صفحه اول
الله مراد خدایی- در عصر ارتباطات، جنگها از جنگ رسانهای آغاز میشوند و با جنگ رسانهای ادامه یافته و پایان میپذیرند، پیروزی و شکست کشورها در قالب سیاستهای رسانهای رقم میخورد و این رسانهها هستند که پیروزی میآفرینند، مغلوب میسازند و افکار عمومی را به هر سو که میخواهند هدایت میکنند. رسانههای جمعی با سانسورهای خود واقعیتها را میپوشانند و موضوعات غیرواقعی را بزرگنمایی کرده و واقعی جلوه میدهند. پس از حمله جنون آمیز رژیم صهیونیستی به ساختمان محل استقرار رسانههای خارجی در غزه، علاوه بر رسانههای آسیبدیده، چهرهها و نهادهای رسانهای و دیپلماتیک نیز به محکومیت این اقدام پرداخته و آن را تلاشی برای سانسور و اختفای واقعیات جنایات آشکار رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین دانستند. نگاهی به پیشینه رژیم صهیونیستی نشان می دهد که تنها رژیمی است که ادعای دموکراتیک بودن دولت خود را دارد، ولی در عرصه داخلی خود بر اساس قانون نظارت نظامی اخبار و محتوای رسانههای مطبوعاتی و دیداری خود را مورد سانسور و نظارت شدید قرار میدهد. مرکز «سانسور نظامی» یگان وابسته به سرویس اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی است که پیش از انتشار مطالب در رسانههای مختلف اسرائیلی در رابطه با امنیت رژیم، آنها را مورد بررسی قرار میدهد. رژیم صهیونیستی همچنان بر اساس قانون فوقالعادهای که در زمان قیمومت انگلیس بر فلسطین در سال 1945 به اجرا گذاشته شد، اداره میشود. این قانون اختیارات گستردهای را به یگان نظارت بر تمامی مواد منتشر شده در میان افکار عمومی قائل میشود. این سانسور شامل محتوای منتشر شده در شبکههای تلویزیونی و رادیویی و روزنامهها و حتی کتاب ها می شود و قبل از منتشر شدن باید از سوی مرکز مربوطه مورد بررسی قرار گرفته و آنچه که از دید سانسور نظامی خطرناک است، از محتوای آنها حذف شود. اقدامات منحصر به فرد رژیم صهیونیستی در محدودیتهای اعمال شده بر ضد آزادی بیان تنها منحصر به سانسور نظامی رسانهها نمیشود، بلکه شامل همدستی کمیته سردبیران با سیاستگذاریهای ایدئولوژیک نیز میشود. کمیته مذکور شامل نمایندگانی از رسانههای جمعی و روزنامههای عبریزبان است که به صورت دائمی نشستهایی را با نخست وزیر و وزرا و سران ارشد ارتش و سرویسهای جاسوسی اسرائیل برگزار میکنند. آنها اطلاعاتی را به کمیته مذکور منتقل میکنند و در عوض از آنها تعهد میگیرند این مطالب را منتشر نکنند تا اینکه از منابع دیگر به آن دست پیدا کنند. قدمت تأسیس کمیته سردبیران در سرزمینهای اشغالی به سال 1942 باز میگردد ، این طرح از سوی سردبیران روزنامههای صهیونیستی مطرح شد که در آن زمان از سرکردگان صهیونیستها در فلسطین که تحت قیمومیت انگلیس قرار داشت میخواستند که در رابطه با انتشار اطلاعات حساس دستورالعملی داشته باشند. بعد از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی در سال 1948 توافقی بین کمیته سردبیران روزنامهها و حاکمیت رژیم صهیونیستی و ارتش برقرار شد که براساس آن هیچ اطلاعات امنیتی که میتواند به خدشه دار شدن امنیت رژیم صهیونیستی بینجامد ، منتشر نشود. روز 22 ژانویه سال 1948 میلادی، «دیوید بن گوریون»، نخستین نخست وزیر اسرائیل در یک سخنرانی عمومی در آستانه اعلام تشکیل دولت اسرائیل، اظهار داشت: من به ضرورت فعالیت روزنامه های منتقد باور دارم، اما نباید هیچ گونه اطلاعاتی به دشمن بدهیم و یا اینکه در به وحشت انداختن ملت سهیم باشیم. در واقع اسرائیل این گونه می اندیشد و به همین دلیل، نه تنها در دوران جنگ، بلکه در روزهای عادی نیز سانسور نظامی را بر روزنامه نگاران تحمیل می کند، جایی که سانسورچی نظامی در دو جهت فعالیت می کند: هشدار نسبت به انتشار برخی مسائل در رسانه ها و همچنین اعلام آن مسائلی که نباید در رسانه ها به آنها پرداخته شود. به طورکلی، صهیونیست ها از زمان تشکیل جنبش صهیونیسم، از تبلیغات خود و ایجاد شبکه های گسترده تبلیغاتی در سراسر جهان ، اهداف متعددی را دنبال کرده اند، که همگی آنها در پروتکل های سردمداران صهیونیست مطرح شده، و درباره جلب افکار عمومی جهان به نفع خود و نابودی جوامع فکری و فردی غیر یهودیان دور می زند. مهم ترین این اهداف را می توان در مسائل زیر خلاصه کرد:1. برانگیختن عواطف و احساسات مردم و گاهی برانگیختن جدل ها و کشمکش های داخلی بین جوامع غیر یهودی؛2. هدف دیگری که صهیونیسم از راه سلطه یابی بر ابزارهای تبلیغی در پی آن است، اتلاف ساعاتی از وقت مردم است که هر روز دو یا سه ساعتی را مشغول به خود کنند؛3. تأثیرگذاری بر افکار عمومی جهان و اخلاق ملت ها. نمونه بارز و عینی این مسأله، موفقیت آنها در مورد تجویز انحراف جنسی در جهان است؛4. به خدمت در آوردن غیر یهودیان، همچون برده برای یهودیان، در تمام دنیا و به دست گرفتن قدرت در جهان.