صفحه اول
جهان شهمیرزادی- در طول سالهای اخیر قیمت کالاهای اساسی، میوه، خودرو، مسکن و... مدام سیر صعودی داشته تا جاییکه سفره بسیاری از مردم حتی قشر متوسط روزبروز کوچکتر شده است مثلا بسیاری از خانوارها اگر تا چند سال پیش گوشت قرمز را به دلیل گرانی آن از سفره شان حذف کرده بودند این روزها مجبور شدهاند به دلیل افزایش قیمت مرغ ،گوشت سفید را هم کنار بگذارند. همین قصه در مورد تخممرغ، شیر، لبنیات، میوه و... هم صادق است و اغلب خانوادهها مجبور شدهاند این کالاها را نیز بهدلیل گرانیهای پیاپی یا از سفرهشان حذف کنند یا به وعدههای بسیار کمتر بسنده کنند. از دیگر راهحلهای موجود برای حل مشکل گرانی در کشور نسخهای است که سالهاست به دولتها توصیه میشود اما هیچکدام از دولتها به درستی آن را اجرا نکردهاند و آن جذب سرمایه ایرانیهای مقیم خارج از کشور است. دولت باید برنامهای جدی برای این راهکار طراحی کند اما نکتهای که در کوتاهمدت باید به آن توجه کرد، فشار تورمی است که به معیشت مردم وارد میشود. واقعیت این است که فشار تورمی به یک اندازه به همه مردم وارد نمیشود و اثر خود را بیشتر روی سفره کمدرآمدها میگذارد؛ چراکه دهکهای بالای درآمدی متأثر از بازار درآمدشان نیز افزایش پیدا میکند. دولت یا باید یارانه نقدی دهکهای پایین درآمدی را افزایش دهد یا سبد کالا توزیع کند که برای تأمین منابع آن هم هرچه سریعتر باید یارانه نقدی دهکهای پردرآمد را با پذیرش احتمال خطا قطع کند و از افرادی که تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی هستند در برابر افزایش قیمت کالاهای حیاتی محافظت کند. تقویت قدرت خرید مردم مهمترین اولویتی است که اکنون دولت باید برای آن برنامهریزی کند. در واقع شرایط اقتصادی کشور در حال حاضر یک پیام روشن برای ما دارد؛ افزایش تورم اجتنابناپذیر است بنابراین به جای مشغولشدن به راهکارهای کاهش تورم باید به دنبال کاهش فشار تورم بر معیشت مردم بود. مردم از یکطرف میتوانند با الگوی مصرفشان که در دنیا هم مرسوم است نسبت به ایجاد تعدیلهای مقطعی بر کالاها انجام دهند. به عنوان مثال اگر قیمت کالایی امروز افزایش پیدا کرده است کالای جایگزین آن که قیمتهای پایینتری دارد، میتواند در کوتاه مدت نیاز خودشان را به سمت کالاهایی سوق بدهند که از قیمت پایینتری برخوردار است و میتواند جایگزین بهتری باشد. راهحل دیگر این است که تقاضای خود را بر کالایی که افزایش قیمت دارد، مدیریت کنند و به زمانی موکول کنند که تقاضا به مسیرهای دیگری هدایت میشود. موضوعی که میتواند در مقابله با گرانی اثرگذار باشد. در نهایت باید اقتصاد را یکپارچه دید. در اقتصاد کشور ما هم دولت وجود دارد و هم مردم. دو عاملی که مجموعه آنها اقتصاد کشور را تشکیل میدهند. یعنی هنگامی که یک بخش عرضه میشود سر دیگر آن تقاضا است که با هم بر گرانی تأثیر دارد. دولت باید رشد نقدینگی را کنترل کند و این توان و مسئولیت در اختیار دولت قرار دارد. اگر دولت اجازه دهد نقدینگی و تورم رشد کند موجبات افزایش تقاضا را فراهم کرده است و طبیعتاً افزایش تقاضا منجر به گرانی خواهد شد و این یک امر بدیهی در علم اقتصاد است. دولتها باید با رشد واقعی اقتصاد از طریق حمایت از تولید، موجب افزایش درآمد ملی و در نتیجه افزایش ارزش پول ملی گردند تا نیازی به تزریق ارز برای حفظ مصنوعی ارزش پول ملی نداشته باشند. ایجاد تعادل در بحث نظارت و امکان نظارت دقیق با داشتن بانکهای اطلاعاتی مشرف بر تمام معاملات، تشخیص صحیح محل اعمال نظارت، می تواند بازار را از سوءاستفاده ی سودجویان و یا سوءقصد کینه توزان حفظ نماید و تعامل سازنده دولت و قوه قضاییه می تواند ضمانت اجرایی مناسب را برای نظارت موثر و صحیح ایجاد نماید. در صورتی که دولت با گفتار و رفتار خود به مردم این اعتماد را بدهد که می تواند در زمان کوتاه و با کمترین خسارت تعادل را به بازار برگرداند، مردم نیز کمتر به یک کالا یورش می برند و البته در این صورت است که می توان با کار فرهنگی، مردم را نیز در تغییر رفتار یاری نمود و گرنه توقع این که مردم تا مدتها نیازهای خانواده را برای کمک به دولت تعطیل کنند و در انتها نیز متضرر شوند توقع صحیح و عملی نیست.