صفحه اول
علی درستی منش- دوران طلایی حکومت امام علی علیه السلام سرشار از درس ها و حکمت هایی است که اگر خلافت خود او نبود، شاید عملی شدن آن هیچ گاه در باور انسان نمی گنجید؛ و یکی از آنها امکان جمع میان صداقت و سیاست است. این روزها همه از صداقت دولت می گویند. صداقت در سیاست، داروی اعتماد بخسی به مردم است و راهگشای بازگشت آرامش به دلها. حکمرانی خوب از مفاهیم مورد توجه اندیشه سیاسی در نظامهای دموکراتیک محسوب میشود که وجود آن زمینه مقبولیت و مشروعیت سیاسی حکومتها را فراهم میکند. برای حکمرانی خوب، اوصاف و ویژگیهای خاصی لحاظ شده که برجستهترین آن، صداقت در بین دولتمردان است. بدین ترتیب، صداقتْ تنها یک فضیلت اخلاقی فردی نیست؛ بلکه ارزشی اجتماعی و سیاسی است و جلوه های گوناگونی دارد. سیاستمدار صادق، خود را آنگونه که هست به مردم می نماید و خودش و قابلیت های خود را نیک می شناسد و از آنها بدرستی بهره برداری می کند. هم به مردم راست می گوید و هم به تعهدات خود عمل می کند. همان طور که اقدام و فعالیت سیاسی را ارزش می داند به هنگام ضرورت، استعفا را یک ارزش می شناسد. می کوشد که خطا نکند؛ اما چون خطایی از او سر زد، به جای پوشاندن یا توجیه آن، که خود خطای دیگری است، شجاعانه به خطایش اعتراف می کند و این را نشانۀ عظمت روح خود و دلیل شجاعت خود می داند، نه ضعف و سستی آن. سیاستمدار صادق، کسی است که تا هنگامی که خود را مفید احساس می کند، در عرصۀ سیاست باقی است؛ اما هر زمان و به هر دلیلی که احساس کرد دیگر نمی تواند به وظایف خود عمل کند، به جای ادامۀ راه گذشته اش و پوشاندن ناتوانی اش، با شهامت از مسئولیت خود کناره می گیرد و بدین ترتیب برگ زرّینی بر کارنامه اش می افزاید و فضیلتی در کنار دیگر فضیلت های خود می نهد. به گفته حضرت امام «هر یک در هر مقام احساس ضعف در خود می کند، چه ضعف مدیریت و چه ضعف اراده... دلاورانه و با سرافرازی نزد صالحان از مقام خود استعفا کند که این عمل، صالح و عبادت است». در نگاه دین آنچه در تمام ابعاد زندگی انسان اصالت دارد اخلاق است. اعتقاد به اخلاق تا جایی پیش میرود که حتی سیاست نیز باید با اخلاق گره بخورد و الا ممکن است سیاستمداران در دام بی اخلاقی گرفتار آیند.در میان مصادیق اخلاقی آنچه بیش از سایر مصادیق در رفتار سیاستمداران نمود و اثر عینی دارد موضوع صداقت است. صداقت اگر باشد و بماند، سیاست مسیری درست را طی خواهد کرد و اگر نباشد یا در میانه راه از دست برود، به همان نسبت جامعه به انحراف کشیده خواهد شد.یکی از مهمترین نکاتی که به واسطهٔ آن صداقت در سیاست تأمین میشود اصلاح درونی شخص سیاستمدار است. در واقع اگر اهل سیاست به اصلاح و تهذیب خویش اهتمام ورزیده باشند صادق خواهند بود و الا اگر اصلاح درونی نداشته باشند به راحتی از صداقت فاصله میگیرند و هر بار بهانهها و توجیهاتی را برای عدم صداقتشان ذکر میکنند. اگرچه همواره صداقت را به معنی راستگویی می دانیم اما صداقت معنایی فراتر از آن دارد. گسترهٔ معنای صداقت تا حدی گسترده است که حتی در فرهنگ قرآنی، صادق در برابر منافق و کافر هم ذکر شده است. مخصوصاً در فضای سیاسی، فریب و خیانت نیز نقطهٔ مقابل صداقت قرار میگیرد و لازمهٔ صاد ق بودن دوری از خدعه و نیرنگ و خیانت است. اهل سیاست باید جامعه را همچون امانتی در دست خویش تصور نمایند و هرگز و تحت هیچ شرایطی اجازهٔ خیانت در این امانت را به خود ندهند.از دیگر نشانههای صداقت این است که هر کس خود را آنگونه که هست به مردم بنمایاند و نه آنگونه که دلش می خواهد باشد. در نهایت باید گفت صداقت و سیاست مداری به معنای زیرکی و باهوشی با هم دیگر مکمل یک دیگر هستند. هر چه قدر انسان زیرکی و باهوشی بالایی داشته باشد و از سوی دیگر از فضلیت صداقت برخوردار باشد. به همان میزان محبوب دیگران شده و جایگاه بالایی پیدا می کند. بنابراین به دنبال انتخاب صداقت و یا سیاست مدار بودن در زندگی خود نباشید. داشتن هر کدام از این ها به تنهایی می تواند مشکلاتی را به وجود آورد. بهتر است صداقت را به همراه سیاست مداری با هم داشته باشید. تنها در این صورت است که می توانید به صورت همزمان هم از فوائد و مزایای سیاست مدار بودن بهره مند شد و هم این که از خوبی ها و مزایای صداقت بهتر مند. شد. بنابراین صداقت و سیاست مداری را با هم داشته باشد و سعی کنید این دو را با هم به کار ببرید.