روزنامه کائنات
4

جامعه

1400 شنبه 2 بهمن - شماره 4066

اخلاق در زندگی

 محبت روستا-  دغدغه اخلاق رشد و تعالی بشر است. اخلاق و تربیت، بشر را در تمام ساحت های وجودی، زیبا و ستودنی می خواهد. زیبایی سیرت بر خلاف زیبایی صورت اکتسابی است. برای نیک سیرتی و فرشته خویی باید بخواهیم و هم بکوشیم؛ و خودسازی همین «در صدف خویش گهر ساختن» است. بی تردید برای نیل به این هدف نیازمند آگاهی هایی همچون مقاصد، موانع، راه ها، روش ها، و ابزارهای ایجاد تحول در خویش هستیم. «اخلاق اسلامی» مشتمل بر مباحثی از این دست است.اخلاق اسلامی در رویکرد عمومی دین؛ همان شکوفایی فطرت است و بر شناخت خاصی از انسان استوار است. «انسان شناسی اخلاقی» انسان شناسی تحولی است. یعنی انسان در حال حرکت و در حال شدن را موضوع بررسی خود قرار می دهد.
یکی از اصلی ترین غرایز بشری، غریزه خودخواهی است و اگر غالب مفاسدی را که در زندگی روزمره انجام می شود دقیقا کالبدشکافی کنیم ، بازگشت آن به خودخواهی خواهد بود. دشمن شماره یک اخلاق نیز همین خودخواهی است . محال است بشر بدون کنترل این غریزه بتواند به مَکارم اخلاق دست یابد.دین اسلام به موقعیت خطیر این غریزه، آگاهی دارد و قرآن کریم آن گاه که می خواهد منکران خدا را نام ببرد با صفات «خودخواهان» و «متکبران» یاد می کند. (صافّات ، آیه 35؛ نوح ، آیه 7؛ نحل ، آیه 22 ، منافقون ، آیه 5). امام علی(ع) نیز در این رابطه می فرماید : «نه علم ، عالم را و نه فقر ، فقیر را از تکبر برکنار می دارد(...)».
برای آن که غریزه خودخواهی مانع سیر کمالی بشر نگردد ، اسلام ، برنامه مبارزه جامعی اتخّاذ کرده است. اوّل آن که بشر، خالقی دارد و شایسته است که بندگان به خاطر سعادت خود ، او را بندگی نمایند. دوم آن که بشر در روی زمین، موجود مستقلی نیست که خودسرانه هر عملی خواست انجام دهد، بلکه نماینده ای است برای بسط عدالت و اطاعت امر خدا. اعتقاد به این دو امر از امتیازات اخلاق اسلامی است. نقش مؤثر این دو در درجه اوّل، مبارزه با غریزه خودخواهی بشر، و در درجه دوم، ایجاد ارزش های اخلاقی است.
هیچ کدام از مکاتب فلسفی به اندازه اسلام ، در اعتقاد به اصل دوم، پافشاری و الزام ندارند ، در حالی که اسلام روی آن زیاد پافشاری می کند و اهمیت مسئله در این است که اگر انسان، موجود مستقلی فرض شود و یا نماینده خالق خود به حساب آید، نوع فعالیت و میزان آن در هر یک از دو حالت، فرق می کند. اسلام به پیروان خود چنین تعلیم می دهد که هر انسانی نماینده خدا در زمین است. این مقام بزرگ برای هر فردی منظور شده است. این بشر است که باید لیاقت خود را برای حفظ این موهبت، احراز نماید.
مردم، بویژه گرفتاران و دردمندان، نیازمند احوالپرسی، رسیدگی، سرکشی و در یک کلمه تفقدند.گاهی یک احوالپرسی و سلام، شادابی روح و نشاط زندگی فراوانی (برای هر دو طرف) پدید می آورد. گاهی نوشتن یک نامه یا تلفن کردن به یک آشنا و فامیل، محبتها و صفاهای بسیاری ایجاد می کند. گاهی سر زدن به همسایه و عیادت یک بیمار و شرکت در یک مجلس ختم یا عروسی، مبدأ بسیاری از دوستیهای ماندگار می شود.
دید و بازدیدهای خانوادگی، دلها و زندگیها را به هم مربوط می کند. پرسیدن از گرفتاریها و مشکلات دیگران و تلاش در حل و رفع آنها، در دلها را به روی انسان می گشاید. پس چه باید کرد؟ روشن است: با مردم زیستن، با همسایه ها و همشهریها و همکاران و معاشران و همنوعان، جوش خوردن، انس گرفتن، در رنج و راحت دیگران شریک شدن، فاصله ها را با دیگران کوتاه کردن، قطع رابطه ها را به آشتی بدل کردن، اختلافها و کدورتها را زدودن و... اینها همه عمل صالح است.
و خداوند چنین نیکوکاران را دوست می دارد. تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن - به دمی یا دِرمی یا قلمی یا قدمی مردم داری، اخلاق زیبنده مسلمانی است که می خواهد از الگوهای دینی و ارزشهای مکتبی الهام بگیرد و زندگی اسلامی داشته باشد. باید با عمل، دگران را جذب کرد، نه با حرف! گفتار بی عمل، چکِ بی محل است. و مردم داری، اخلاق انبیا و اولیاست...

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه