روزنامه کائنات
4

جامعه

1404 يکشنبه 23 آذر - شماره 4973

در میان نوسانات ارزی

 رودابه طهماسب-در ماه‌های اخیر، افزایش تقاضای پایان سال میلادی برای تسویه‌حساب‌های خارجی، انتظارات تورمی فزاینده و انتشار مصوبه جدید دولت برای واردات مرزی بدون انتقال رسمی ارز، از عوامل فشار بر قیمت دلار ذکر شده‌اند.
این نوسانات نشان می‌دهد نظام عرضه ارز، تحت تاثیر محدودیت‌های تجاری و تحریم‌ها، به تدریج مستهلک شده و توانایی پاسخگویی به تقاضا را از دست داده است.
التهابات و شوک‌های ارزی در کشور به یک معضل اساسی تبدیل شده است. در هر دوره، با شروع نوسانات و جهش ارزی و هجوم سفته‌بازان و سوداگران به بازار‌های ارز، طلا، مسکن و خودرو، موج افزایش قیمت‌ها و هزینه‌ها برای تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان، همه بخش‌های اقتصاد کشور را درمی‌نوردد و بی‌ثباتی و رکود تورمی را به ارمغان می‌آورد. چالش خطیر زمانی مطرح می‌شود که بدانیم فاصله میان دوره‌های شوک و التهاب ارزی، اکنون به حداقل رسیده و در صورت عدم تدبیری کارساز؛ بی‌ثباتی، رکود و تورم، مهمان همیشگی اقتصاد ایران خواهد بود و حیات اجتماعی و اقتصادی را به‌غایت دشوار خواهد نمود؛ اما این شوک‌های ارزی از کجا نشئت می‌گیرد و راه درمان آن چیست؟
وقوع التهابات در بازار ارز در اقتصاد ایران را معلول دو علت می‌توان دید: رشد بالای نقدینگی و نظام ارزی ناکارآمد.بررسی‌های کارشناسی نشان می‌دهد که در مجموع افزایش قیمت ارز و شوک به این بازار ناشی از دو دسته عوامل است. دسته اول عواملی هستند که مربوط به سازوکارهای واقعی تجارت ما هستند و دسته دوم عواملی هستند که از تحریک انتظارات ناشی می‌شوند.
عوامل دسته اول یعنی یک اتفاق در بخش تجارت یا در تسویه‌های مالی (چه رسمی و چه غیررسمی) رخ می‌دهد که باعث جهش نرخ ارز شود. مثلا تحریم وقتی اثر واقعی بگذارد و ورودی ارز کشور کاهش یابد، عرضه کم می‌شود و نرخ بالا می‌رود. یا ممکن است ثبت سفارش‌ها ناگهان چند برابر شود و تقاضای اضافی به بازار وارد کند. یا مثل دوران کرونا، صادرات کاهش یابد و ارز ورودی به کشور کم شود یا اینکه آذرماه و پایان سال میلادی تقاضای واقعی در بازار افزایش پیدا کند و قیمت ارز بالا برود.
دسته دوم عوامل این‌گونه عمل می‌کند که ممکن است با وجود اینکه اقتصاد در مسیر عادی خود است اما یک اتفاق سیاسی یا التهاب، چشم‌انداز مردم و فعالان اقتصادی را منفی کند. وقتی این چشم‌انداز منفی می‌شود، رفتارها در بازار تغییر می‌کند و تقاضاهایی مثل تقاضای سفته‌بازی، تقاضا برای ذخیره ارزش یا خروج سرمایه اوج می‌گیرد. این دسته عوامل پیش از وقوع واقعی رویدادها می‌تواند انتظارات را تحریک و بازار را ملتهب کنند.
درمجموع، یکی از علل مهم بی‌ثباتی نرخ ارز در اقتصاد ایران و تسری این بی‌ثباتی به سایر بخش‌ها و بازار‌ها (لنگر شدن نرخ ارز) را باید در نظام ارزی ناکارآمد در کشور دانست. روش نادرست استفاده از ارز‌های نفتی و نیز سازوکار اشتباه تعیین نرخ ارز در اقتصاد (سیاست‌های نرخ ارز ترجیحی و نظام ارزی چند نرخی)، مشکلات متعددی را برای کشور ایجاد نموده است و منجر به خروج چند ده میلیارد دلاری سرمایه (ارز) از کشور در سال‌های مختلف و هدررفت شدید منابع ارزی و ملی شده است.
وقتی برنامه‌ای برای توسعه وجود نداشته باشد و بی‌برنامه جلو برویم و تمام منابع صرف سهل‌انگاری و آزمایش راه‌های مختلف شود و بودجه و ارز در اختیار را در جای درست سرمایه‌گذاری نکنیم مطمئناً بر بازار ارز هم تأثیر می‌گذاریم که برنامه‌ای برای مقابله با افزایش نرخ آن نداریم و روزبه‌روز از برنامه توسعه فاصله بیشتری می‌گیریم، و همین امر کمک‌کننده نوسانات ارزی در بازار کشور است.
با توجه به نوسانات ارز که ناشی از رشد نقدینگی و نظام ناکارآمد ارزی است، لازم و ضروری است راهکاری برای مدیریت ذخایر ارزی صورت بگیرد که علاوه بر اینکه رشد نقدینگی بر آن کمترین اثر را بگذارد، همچنین تحریم‌های اقتصادی نیز کمترین اثر را بر منابع ارزی کشور بگذارد و نوسانات ارزی به حداقل‌ترین حالت ممکن برسد.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه