روزنامه کائنات
5

گزارش

1404 يکشنبه 2 آذر - شماره 4959
تیتر خبرها

گزارش کائنات از نحوه مقابله با ابعاد خانگی و اجتماعی خشونت علیه زنان

هیس!

 غزاله مسائلی- خشونت خانگی علیه زنان علاوه بر جنبه های حقوقی و اخلاقی, عواقب جسمی, روانی و اجتماعی متعددی دارد که می تواند سلامت زنان, خانواده و جامعه را به خطر اندازد.
خشونت علیه زنان در ابعاد خانگی (خانوادگی) و اجتماعی (عمومی) آن، چه در جوامع توسعه یافته و چه در جوامع درحال توسعه همواره به عنوان یک دغدغه و آسیب مطرح بوده که طیف آن از جامعه صنعتی تا جوامع عقب مانده براساس مولفه‌های فرهنگی و بومی متغیر می‌باشد. زنان در طول تاریخ و در بسیاری از نقاط جهان به دلیل درک نادرست از حقوق انسانی و دلایل دیگر، همواره مورد اجحاف قرار گرفته و برای سرکوب ایشان یکی از نزدیکترین ابزار اعمال خشونت بوده است. امروزه با وجود پیشرفت‌های صنعتی جوامع، رشد تمدن و فرهنگ آن‌ها و توسعه علم و تکنولوژی، هنوز پدیده خشونت خانوادگی یک معضل جهانی به شمار می‌آید. در عصر کنونی که جهان وارد هزاره جدید میلادی شده است، نه تنها خشونت از زندگی زنان رخت برنبسته است، بلکه گزارش‌های تکان دهنده از حوادث، آمار، اطلاعات و اخبار از گوشه و کنار جهان ارائه می‌شود که نشان از نقض حقوق بشر در مورد زنان دارند و از این حقیقت تلخ پرده برمی‌دارد که فقط اشکال و صور خشونت علیه زنان تغییر کرده است و ماهیت آن کماکان پابرجاست.
بیش از یک دهه از تدوین نخستین پیش‌نویس «لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت» می‌گذرد؛ اما در تمام این سال‌ها، صد‌ها زن و دختر ایرانی قربانی خشونت‌های خانگی و قتل‌های خانوادگی شده‌اند، بی‌آنکه قانونی بازدارنده یا حمایتی از آنها دفاع کند. ۲۰ مهر ۱۴۰۴ هم معاونان اسبق رییس‌جمهور در امور زنان و خانواده با ارسال نامه‌ای به رییس‌جمهور، نسبت به تغییرات ماهوی در لایحه «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» هشدار دادند و خواستار استفاده دولت از ابزار قانونی برای استرداد لایحه و بازگشت به متن اصلی شدند. این نامه که به امضای شهیندخت مولاوردی و معصومه ابتکار؛ معاونان رییس‌جمهور در دولت‌های یازدهم و دوازدهم رسیده، نسبت به حذف سازوکارهای بازدارنده و حمایتی از زنان و خانواده در برابر خشونت، هشدار داده و آن را عامل دامن ‌زدن‌ به شکاف‌ها و تهدیدی برای انسجام اجتماعی قلمداد کرده است.
خشونت علیه زنان چیست؟
واقعیت‌های تاریخی نشان می‌دهند که «خشونت» در اشکال و ابعاد گوناگون با حیـات اجتماعی بشر عجین بوده و هر جا تضاد منافع به وجود آمده، خشونت نیز رخ نموده اسـت. امروزه علیرغم پیشرفت‌های علمی هنوز معضل خشونت، وجدان‌ها را می‌آزارد و به عنوان یک مسئله حاد اجتماعی خشونت مدرن با مصادیق جدیدی مطرح گردیده است. از نظر صلح پژوهان معاصر دست یافتن به صـلح پایدار بدون خشکاندن ریشه‌های خشونت میسر نخواهد شد. از انواع خشونت می‌توان به خشونت علیه زنان، خشونت‌های خانگی، خشونت فرهنگی و ساختاری، خشونت دینی/ مذهبی که با پیـدایش گروه‌های تروریستی نظیر طالبـان، القاعـده، بوکـو حـرام و داعـش رواج پیدا کرده است اشاره کرد .
در دهه‌های اخیر از خشونت علیه زنان به عنوان جدیدترین مشکل اجتماعی ورای مرزهای فرهنگی، اجتماعی و منطقه‌ای یاد شده است. خشونت علیه زنان و دختران یکی از گسترده‌ترین، پایدارترین و مخرب‌ترین انواع نقض حقوق بشر در دنیای امروز است که در پاره‌ای موارد به دلیل مصونیت فرد مرتکب‌شونده از مجازات و در برخی موارد دیگر به دلیل سکوت و ترس از ننگ و رسوایی قربانی، گزارش نمی‌شود و در نتیجه تشدید می‌شود. برخی از این خشونت‌ها عبارت‌اند از: خشونت بدنی، خشونت گفتاری، خشونت عاطفی و خشونت جنسی. خشونت علیه زنان روندی است که در تمام سال‌های زندگی یک زن، قبل از تولد تا زمان مرگ او، می‌تواند رخ دهد. انتخاب بیشتر سقط در مورد جنین‌های با تشخیص جنسیت مؤنث و یا ضرب و شتم مادر به خاطر جنسیت جنین، نمونه‌هایی از خشونت قبل از تولد است . کشتن نوزاد مؤنث، سوءاستفاده جسمی، جنسی و روانی، وادار کردن کودک به ازدواج، ختنه دستگاه تناسلی زنانه، سوء استفاده جسمی و جنسی و روانی، زنای با محارم، فحشا و تهیه تصاویر مستهجن از کودک، خشونت اتفاقی یا خشونت‌هایی نظیر پاشیدن اسید و تجاوز، رابطه جنسی برای کسب معاش، سوء استفاده جنسی در محل کار، تجاوز، حمله‌ها و آزار پی در پی جنسی، فحشا و تهیه تصاویر مستهجن، خرید و فروش زنان، خشونت شرکای جنسی، سوء استفاده و قتل مرتبط با جهیزیه، قتل به دست شرکای جنسی، سوء استفاده روانی، سوءاستفاده از زنان ناتوان و معلول، بارداری اجباری، خودکشی اجباری یا قتل زنان بیوه به دلیل اقتصادی وخشونت خانگی از جلوه های خشونت علیه زنان در دوره های مختلف زندگی زنان است.
 بـر اسـاس تعریـف بیانیـه حـذف خشـونت علیـه زنـان مصـوب ســازمان ملــل در ســال 1993،  اصطـلـاح خشــونت علیــه زنــان  بــه معنــی هرگونـه اعمـال خشـونت بـر اسـاس جنسـیت اسـت کـه سـبب رنـج یـا آسـیب فیزیکـی، جنسـی یـا روانشـناختی در زن می شـود (یا احتمــالاً ســبب چنیــن آســیبی می شــود) و شــامل تهدیــد بـه چنیـن اعمالـی، فشـار، تهدیـد یـا محـروم کـردن مسـتبدانه از آزادی می شــود، چــه در مجامــع عمومــی و چــه در زندگــی خصوصــی رخ دهــد. بــه ایــن ترتیــب، خشــونت علیــه زنــان در 3 سـطح خانـواده، جامعـه یـا دولـت ممکـن اسـت رخ دهـد .خشــونت علیــه زنــان در ابعــاد خانگــی و اجتماعــی آن، چــه در جوامـع توسـعه یافتـه و چـه در جوامـع در حـال توسـعه همـواره بـه عنـوان یـک دغدغـه و آسـیب مطـرح بـوده کـه طیـف آن از جامعـه صنعتـی تـا جوامـع عقـب مانـده براسـاس مؤلفـه‌هـای فرهنگــی و بومــی متغیــر می‌باشــد . زنــان، در طــول تاریــخ و در بسـیاری از نقـاط جهـان بـه دلیـل درک نادرسـت از حقـوق انســانی و دلایــل دیگــر، همــواره مــورد اجحــاف قــرار گرفتـند و بـرای سـرکوب آن هـا از خشـونت اسـتفاده مـی‌شـود . اگر چه خشونت‌های خانگی معمولا در حریم خانواده رخ می‌دهد، اما زندگی زنان را در همه عرصه‌ها متأثر می‌سازد. خشونت علیه زنان کیفیت زندگی زنان و فرزندانشان، توانایی، استقلال و مولد بودن زندگی عادی آنها را به شدت تهدید می‌کند و به اختلال می‌کشاند . در ایران اما آمار خشونت علیه زنان به ۶۰ درصد و کودک همسری به ۱۷ درصد می‌رسد. این در شرایطی است که بسیاری از خشونت‌ها در بافت سنتی ایران گزارش نمی‌شود و طبیعی در نظر گرفته می‌شود. هچنین در ایران نیز خشونت علیه زنان از سوی همسران یک معضل مهم اجتماعی است که در پیمایش ملی گسترده‌ای که در 28 استان ایران در سال 1388 صورت گرفت، گزارش ها نشان داد که 66 درصد زنان حداقل یکبار در طول زندگی مشترک خود با خشونت همسر مواجه شده‌اند . خشونت در دوران بارداری نیز با وزن‌گیری ناکافی، افزایش احتمال ضربه، مراقبت‌های ناکافی دوران بارداری و تولد نوزاد کم وزن است. پیامدهای ناشی از خشونت خانگی علیه زنان بر روی فرزندان زنان خشونت دیده نیز تأثیر نامطلوب دارد . عمده ترین آسیبهای روانی وابسته به خشونت علیه همسر، می‌توان به احساس درماندگی، عدم اعتمادبه نفس، تشویش و افسردگی اشاره کرد. بر پایه ی پژوهش‌های جدیدتر، خشونت علیه همسر می‌تواند پیامدهایی جدی‌تر، هم چون خودکشی را در پی داشته باشد . با توجه به این که خشونت در خانواده در محیط بسته باقی مانده و به بیرون درز پیدا نمی‌کند، چه بسا مشکلاتی مانند تنهایی، افسردگی و استرس از نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا می کند.
خشونت خانگی یک مسئله جهانی است
 در کشورهای مختلف، بدون توجه به وضع توسعه یافتگی آنها شاهد خشونت خانوادگی هستیم. مطابق آمار جهانی و منتشرشده از سوی سازمان بهداشت جهانی، بیش از 70 درصد زنان در دنیا قربانی خشونت از سوی همسران یا مردان زندگی خود می شوند!
آمار سازمان بهداشت جهانی بیانگر آن است که از میان هر 3 زن، 1 نفر خشونت توسط شریک زندگی خود را تجربه می کند. در ایران، نرخ همسر آزاری و بدرفتار‌ی نسبت به زنان بین 35 تا 85 درصد برآورد شده است.  برآورد کلی انجام شده مربوط به گستره خشونت علیه زنان در خانه، نشان می دهد؛ زن ها در بیش از نیمی از خانواده ها و از ابتدای زندگی تاکنون،  حداقل یک بار خشونت خانگی از سمت همسرشان را تجربه کرده اند. 30 درصد از خانواده ها حداقل یک بار خشونت فیزیکی جدی و حاد و در 10 درصد، خشونت هایی که منجر به صدمات موقت، دائم و جدی شده است؛ را گزارش کرده اند. براساس آخرین آمار منتشر شده از طرف سازمان ملل، سالانه چیزی حدود 5000 قتل ناموسی در جهان و بیشتر‌ در جنوب آسیا، شمال آفریقا و خاورمیانه رخ می‌د‎‍هد. هرچند محدودة وقوع این جنایات به بخش جغرافیایی خاصی منحصر نمی‎‍شود، اما گستردگی آن در برخی کشورها بیشتر به چشم می‌‌خورد.
متاسفانه در ایران، هرگز آمار درست و مشخصی در مورد خشونتی که در خانه بر زنان اعمال می شود، منتشر نشده است، از طرفی باورهای مردسالار به نوعی این خشونت را طبیعت مرد می داند و سعی می کند آن را توجیه کند و به زنان بقبولاند که زنان با لباس سفید به خانه بخت می روند و هر چه که بر سرشان آید، باید با کفن سفید از آن خارج شوند.
عوامل حقوقی خشونت علیه زنان
یکی از مهم ترین عوامل تداوم خشونت در خانواده، بحث حقوقی این مسئله است که به عدم پذیرش قانون خشونت خانگی و خصوصی دانستن نزاع های خانوادگی اشاره دارد.
ابهام در تعریف خشونت خانگی، وجود قوانین تبعیض آمیزی که به مرد اجازه می دهد در روابط خود از هر شیوه نامطلوبی استفاده کند، از مهم ترین عوامل حقوقی در تشدید خشونت محسوب می شود. در مورد شیوه مواجهه حقوقی با خشونت علیه زنان دو دیدگاه عمده وجود دارد:
دیدگاه اول بر سازش، میانجی گری، ارشاد و مشاوره تاکید دارد و معتقد است؛ صرف برخورد کیفری با مجرم موجب کاهش جرم و حتی تأمین بهتر منافع قربانی نمی شود؛ خصوصاً وقتی مرتکب خشونت، تنها سرپرست زن باشد.
دیدگاه دوم خواهان جرم دانستن خشونت خانگی و برخورد با آن، مانند سایر جرایم است.
قدرت مردان در قانون
زنان از لحاظ قانونی در شرایط نابرابر با مردان قرار دارند و بازتاب شرایط ناعادلانه در خانواده، بصورت اجبار برای زندگی با مرد خشن، تجلی می یابد. در خصوص مصادیق این موضوع می توان به از دست دادن حق سرپرستی و حضانت بر فرزندان و یا مراحل دشواری که یک زن از لحاظ قانونی برای طلاق باید طی کند، اشاره کرد. هر چند افزودن شروط ضمن عقد تا حدودی برخی از حقوق را به زنان می دهد، اما در هر صورت زمانی که زن متقاضی طلاق است، باید مورد عسر و حرج را ثابت کند؛ حال آنکه مجازاتی برای خشونت های مردان در خانواده وجود ندارد.
ریشه خشونت علیه زنان، در قانون نانوشته عرف، وجود دارد و عدم وجود قوانین حمایت از زنان و در بسیاری از موارد وجود قوانینی كه به صورت مستقیم و غیر مستقیم به این خشونت دامن می زند، از عوامل ماندگاری خشونت علیه زنان در ایران است. زن قربانی خشونت، زنی است كه فرهنگ به او آموخته است؛ اعتراض نكردن و خجالتی بودن یک حسن است و این موضوع زن را به شدت آسیب پذیر كرده است.
از طرفی مردی كه مرتكب خشونت می شود، مردی است كه تربیت و فرهنگ به او آموخته است؛ حق طبیعی اوست كه زن فرمانبردار بی قید و شرط او باشد و گاهی حتی خشونت بـرای زن لازم است. بنابراین یکی از عمده ترین راهبردهای زنان در برابر خشونت، تحمل آن است. در یک فرهنگ مردسالارانه که برتری را به مرد می دهد، متاسفانه تحمل خشونت جزیی از وظیفه زنان به حساب می آید.
اصرار دولت بر حفظ لایحه منع خشونت علیه زنان در شکل اولیه
در حالی که مجلس عنوان «لایحه منع خشونت علیه زنان» را به «لایحه حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» تغییر داده است، دبیر هیات دولت می‌گوید دولت همچنان بر دفاع از مواد پیشنهادی خود اصرار دارد و خواستار اولویت بررسی آن در مجلس است.
ماه پیش دبیر هیأت دولت با اشاره به بررسی لایحه «منع خشونت علیه زنان» در مجلس شورای اسلامی گفت: دولت در تعامل با مجلس و کمیسیون‌های مربوطه است و خواستار آن است که مواد پیشنهادی خود در اولویت بررسی قرار گیرد.
سیدکامل تقوی نژاد درباره این‌که در خصوص سرنوشت «لایحه منع خشونت علیه زنان» و در پاسخ به اینکه چرا این لایحه تعیین تکلیف نمی‌شود، گفت: چندین لایحه در مجلس در حال بررسی است که دولت در رابطه  با آن بخشی که خودش در لایحه تنظیم نکرده بود، چه در رابطه با حقوق زنان و چه در رابطه با مهاجرت‌ها و تابعیت، فقط اصرارش بر آن است تا از چیزی که در دولت مطرح شده است، دفاع کند.
دبیر هیات دولت در پاسخ به این که مجلس عنوان لایحه را  به «لایحه حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» تغییر داده است،  بیان کرد: طبیعتاً این از اختیارات مجلس است   اما دولت در حال تعامل است.
وی خاطرنشان کرد: هم با رئیس مجلس و هم با کمیسیون مربوطه بارها صحبت شده است که مواد پیشنهادی دولت در اولویت قرار گیرد.
تقوی‌نژاد درباره اینکه کارشناسان معتقدند که با تغییر عنوان لایحه ماهیت لایحه هم تغییر می‌کند، گفت: خود مجلس باید در این زمینه تأمل کند.
وی در پاسخ به اینکه تاکنون چند جلسه در خصوص این لایحه برگزار شده است، گفت: این موارد هم جزو مواردی است که به صورت هفتگی در دستور کار قرار می‌گیرد و هم آقای رئیس‌جمهور با رئیس مجلس شورای اسلامی و رئیس قوه قضائیه صحبت  می‌کنند.
دبیر هیات دولت اظهار داشت: جلسات تعاملی است که یک جلسه‌اش به ریاست معاون اول رئیس جمهور و نایب رئیس اول مجلس و تعدادی از معاونین مجلس و دولت و وزرا برگزار و موضوعات بررسی شد.
درخواست دولت از مجلس برای تصویب لایحه تأمین امنیت زنان در برابر خشونت
 معاون رئیس‌جمهور در امور زنان و خانواده گفت: دولت برای تصویب لایحه تامین امنیت زنان در برابر خشونت از ظرفیت های مجلس شورای اسلامی مطالبه می کند.
زهرا بهروزآذر در حاشیه نشست با بانوان نخبه مازندران درباره آخرین وضعیت لایحه تامین امنیت زنان در برابر خشونت، گفت: این لایحه یکی از موضوعات مهم و دغدغه هایی است که باید حل شود.
وی با بیان اینکه فرآیند بررسی این لایحه در مجلس در حال بررسی است، افزود: تلاش می شود از ظرفیت این نهاد قانونگذاری برای تصویب لایحه تامین امنیت زنان در برابر خشونت استفاده شود.
او ادامه داد: دولت به تصویب این لایحه اکتفا نکرده و در حال تدوین دستورالعملی است که با استفاده از ظرفیت هایی که دولت دارد بتوان این مسیر را پیش برد.
معاون رئیس‌جمهور در امور زنان و خانواده با بیان اینکه مسئله خشونت باید در بنیان خانواده ها حل و فصل شود، گفت: جنس خشونت مساله ای فرهنگی است که برای حل آن نیاز به کار ایجابی است.
بهروزآذر افزود: قانون در بازدارندگی به ما کمک می کند ولی باید با افزایش مهارت های گفت و گو و کنترل خشم، حل تعارض ها را در خانواده ها نهادینه کرد.
او با تاکید بر فرهنگ‌سازی و آموزش برای پیشگیری از وقوع خشونت‌های خانگی، ادامه داد: پیشگیری از وقوع خشونت‌های خانگی فرآیند تدریجی است که به آموزش‌های گسترده نیاز دارد.
لایحه منع خشونت علیه زنان به کجا رسید؟
عضو فراکسیون زنان مجلس گفت: با وجود تصویب لایحه منع خشونت علیه زنان در کمیسیون اجتماعی، هنوز این لایحه نه در صحن علنی مطرح شده و نه دولت به‌طور رسمی آن را پس گرفته است. عالیه زمانی کیاسری درباره روند تصویب لایحه منع خشونت علیه زنان گفت: «روند بررسی این لایحه از دولت یازدهم آغاز شد و در دولت دوازدهم نیز ادامه یافت. پس از طرح موضوع از سوی دولت، کمیته زنان و خانواده کمیسیون اجتماعی مجلس بررسی‌های خود را در چندین جلسه تخصصی آغاز کرد.»
برگزاری ۳۰ جلسه برای بررسی لایحه منع خشونت علیه زنان
عضو فراکسیون زنان و خانواده مجلس شورای اسلامی افزود: «به گفته رئیس کمیته زنان و خانواده کمیسیون اجتماعی، تاکنون حدود ۳۰ جلسه برای بررسی این لایحه برگزار شده است. در این جلسات نمایندگانی از دستگاه‌های مختلف از جمله معاونت امور زنان و خانواده ریاست‌جمهوری، قوه قضاییه، وزارت دادگستری، وزارت کشور، معاونت پارلمانی ریاست‌جمهوری و مرکز پژوهش‌های مجلس حضور داشتند.»
زمانی کیاسری ادامه داد: «پس از جمع‌بندی جلسات، نتیجه بررسی‌ها به کمیسیون اجتماعی مجلس ارسال شد. این لایحه در کمیسیون دو بار مطرح و در نهایت با تغییراتی به تصویب رسید اما پس از آن دیگر پیشرفت محسوسی در مسیر بررسی آن در مجلس دیده نشده است.»
عضو فراکسیون زنان و خانواده مجلس شورای اسلامی ادامه داد: «هم‌اکنون معاونت امور زنان ریاست‌جمهوری نسبت به نسخه فعلی لایحه انتقاد دارد و معتقد است که متن کنونی با آنچه از سوی دولت ارائه شده بود، تفاوت‌های اساسی دارد. به گفته او، دولت با این تغییرات موافق نیست و حتی موضوع پس‌گرفتن لایحه را مطرح کرده است.»
زمانی کیاسری خاطرنشان کرد: «طبق روال قانونی پس از تصویب در کمیسیون تخصصی  لایحه باید در دستور کار صحن علنی مجلس قرار گیرد و سپس برای بررسی نهایی به شورای نگهبان ارسال شود. اما اکنون این لایحه نه به‌طور رسمی پس گرفته شده و نه در صف بررسی صحن علنی قرار دارد؛ در نتیجه همچنان در وضعیت بلاتکلیف به‌سر می‌برد.» این نماینده مجلس افزود: «از نظر بسیاری از نمایندگان این لایحه بیشتر رویکرد قضایی دارد و پیوست‌های فرهنگی و اجتماعی آن ضعیف‌تر از انتظار است. همین مسئله نیز یکی از دلایل اصلی اختلاف‌نظر میان دولت و مجلس درباره این طرح است. هم‌اکنون نه می‌توان گفت لایحه پس گرفته شده و نه می‌توان گفت در دستور بررسی است. هیچ‌کدام از این موارد به‌صورت رسمی اعلام نشده و تا زمانی که دولت و قوه قضاییه به جمع‌بندی مشترک نرسند، مسیر قانونی این لایحه مشخص نخواهد شد.»
باید سواد عاطفی جامعه افزایش یابد
مهرداد ناظری، جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه، با تأملی بر ریشه‌های خشونت علیه زنان در خانواده‌ها و جامعه اظهار داشت: «برای کنترل خشونت در جامعه، باید سواد عاطفی جامعه افزایش یابد. به عنوان مثال، بسیاری از مردان ما دارای سواد عاطفی پایینی هستند؛ وقتی سواد عاطفی مرد پایین است، نمی‌تواند با همسر و فرزندانش گفتمان برقرار کند و فضای گفت‌وگو ایجاد کند.»
مهرداد ناظری گفت: «بحث خشونت علیه زنان را اگر بخواهیم به طور عمیق بررسی کنیم، باید به ساختارهای اجتماعی-فرهنگی جامعه توجه کنیم. این مساله بارها تکرار شده و نرخ بروز آن روز به روز افزایش یافته است. این امر نشان می‌دهد که نمی‌توان تنها به سطح رفتارهای فردی پرداخت و باید به ساختارها مراجعه کنیم. به عنوان مثال، وقتی در یک جامعه ۱۰۰ هزار نفری دو نفر معتاد باشند، می‌توان آنان را از نظر روانی واکاوی و روانکاوی کرد، اما وقتی در همان جامعه ۲۰ هزار نفر معتاد باشند، دیگر نمی‌توان گفت که مساله صرفاً فردی است؛ این یک مساله اجتماعی است.»
او افزود: «مساله خشونت در جامعه ما یک مساله اجتماعی است که ریشه در ساختارهای اجتماعی-فرهنگی دارد. فرهنگ ایرانی، اگر عمیق بررسی شود، اصولاً نگاه مهرورزانه و تأکید بر مروت و مدارا را دارد؛ شعر آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است/با دوستان مروت با دشمنان مدارا اصل اساسی فرهنگ ما است. اما در عصر جدید، به دلیل تقابل با مدرنیته و عدم فهم دقیق از خودمان، و ورود به جامعه‌ای که بین سنت و مدرنیته باقی مانده است، مشکلات در جامعه ما افزایش یافته است.»
با کاهش نرخ روابط سالم عاطفی خشونت افزایش می‌یابد
این جامعه شناس یادآور شد: «با وجود غنی بودن ادبیات و فرهنگ ایرانی، جامعه ایران از ریشه جامعه‌ای پدرسالار بوده است و هنوز بقایای فرهنگ پدرسالار در جامعه دیده می‌شود. بنابراین، بی‌توجهی به فرهنگ غنی فارسی و ارزش‌های مهرورزی، یعنی مدارا و مروت، مانند یک سیستم هیدرولیک عمل می‌کند: وقتی یک طرف فشار می‌آید، طرف دیگر متأثر می‌شود. وقتی نرخ روابط سالم عاطفی کاهش می‌یابد، طبیعتاً پرخاشگری و خشونت در جامعه گسترش می‌یابد.»
او اضافه کرد: «نکته دیگر این است که هنوز فرهنگ گفت‌وگو در جامعه ما جا نیفتاده است. گفت‌وگو یک تعریف مشخص و مدنی دارد و باید در خانواده و مدارس آموزش داده شود، اما متأسفانه خانواده‌ها در ایران اغلب مونولوگ‌محور هستند. دیالوگ یعنی اینکه هر فرد حرف خود را می‌زند و طرف مقابل حرف خودش را، بدون اینکه الزامی به پذیرش حرف طرف مقابل باشد، و در پایان، هر دو در موقعیت بالاتری قرار گرفته‌اند. این مفهوم، معرفت دگرشناختی نام دارد. وقتی این مهارت‌ها وجود نداشته باشد و آموزش داده نشود، جامعه به سمت خشونت‌های خانگی پیش می‌رود.»
کلام دختران علمی و کلام پسران پرخاشگرانه شده
ناظری گفت: «نکته دیگر این است که امروز با انواع سوادهای مختلف روبه‌رو هستیم که یونسکو معرفی کرده است، اما در مدارس ایران صرفاً به سواد علمی و آکادمیک توجه شده است. بسیاری از مدارس شرط معدل برای کنکور تعیین کرده‌اند و تمام تمرکز آنها بر قبولی در کنکور است، نه پرورش انسان و افزایش سواد عاطفی دانش‌آموزان. برای کنترل خشونت در جامعه، باید سواد عاطفی جامعه افزایش یابد. به عنوان مثال، بسیاری از مردان ما دارای سواد عاطفی پایینی هستند؛ وقتی سواد عاطفی مرد پایین است، نمی‌تواند با همسر و فرزندانش گفتمان برقرار کند و فضای گفت‌وگو ایجاد کند. در نتیجه، خشونت جایگزین رفتارهای سالم و مبتنی بر درک متقابل می‌شود و پرخاشگری در جامعه گسترش می‌یابد.»
او اشاره کرد: «در سال‌های اخیر مشاهده می‌شود که حتی در دانشگاه‌ها، مردان ما از زنان عقب مانده‌اند. در دهه ۸۰، دانشجویان پسر بسیار بهتر از دختران بودند، هوش و انگیزه آنها بالاتر بود، اما اکنون پسران در حاشیه قرار گرفته‌اند و دختران در حال به دست آوردن جایگاه‌های معرفتی و علمی هستند. این تفاوت موجب شده است که کلام دختران علمی شود و کلام پسران غالباً مبتنی بر پرخاشگری برای به کرسی نشاندن حرفشان باشد.»
خواست و اراده‌ای برای تغییر قوانین وجود نداشته
این عضو هیات علمی دانشگاه گفت: «در هر جامعه‌ای قوانین باید با سرعت تحول جامعه همگام شوند. وقتی قوانین نسبت به تحولات اجتماعی عقب می‌مانند، نتیجه آن این است که خود قانون در ماهیت وجودش شرایطی را بازتولید می‌کند که منجر به نابرابری، بی‌عدالتی، حذف انصاف و موارد مشابه می‌شود. برای مثال، سال‌ها پیش عرفی وجود داشت که می‌گفت عقد دخترعمو و پسرعمو در آسمان بسته می‌شود، اما اکنون متوجه می‌شویم چنین قانونی استثماری است. اگرچه قانون قبیله‌ای در زمان خود کارکرد داشت، اما اجرای آن در روزگار حاضر ما را با مشکل مواجه می‌کند.»
او یادآور شد: «در برخی از روستاها و مناطق ایران، هنوز هم ازدواج اجباری، حتی برای پسران، وجود دارد. نتیجه آن چیست؟ این شرایط به پرخاشگری و خشونت منجر می‌شود، زیرا نمی‌توانیم دیگری را تحمل کنیم. بنابراین به نظر می‌رسد که تا کنون اراده‌ای برای تبیین قوانینی مبتنی بر نیازها و ضرورت‌های اجتماعی وجود نداشته است. در حالی که فقه شیعه یک فقه پویاست و می‌توان آن را روزآمد کرد، اگر چنین کاری صورت گیرد، می‌توان تغییرات اساسی در قانون ایجاد کرد. به عنوان نمونه، اکنون به فکر تغییر قانون ارث افتاده‌ایم، در حالی که مسائلی وجود دارند که جان عده‌ای از انسان‌ها را در معرض خطر قرار می‌دهند و خشونت گستره وسیعی دارد.»
او تاکید کرد: «از طرف دیگر، در خانه‌های ما تهدید به اشکال گوناگون شکل می‌گیرد، اما ما هیچ طرح و برنامه‌ای برای مقابله با آن نداریم؛ نه سطح سواد عاطفی بالا می‌رود و نه قوانین تغییر می‌کنند. اکنون رسانه‌ها تنها حدود ۱ درصد این مسائل را پوشش می‌دهند و ما از بسیاری اتفاقات، به ویژه در روستاهای دورافتاده، بی‌خبر هستیم و گاهی از کنار آن‌ها به سادگی می‌گذریم.»
این جامعه‌شناس گفت: «یکی از مسائل مهم در گسترش خشونت این است که خشونت یادگرفتنی است. در جامعه ما، اگر یک دختر و پسر دست در دست هم باشند، امر نابهنجاری تلقی می‌شود، اما اگر دو نفر یکدیگر را بزنند یا فحاشی کنند، اغلب واکنشی نشان داده نمی‌شود. کدام یک بدتر است و تأثیر کدام بر وجدان عمومی جامعه بیشتر است؟ جامعه نسبت به این موضوع انگار بی‌تفاوت شده است. کودکی که خشونت را در جامعه می‌بیند، بازتاب آن را در رفتار خود نشان خواهد داد. به قول فروید، ما مانند ضبط صوت هستیم؛ حتی اگر خاطره‌ای در یاد نماند، تجربه در روان ما وجود دارد و ممکن است در موقعیت مناسب خود را نشان دهد. اگر کودکی چنین خشونت‌هایی را ببیند و آموزش مناسبی دریافت نکند، ممکن است در آینده خود عامل رفتار خشونت‌آمیز شود.»
او افزود: «برای نمونه، اگر زندگی هیتلر را بررسی کنید، شکل‌گیری دیکتاتوری او بخشی ناشی از نادیده گرفته شدن، تحقیر و ضرب و شتم او در جامعه بوده است. پرونده «خفاش شب» نیز نشان می‌دهد که چگونه خشونت‌های گذشته بر رفتار فرد تأثیر گذاشته‌اند؛ او به قاضی گفت اگر این اتفاقات برای شما رخ داده بود، اکنون جای من و شما عوض شده بود.جامعه جای کنش و واکنش دارد؛ هر عملی عکس‌العملی دارد. در نظام اجتماعی نیز وقتی کودکی خشونت را می‌بیند، باید انتظار داشته باشیم که پرخاشگری را یاد گرفته، در خانواده خود آن را تکرار کند و حتی شاهد خشونت‌های ترکیبی و رفتارهای نابسامان پیچیده‌تر باشد.»
بین شرایط اقتصادی، ناباروری جامعه و رفتارهای کج‌رو ارتباط مستقیم وجود دارد
ناظری گفت: «باید هر خانواده در نظام آموزش و پرورش و رسانه به‌طور جدی با مسأله خشونت، مدیریت آن و شناخت ریشه‌هایش مواجه شود. سواد عاطفی باید به شکل مستقل و دوره‌ای در جامعه آموزش داده شود. همان‌طور که برای رانندگی نیاز به مدرک داریم، برای موضوعی به این اهمیت نیز باید آموزش اجباری برقرار باشد. متخصصان روانشناسی و جامعه‌شناسی باید در این آموزش‌ها نقش فعال داشته باشند. دولت نیز باید آکادمی یا مرکزی برای مواجهه با خشونت ایجاد کند.»
در نهایت او یادآور شد: «خشونت در کشورهای غربی نیز رایج است، اما تفاوت اینجاست که اگر در خانواده‌ای رفتار خشونت‌آمیز دیده شود، آن خانواده رها نمی‌شود؛ گاهی حتی رای صادر می‌شود که والدین نمی‌توانند والدین خوبی باشند، زیرا فرزندشان خشونت را آموخته و ممکن است بعداً به جامعه آسیب برساند. علاوه بر این، باید به مسأله اقتصاد نیز توجه داشت. بین شرایط اقتصادی، ناباروری جامعه و رفتارهای کجرو ارتباط مستقیم وجود دارد؛ هرچه وضعیت اقتصادی خانوار بدتر باشد، زمینه پرخاشگری و خشونت بیشتر فراهم می‌شود.»

 تقویم مبارزه با خشونت
 تداوم خشونت فراگیر در سراسر جهان نشان می‌دهد که عزمی جدی برای حل‌وفصل این چالش در بیشتر موارد مرگ‌بار، وجود ندارد.
خشونت به‌عنوان ابزاری مرگ‌بار جهت حل‌وفصل تعارض‌ها و اختلاف‌ها در طول تاریخ همواره سبب ایجاد مشکلات جدی در هم‎زیستی فرهنگ‌ها و تمدن‌های مختلف بشری شده است.
تاریخ نشان می‌دهد که درگیری‌ها و جنگ‌های پایان‌ناپذیر چگونه سبب نقض گسترده حقوق بشر شده‌اند؛ امپراتوری‌ها با نقض حقوق و به‎بردگی کشیدن انسان‌ها ایجاد شدند؛ با وجود شکل گرفتن تمدن‌های مختلف ساختار‌های ظلم به رها شدن گروه‌هایی از افراد در حاشیه قانون منجر شدند؛ ...
همین امر سبب‏‎شده تا سازمان‌ها و نهادهای مختلف ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی روز‌های متعددی را در تقویم برای رویداد‌های مربوط به عدم خشونت و مسائل مربوط به آن ایجاد کنند؛ در طول هر سال روز‌های مختلفی برای مقابله و مبارزه با خشونت تعیین شده‌اند که هدف بیشتر آن‌ها آگاهی از مشکلاتی است که از خشونت به وجود می‌آیند.
مهم‌ترین مناسبت‌های بین‌المللی مبارزه با خشونت در تقویم جهان
مبارزه با خشونت و پرهیز از آن در روز‌های متعددی در تقویم مورد نظر قرار گرفته‌اند؛ مهم‌ترین این روز‌ها عبارتند از:
۲ اکتبر روز جهانی عدم خشونت: این روز که براساس تاریخ روز تولد مهاتما گاندی تعیین شده، بر فلسفه مورد نظر او یعنی استفاده از گفت‌وگو برای حل‌وفصل هرگونه تعارضی استوار است.
این روز در نیمه ژوئن ۲۰۰۷ از سوی مجمع عمومی سازمان ملل طی قطعنامه ۶۱/۲۷۱ رسما به‌عنوان روز پرهیز از خشونت تعیین شد.
۲۵ نوامبر روز مبارزه با خشونت علیه زنان: خشونت علیه زنان در حال حاضر یکی از همه‌گیر‌ترین مشکلات در سراسر جهان است و خشونت متمرکز بر زنان سالانه شمار زیادی قربانی مستقیم و غیرمستقیم دارد. خشونت علیه زنان شامل اعمال و موقعیت‌هایی است که طی آن‌ها خشونت جنسی و جنسیتی، آزار و اذیت، تجاوز جنسی، نابرابری دستمزد، ... برای زنان رخ می‌دهد.
مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۹۳ با تصویب قطعنامه‌ای ۲۵ نوامبر را به‌عنوان روز مبارزه و رفع خشونت علیه زنان اعلام کرد؛ هدف از تعیین این روز، زندگی زنان و دختران بدون ترس و بدون خشونت خانگی بود.
با وجود اینکه این مناسبت از سال ۲۰۱۷ به شکل جدی مورد توجه قرار گرفت، اما موضوع خشونت علیه زنان به‌ویژه در کشور‌های غربی مدعی حقوق زنان همچنان چالشی کنترل ناپذیر است و هر سال بر شمار قربانیان این خشونت در این کشورها افزوده می‌شود.
۳۰ ژانویه روز مبارزه با خشونت و برقراری صلح در مدارس: مجمع عمومی سازمان ملل در حالی در سال ۱۹۹۳ روز ۳۰ ژانویه را به‌عنوان روز جهانی عدم خشونت و برقراری صلح در مدارس به رسمیت شناخت که این مناسبت از سال ۱۹۶۴ در شماری از کشور‌های جهان جشن گرفته می‌شد.
۱۹ نوامبر روز جهانی بدون خشونت علیه کودکان و نوجوانان: خشونت علیه کودکان و نوجوانان گذشته از تاثیرات فوری، تاثیر مهمی بر آینده این افراد خواهد داشت. سوءاستفاده و بهره‌کشی از کودکان و نوجوانان چالشی است که همه کشور‌های جهان را به درجات مختلف نگران کرده است؛ این چالش در پی گسترش فناوری و تکنولوژی گسترش یافته و زنگ‌های هشدار را به صدا درآورده است.
شاخص‌های خشونت علیه کودکان عبارتند از علائم جسمی مانند خونریزی، علائم روانی مانند فوبیا و کابو‌س‌های مکرر، علائم رفتاری مانند عملکرد تحصیلی ضعیف و رفتار‌های خودسرانه و طغیانگرانه در مدرسه و خانواده.
هدف از تعیین مناسبت‌ درباره مبارزه با خشونت چیست؟
اگرچه این مناسبت‌ها به ظاهر در زمینه‌های مختلف تعیین شده‌اند، اما هسته مرکزی همه آن‌ها مبارزه با خشونت در بخش‌های مختلف است و هدف مشترکی را دنبال می‌کنند.
هدف مشترک همه مناسبت‌های تعیین‌شده برای مبارزه با خشونت، پایان دادن به هرگونه رفتار خشونت‌آمیز جاری در جهان و امکان رسیدن به صلح در همه جای کره زمین است تا همه انسان‌ها حقوق و وظایف یکسانی داشته باشند.
چرا خشونت در جهان همچنان در جریان است؟
با درنظرداشتن حجم و استمرار خشونت در جهان، کاملا آشکار است که تعیین تقویمی کامل از روز‌های جهانی خشونت نیز کارآمد نخواهد بود.
مهم‌ترین دلایل تداوم و استمرار خشونت در ابعاد گسترده، استاندارد‌های دوگانه مدعیان غربی حقوق بشر، حمایت این کشورها از عاملان خشونت و بی‌توجهی آن‌ها به موضوع نقض حقوق بشر از طریق اعمال خشونت است. یکی از بزرگ‌ترین و مرگ‌بارترین خشونت‌های جاری جهان، اکنون در غزه در جریان است؛ خشونتی که با سلاح، پول و حمایت‌های دیپلماتیک کشورهای غربی تاکنون جان حدود ۳۰ هزار نفر را گرفته است.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه