاه افزود: بعد از قرن ۱۸ که صنعت و تکنولوژی رشد کرد و تکنیک و ماشین به خدمت انسان آمد. نتیجه این شد که اوقات فراغت انسانها بیشتر شود؛ بنابراین کافی شاپها به مکانهایی برای گذراندن اوقات فراغت تبدیل شدند؛ که در آن به گفتگو با یکدیگر میپرداختند. کافی شاپ و رابطه اش با سبک زندگی قرایی مقدم در خصوص کافی شاپ و رابطه اش با سبک زندگی گفت: کافی شاپها اگرچه شکل جدید قهوه خانههای قدیم هستند، ولی در کل سبک زندگی جدید محسوب میشوند. با توجه به اینکه تکنولوژی و صنعت سبب تغییر سبک زندگی شده اند. نوع غذاها و نیز نوع گذراندن اوقات فراغت و سبک زندگیها هم تغییر کرده بنابراین میتوان گفت: کافی شاپها از نتایج صنعتی شدن و فنا وریهای امروزی هستند. کژکارکردهای کافی شاپها قرایی مقدم در خصوص کژکارکردهای کافی شاپها گفت: از جمله کارکردهای منفی کافی شاپها این است که در برخی از آنها قلیان مصرف میشود و روابط نادرستی شکل میگیرد. در جامعهای که تجردگرایی بیداد میکند و ازدواج با مشکلاتی رو به رو است و مشکلات همسر گزینی وجود دارد لذا این مکانها میتوانند زمینههای روابط نامشروع را بیشتر فراهم کنند.