صفحه اول
کمیل فراستی- آبان ماه 1404 تورم نقطه به نقطه خانوارهای کشور، 49.4 درصد بوده است؛ یعنی خانوارهای کشور به طور میانگین، 49.4 درصد بیشتر از آبان ماه 1403 برای خرید یک «مجموعه کالاها و خدمات یکسان» هزینه کرده اند. تورم نقطه به نقطه آبان ماه 1404 در مقایسه با ماه قبل، 0.8 واحد درصد افزایش داشته است. برای بسیاری از خانوادهها، خرید محصولات پروتئینی و میوه مدتهاست که به یک انتخاب ماهانه تبدیل شده است. جهش قیمتها نشان میدهد که حتی تامین مواد غذایی پایه نیز به چالشی جدی تبدیل شده است. در چنین شرایطی، خانوارهای کمدرآمد ناچار به حذف یا کاهش بسیاری از اقلام از سبد غذایی خود میشوند و همین موضوع میتواند تبعات گستردهتری در حوزه سلامت و رفاه اجتماعی داشته باشد. دادههای منتشرشده نشان میدهد که دهک اول، یعنی فقیرترین گروه جامعه با تورم ۴۱.۷ درصدی مواجه بوده، در حالی که دهک دهم (ثروتمندترین گروه) تورم ۳۹.۵ درصدی را تجربه کرده است. اختلاف ۲.۲ واحد درصدی میان این دو دهک نسبت به ماه قبل افزایش یافته و بهروشنی نشان میدهد فشار تورمی بر گروههای کمدرآمد بیش از سایر بخشهای جامعه است. این موضوع از آنجا اهمیت دارد که سهم خوراکیها در سبد مصرفی دهکهای پایین بسیار بزرگتر است و بیشترین جهش قیمت نیز دقیقا در همین گروهها رخ داده است. اگر چه بخشی از فشارهای تورمی در سالهای اخیر با اقداماتی که وزارت اقتصاد آغاز کرده، مهار شده است. تمرکز این وزارتخانه بر کاهش ناترازی بودجه، انضباط مالی، شفافسازی کسری پنهان و کنترل استقراض دولت از بانک مرکزی باعث شده سرعت رشد پایه پولی نسبت به سالهای قبل کاهش یابد. همچنین اجرای برنامههای مولدسازی داراییهای راکد دولت، توسعه انتشار اوراق با انضباط زمانی و اصلاح روابط مالی دولت و بانکها در جهت محدود کردن فشار تورمی ارزیابی میشود که تداوم این مسیر میتواند یکی از پایههای اصلی اصلاح ساختار مالی کشور و مقدمهای برای کنترل پایدار تورم باشد. برای کنترل پایدار تورم، اول باید ساختار مالی دولت اصلاح شود، هزینهها کاهش پیدا کند و بانک مرکزی استقلال واقعی داشته باشد. در غیر این صورت، کاهش ناترازی فقط روی کاغذ خواهد بود. اقتصاددانان میگویند تورم کم (مثلاً حدود ۲ تا ۳ درصد) برای اقتصاد خوب است چون چرخ تولید را به حرکت در میآورد. اما مرز بین تورم خوب و بد کجاست؟ برای جواب به این سؤال خوب است نگاه به دستهبندی زیر بیندازیم: تورم خزنده (تا ۵ درصد): این نوع تورم در کشورهای پیشرفته رایج است و مردم تغییر قیمتها را به سختی حس میکنند. تورم خفیف (۵ تا ۱۰ درصد): زنگ خطری کوچک، اما قابل کنترل. تورم بالا (دو رقمی): وقتی تورم از ۱۰ درصد عبور میکند، برنامهریزی برای مردم و کسبوکارها سخت میشود. ابر تورم: زمانی که تورم ماهانه بیش از ۵۰ درصد شود! (مثل وضعیت ونزوئلا در سالهای اخیر). در ایران، ما سالهاست که با «تورم ساختاری و مزمن دو رقمی» دست و پنجه نرم میکنیم. برای استاندارد جهانی، تورم بالای ۱۰ درصد «زیاد» محسوب میشود، اما در اقتصاد ایران، متأسفانه نرخهای زیر ۲۰ درصد به عنوان دوران طلایی یاد میشوند.