صفحه اول
شایان سمنانی-افکار عمومی یک نیروی سیاسی است که در قانون اساسی هیچ کشوری پیش بینی نشده است اما می توان نقش بسزایی در مشروعیت بخشی ایفا کند. با شناخت الگوی حاکم بر افکار عمومی یک جامعه می توان رفتارهای مردم آن جامعه را در آینده و در حوادث گوناگون پیش بینی کرد هرچند افکار عمومی از دیرباز مورد توجه حکومت ها و ملت ها بوده اما با وجود آمدن رسانه ها و به خصوص توسعه روز افزون آنها ، نقطه عطفی در ظهور ، گسترش و توجه بیش از پیش به مقوله افکار عمومی ایجاد گردید . افكار عمومي را ميتوان وجه مشترك تصورات مردم درباره رخدادهايي دانست كه به مرور زمان يا بر اثر وقوع اتفاقات غيرمنتظره براي جامعه مهم شدهاند. اين تصورات بين جمعيت كثيري از مردم مشترك و قادر است جهتگيري كنشي خاصي بر مردم يا مديران جامعه حاكم كند. اين افكار و تصورات بر بستر ارتباطي و شرايط اجتماعي خاصي شكل ميگيرند و دوام و بقاي آنها نيز تابع شرايط اجتماعي و همچنين ماهيت موضوعي است كه افكار عمومي در نسبت با آن شكل گرفته است. اگر چنين تعريفي را بپذيريم، ميتوان گفت در نوع خاصي از بستر سياسي، افكار عمومي شكل ميگيرد و مهمتر از آن اينكه تاثيرگذاري افكار عمومي در بسترهاي سياسي و اجتماعي خاصي بيشتر است. يعني افكار عمومي در هر نظام اجتماعياي به قوت ساير نظامهاي اجتماعي و سياسي بروز نميكند و تاثيرگذار نميشود. نقش مهم رسانهها اعم از رادیو، تلویزیون، نشریات، اینترنت، سایتها و شبکههای اجتماعی به عنوان جزئی از ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع مهمترین پل ارتباطی برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی هستند و این جایگاه و قدرت رسانه را توضیح میدهد و از این منظر توجه بدان برای حاکمیت سیاسی و حکمرانی مجازی نیز بسیار بااهمیت است. تهییج افکار عمومی، نشانگر نگرش هایی است که بیشی از عامه مردم به آن پای بندند و نسبت به آن واکن نشان می دهند؛ این نگرش ها در موارد بسیاری به توافقات و اشتراکاتی منجر می شود که سازمان ها، گروه ها، دولت ها و مردم را به اقدامات موثر و گسترده ای رهنمون می سازد. رسانه ها سه کارکرد بر افکار عمومی دارند: ۱-عرضه اطلاعات مربوط به موضوعات از طریق پخش اخبار. ۲-انتقال دامنه وسیعی از پیام ها از مقامات حکومتی و سیاستمداران به مردم. ۳-مورد بحث و بررسی قراردادن موضوعات. عوامل زیادی در شکل گیری افکار عمومی موثر است که پرداختن به آن مقوله توسط رهبران فکری از مهمترین آنهاست مفهوم افکار عمومی در گذر زمان دستخوش دگرگونی های عظیمی شده و بر حسب نیازها و شرایط ویژه تغییر و تفسیر خاصی از آن به عمل آمده است در گذشته های دور و در مفهوم سنتی افکار عمومی در سطح خرد ، چیزی معادل اراده احساسات و عقاید قومی و در سطح کلان در برگیرنده روح محض باورهای دینی و تعصب ملی در تبادل مسوولیت های خاص تصور می شده اما امروز افکار عمومی را ضمیر باطنی و پنهانی یک ملت و ظهور آن را بازتاب طبیعی اکثریت جامعه در برابر پیام ها و رویدادهایی که برای آنها جنبه حیاتی دارند می دانند. بنابراین رسانه تنها ابزار اطلاعرسانی نیست و امروزه ابزار کلیدی و نقشآفرین در مناسبات و معادلات تعیین قدرت در جهان دارد؛ حرکت به سمت قدرت مردم یا دسیسههای شیطانی دشمن؛ که با گرفتن پیام و یعد با رساندن پیام البته با روایت از واقعیت پیام به ذهن و قلب مخاطب قوت و عمق ببخشد تا در رفتار مناسب و برداشت او از مطلب تاثیر مثبت و بسزایی داشته باشد. قدرت در اختیار کسی است که توانایی روایت از واقعیت دارد، دیدن و خبر دادن از واقعیت کفایت نمیکند بین دیدن و نگاه کردن تفاوت هست؛ روایت از واقعیت یعنی درست دیدن و عمیق دیدن واقعیت، یعنی دیدن لایههایی از واقعیت که چشم ظاهربین آنها نمیبیند؛ یعنی روایتی از واقعیت که جامع، عمیق و راهبردی است.