صفحه اول
هدایت میرزایی - این روزها خبرهای خوبی از تولید و رشد اقتصادی به گوش نمی رسد. سیاستهای همسایگی و دیپلماسی های نوین دولت سیزدهم راه خود را دارند باز می کنند. می دانیم که رونق تولید و پیشرفت اقتصادی برای همه کشورها علی الخصوص کشور ما با جمعیت بالایی که دارد، ضروری است. رونق تولید است که موفقیت حکومتها، بهبود زندگی، پیشرفت کشور و سایر عوامل رشد جامعه را باعث میشود. حال منظور از رونق تولید چیست؟ به عقیده رهبر انقلاب رونق تولید میتواند به حل مشکل اشتغال و بیکاری، کاهش تورم، توازن بودجه و رفع مشکل کسری بودجه دولت، افزایش ارزش پول ملی، حل مشکل فقر، حل معضل نظام بانکی، حل مشکل قدرت خرید مردم، حل مشکل کمکاری یا تعطیلی کارخانهجات، بینیاز شدن از بیگانگان و دشمن و حل مشکلات معیشتی طبقات مختلف مردم کمک کند. ایشان شرط رونق گرفتن تولید را کمک به تولیدکننده، کمک به سرمایهگذار، کمک به فعال اقتصادی سالم، کمک به ثروتآفرینان برای کشور، تلاش در بهبود فضای کسب و کار، غفلت نکردن از سوءاستفادهها و جلوگیری از واردات بیرویه و کنترل آن توصیف کردند. به طور حتم که اگر تولید در کشوری نظم مشخصی داشته باشد، توان و امکانات آن کشور به حرکت میافتد و در جامعه رقابت و ارزش افزوده ایجاد میشود اما باید این اصل مهم را مد نظر قرار داد که برای رونق تولید، باید تمام فرآیند تولید و زنجیرههای متصل به این امر و همچنین نقاط قوت و ضعف آن را شناسایی کرد. رونق تولید هیچ گاه با شعار محقق نمیشود و رونق تولید زمانی با تورم مقابله میکند که محصولی مرغوب، باکیفیت و ارزان به مردم عرضه شود.مهم ترین مشکل ما در زمینه تولید و رونق آن دو بحث است، اول عدم ارتباط بدنه دولت با تولید کننده و کارآفرین است، دوم ضعف شایسته سالاری در سیستم دولتی و گلوگاههای اداری که وظیفه تقویت تولید را دارد، دیده میشود؛ اگر بخواهیم تولید تقویت شود اولین کار این است که دولت باید با تولید کنندگان جلسه داشته باشد و مشکلات آنها را جمع بندی و حل کند و به تولید کنندگان ممتاز امتیاز و تسهیلات داده بدهد، البته به شرط آنکه این تولیدکنندگان هم سطح اشتغال را بالا ببرند و هم تولید خود را افزایش دهند. با این شرط میتوان بازار اشتغال را رونق ببخشید و تولید کشور را افزایش داد. برای افزایش تولید نیاز به سرمایه گذاری است . نیاز به ارتباطات بین المللی است. نیاز به امنیت است. نیاز به آرامش اجتماعی است. قطعاً توسعه اقتصادی کشور از مسیر تولید می گذرد. به ویژه در شرایط بین المللی فعلی که زمین و زمان با ما سر جنگ دارند، پرداختن به مقوله تولید داخل امری کاملاً ضروری است. لذا اهمیت رونق بخشیدن به تولید بر کسی پوشیده نیست و مساله اصلی عملی کردن آن است. به طور طبیعی فعالیت های تولیدی عمدتاً در بخش صنایع، معادن و کشاورزی قرار می گیرد و بدین ترتیب رونق تولید در گرو فعال شدن این بخش های اقتصاد است. وقتی صحبت از تولید میشود، باید در نظر داشت که عوامل بسیار زیادی در این عرصه دخیل هستند که بعضی از آنها به عوامل داخلی اقتصاد مربوط میشوند و بعضی از بیرون تأثیر میگذارند و اگر بناست رونق پیگیری شود، باید همه شرایط در کنار یکدیگر بهبود یابد. امروز تولیدکنندگان ما از یک سو با مسائلی همچون تأمین مواد اولیه و بالا رفتن هزینه تولید رو به رو هستند و از سوی دیگر نیاز به آن وجود دارد، روابط تولیدکنندگان با نهادهایی مانند سازمان امور مالیاتی، سازمان تأمین اجتماعی و شرکتهای بیمه اصلاح شود که تمامی آنها مربوط به حوزه مسئولیتهای دولت است و باید تغییرات لازم در رابطه با آن اجرایی شود. در واقع رونق تولید به معنی افزایش تولید ناخالص داخلی و ارزش پولی کالاها و خدمات نهایی تولیدشده توسط واحدهای اقتصادی مقیم کشور در دوره زمانی معین نسبت به دوره قبل از آن است، که البته این افزایش درمجموع حاصلشده است و الزاماً به معنی افزایش تکتک اجزای تولید ناخالص داخلی نیست.حتی ممکن است بخشهایی از اقتصاد با رشد منفی روبهرو بوده باشند اما رشد مثبت و بزرگتر سایر بخشها آن مقدار منفی را جبران کرده باشد. آنچه در ادبیات اقتصادی به رونق تولد یا رشد تولید ناخالص داخلی موسوم است، بر محاسبات به قیمتهای ثابت استوار است. در کنار این مسائل در سیاستهای کلان نیز باید تغییرات لازم صورت گیرد. اینکه تولید ما چگونه به صرفه و اقتصادی خواهد شد و در چه شرایطی امکان ادامه تولید وجود ندارد، مسائلی است که باید برای آن برنامهریزی کرد. در صورتی که تولید با از بین رفتن تمام نگرانیها و دغدغههای بالا بتواند به سمت اهداف در نظر گرفته شده حرکت کند، قطعاً اقتصاد را نیز با خود رو به جلو میبرد و نگرانیهایی مانند بیکاری را نیز حل میکند.