صفحه آخر
گوهر خیراندیش با بیان اینکه « ارتفاع پست» برای ام یک سکوی پرتاب بود، ادامه داد: بعد از«بانو» هیچ نقشی توجهم را مثل «رسم عاشق کشی» جلب نکرد.گوهر خیراندیش در ابتدا با تبریک روز ملی سینما به سینماگران و فریدون جیرانی، گفت: یاد استادم عزت الله انتظامی و همچنین جمشید مشایخی، محمد علی کشاورز و داود رشیدی را گرامی می دارم. وی با بیان اینکه یکی از اولین فیلمهایش در سینما «شب حادثه» نوشته فریدون جیرانی بوده است، افزود: در این فیلم زنده یاد «پرویز پورحسینی» نقش همسرم را بازی میکرد، سیروس الوند کارگردان و حسین فرح بخش تهیه کنندگی فیلم را برعهده داشتند. خیراندیش درباره فیلم« روزباشکوه» ساخته کیانوش عیاری نیز گفت: اصغر هاشمی که در آن فیلم دستیار کارگردان بود من را برای حضور در«روز باشکوه» معرفی کرد. در این فیلم آقای نصیریان نقش همسر من را بازی می کرد. در خانهای که ما برای فیلمبرداری در آن حضور داشتیم سرداب و جاهای مختلفی وجود داشت که برایم جالب بود و من هر جایی را در آن خانه میدیدیم بداهه جملاتی را میگفتم و آقای عیاری میگفت؛ همین جملهها را جلوی دوربین فیلمبرداری هم بگویم. وی ادامه داد: کیانوش عیاری در«روز باشکوه» طوری من را آزاد گذاشت که حس راحتی خوبی داشتم و بیشتر صحنهها را بداهه میگفتم و ایشان میپسندید. یکی دیگر از خاطرات زیبا در فیلم این بود که زنده یاد «ولی الله خاکدان» طراح صحنه و لباس بود و من و علی نصیریان که بازیگران فیلم بودیم و زمانیکه به مهمانسرای سمنان رسیدیم، کیانوش عیاری به ما خوشامد گفت و پرسید خسته که نشدید و من در پاسخ به او گفتم «من در معیشت آقای نصیریان خسته نمیشوم و آقای عیاری گفت البته مَعیت. همانجا به خودم گفتم گوهر اگر کتابی را چاپ کردند فقط همین یک تیراژ در نیامده که تو آنرا بخوانی ، تیراژهای مختلف دارد و بهتر است کتاب زیاد بخوانم و همین موضوع موجب شد تا توجهم به ادبیات جلب شود.(با خنده) در ادامه فریدون جیرانی با بیان اینکه گوهرخیراندیش در فیلم «زیر بامهای شهر» بازی خوبی داشته و برای همین نقش در جشنواره کاندید شده بود و زنده یاد جمشید اسماعیل خانی نیز در آن فیلم حضور داشته است اشاره کرد و در ادامه خیراندیش نیز توضیح داد: من تمام مدت سعی کردم، نقشهایم را باورپذیر بازی کنم و عاشق نقشم در «زیر بامهای شهر» هستم و زمانیکه در سینما فیلم را دیدم، برای بازیگر فیلم گریه کردم. زنده یاد جمشید اسماعیل خانی در «زیر بامهای شهر» درخشان بازی کرد. وی با بیان اینکه از فیلم «بانو» خاطرات زیادی دارد، گفت: زمانیکه توسط داریوش مهرجویی برای «بانو» انتخاب شدم اسماعیل خلج قصه های تاریخی مینوشت که من در آنجا نقش یک زن قدیمی با لباسهای تاریخی را داشتم که هیچ شباهتی به نقش هاجر در فیلم بانو نداشت. داریوش مهرجویی بازی من را در آن تئاتر دیده بود و به من گفت تو بازیگر خوبی هستی. البته رخشان بنی اعتماد هم به من گفته بود که بازی های من در تئاتر را دیده بود و برای حضور در فیلمهایش من را انتخاب کرده بود اما زمانیکه در سینما من را دیده بود که بینیام را جراحی کرده ام منصرف شده بود. خیراندیش درباره فیلم «بانو» خاطرنشان کرد: داریوش مهرجویی نقش هاجر را در این فیلم برای من درنظر گرفت و عبدالله اسکندری گریم صورت من که یک صورت سوخته بود را انجام داد. جالب است بدانید که من در این نقش اصلا به دنبال زیبایی نبودم و سعی میکردم زشتتر شوم زیرا باید صورت سوخته، موهای وزوزی و دندانهای زرد می داشتم. داریوش مهرجویی وقتی گریم را دید خوشش آمد. یادم میآید عکس گریم من را روی دیوار زده بودند و زنده یاد جمشید اسماعیل خانی وقتی دید به مهرجویی گفت گوهر خیلی زیبا است و نمیتوانید او را زشت کنید (با خنده). وی با بیان اینکه قرار بود در بانو به جز«هاجر» نقش دیگری هم داشته باشد، خاطرنشان کرد: زنده یاد ژیلا مهرجویی برای نقش دیگر من در «بانو» مخالفت کرد و میگفت نقش دیگر میشود همین گوهر خیراندیش فعلی درحالیکه ما میخواهیم متفاوت باشد. در این فیلم تورج منصوری فیلمبردار و عزیز ساعتی به عنوان عکاس نیز حضور داشتند. زمانیکه فیلمبرداری شروع شد و زنده یاد عزت الله انتظامی با لهجه ترکی صحبت کرد با خودم گفتم من حتی نمی توانم یک جوک ترکی تعریف کنم و به آقای مهرجویی گفتم من میتوانم با لهجه شیرازی صحبت کنم و او پذیرفت. درباره نقش و لهجه شیرازی از آدمهای مختلف و حتی مادرم هم پرسیده بودم. شعرهایی شیرازی محلی میخواندم و داریوش مهرجویی قبول کرد. یادم میآید زمان فیلمبرداری همین که شروع به خواندن کردم ، داریوش مهرجویی و تورج منصوری خندهشان گرفت و بیرون رفتند و یک لحظه متوجه شدم هیچ کسی پشت دوربین نیست. وی درباره فیلم« شیدا» ساخته کمال تبریزی نیز گفت: یادم میآید که جایزه بازیگری من در فیلم «بانو» سفر به مکه بود که در این سفر کمال تبریزی هم همراه ما بود. برای حضور درفیلم «شیدا» آقای تبریزی از من و اسماعیل خانی دعوت کرد به دفترش رفتیم و گفت نقش کوتاهی دارم، اما شما به خوبی میتوانید آن را بازی کنید که من هم پذیرفتم. نقش مادرزن پارسا پیروزفر را داشتم و کمند امیرسلیمانی نقش دخترم را بازی میکرد و زنده یاد نادیا دلدار گلچین هم در آن فیلم حضور داشت. با اینکه نقش کوتاه بود اما خاطرات خوبی دارم و آقای تبریزی از من و همسرم در این فیلم خیلی راضی بود.