اقتصاد
ترانه رویانی- مساله فقر در ايران از ابعاد مختلفي مورد بررسي و کنکاش قرار گرفته است. با بررسي کليه مطالعات صورت گرفته در مورد پديده فقر در ايران چه از منظر متدولوژيکي و چه از منظر کاربردي (سياست هاي اجرايي) مشاهده مي شود که علي رغم تمامي دستاوردهاي علمي و نظري در اين حوزه کشور ما هنوز در نوع مواجهه و حل اين معضل اقتصادي ـ اجتماعي و فرهنگي ناموفق بوده و با چالش هاي بسياري روبروست. فقدان يک اراده ملي برخاسته از درون دولت، ملت، بخش خصوصي و نهادهاي مدني موجب گرديده است که نحوه برخورد با اين پديده، به دليل عدم اجماع در ميان صاحب نظران از فقر و به دنبال آن وجود توصيه ها و رهنمودهاي متفاوت و بعضا متعارض و اتخاذ روش هاي ناکارآمد در رفع فقر، پيچيده تر شده و حل آن طولاني تر شود. کاهش فقر در مواد مختلفی از قانون برنامه ششم توسعه و هرساله در بندهای مختلف بودجه درج می شود. به عنوان مثال در تبصره ۱۴ به کاهش فقر با شناسایی دقیق دهک ها و استحقاق پرداخت یارانه اشاره کرده و تاکید می کند تا مسئولان به حذف یارانه پر درآمدها دست به کار شوند. این تبصره سال ها در ماده ۷۹ برنامه ششم نیز گنجانده شده است. ه طور طبیعی تجربه کشورها در زمینه فقرزدایی و سیاستهای رفاهی یکدست نیست. جوامع و دولتهای مختلف مدلهای نظری و طرحهای عملی متعددی را تجربه کردهاند. روشن است که بازخوانی تجربههای جهانی در طول تاریخ و خصوصا در دوران معاصر الهامبخش و عبرتآموز است، اما بازخوانی این تجربه فرآیندی بلندمدت است؛ بنابراین در این گزارش ناچار هستیم بر روی بخش اعظم تجربههای بشری چشم ببندیم و از کنار آنها عبور کنیم. البته همچنان نیازمند یافتن نقطه آغاز مناسبی برای ورود به موضوع مورد نظر هستیم. در حوزه رفاه و حمایت اجتماعی اجماع نظری وجود ندارد. نهادهای بینالمللی استانداردها، مقاولهنامهها و توصیهنامههای متعددی تهیه و تصویب کردهاند و ضمانتهای حقوقی و ساختاری برای آنها به وجود آوردهاند. اما مشکل همچنان باقی است و برقراری و اجرا و ارزیابی این استانداردها و طرحها در داخل هر کشور مشکلات و موانع خاص خود را دارد، از جمله اینکه: ۱. نظام سیاسی و ایدئولوژیک کشورها و جوامع متفاوت است. ۲. سطح توسعه و توان اقتصادی کشورها و جوامع متفاوت است. ۳. جمعیت به طور کلی و تعداد فقرا و نوع و درجه فقر در کشورها و جوامع متفاوت است. ۴. تجربه تاریخی کشورها و جوامع در ایجاد نظام رفاهی و برنامههای فقرزدایی متفاوت است. ۵. منابع مالی کشورها و جوامع متفاوت است. ۶. برنامههای ضروری و دستورکارهای آنی کشورها و جوامع متفاوت است. یک اقتصاددان، مسیر فقرزدایی در اقتصاد ایران در سه گام را چنین تشریح کرد است. گام نخست، مشارکت فقرا در امور اقتصادی و سیاسی است. گام دوم، ایجاد فرصتهای برابر برای تمام گروههای درآمدی و همچنین گام سوم، ایجاد یک برنامه مشخص برای توانمندسازی فقرا است. به گفته این اقتصاددان، برای فقرزدایی نیاز است که چارچوبهای حقوقی نیز به درستی مشخص شود، در غیر این صورت برنامههای فقرزدایی با شکست روبهرو میشود. درحالیکه در دولتهای مختلف همواره سیاستهای فقرزدایی مورد تاکید قرار میگیرد؛ اما همواره با پرداخت بستههای حمایتی در مقیاس محدود به این طرح بسنده میشود. کارشناسان اقتصادی بر این باورند که تغییر نگرش نسبت به موضوع فقر و فقرا امری ضروری است. فقرا باید بخشی از سیستم اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور درنظر گرفته شوند؛ زیرا فقر در این چارچوب و سیستم اقتصادی بهوجود آمده است. بهعبارت دیگر فقرا، برونداد نظام و سیستم اقتصادی نیستند بلکه باید بهعنوان ورودی در نظر گرفته شوند، علاوهبر این آنها معتقدند که برنامههای حمایتی در جهت فقرزدایی بهتنهایی کافی نیستند و باید به برنامههای توسعه دهنده در این زمینه توجه کرد. بدان معنی که زیرساختهای حقوقی لازم برای این برنامهها تدوین و توسعه داده شود.