روزنامه کائنات
5

گزارش

1404 يکشنبه 30 آذر - شماره 4978

کائنات شرایط پیشگیری از تشدید تورم توسط دولت را بررسی می کند

کاهش هزینه‌های تحمیلی به مردم

 مهدیه اسماعیلیان- سبد خرید خانوارهای ایرانی هر ماه سبک‌تر و نگران‌کننده‌تر می‌شود. صعود پیاپی و سرسام‌آور قیمت اقلام خوراکی در ماه‌های اخیر، تنها یک مشکل معیشتی گذرا نیست، بلکه زنگ خطری جدی برای وقوع یک فاجعه اقتصادی بزرگتر است: ابرتورم. داده‌های رسمی بانک مرکزی ایران تصویری هولناک از ۸ سال گذشته ترسیم می‌کند. اقتصاد ایران طی این مدت به طور متوسط با تورم سالانه ۴۳ درصدی دست و پنجه نرم کرده است. این عدد خشک و بی‌روح، وقتی به زندگی روزمره ترجمه می‌شود، معنایی ویرانگر دارد. محاسبات نشان می‌دهد متوسط قیمت کالاها و خدمات در این ۸ سال، کمی بیش از ۱۷ برابر شده است. به زبان ساده، کالایی که در سال ۱۳۹۷، ۱۰۰ هزار تومان قیمت داشت، امروز در آذر ۱۴۰۴ حدود ۱ میلیون و ۷۱۸ هزار تومان به فروش می‌رسد. این یعنی قدرت خرید پول مردم ۹۴ درصد کاهش یافته است. برای درک ملموس این فاجعه، کافی است به قیمت برنج نگاه کنیم. در سال ۱۳۹۷ با ۱۰۰ هزار تومان می‌شد حدود ۷ کیلوگرم برنج ایرانی مرغوب خرید. امروز، با همان ۱۰۰ هزار تومان تنها ۴۰۰ گرم برنج ایرانی معمولی می‌توان خرید. این سقوط آزاد قدرت خرید، زندگی میلیون‌ها خانواده را تحت فشار طاقت‌فرسایی قرار داده است. اما این پایان ماجرا نیست. بررسی‌ها نشان می‌دهد افزایش قیمت مواد غذایی پرمصرف حتی از این میانگین ۱۷ برابری نیز بیشتر بوده است. قیمت سبدی از ۲۰ قلم خوراکی منتخب، به طور متوسط ۲۰ برابر شده که در این میان، لوبیا چیتی با افزایش ۳۷ برابری صدرنشین است.
همزمان، نرخ دلار از فروردین ۱۳۹۷ تاکنون از ۴۷۷۳ تومان به حدود ۱۳۰ هزار تومان رسیده و ۲۷ برابر شده است. این یعنی جهش نرخ دلار حدود ۶۰ درصد سریع‌تر از نرخ تورم عمومی حرکت کرده که نشان از فشارهای ساختاری شدید بر اقتصاد دارد. حال، پرسش ترسناک اینجاست: اگر این روند ادامه یابد، ۸ سال دیگر، در سال ۱۴۱۲، وضعیت چگونه خواهد بود؟ محاسبات بر اساس روند خطی گذشته، پیش‌بینی‌هایی هشداردهنده ارائه می‌دهد که می‌تواند آینده‌ای از ابرتورم را رقم بزند. این گزارش با تحلیل عمیق داده‌های رسمی، ریشه‌های این بحران و سناریوهای محتمل آینده را بررسی می‌کند. از کسری بودجه و تحریم‌ها تا انتظارات تورمی و سقوط ارزش ریال، همه‌چیز به سمت نقطه اوجی خطرناک در حرکت است.
دلایل ایجاد ابرتورم چیست؟
ریشه بروز ابرتورم کسری بودجه دولت است. در مواقعی که درآمد‌های دولت کمتر از مخارجش باشد، دچار کسری بودجه می‌شود. اما کسری بودجه به خودی خود منجر به ابر تورم نخواهد شد بلکه هنگامی شکل می‌گیرد که دولت‌ها برای جبران کسری بودجه خود اقدام به چاپ پول بدون پشتوانه کنند.
عرضه بیش از اندازه پول و تورم ناشی از کشش تقاضا
عرضه بیش از اندازه پول، از طریق چاپ آن باعث افزایش نقدینگی موجود در جامعه می‌شود، اما مهم‌تر از همه افزایش قدرت خرج کردن است که به علت افزایش نقدینگی ایجاد می‌شود. این افزایش قدرت خرج کردن باعث افزایش تقاضا برای کالا و خدمات در جامعه می‌شود و از آنجا که عرضه کنندگان نمی‌توانند این حجم از تقاضا را پوشش دهند، در نهایت منجر به ایجاد ابرتورم در فضای اقتصادی خواهد شد. البته ابرتورم می‌تواند به دلیل فشار چشمگیر هزینه‌ها نیز شکل بگیرد.
اثرات ابرتورم بر جامعه چیست؟
در شرایطی که ابر تورم پدید می‌آید، مردم این انتظار را دارند که در روزها و ماه‌های آینده نیز تورم با سرعت بالایی جریان داشته باشد. به همین دلیل دیگر هیچ علاقه‌ای به نگه‌داری وجوه نقد خود نخواهند داشت. در نتیجه مردم برای خرید کالاهای موجود در جامعه هجوم می‌برند و تمامی کالاهای موجود را برای جلوگیری از بی‌ارزش شدن دارایی خود، خریداری می‌کنند یا به نحوی دست به سرمایه گذاری در دارایی‌های ارزشمند می‌زنند. این کار باعث بروز کمیابی در جامعه می‌شود. از سوی دیگر به علت عدم معامله و نبود کسب و کار در جامعه درآمد‌های مالیاتی دولت کاهش می‌یابد و دولت برای جبران هزینه‌های خود با سرعت بالاتری پول چاپ می‌کند. این چاپ پول ابرتورم را تشدید می‌کند و در نهایت کل فضای اقتصادی جامعه دچار مشکلات شدید خواهد شد. علاوه بر این مسائل به دلیل وجود ابرتورم، نرخ ارز داخلی کشوری که گرفتار ابرتورم شده است در برابر ارزهای معتبر جهانی تقریبا ارزش خود را از دست می‌دهد و گاهی اوقات ارزش آن نزدیک به صفر می‌شود.
چگونه می توان با تاثیرات ابرتورم مقابله کرد؟
به ضرس قاطع تمامی فعالان بازار می‌دانند که دلیل اصلی افزایش تورم، مازاد تقاضا در بازار است. مازاد تقاضا دلیل اصلی که دارد این است که نقدینگی در سیستم اقتصادی افزایش یافته است. بانک مرکزی می‌تواند از طریق سیاست پولی انقباضی به کاهش و کنترل نرخ تورم اقدام کند. بانک مرکزی در چنین شرایطی یعنی در حالت ابر تورم با افزایش نرخ بهره کوتاه مدت، نقدینگی را از بازار به سمت بانک هدایت می‌کند. در این حالت به دلیل کاهش میزان نقدینگی در بازار و کاهش قدرت خرج کردن از سوی مردم، تقاضا در بازار کاهش خواهد یافت و به تبع قیمت کالا و خدمات نیز به مرور کاهش خواهند یافت.
بهترین گزینه‌های سرمایه گذاری در زمان ابرتورم
شرایط در زمان ابرتورم دارایی‌های ثابت و گزینه‌هایی که جایگزین خوبی برای پول هستند، برای سرمایه گذاری مناسب هستند. در واقع در شرایطی که پول به دلیل سیاست‌های پولی نامناسب ارزش خود را در مبادله از دست می‌دهد، جایگزین‌هایی مانند طلا ارزش خود را حفظ خواهند کرد. علاوه بر طلا، زمین و ساختمان نیز که جزو دارایی‌های ثابت به حساب می‌آیند، چنین وضعیتی خواهند داشت. گزینه‌هایی نیز که در این دارایی‌ها سرمایه گذاری کنند، مثلا صندوق‌های طلا نیز با رشد قابل توجه روبرو خواهند شد. البته بورس را نیز نباید از یاد برد.
آیا ابر تورم 3000 درصدی در ایران واقعی است؟
در هفته‌های اخیر انتشار ویدئویی از حسین عبده تبریزی که در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری مشاور مسعود پزشکیان بود، درباره احتمال افزایش تورم ایران تا ۳۰۰۰ درصد در سال آینده در شبکه‌های اجتماعی بازتاب گسترده‌ای داشته است. این اظهارنظر با واکنش‌های مختلف کارشناسان، رسانه‌ها و فعالان اقتصادی مواجه شده و بحث‌های داغی را در فضای عمومی برانگیخته است.‌
به گزارش همشهری؛ وحید عزیزی، کارشناس اقتصادی، در واکنش به اظهارات اخیر حسین عبده تبریزی مبنی بر احتمال جهش تورم ایران تا سطح ۳۰۰۰درصد، این نوع پیش‌بینی‌ها را فاقد مبنای تحلیلی دانست و تأکید کرد که چنین گزاره‌هایی بیش از آنکه بر واقعیت‌های اقتصاد ایران استوار باشد، با اهداف سیاسی و بعضا اقتصادی مطرح می‌شود.‌
عزیزی  افزود: بخشی از افرادی که امروز از بن‌بست اقتصادی و احتمال ابرتورم صحبت می‌کنند، همان کسانی هستند که در ایام انتخابات به‌عنوان مشاور رئیس‌جمهور مطرح بودند و قرار بود راهکارهای اصلاح اقتصادی ارائه دهند. آقای رئیس‌جمهور نیز در دوره انتخابات به دیدگاه‌های این افراد برای اجرای اصلاحات اقتصادی تکیه داشت.‌به‌گفته این اقتصاددان، طرح چنین ادعاهایی از سوی افرادی که پیش‌تر خود را صاحب راه‌حل می‌دانستند، امروز بیش از هر چیز می‌تواند به‌منزله فرار از مسئولیت تلقی شود. او ادامه داد: همین جریان‌های سیاسی و اقتصادی در گذشته حتی برنامه‌هایی منتشر کرده بودند که در آن از هدف‌گذاری رشد اقتصادی ۱۰درصدی و تورم تک‌رقمی صحبت شده بود، آن هم در شرایطی که به ادعای خودشان وضعیت اقتصادی کشور از امروز هم دشوارتر بوده است.‌
وقوع تورم چندهزار درصدی در اقتصاد ایران نیازمند شوک‌های بسیار شدید است
میرهادی رهگشای، کارشناس اقتصاد، با رد احتمال جهش ناگهانی تورم ایران به سطوح چندهزار درصدی تأکید کرد که در شرایط فعلی اقتصاد کشور، زمینه‌ای برای وقوع ابرتورم وجود ندارد؛ هرچند چشم‌انداز روشنی نیز برای کاهش معنادار تورم دیده نمی‌شود.‌ رهگشای افزود: متغیر اصلی اثرگذار بر تورم در مقطع فعلی، نرخ ارز است. افزایش نرخ ارز غیررسمی تحت فشار کسری تراز پرداخت‌ها و محدودیت در تأمین ارز در بازار رسمی، هم شوک تورمی ایجاد و هم انتظارات تورمی را تحریک کرده است.‌
به‌گفته این اقتصاددان، افزایش هزینه تأمین ارز برای واردکنندگان، به‌ویژه در بازار غیررسمی باعث بالا رفتن قیمت تمام‌شده کالاهای تولید داخل شده و این اثر، هم به‌صورت واقعی و هم از کانال انتظارات به تورم دامن زده است. با این حال، رهگشای تأکید کرد: این عامل به‌تنهایی کفایت نمی‌کند که تورم از سطوح ۴۰ یا ۵۰ درصد به بالای ۱۰۰ درصد یا ارقام چندهزار درصدی برسد.‌رهگشای با اشاره به مشکلات ساختاری اقتصاد ایران، ازجمله خلق پول بی‌ضابطه بانک‌ها، کسری بودجه دولت و ناترازی نظام بانکی گفت: سیاست کنترل ترازنامه بانک‌ها توانست تا حدی رشد نقدینگی را مهار کند اما به‌دلیل فقدان نظارت فعال بر مقاصد تسهیلات بانکی نتوانست به‌طور کامل اثرگذار باشد.
آیا تورم سه هزار درصدی در ایران نزدیک است؟
صحبت‌های حسین عبده تبریزی درباره احتمال شکل‌گیری ابرتورم در ایران با واکنش‌های زیادی روبرو شد.به‌گزارش فرارو؛ برخی از کارشناس‌های اقتصادی صحبت‌های حسین عبده تبریزی را فاقد مبنای تحلیلی دانستند و حتی عده دیگری بیان این حرف‌ها را در راستا مقاصد سیاسی و اقتصادی خاص تعبیر کردند. با این حال چیزی که احتمالا حسین عبده تبریزی را به‌عنوان یک کارشناس اقتصادی به اعلام هشدار درباره ابرتورم رسانده، روند بدون توقف افزایش نرخ تورم در یک سال گذشته است. اعداد و ارقامی که مرکز آمار ایران از نرخ تورم عمومی و ماهانه اعلام می‌کند فاصله زیادی با تعاریف مرسوم ابرتورم دارد. اما از یک طرف دیگر مرور وقایعی که از سال 2014 به بعد در ونزوئلا رخ داد، می‌تواند این نگرانی را ایجاد کند که در صورت تداوم وضعیت فعلی، خطر نزدیک‌ شدن به شرایط تورمی بسیار شدید -نه لزوما ابر تورم- را نباید دست‌کم گرفت.   
ابرتورم چیست؟
ابرتورم زمانی اتفاق می‌افتد که پول رسما به یک تکه کاغذ تبدیل شود. در شرایطی که ابرتورم حاکم می‌شود، پول کاغذی و اعتبار موجود در حساب‌های نقدی ارزششان را از دست می‌دهند.
نشانه‌های ظاهری ابرتورم حداقل در مثال‌های تاریخی به‌شکلی است که مردم پول را کیسه‌کیسه جابه‌جا می‌کنند. نشانه ظاهری بعدی هم این است که از زمان اقدام برای خرید کالا تا انجام خرید، قیمت کالا قابلیت افزایش چند برابری را پیدا می‌کند.  
قیمت کالا جوری تغییر می‌‌کند که مغازه‌دار از درج قیمت روی اقلام خودداری می‌کند و عبارت قیمت لحظه‌ای مدام به گوش خریدار می‌رسد. اینها فقط بخشی از نشانه‌های ظاهری ابرتورم به‌حساب می‌آید که نمونه‌های آن را در کشور‌هایی مثل مجارستان و ونزوئلا نقل می‌کنند.
ابرتورم چه زمانی رخ می‌دهد؟
نرخ تورم تعریف مشخصی دارد و به دو شکل معنا پیدا می‌کند. نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه و نرخ تورم ماهانه. منظور از نرخ تورم، محاسبه سرعت رشد قیمت‌هاست. زمانی که از تورم نقطه‌به‌نقطه صحبت می‌شود، بازه زمانی را در یک سال اخیر می‌گذارند و تورم ماهانه هم میزان افزایش قیمت‌های یک ماه را درقیاس با ماه قبل می‌سنجد.
نرخ ابرتورم هیچوقت قرار نیست مشخص باشد. یعنی هیچوقت توافقی روی عدد تورمی که به‌معنای ابرتورم تعبیر می‌شود، وجود نداشته.
فیلیپ کاگان در دهه 50 میلادی به‌عنوان یک اقتصاددان در دانشگاه کلمبیا تدریس می‌کرد و برای اولین‌بار شاخص عددی مشخصی برای ابرتورم تعریف کرد. طبق استدلال کاگان هر وقت نرخ تورم ماهانه به عددی بالای 50 درصد رسید، آن کشور با ابرتوم درگیر شده.
یعنی میزان افزایش قیمت کالا و خدمات به طور متوسط 50 درصد بیشتر از ماه قبل باشد. قبول نظریه کاگان مشخص می‌کند در شرایط ابرتورم نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه یعنی افزایش قیمت یکساله کالا و خدمات بالای 13 هزار درصد باشد.
آیا ابرتورم در ایران نزدیک است؟
بحث ابرتورم در ایران حداقل در برهه اخیر بعد از صحبت‌های حسین عبده تبریزی بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفت. حسین عبده تبریزی به‌عنوان کارشناس اقتصادی به موضوع تورم احتمالی سه هزار درصدی در ایران پرداخت. در رد و تایید صحبت‌های حسین عبده تا دلتان بخواهد نقد و بررسی وجود داشته که حداقل در این مطلب قصد ورود به آن را نداریم.
روی کاغذ با تورم ماهانه 3.4 درصدی طرف هستیم. نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه نیز در محدوده 49.5 درصد ایستاده اما چیزی که احتمالا حسین عبده را به‌عنوان یک کارشناس اقتصادی به اعلام هشدار درباره ابرتورم رسانده، روند بدون توقف افزایش نرخ تورم در یک سال گذشته است. نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه اواخر پاییز پارسال در محدوده 30 درصد قرار داشت و بعد از یک سال آماده عبور از مرز 50 درصد شده است.
ابرتورم در مجارستان و ونزوئلا
کلمه ابرتورم در سال‌های اخیر اغلب شنونده‌ها را یاد ونزوئلا می‌‌اندازد اما ماجرایی که سال 1946 در مجارستان رخ داد می‌تواند صاحب عنوان بدترین ابرتورم تاریخ باشد.
نرخ تورم ماهانه مجارستان 1946 تا 13 هزار تریلیون درصد بالا رفت. طوریکه می‌گویند قیمت‌ کالا بعد از فقط چند ساعت دو برابر می‌شد. تصاویر حمل بسته‌های اسکناس با گاری و فرغون اولین‌بار در همین مجارستان به ثبت رسید و تعداد صفر‌ اسکناس‌های رایج تا 17 پیش رفت.
ابرتورم ونزوئلا از سال 2012 آرام‌آرام شکل گرفت. تا سال 2014 اوضاع آنقدرها هم حاد نبود. نرخ تورم سالانه در ونزوئلا 2014 کمتر از 70 درصد بود اما در سال 2015 و 2016 این شاخص حیاتی به ترتیب به 181 و 800 درصد ارتقا پیدا کرد. سال 2017 نرخ تورم ونزوئلا از مرز چهار هزار درصد عبور کرد و از 2019 به بعد درباره تورم بالای یک میلیون درصد در این کشور صحبت می‌شد.  
ابرتورم‌؛ دور از ذهن یا محتمل؟
کامران ندری کارشناس اقتصادی نوشت:ابر‌تورم در کشورهای دیگر رخ داده که در ایران هم می‌تواند اتفاق بیفتد و نباید احتمال وقوع آن را نادیده گرفت‌؛ البته در شرایط فعلی این احتمال بسیار بالا نیست.  می گوید: پدیده عجیب و غریبی نیست.در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین اتفاق افتاده و حتی در کشوری مثل آلمان، با همه قدرت اقتصادی که در گذشته داشته و دارد، در فاصله بین دو جنگ جهانی اول و دوم، چنین تجربه‌ای وجود داشته است‌؛ بنابراین ابرتورم می‌تواند رخ بدهد و نباید احتمال وقوع آن را دست‌کم گرفت.
حتی شاید ترس از ابرتورم، تا حدی هم مفید باشد‌؛ چون مارا به فکر وادار می‌کند و باعث می‌شود تلاش کنیم با اصلاحات، همین حالا مانع وقوع چنین فاجعه‌ای در اقتصاد ایران شویم. با شرایط اکنون، گرچه احتمال آن بسیار بالا نیست اما به نظرم در حال حاضر این احتمال نسبت به سال‌های گذشته بیشتر شده است.  عوامل متعددی در شکل‌گیری تورم بالا در اقتصاد ایران نقش دارند که از تحریم‌ها گرفته تا راهبردهای غلط، ساختار مالکیتی ضعیف (نبود بخش خصوصی واقعی در کنار وجود یک بخش دولتی فربه و یک بخش عمومی غیردولتی فربه‌تر)، تصمیم‌گیری‌های ناصحیح، کسری بودجه بالا، عدم استقلال بانک مرکزی، نبود شفافیت در تصمیمات دولتی و فقدان پاسخگویی، همه و همه به‌مرور زمان اعتماد عمومی به حاکمیت را کاهش داده‌اند.  به‌طور عمده مساله ابرتورم، یک مساله روانی است و به انتظارات تورمی برمی‌گرد‌؛ یعنی مردم اعتماد خود به نماد اصلی اقتصادی یک کشور که پول ملی آن کشور است را از دست می‌دهند و تلاش می‌کنند پول را از خود دور کرده و به‌جای آن دارایی‌های دیگری را نگهداری کنند. وقتی کسی نخواهد پول نگه دارد، ارزش آن پول به صفر میل می‌کند و قیمت کالاها در واحد آن پول به‌سمت بی‌نهایت حرکت می‌کند.  دولت توانایی مالی لازم برای تامین هزینه‌ها را ندارد و کسری بودجه روزبه‌روز در حال افزایش است. در نتیجه، دولت ناچار به پولی‌سازی کسری بودجه می‌شود‌؛ یعنی خلق پول. در حال حاضر رشد نقدینگی در حدود ۴۰ درصد قرار دارد که در مقایسه با اندازه اقتصاد و رشد اقتصادی کشور، این عدد بالا محسوب می‌شود.  با این حال، هنوز به مرحله‌ای نرسیده‌ایم که اقتصاد وارد فاز ابرتورم شود اما جو روانی را نباید دست‌کم گرفت.
در چنین شرایطی، دارایی‌های ریالی مانند سپرده‌های بانکی و اوراق بدهی دولتی، به‌تدریج ارزش خود را از دست می‌دهند. در همین حوزه تصمیم‌های نادرستی گرفته شده است از جمله این‌که نرخ بهره اسمی ثابت مانده؛ نرخی که بازدهی دارایی‌های ریالی را تعیین می‌کند. وقتی بازدهی ریال از بازدهی طلا کمتر باشد، طبیعی است که مردم سپرده‌های ریالی خود را به طلا، ارز و سایر دارایی‌ها تبدیل کنند. این سیاست‌های نادرست، در کنار عوامل دیگر، به تشدید بی‌اعتمادی دامن زده است.  عوامل افزایش‌دهنده بی‌اعتمادی در اقتصاد فعال هستند‌؛ بی‌توجهی سیاستمداران وجود دارد‌؛ و از همه مهم‌تر، در ساختار حکمرانی چرخش قدرت، شفافیت و پاسخگویی دیده نمی‌شود. فروپاشی پولی یعنی ارزش پول به صفر برسد و زمانی که کسی نخواهد پول ملی را نگه دارد، ارزش آن به‌طور طبیعی کاهش می‌یابد و اقتصاد به سمت تورم بالا و در نهایت ابرتورم حرکت می‌کند.  
در مجموع، احتمال وقوع ابر تورم نسبت به گذشته افزایش یافته و این اولین هشدار در این زمینه نیست. پیش از این نیز درباره ابر تورم هشدار داده شده و اکنون بیش از گذشته باید در این زمینه هوشیار بود.  اگر سبک حکمرانی به همین شکل ادامه پیدا کند و دولت نتواند با اصلاح راهبردها، کاهش هزینه‌های تحمیلی به مردم و انجام اصلاحات اداری، مسیر فعلی را تغییر دهد، اقتصاد ایران روزبه‌روز به ابرتورم نزدیک‌تر خواهد شد.
پیشنهاد حسین عبده‌تبریزی برای کنترل تورم
حسین عبده‌تبریزی ضمن شفاف‌سازی پیرامون صحبت‌های منتشرشده در رابطه با امکان بروز تورم بالا در ایران، به بیان تصمیماتی پرداخت که دولت برای جلوگیری از افزایش تورم باید اتخاذ کند. این تصمیمات شامل مهار کسری بودجه، توقف انتقال بار مالی دولت به بانک‌ها و سیگنال‌دهی در ارتباط با داشتن کنترل بر شرایط است
 اخیرا ویدئویی از صحبت‌های  حسین عبده‌تبریزی در فضای مجازی پخش شده که برداشت‌های متفاوتی از آن شده است: از احتمال تورم 3000درصدی در ایران تا افتادن در مسیر ونزوئلا یا آرژانتین. با این حال دغدغه ایشان خروج از مسیری است که در صورت ادامه یافتن وضع موجود، ممکن است به تورم‌های بسیار بالا بینجامد. ایشان مهار واقعی کسری بودجه، توقف انتقال بار تامین مالی دولت به بانک‌ها و ارسال سیگنال معتبری را که نشان دهد سیاستگذار کنترل را از دست نداده است، از جمله تصمیماتی می‌داند که احتمال ورود به فاز انفجاری تورم را کاهش می‌دهد. برای رفع این ابهامات و شفاف‌تر شدن موضوع، گفت‌وگو وی با دنیای اقتصاد  را در این گزارش می آوریم:
آقای دکتر، ویدئویی از شما در فضای مجازی وایرال شده که در آن از امکان تورم‌های چند هزاردرصدی صحبت می‌کنید. این ویدئو خیلی دست‌به‌دست شده و واکنش‌های مختلفی هم داشته است. منظور شما دقیقا چه بوده؟ آیا پیش‌بینی یک تورم ۳۰۰۰درصدی را مطرح کرده‌اید؟
 نه، اگر کسی حرف مرا به‌صورت پیش‌بینی قطعی یا عددسازی تلقی کرده، دقیق متوجه پیام نشده است. من نگفتم ایران حتما وارد تورم چند هزاردرصدی می‌شود. آنچه گفتم این بود که تورم‌های بسیار بالا مسیری مشخص دارند و اگر آن مسیر را نشناسیم، ممکن است ناگهان با جهشی روبه‌رو شویم که برای جامعه بسیار پرهزینه و زیان‌بار است. من این خطرات را اول بار چند روز پیش در قالب یادداشتی تفصیلی در روزنامه‌ ایران مطرح کردم تا مورد توجه تصمیم‌گیران قرار گیرد؛ ولی متاسفانه در چرخه‌ وایرال‌شدن، معمولا بخش‌هایی از گفت‌وگو برجسته شد که ظرفیت دراماتیک  بیشتری داشت.
 پس چرا عددهای بزرگی مثل ۲۰۰۰ یا ۳۰۰۰ درصد مطرح شد؟
 برای اینکه توضیح بدهم گذار از تورم ۶۰ یا ۷۰ درصدی به تورم‌های چند هزاردرصدی یک فرآیند تدریجی خطی نیست. این‌طور نیست که هر سال ۵۰درصد اضافه شود و برسد به ۳۰۰۰درصد. یک نقطه‌ شکست دارد؛ نقطه‌ای که در آن اعتماد به پول ملی فرو می‌ریزد. آن عددها برای هشدار درباره‌ ماهیت این شکست بود، نه برای ترساندن مردم.
 یعنی شما معتقدید الان در ایران چنین خطری وجود دارد؟
 من می‌گویم ایران در مسیری خطرناک است، اما هنوز وارد فاز انفجاری نشده. تفاوت این دو خیلی مهم است. هنوز مردم ریال را نگاه می‌دارند، هنوز حقوق‌ها ماهانه پرداخت می‌شود، هنوز سپرده‌ بانکی وجود دارد. اینها یعنی ما هنوز از خط قرمز عبور نکرده‌ایم. اما همزمان علائمی دیده می‌شود که اگر نادیده گرفته شود، می‌تواند ما را به نقطه‌ شکست نزدیک کند.
 این علامت‌های هشداردهنده‌ای که می‌گویید، چیست؟
 مهم‌ترین آن دلاریزه‌شدن ذهنی اقتصاد است؛ اینکه مردم همه‌چیز را با دلار می‌سنجند، حتی اگر معامله ریالی باشد. علامت دوم فشار فزاینده‌ تامین کسری بودجه از مسیر فروش اوراق به بانک‌هاست. علامت سوم نرخ‌های بهره‌ بسیار بالا برای فروش اوراق است. اینها هنوز بحران نیستند، اما چراغ زردهای پررنگ‌ هستند.
 برخی می‌گویند این حرف‌ها ناامیدی ایجاد می‌کند.
 برعکس؛ ناامیدی زمانی ایجاد می‌شود که واقعیت پنهان بماند و بعد جامعه ناگهان غافلگیر شود. پیام من دقیقا این است که هنوز می‌شود جلوی بدترین سناریو را گرفت. اگر چند تصمیم درست گرفته شود، کشور می‌تواند از این مسیر خطرناک دور بماند.
 اگر بخواهید در پایان، جمع‌بندی روشنی از حرف‌هایتان بدهید، بالاخره باید نگران باشیم یا نه؟ ایران در مسیر ونزوئلاست یا نه؟
 جمع‌بندی من روشن است. ایران در مسیر ونزوئلا نیست، اما در مسیری شبیه آرژانتینِ قبل از انفجار تورمی قرار دارد. فاصله‌ بین تورم ۶۰ درصدی تا تورم‌های چند هزاردرصدی فاصله‌ زمانی نیست، فاصله‌ رفتاری است. تا وقتی ریال نگاه‌داشتنی باشد، حتی با تورم بالا، انفجار رخ نمی‌دهد. لحظه‌ای که نگاه‌داشتن ریال غیرعقلایی شود و همه بخواهند از آن فرار کنند، جهش اتفاق می‌افتد؛ آن هم ناگهانی. البته همان‌طور که احتمال انفجار تورمی ناگهانی وجود دارد، جلوگیری از آن هم با اخذ تصمیمات درست ممکن است: مهار واقعی کسری بودجه، توقف انتقال بار تامین مالی دولت به بانک‌ها و ارسال سیگنال معتبری که نشان دهد سیاستگذار کنترل را از دست نداده است.
 فرق تورم ونزوئلایی با تورم آرژانتینی را هم بفرمایید.
تله‌ آرژانتینی، تورم مزمنِ قابل‌تحمل، قبل از نقطه‌ شکست است. آنچه در مصاحبه از آن به‌عنوان «مسیر شبیه آرژانتین» یادشده، وضعیتی است که تورم بالاست (70–4۰درصد)، اما پول ملی هنوز نگاه‌داشتنی است، حقوق‌ها پرداخت می‌شود، بانک‌ها کار می‌کنند و اوراق بدهی دولت خریدار دارد (هرچند با نرخ بهره‌ی بسیار بالا). در این وضعیت، اقتصاد دلاریزه‌ ذهنی می‌شود (همه قیمت‌ها با دلار سنجیده می‌شوند)، ولی دلاریزه‌ رفتاری کامل رخ نداده است؛ یعنی هنوز همه از ریال فرار نکرده‌اند.  این همان تله‌ای است که آرژانتین سال‌ها در آن ماند: تورم بالا، کسری بودجه‌ مزمن، استقراض دولت از بانک‌ها و بازار بدهی، اما بدون فروپاشی ناگهانی. در این مرحله، خطر اصلی «عادت‌کردن سیاستگذار به تورم بالا»ست. این عادت، جامعه را آرام‌آرام به آستانه‌ شکست می‌برد. اما در تله‌ ونزوئلایی، عبور از نقطه‌ شکست و فروپاشی اعتماد پولی رخ داده است. تله‌ ونزوئلایی بعد از عبور از خط قرمز شروع می‌شود، نه قبل از آن. در این مرحله، ریال (یا بولیوار) دیگر نگاه‌داشتنی نیست، مردم به‌محض دریافت پول، آن را خرج یا تبدیل می‌کنند، تورم از حالت «بالا» به حالت انفجاری می‌رسد، جهش تورم خطی نیست، ناگهانی است (هزاران درصدی). در مقاله و مصاحبه تصریح می‌شود که فاصله‌ بین تورم ۶۰ درصدی و تورم‌های چند هزاردرصدی، فاصله‌ زمانی نیست، فاصله‌ رفتاری است.

 ۱۴ کشور که ویرانگرترین اَبَر تورم‌ها را از سر گذرانده‌اند
 اَبَر تورم یک پدیده اقتصادی ویرانگر است که طی آن قیمت‌ها به سرعت افزایش می‌یابد و پول ارزش خود را از دست می‌دهد. گاهی حتی در عرض چند ساعت همه‌چیز دو برابر می‌شود.
اَبَر تورم یک پدیده اقتصادی ویرانگر است که طی آن قیمت‌ها به سرعت افزایش می‌یابد و پول ارزش خود را از دست می‌دهد. گاهی حتی در عرض چند ساعت همه‌چیز دو برابر می‌شود.
بسیاری از کشورها در سراسر جهان چنین شرایطی را تجربه کرده‌اند و برخی از آنها هرگز به طور کامل بهبود نیافته‌اند. در ادامه متوجه خواهید شد که کدام کشورها در طول تاریخ بیشترین ضربه را از ابر تورم دیده‌اند.
۱. فرانسه
در طول انقلاب فرانسه، فرانسه به دلیل هزینه‌های جنگ و بی‌ثباتی اقتصادی با تورم شدید روبرو شد، قیمت‌ها هر ۱۵ روز دو برابر می‌شد و نرخ تورم در سال ۱۷۹۶ در بالاترین حالت خود، بیش از ۳۰۰ درصد بود. حکومت ناپلئون سرانجام توانست در سال ۱۸۰۳ فرانک را به عنوان ارز جدید معرفی کند که به تثبیت اقتصاد و بازگرداندن نظم مالی به این کشور کمک کرد.
۲. یونان
پس از اشغال یونان توسط آلمانی‌ها در طول جنگ جهانی دوم، این کشور تورم سریعی را تجربه کرد. تا اکتبر ۱۹۴۴، نرخ تورم به ۱۳۸۰۰ درصد رسید و قیمت‌ها هر چهار روز یکبار دو برابر می‌شد.
تورم در یونان با جنگ داخلی تشدید شد و منجر به سقوط دراخما، واحد پول این کشور شد.
۳. آلمان
جمهوری وایمار آلمان به دلیل چاپ بیش از حد پول پس از جنگ جهانی اول، تورم بسیار شدیدی را تجربه کرد و نرخ تورم ماهانه در آن در اکتبر ۱۹۲۳ به اوج خود یعنی رقم ۲۹۵۰۰ درصد رسید.
تا نوامبر ۱۹۲۳، یک دلار آمریکا برابر با ۲۳۸ میلیون پاپیرمارک آلمان بود و برای خرید یک روزنامه به بیش از یک چرخ دستی پر از اسکناس نیاز بود. اقتصاد آلمان تنها زمانی تثبیت شد که دولت ارز جدیدی به نام رنتن مارک را معرفی کرد.
۴. تایوان
تایوان در طول جنگ داخلی چین در اواخر دهه ۱۹۴۰ دچار تورم شدید شد که در بالاترین نقطه نرخ آن به ۳۹۹ درصد رسید. این موضوع منجر به جایگزینی دلار قدیمی تایوان با دلار جدید تایوان شد.
۵. چین
با پایان یافتن جنگ داخلی چین در سال ۱۹۴۹، تورم به ۵۰۷۰ درصد افزایش یافت و قیمت مواد غذایی تا ۴۷ تریلیون برابر بیشتر شد.
جنگ داخلی فعالیت‌های اقتصادی را به شدت مختل کرد و منجر به چاپ بیش از حد پول توسط دولت ملی‌گرا شد. در نهایت، جمهوری خلق چین در سال ۱۹۴۹ تأسیس شد و یوان قدیمی با یک واحد پول جدید به نام رنمینبی جایگزین شد.
۶. آرژانتین
در اواسط دهه ۱۹۷۰، آرژانتین شروع به تجربه یک دوره تورم شدید کرد و میانگین نرخ سالانه حدود ۳۰۰ درصد افزایش یافت تا اینکه به بالای ۵۰۰۰ درصد رسید. به طرز تکان دهنده‌ای، در این دوره قیمت محصولات بیش از ۲۰ میلیارد برابر افزایش یافت.
این بحران ناشی از عوامل بسیاری از جمله چاپ بیش از حد پول و از دست دادن اعتماد به واحد پول آرژانتین، پزو بود.
۷. بوسنی و هرزگوین
در طول جنگ بوسنی (۱۹۹۲-۱۹۹۵)، تورم در این کشور از ۳۲۰ درصد گذشت و قیمت‌ها هر ۱۲ روز به دلیل اختلالات اقتصادی و جنگ دو برابر می‌شد.
در کنار اختلالات اقتصادی، جنگ بوسنی همچنین باعث از دست دادن عمده تولیدات صنعتی شد و درنتیجه دینار بوسنی بیش از حد دچار تورم شد.
اقتصاد این کشور تنها پس از جنگ، زمانی که اصلاحات اقتصادی انجام شد، تثبیت شد.
۸. پرو
در یک دوره فوق‌العاده کوتاه دو ماهه در سال ۱۹۹۰ پرو ابر تورم حدود ۴۰۰ درصدی را تجربه کرد. سوء مدیریت اقتصادی و بی‌ثباتی سیاسی در زمان رئیس جمهور آلبرتو فوجیموری عواملی هستند که باعث بحران شدند و قیمت‌ها در نهایت هر ۱۳ روز دو برابر می‌شد.
این کشور در سال ۱۹۹۱ واحد پول جدیدی به نام نووو سول را معرفی کرد.
۹. سودان
بر خلاف سایر کشورهای موجود در این فهرست، ابر تورم سودان همچنان در این کشور وجود دارد. سال‌هاست که کشور به دلیل نابسامانی‌های مختلف سیاسی با مشکلات تورمی مواجه بوده و نرخ بالای رشد جمعیت کشور تنها بر این مشکل افزوده است.
سودان در مقاطع متعددی از تاریخ خود با ابر تورم مواجه بوده است، اما سال ۲۰۲۱ بالاترین نرخ تورم با ۳۵۹ درصد بود. این کشور چندین بار با کاهش هزینه‌ها و کاهش ارزش پول سعی در ایجاد ثبات در اقتصاد داشته است، اما این اقدامات کاملاً ناکارآمد بوده است.
۱۰. ترکمنستان
در اوایل دهه ۱۹۹۰، نرخ تورم در ترکمنستان به بیش از ۳۰۰۰ درصد رسید و قیمت‌ها تقریباً هر ۱۲ روز دو برابر می‌شد. ترکمنستان یکی از کشورهای شوروی سابق بود که به دلیل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ طعمه تورم شدید شد.
اقتصاد ترکمنستان کنترل ضعیفی بر واحد پول خود، منات داشت و همچنین تنها به یک صادرات واحد (گاز طبیعی) متکی بود. ثبات در این کشور تنها پس از ایجاد اصلاحات در سال ۱۹۹۳ به دست آمد.
۱۱. ارمنستان
ارمنستان نیز مانند ترکمنستان، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، با تورم شدید مواجه شد به گونه‌ای که در سال ۱۹۹۴ نرخ تورم سالانه به بیش از ۱۱۰۰۰ درصد رسید.
ابر تورم در ارمنستان نیز تحت تأثیر جنگ این کشور با آذربایجان و محاصره (مانند تصویری که در اینجا نشان داده شده است) بود که تجارت با سایر کشورها را محدود کرد. در نهایت، معرفی مجدد واحد پول مستقل ارمنستان، درام، توانست اقتصاد را تثبیت کند.
۱۲. یوگسلاوی
بین سال‌های ۱۹۹۲ و ۱۹۹۴، کشور سابق یوگسلاوی بی‌ثباتی اقتصادی عظیمی را تجربه کرد که باعث شد نرخ تورم ماهانه آن در ژانویه ۱۹۹۴ به رقم حیرت‌انگیز ۳۱۳ میلیون درصد برسد.
بی‌ثباتی اقتصادی در یوگسلاوی ناشی از تجزیه این کشور به کشورهای جداگانه و همچنین سوء مدیریت دولت و درگیری نظامی در منطقه بود. دینار قدیمی در نهایت با دینار جدید جایگزین شد تا اقتصاد را تثبیت کند.
۱۳. زیمبابوه
یکی از معروف‌ترین نمونه‌های ابر تورم را می‌توان به کشور آفریقای جنوبی زیمبابوه نسبت داد که بین سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ رخ داد. در این مدت، نرخ تورم این کشور به ۷۹.۶ میلیارد درصد رسید و قیمت‌ها ۲۴ ساعته دو برابر می‌شد.
۱۴. مجارستان
در کل تاریخ ثبت شده که مجارستان شدیدترین تورم را در میان تمام کشورهای جهان تجربه کرده است. دوره ابر تورم این کشور حدود یک سال از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۶ به طول انجامید و منجر به بزرگترین بحران فقر شد که این کشور تا به حال به خود دیده است. در واقع، بالاترین نرخ تورم ماهانه در ژوئیه ۱۹۴۶ به ۴.۱۹ × ۱۰^۱۶ درصد رسید یعنی ۴۱.۹ کوادریلیون درصد!
ابر تورم مجارستان ناشی از عواقب اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم و پرداخت غرامت‌هایی بود که باید توسط دولت انجام می‌شد. در شدیدترین حالت، قیمت‌ها در مجارستان تقریباً هر ۱۵ ساعت دو برابر می‌شد. در نهایت پول مجارستان (پنگو) کاملاً بی‌ارزش شد، که منجر به معرفی یک واحد پول جدید، فورینت، در سال ۱۹۴۶ شد.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه