جامعه
نغمه خامسی پور- با توجه به ناکارآمدی و شکست برنامههای متمرکز و سیاستهای بالا به پایین دولتی برای کاهش فقر و محرومیت در سالهای اخیر، اقبال به برنامههای اجتماعمحور مبتنی بر توانمندسازی برای مبارزه با فقر بیشتر شده است. در رویکرد اجتماعمحور، توانمندسازی محرومین و مشارکت آنها در فرایند رفع فقر اهمیت ویژهای مییابد. یکی از مهمترین نهادها و سازمانهای اجتماعمحور که در سالهای اخیر فارغ از سیاستهای دولتی با هدف رفع محرومیت در کشور به فعالیت میپردازد، حرکتهای داوطلبانه جهادی است که دانشجویان، طلاب، دانشآموزان و دیگر اقشار جامعه بدان مبادرت میورزند. مسئله محرومیت و محرومیت زدایی از نواحی روستایی به عنوان مقدمه دستیابی به توسعه پایدار از مسائل مهم و مطرح درکشورها می بشد از آنجا که تلاش در جهت توسعه کشور از طریق برنامه ریزی و درقالب برنامه های عمرانی و توسعه صورت میگیرد در واقع نظام برنامه ریزی کشور و برنامه ها سیاستها و رویکردهای حاکم برآنها در توسعه یافتگی و عقب ماندگی نواحی نقش مهمی دارند، بنابراین توجه و بررسی جایگاه محرومیت و محرومیت زدایی و نیز جایگاه روستا به عنوان سکونتگاه های محروم کشور درنظام برنامه ریزی ایران ازاهمیت ویژه ای برخورداراست. تجربه کشورها نشان داد که کمک های دولت بجز برای افرادی که از لحاظ جسمی یا ذهنی معلولیت دارند یا مسن هستند یا زنان سرپرست خانوار، بهتر است در قبال انجام کار، مشارکت در طرحهای توانمندسازی یا در جهت توسعه کسب وکار افراد فقیر صورت گیرد. دولتهای موفق از تمرکز صرف بر سیاستهای بازتوزیعی مبتنی بر پرداختهای انتقالی دوری جستهاند. این موضوعی است که درخصوص طرح هدفمندی یارانهها نیز باید مورد توجه قرار گیرد. گستردگی فقر، وضعیت نامناسب درآمد سرانه و تجارب سایر کشورها نشان میدهد که بهترین راه برای غلبه بر مشکل فقر و محرومیت عبور از محرومیت زدایی در قالب فراهم کردن زیرساخت و در عوض تاکید بر تولید است. در واژگانِ فعالیتهای بشردوستانه و خیرخواهانه در سطح بینالملل، اصطلاحی هست به نام «رخوت نیکوکاری» ، که اشاره دارد به وضعی که نهادهای مجری فعالیتهای محرومیتزدایی، به دلیل تمرکز بیش از حد بر فعالیتهای زودبازده و رویکرد «مسکنمحور»، از انجام کارهای ریشهای و بلندمدت (مثلاً برای تغییر اکوسیستم معیشتی) باز میمانند. نتیجه این میشود که کمکم جامعه محلی هم به «مسککن» عادت میکند و در بلندمدت، فعالیتهای محرومیتزدایی به جای ایجاد محیطی پر امید و احیای همّت محلّی، به افزایش رخوت بدنه محلّی (که عادت به مسکن کرده) دامن میزنند. دانشگاهها و مراکز پژوهشی از چند طریق میتوانند نقش مؤثری در کمک به فعالیتهای محرومیتزدایی در کشور ایفا کنند. نخست اینکه دانشگاهها با توجه به تخصصی که در «پژوهش و پرسشگری» دارند و همینطور ماهیت غیروابسته و فرا نهادی که دارند، میتوانند نقش مهمی در تبیین گفتمان «اثربخشی محور» و ایجاد مطالبه برای رویکردهای مبتنی بر مطالعه و ارائه راهکار سیستمی جهت محرومیت زدایی داشته باشند. همچنین دانشگاهها و مراکز پژوهشی میتوانند نقش مثبتی در شکلدادن به ارتباطهای بیننهادی دهند. به طوریکه کنشگرهای مختلفی را که میتوانند «همافزایی» برای رفع محرومیت داشته باشند کنار هم جمع کنند و ضمن ایجاد یک بستر، نقشی تسهیلگرانه برای افزایش آگاهی هر کدام از کنشگران در شناخت بهتر مکانیسم محرومیت و همینطور ابزارهای نوینی که میتوان از آنها بهره جست، بازی کنند. مناطق محروم از نظر مشارکت سیاسی نیز در تنگنا به سر میبرند. به شکلی که معمولاً در ساختارهای قدرت و تصمیمگیری، نماینده و صدایی ندارند و لذا باید زمینه را برای مشارکت جدیتر این مناطق در فرایندهای تصمیمگیری فراهم کرد. فعالیتهای با نیت خوبِ حمایتی اگر منجر به تقویت فرهنگ وابستگی شود، اثر مخرب در مناطق محروم باقی گذاشته و منجر به ایجاد فرهنگ محرومیت خواهد شد. دانشگاهها باید روشهایی که در عمل برای محرومیتزدایی مورد استفاده قرار گرفته را مطالعه و مقایسه کنند و سپس در ترویج روشهای اثربخشتر در جامعه بکوشند.