روزنامه کائنات
5

گزارش

1404 چهارشنبه 28 آبان - شماره 4957

کائنات پیامدهای سفر بن سلمان به امریکا را بررسی می کند

تغییر توازن نظامی در خاورمیانه

  الهه دشتی- با آغاز سفر محمد بن‌سلمان به واشنگتن، روابط آمریکا و عربستان وارد مرحله حساسی شده است؛ مرحله‌ای که با اعلام حمایت دونالد ترامپ از فروش جنگنده‌های F-۳۵ و نهایی‌سازی مجموعه‌ای از توافق‌های دفاعی، فناوری و هسته‌ای همراه است. این سفر نخستین حضور ولیعهد سعودی در آمریکا پس از سال ۲۰۱۸ و پرونده قتل جمال خاشقجی است که همچنان بر مناسبات دو طرف سایه انداخته است. سفری که نه فقط نماد بازگشت او به صحنه سیاست جهانی، بلکه نشانه‌ای از آغاز مرحله‌ای تازه در روابط ریاض و واشنگتن تلقی می‌شود. ولیعهد سعودی شامگاه دوشنبه وارد پایتخت آمریکا شد تا در قالب دیداری سه‌روزه با دونالد ترامپ، مجموعه‌ای از توافق‌های امنیتی، اقتصادی و فناورانه را نهایی کند؛ توافق‌هایی که بسیاری از تحلیلگران از آن به‌عنوان «معماری جدید روابط دو کشور» یاد می‌کنند.
با وجود انتقادها، بن‌سلمان در این سفر انتظار دارد مجموعه‌ای از توافق‌ها را نهایی کند؛ از تضمین امنیتی مشابه توافق قطر گرفته تا دسترسی گسترده‌تر به تراشه‌ها و فناوری‌های پیشرفته. همکاری هسته‌ای غیرنظامی میان دو کشور نیز از دیگر محورهای اصلی مذاکرات است؛ طرحی که بدون تایید کنگره قابل اجرا نخواهد بود. تحلیلگران معتقدند این توافق‌ها با هدف تقویت روابط راهبردی و همراه‌سازی واشنگتن با برنامه‌های توسعه‌ای عربستان، از جمله تنوع‌بخشی اقتصادی، در حال پیگیری است.
ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری خود رابطه نزدیکی با بن‌سلمان ایجاد کرد و از سوی مخالفان به‌دلیل حمایت از او پس از قتل خاشقجی مورد انتقاد قرار گرفت. اکنون نیز او بر سرمایه‌گذاری‌های عظیم عربستان در آمریکا حساب ویژه‌ای باز کرده است. ریاض سال گذشته وعده سرمایه‌گذاری تا سقف ۶۰۰ میلیارد دلار در ایالات متحده را مطرح کرد؛ بخشی از آن شامل بزرگ‌ترین قرارداد دفاعی تاریخ بود. به همین منظور، قرار است رئیس‌جمهور آمریکا یک «مجمع سرمایه‌گذاری آمریکا–عربستان» را میزبان باشد؛ نشستی که نام‌های بزرگ وال‌استریت و شرکت‌های فناوری و صنایع دفاعی در آن حضور خواهند داشت.
با این حال، مسیر معاملات برای ریاض بدون مانع نیست. فروش جنگنده‌های F-۳۵ و تجهیزات پیشرفته ممکن است با مقاومت کنگره روبه‌رو شود؛ همان‌طور که در مورد امارات و ترکیه نیز به‌دلیل نگرانی از انتقال فناوری به چین محدودیت‌هایی اعمال شد. برخی تحلیلگران هشدار می‌دهند که مانورهای نظامی اخیر عربستان با چین می‌تواند این تردیدها را تشدید کند. علاوه بر این، اسرائیل نیز نگرانی‌های جدی دارد، چراکه طبق قانون سال ۲۰۰۸ آمریکا، تل‌آویو باید برتری نظامی کیفی خود را نسبت به سایر کشورهای منطقه حفظ کند.
در همین حال، بحث عادی‌سازی روابط عربستان و اسرائیل—که از اهداف کلیدی سیاست خارجی دولت ترامپ بوده—با موانع جدی مواجه است. بن‌سلمان به‌صراحت اسرائیل را به «نسل‌کشی» در غزه متهم کرده و گفته بدون گام‌های واقعی برای تشکیل دولت فلسطینی، توافقی صورت نخواهد گرفت؛ موضعی که با سیاست دولت فعلی اسرائیل همخوانی ندارد.
کارشناسان منطقه‌ای معتقدند که عربستان در این دور از مذاکرات رویکرد «اول عربستان» را دنبال می‌کند و قصد دارد پیش از ورود به مباحث منطقه‌ای، بسته توافق‌های دفاعی و فناوری را نهایی کند.
سفر کاری در ابعاد سفر رسمی
هرچند محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، عملاً حاکم بالفعل عربستان سعودی است، اما برنامه سفر او به ایالات متحده آمریکا یک سفر رسمی کشوری تلقی نمی‌شود. به نوشته پایگاه خبری‌ای‌بی‌سی‌نیوز مقام‌های کاخ سفید تاکید کرده‌اند که این سفر یک سفر کاری خواهد بود، اما برنامه استقبال و دیدار‌های محمد بن‌سلمان در واشنگتن در حد میزبانی از یک رهبر خارجی است. ورود محمد بن‌سلمان از حیاط جنوبی کاخ سفید و پس از آن مراسم استقبال در رواق جنوبی برگزار خواهد شد.
پس از مراسم استقبال رسمی، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا برای دیدار دوجانبه در اتاق بیضی ریاست‌جمهوری کاخ سفید میزبان ولیعهد عربستان سعودی بود و پس از آن در اتاق کابینه چندین توافق اقتصادی و دفاعی میان دو طرف امضا  شد. عصر همان روز به وقت محلی ضیافت شام به میزبانی ملانیا ترامپ، بانوی اول آمریکا در تالار شرقی کاخ سفید با حضور محمد بن‌سلمان برگزار شد.
برای چهارشنبه هم کنفرانس سرمایه‌گذاری عربستان سعودی در تالار مرکز کندی واشنگتن دی‌سی برگزار خواهد شد که ده‌ها مدیر ارشد اقتصادی و تجاری در آن شرکت می‌کنند. به نوشته‌ای‌بی‌سی‌نیوز هرچند حضور دونالد ترامپ در این نشست در کنار ولیعهد سعودی هنوز رسماً تایید نشده‌است، اما احتمالاً ترامپ در کنفرانس سرمایه‌گذاری نیز شرکت خواهد کرد.
به نوشته پایگاه خبری بلومبرگ، این سفر بعد از چندین هفته رایزنی‌های فشرده میان مقام‌های آمریکا و عربستان سعودی برای نهایی کردن توافق‌هایی که قرار است در چارچوب دیدار ترامپ و بن‌سلمان امضا شود انجام خواهد شد. به نوشته بلومبرگ مقام‌های دو کشور از هفته‌های پیش در مورد جزئیات توافق‌های احتمالی رایزنی کرده‌اند و حتی احتمال به تعویق افتادن این سفر هم به دلیل اختلاف‌نظر‌هایی که پیش آمد، مطرح شده‌بود.
امضای توافق هسته‌ای؛ مهم‌ترین پیام سفر
به گزارش خبرگزاری فرانسه، یکی از محور‌های اصلی این سفر، امضای «چارچوب همکاری هسته‌ای غیرنظامی» میان دو کشور است؛ توافقی که بر اساس استاندارد‌های موسوم به ۱۲۳ در قوانین آمریکا تنظیم شده و مشابه همکاری واشنگتن با کشور‌هایی مانند کره‌جنوبی، هند و امارات متحده عربی است.
بر اساس این توافق، فناوری هسته‌ای صلح‌آمیز به عربستان منتقل می‌شود و در مقابل، ریاض متعهد می‌گردد برنامه هسته‌ای خود را شفاف، تحت نظارت و کاملاً غیرنظامی نگه دارد. یک منبع سعودی آگاه از مذاکرات گفته این توافق «سال‌هاست در دستور کار عربستان است، اما اکنون وارد مرحله اجرایی شده.»
از نگاه بسیاری از ناظران، امضای این چارچوب هسته‌ای نشان می‌دهد که آمریکا قصد دارد عربستان را به یکی از بازیگران کلیدی انرژی و فناوری در خاورمیانه تبدیل کند؛ تغییری که می‌تواند پیامد‌های ژئوپلیتیکی مهمی داشته باشد.
سلاح‌های پیشرفته، سرمایه‌گذاری‌های کلان و فناوری‌های نو
همزمان با پرونده هسته‌ای، بحث فروش جنگنده‌های نسل پنج F-۳۵، سامانه‌های پیشرفته دفاع هوایی و همکاری در حوزه هوش مصنوعی و انرژی نیز در دستور کار قرار دارد. ترامپ پیش از سفر بن‌سلمان اعلام کرده که «با فروش F-۳۵ به ریاض موافق است»؛ اقدامی که توازن نظامی منطقه را دستخوش تغییرات بزرگ خواهد کرد.
در حوزه اقتصاد نیز، فروم مشترک سرمایه‌گذاری آمریکا–عربستان با حضور مدیران شرکت‌هایی، چون شِوْرون (Chevron)، کوالکام (Qualcomm) و فایزر (Pfizer) برگزار می‌شود؛ نشانه‌ای از آنکه ریاض می‌خواهد روابط اقتصادی‌اش را از سطح سنتی نفت و انرژی فراتر ببرد.
چرا این سفر برای عربستان مهم است؟
برای بن‌سلمان، این سفر فرصتی است برای ترمیم تصویری که پس از بحران‌های چند سال گذشته متزلزل شده بود. او اکنون با بسته‌ای از توافق‌ها وارد واشنگتن شده که می‌تواند نقش عربستان را از یک خریدار امنیتی به شریک امنیتی تبدیل کند.
رسانه‌های خارجی این سفر را مقدمه‌ای برای تثبیت موقعیت بن‌سلمان در داخل عربستان و زمینه‌سازی برای انتقال رسمی قدرت می‌دانند؛ دوره‌ای که در آن ولیعهد قصد دارد عربستان را از یک اقتصاد نفت‌محور به کشوری مبتنی بر فناوری، انرژی‌های نو و نقش‌آفرینی ژئوپلیتیک تبدیل کند.
پیامد‌های سفر برای منطقه و ایران
در سطح منطقه، توافق‌های امنیتی و هسته‌ای ریاض–واشنگتن می‌تواند سمت‌وسوی معادلات را تغییر دهد. دستیابی عربستان به فناوری هسته‌ای صلح‌آمیز، ورود احتمالـی F-۳۵ به ناوگان سعودی و تقویت تضمین‌های امنیتی آمریکا، جایگاه ریاض را در پرونده‌هایی همچون یمن، لبنان و خلیج فارس ارتقا می‌دهد.
برای تهران، این اتفاق چند معنا دارد. از جمله اینکه تقویت محور واشنگتن–ریاض ممکن است عربستان را از وابستگی به گفت‌و‌گو با ایران دور کند و موازنه منطقه‌ای را تغییر دهد.
اگر عربستان به فناوری هسته‌ای صلح‌آمیز دست یابد، تهران ناچار است سیاست هسته‌ای و منطقه‌ای خود را با حساسیت بیشتری تنظیم کند.
احتمال شکل‌گیری همکاری امنیتی گسترده‌تر میان آمریکا و عربستان نیز تهران را به سمت تعمیق روابط با چین، روسیه و بازیگران دیگر سوق خواهد داد.
قضیه پیام پزشکیان چیست؟
با این حال ارسال پیام مکتوب اخیر رئیس‌جمهور ایران به بن‌سلمان نشان می‌دهد تهران تلاش می‌کند کانال سیاسی با ریاض را باز نگه دارد تا از شدت اثرگذاری این تغییرات بکاهد.
خبرگزاری عربستان سعودی اعلام کرد محمد بن سلمان ولیعهد سعودی یک پیام مکتوب از سوی مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران دریافت کرد. این پیام در آستانه سفر بن سلمان به آمریکا دریافت شده است.
یک نقطه عطف در خاورمیانه
سفر بن‌سلمان به واشنگتن بیش از آنکه دیداری تشریفاتی باشد، معرفی فاز تازه‌ای از سیاست خارجی عربستان است؛ فازی که در آن ریاض می‌خواهد هم نقش بازیگر اقتصادی جهانی را بازی کند، هم قدرت نظامی پیشرفته داشته باشد، و هم در حوزه انرژی – چه نفتی و چه هسته‌ای – دست بالا را حفظ کند.
برای آمریکا نیز این سفر فرصتی است تا حضور خود در خاورمیانه را در دوره‌ای از رقابت با چین و روسیه تثبیت کند.
در این میان، ایران با منطقه‌ای روبه‌روست که زیر پوست آن تغییری جدی در جریان است؛ تغییری که اگرچه یک‌شبه رخ نمی‌دهد، اما تهران ناچار است خود را برای خاورمیانه‌ای متفاوت با محوریت ریاضِ قدرتمندتر آماده کند.
عربستان و واشنگتن در آستانه توافقی بزرگ
اظهارات وزیر کشور آمریکا درباره دیدار آتی میان رئیس جمهور این کشور و ولیعهد عربستان و برنامه‌های ترتیب داده شده برای این دیدار حاکی از آن است که ریاض و واشنگتن در آستانه توافقی بزرگ هستند که می‌تواند موازنه قدرت در خاورمیانه را دگرگون کند.
اظهارات «داگ بورگوم» وزیر کشور آمریکا درباره مذاکرات هسته‌ای با عربستان سعودی بازتاب گسترده‌ای برانگیخت، به‌ویژه آن‌که هم‌زمان با آماده‌سازی‌ها برای سفر «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی به واشنگتن مطرح شد.
بورگوم در ویدئویی منتشرشده از سخنرانی‌اش در نشست «گفت‌وگوی منامه ۲۰۲۵» در بحرین توضیح داد که گفت‌وگو با ریاض همچنان ادامه دارد و پیش‌بینی کرد تا زمان این سفر – که برای هجدهم نوامبر برنامه‌ریزی شده– «فعالیت‌های زیادی» در جریان باشد.
او همچنین ابراز خوش‌بینی کرد که «اعلان‌های بزرگ» و حتی امکان امضای توافقی در دیدار ولیعهد سعودی با «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا پس از آن دور از گفت‌وگوها انجام شود.
این موج از واکنش‌ها پس از آن برانگیخته شد که پیش‌تر اعلام شده بود عربستان سعودی و پاکستان توافقی برای دفاع مشترک امضا کرده‌اند؛ اقدامی که گمانه‌زنی‌هایی درباره احتمال انتقال فناوری هسته‌ای از اسلام‌آباد به ریاض را افزایش داد.
بر اساس گزارش خبرگزاری رسمی عربستان (واس)، این توافق با هدف گسترش همکاری‌های دفاعی میان دو کشور و تقویت بازدارندگی مشترک در برابر هرگونه تجاوز منعقد شده است، به‌گونه‌ای که هر حمله به یک طرف به‌منزل حمله به هر دو کشور تلقی می‌شود. این توافق، به گزارش واس، بر پایه شراکت تاریخیِ هشت‌دهه‌ای و پیوندهای برادری، همبستگی اسلامی و منافع راهبردی مشترک میان دو طرف استوار است.
«محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان سعودی در حال آماده شدن برای اولین سفر خود به ایالات متحده در هفت سال گذشته است. به گفته کارشناسانی که نیویورک تایمز به آنها استناد کرده است، برقراری روابط بین اسرائیل و کشورش فرآیندی خواهد بود که سال‌ها، نه ماه‌ها، طول خواهد کشید.
این سفر برای اواسط ماه جاری برنامه‌ریزی شده است و از جمله موارد دستور کار آن، امضای یک توافقنامه دفاعی مشترک توسط عربستان سعودی و ایالات متحده است، مشابه تضمین امنیتی بی‌سابقه‌ای که ترامپ پس از حمله ناکام اسرائیل به دوحه به قطر ارائه داد.
به گفته یک منبع آمریکایی و منبع دیگری که در آماده‌سازی این سفر دخیل است، عربستان سعودی همچنین می‌خواهد جت‌های جنگنده رادارگریز F-35 را برای نیروی هوایی خود به دست آورد و مشتاق است به سرعت مذاکرات برای توافقی را آغاز کند که به این کشور اجازه دسترسی به فناوری ایالات متحده برای توسعه برنامه هسته‌ای غیرنظامی خود را می‌دهد.
دستیابی به یک توافقنامه هسته‌ای و یک توافقنامه دفاعی - حتی اگر همانطور که بن سلمان در ابتدا به دنبال آن بود، توسط کنگره تصویب نشوند - برای او یک موفقیت بزرگ محسوب می‌شود.
دولت بایدن مذاکراتی با ولیعهد عربستان سعودی در مورد این توافقات داشته است، اما اصرار داشته است که سعودی‌ها در عوض روابط خود را با اسرائیل عادی‌سازی کنند. این مذاکرات با شروع حمله اسرائیل به نوار غزه بیش از دو سال پیش متوقف شد. ترامپ دو هفته پیش در مصاحبه‌ای با مجله تایم اظهار داشت که معتقد است به توافقی که بر اساس آن عربستان سعودی روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار کند، «بسیار نزدیک» است و تخمین زد که این اتفاق قبل از پایان سال رخ خواهد داد.
او در مصاحبه دیگری در ماه گذشته با فاکس بیزینس گفت: آنها نمی‌توانند این کار را در جنگ انجام دهند.
اما «علی شهابی»، مفسر سعودی نزدیک به رهبری سعودیی گفت که برقراری روابط رسمی با اسرائیل تا پایان سال «عملاً غیرممکن به نظر می‌رسد، مگر اینکه تغییر معجزه‌آسایی در داخل اسرائیل رخ دهد».
او افزود که بن سلمان معتقد است که عادی‌سازی روابط در صورتی امکان‌پذیر است که اسرائیل «گامی به سوی تشکیل یک کشور فلسطینی بردارد، گامی که قابل بازگشت نباشد».
او گفت که توافق عربستان و اسرائیل آخرین اهرم فشار عمده‌ای است که یک کشور عربی در قبال اسرائیل در زمینه فلسطین باقی گذاشته است.
وی افزود: «پادشاهی می‌خواهد از این اهرم فشار برای حل دائمی مشکل، با هدف دستیابی به ثبات منطقه‌ای، استفاده کند.»
چالش‌های مرتبط با توافق هسته‌ای سعودی ـ آمریکایی
با آن‌که در اعلام رسمی، توافق هسته‌ای میان عربستان سعودی و ایالات متحده پروژه‌ای با ماهیت صلح‌آمیز توصیف شده است، این طرح با مجموعه‌ای از چالش‌های سیاسی، فنی و امنیتی روبه‌روست که می‌تواند اجرای آن را با مانع یا مسیرش را در آینده دچار تغییر کند.
نخستین چالش به مسئله غنی‌سازی اورانیوم و بازفرآوری سوخت هسته‌ای مربوط می‌شود؛ زیرا هنوز تکلیف اجازه انجام این فعالیت‌ها در خاک عربستان روشن نشده است. واشنگتن معتقد است غنی‌سازی داخلی می‌تواند راه را برای استفاده‌های غیرصلح‌آمیز از فناوری هسته‌ای بگشاید، در حالی‌که ریاض آن را حقی حاکمیتی می‌داند که با هدفش در دستیابی به خودکفایی انرژی هسته‌ای سازگار است.
چالش دوم مربوط به پادمان‌ها و نظارت‌های بین‌المللی است. همکاری هسته‌ای بین دو طرف مستلزم رعایت دقیق استانداردهای آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) و امضای پروتکل‌های اضافی است که امکان بازرسی‌های جامع را فراهم می‌کند و شفافیت کامل را در تمام مراحل پروژه تضمین می‌کند. برخی از طرفین نگرانند که هرگونه سهل‌انگاری در اجرای این کنترل‌ها می‌تواند در آینده تردیدهایی را در مورد اهداف برنامه هسته‌ای ایجاد کند.
در سوی دیگر، نگرانی‌های منطقه‌ای و جهانی درباره آن وجود دارد که همکاری هسته‌ای میان عربستان سعودی و ایالات متحده می‌تواند به آغاز رقابت تسلیحات هسته‌ای در خاورمیانه دامن بزند، به‌ویژه با توجه به تداوم تنش‌ها با ایران و تلاش برخی کشورهای منطقه برای توسعه برنامه‌های مشابه. این دغدغه‌ها موجب شده است پرونده هسته‌ای عربستان به موضوعی حساس در محاسبات امنیتی ایالات متحده و متحدانش بدل شود.
ترامپ با فروش F-۳۵ به عربستان موافقت کرد
F-۳۵ لایتنینگ ۲، جنگنده نسل پنجم برای ماموریت‌های برتری هوایی محسوب می‌شود که تعداد محدودی از متحدین نزدیک آمریکا و اعضای ناتو، آن را به صورت عملیاتی در اختیار دارند. در خاورمیانه، بزرگترین اسکادران این جنگنده در اختیار اسرائیل است که در جریان جنگ ۱۲ روزه نیز از آن‌ها استفاده کرد. اسرائیل اولین دریافت‌کننده خارجی این جنگنده پس از عملیاتی شدن آن در آمریکا بود.
موضوع خرید جنگنده‌های نسل پنجم F-35 توسط عربستان و درخواست‌های مشابه از سوی ترکیه، توجه‌ها را به سمت موضوع توازن نظامی در خاورمیانه جلب کرده است.
به گزارش فرارو،  رئیس‌جمهور آمریکا اعلام کرد که این کشور جنگنده‌های نسل پنجم  F-35 را به عربستان خواهد فروخت. با فروش این جنگنده‌ها به عربستان، ریاض دومین دارنده F-35 در خاورمیانه می‌شود. عربستان خواستار خرید ۴۸ فروند از این جنگنده است. نکته آن که مقامات و رسانه‌های اسرائیلی زمانی که هنوز مشخص نبود ترامپ با این قرارداد موافقت می‌کند یا نه، در واکنش‌ها و تحلیل‌هایشان بیش از آن که نگران فروش F-35 به عربستان باشند، درباره گمانه‌زنی‌ها برای خرید این جنگنده از سوی ترکیه ابراز نگرانی می‌کردند.
تلاش بن سلمان برای به دست آوردن لایتنینگ‌ها
F-35 لایتنینگ ۲، جنگنده نسل پنجم برای ماموریت‌های برتری هوایی محسوب می‌شود که تعداد محدودی از متحدین نزدیک آمریکا و اعضای ناتو، آن را به صورت عملیاتی در اختیار دارند. در خاورمیانه، بزرگترین اسکادران این جنگنده در اختیار اسرائیل است که در جریان جنگ ۱۲ روزه نیز از آن‌ها استفاده کرد. اسرائیل اولین دریافت‌کننده خارجی این جنگنده پس از عملیاتی شدن آن در آمریکا بود.
با توجه به سفر بن سلمان به کاخ سفید و دیدارش با ترامپ، اظهار نظر رئیس‌جمهور آمریکا و واکنش‌های رسانه‌های عبری، تمایل عربستان به خرید این جنگنده در مرکز توجه قرار گرفته است. در حال حاضر جنگنده‌های اف ۱۵ آمریکایی، ستون فقرات نیروی هوایی عربستان را تشکیل می‌دهند. پس از آن نیز دو نوع جنگنده چندمنظوره محصول مشترک کشورهای اروپایی یعنی یوروفایتر تایفون و پاناویا تورنادو در نیروی هوایی عربستان خدمت می‌کنند.
جلب توجه‌ها به سمت آنکارا
با داغ شدن این موضوع، رسانه‌ها و چهره‌های سیاسی اسرائیل به اصل مسئله واکنش‌هایی نشان دادند. اما مصاحبه سفیر اسرائیل در واشنگتن، علاوه بر ماجرای خرید این جنگنده‌ها از سوی عربستان، بار دیگر توجه‌ها را به سمت ترکیه نیز جلب کرد. یخیل لیتر، در گفتگویی با روزنامه جروزالم پست با تاکید بر این که معاملات تسلیحاتی میان آمریکا و کشورهای عربی آسیبی به برتری نظامی تل‌آویو وارد نمی‌کند، گفت: «با این حال، ترکیه نباید جنگنده‌های اف-۳۵ دریافت کند.» پیش از این هم رسانه‌های عبری از تلاش‌های مقامات اسرائیلی برای متقاعد کردن ترامپ به جلوگیری از تحویل جنگنده‌های اف – ۳۵ خبر داده بودند. رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه در جریان سفری که ماه سپتامبر به واشنگتن داشت، در جریان رایزنی‌هایش با ترامپ موضوع خرید جنگنده‌های اف ۱۶ و اف ۳۵ را مطرح کرده بود. درخواستی که با این واکنش ترامپ مواجه شده بود: «ما نیز انتظارات خاصی داریم.» موضوع به سال ۲۰۱۹ برمی‌گردد که آمریکا، ترکیه را از برنامه توسعه F-35 حذف کرد. زمانی که ترکیه قرارداد خرید سامانه اس – ۴۰۰ روسی را منعقد کرد و آمریکا به گفته تحلیلگران و مقامات سیاسی این کشور با بزرگترین ترسش روبرو شد: «لو رفتن کدهای امنیتی F-35 و دسترسی روسیه به آن‌ها.» هرچند مقامات ترکیه‌ای از همان زمان بر این موضوع تاکید داشته‌اند که سامانه‌های روسی با سیستم‌های ناتو ترکیب نخواهد شد، اما این اطمینان‌‌دهی‌ها نتوانست نظر واشنگتن را جلب کند. هرچند درباره جنگنده‌های اف ۱۶ مخالفتی در رسانه‌ها و تحلیل‌ها دیده نشده است. در حال حاضر نیز ۳ نسخه از این جنگنده چندمنظوره آمریکایی ستون فقرات نیروی هوایی ترکیه را تشکیل می‌دهد.
تغییر توازن نظامی در مرکز آشوب
خاورمیانه از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بار دیگر به یکی از نقاط کانونی بحران در جهان تبدیل شد که طی دو سال گذشته، تحولاتی سریع را تجربه کرد. عربستان و ترکیه به خصوص پس از این رخداد، بیش از پیش در تحولات خاورمیانه نقش پیدا کردند. ورود جنگنده‌های نسل پنجم برتری هوایی به اسکادران‌های آنان اگر چه به تنهایی تعیین‌کننده برتری نظامی نیست، اما عاملی تعیین‌کننده در برقراری توازن نظامی در خاورمیانه محسوب می‌شود. در شرایطی که هندسه امنیتی منطقه تا حد زیادی تغییر کرده است: نظام سیاسی در سوریه ساقط شد و نفوذ آنکارا و ریاض را تا حد قابل توجهی افزایش داد، شرایط در لبنان تغییر کرده، ایران و اسرائیل به درگیری نظامی مستقیم رسیدند و مسیر پیش روی بحران میان ایران و آمریکا مشخص نیست.
در کنار این اخبار، می‌توان گوشه چشمی نیز به اخبار مربوط به تلاش‌های ایران برای بازسازی توان هوایی و پدافندی خود داشت که از گوشه و کنار به رسانه‌ها راه پیدا می‌کند. اخباری که می‌گوید ایران به دنبال تامین جنگنده‌های نسل جدید از چین و روسیه و سیستم‌های پدافندی از این دو کشور به علاوه بلاروس است.
شرط ثابت عادی‌سازی
همانطور که محمد بن‌سلمان آرزو دارد که آمریکا نقش محوری عربستان را در خاورمیانه جدید بپذیرد، آمریکا هم امیدوار است که عربستان سعودی طرح آمریکا را برای ادغام کامل و رسمی اسرائیل در منطقه خاورمیانه و پایان دادن همیشگی به جنگ اعراب و اسرائیل بپذیرد. مذاکرات با عربستان سعودی برای پیوستن به طرحی که در دوره نخست ترامپ به پیمان‌های ابراهیم مشهور شد، مدت‌هاست که ادامه دارد و حتی تغییر دولت در آمریکا و روی کار آمدن جو بایدن هم این طرح را متوقف نکرد.
اما جنگ غزه و تشدید سیاست‌های تهاجمی اسرائیل در منطقه باعث شد تا این مذاکرات متوقف شوند. عربستان سعودی همواره اعلام کرده‌است که عادی‌سازی روابط با اسرائیل منوط به پذیرش تشکیل کشور فلسطینی در سرزمین‌های اشغالی ۱۹۶۷ خواهد بود. اسرائیل بار‌ها و بار‌ها در مقابل تشکیل دولت فلسطینی مانع‌تراشی کرده‌است و دولت فعلی اسرائیل رسماً اعلام کرده‌است که هرگز اجازه تشکیل کشور فلسطینی را نخواهد داد.
تحلیل‌گران معتقدند که نباید انتظار داشت در سفر محمد بن‌سلمان به واشنگتن تغییر اساسی در موضع عربستان در خصوص عادی‌سازی روابط با اسرائیل رخ دهد. بلومبرگ در این خصوص می‌نویسد: «عربستان سعودی به صورت علنی اعلام کرده است که تشکیل کشور فلسطینی پیش‌شرط توافق بر سر روابط رسمی با اسرائیل است؛ خط قرمزی که با اظهارات مکرر ترامپ مبنی بر اینکه دستیابی به توافق عادی‌سازی روابط در خاورمیانه یکی از اهداف کلیدی دولت اوست، در تضاد است.»
باربارا لیف، دستیار وزیر امور خارجه در دولت بایدن و اکنون مشاور ارشد سیاست بین‌الملل در مؤسسه حقوقی آرنولد و پورتر مستقر در واشنگتن به بلومبرگ می‌گوید: «احتمالاً کاخ سفید در جریان سفر ولیعهد، خواهان موضع‌گیری جدی‌تر عربستان سعودی برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل است.» او با اشاره به طرح صلح غزه که ترامپ ماه گذشته اعلام کرد و عربستان سعودی نیز در تهیه آن مشارکت داشت، گفت که «این هدف امری است که دستیابی به آن در شرایط فعلی بسیار دشوار است؛ به‌خصوص با توجه به شکنندگی آتش‌بس و اینکه کار‌های زیادی در پیش است.»
به نوشته بلومبرگ دو مقام آمریکایی گفته‌اند درحالی‌که گسترش پیمان‌های ابراهیم ۲۰۲۰ برای شامل شدن عربستان سعودی اولویت اصلی ترامپ است، این موضوع در طول سفر ولیعهد منافی توافق‌های دیگر نخواهد بود. یکی از آنها گفت که ترامپ تلاش کرده است تا موضوع اسرائیل و فلسطین را از دیگر اولویت‌های روابط ایالات متحده با عربستان سعودی جدا کند. مقام دوم اضافه کرد که او همچنان امیدوار است عربستان سعودی و اسرائیل تا پایان دوره ریاست‌جمهوری‌اش روابط خود را عادی‌سازی کنند.
منال رضوان، یکی از مقامات ارشد وزارت خارجه عربستان سعودی، اوایل ماه جاری در یک کنفرانس امنیتی در بحرین گفت که عربستان سعودی خواهان «خروج واضح و زمان‌بندی‌شده اسرائیل» از غزه، به علاوه اقداماتی است که به تقویت نیروی امنیتی و دولت فلسطینی و منجر به یکپارچگی غزه و کرانه باختری تحت تشکیلات خودگردان فلسطین شود. او گفت: «این اقدامات هدف نهایی نیستند، بلکه مسیری برای تحقق دولت فلسطینی و اجرای راه‌حل دوکشوری هستند.»
دونالد ترامپ امیدار است که با پیشبرد طرح ۲۰ ماده‌ای آتش‌بس غزه که در چارچوب آن انتقال قدرت به یک حاکمیت فلسطینی در غزه پیش‌بینی شده‌است و چارچوب «همزیستی مسالمت‌آمیز» میان اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها در نظر گرفته‌شده‌است، بتواند نظر عربستان سعودی را برای عادی‌سازی روابط با اسرائیل جلب کند. اما همین طرح نیز با مخالفت جدی اعضای دولت فعلی اسرائیل مواجه شده‌است.
بتسلئیل اسموتریچ، وزیر دارایی و ایتمار بن‌گویر، وزیر امنیت داخلی کابینه نتانیاهو رسماً با این طرح مخالفت کرده‌اند و گفته‌اند عضو دولتی که اجازه تشکیل کشور فلسطینی بدهد نخواهند ماند. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل نیز دیروز رسماً اعلام کرد که دولت او مخالف تشکیل کشور فلسطینی است. این سیاست اسرائیل به احتمال زیاد تلاش‌های واشنگتن را برای عادی‌سازی روابط سعودی با اسرائیل با مانع مواجه خواهد کرد.

 پیش‌بینی اکونومیست از خاورمیانه در سال آینده
 در سال ۲۰۲۶ همه‌چیز به‌خوبی پیش نخواهد رفت—این قطعی است. اما بدترین‌ها نیز شاید رخ ندهد. جایی برای خوش‌بینی ساده‌لوحانه نیست، اما همچنان باید امید را حفظ کرد؛ زیرا همیشه کسانی خواهند بود که آینده‌ای بهتر را می‌بینند.
تحلیلگران و متخصصان خاورمیانه معمولاً بر این باورند که اگر در پیش‌بینی‌ها بدبین باشند، احتمال خطایشان کمتر است. دو سال گذشته نیز تا حد زیادی این نگاه را تأیید کرده است. اما اخیراً نشانه‌هایی از امید دیده می‌شود. طرح صلح دونالد ترامپ اندکی آرامش به غزه آورده است. حملات آمریکا و اسرائیل علیه ایران به یک آتش‌افروزی منطقه‌ای منجر نشد. سوریه نیز به ورطه یک جنگ تمام‌عیار فرقه‌ای سقوط نکرده است.
به گفته دیپلمات‌ها، ایران ماه‌ها پس از حملات هوایی به رهبری اسرائیل، درخواست‌های بین‌المللی برای همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای با آمریکا را نادیده می‌گیرد.
به گزارش انتخاب، در ادامه این مطلب آمده: حال، بهترین سناریوی ممکن را تصور کنید؛ جهانی که در آن تلاش کسانی که برای خاورمیانه‌ای آرام‌تر می‌کوشند، به ثمر می‌نشیند. این سناریو از غزه آغاز می‌شود: صلح شکننده در این منطقه حفظ می‌شود و ترامپ همچنان روی طرحش سرمایه‌گذاری می‌کند. به این ترتیب، کشورهای عربی و مسلمان با اطمینان‌خاطر نیروهای حافظ صلح اعزام می‌کنند و «نیروی بین‌المللی تثبیت» (ISF) شکل می‌گیرد. اسلام‌گرایان سلاح‌های خود را کنار می‌گذارند، زیرا این تنها راه برای آغاز بازسازی غزه است. با تأمین مالی کشورهای حوزه خلیج فارس، بازسازی شروع می‌شود. محمود عباس، رئیس‌جمهور فلسطین، جای خود را به مروان برغوثی می‌دهد؛ او اصلاحات وعده‌داده‌شده تشکیلات خودگردان را آغاز می‌کند و اسرائیل نیز اجازه می‌دهد این تشکیلات اداره غزه را بر عهده گیرد.
در همین حال، در اسرائیل، اپوزیسیون علیه ائتلاف بنیامین نتانیاهو متحد می‌شود و انتخابات دولتی میانه‌رو و گسترده از دل آن بیرون می‌آورد. ملی‌گرایان مذهبی راست افراطی که دچار تفرقه شده‌اند، حتی وارد کنست نمی‌شوند. دولت جدید با سوریه و لبنان پیمان عدم‌تجاوز امضا می‌کند و برای پیشبرد روند صلح با فلسطینی‌ها متعهد می‌شود تا بتواند در مسیر عادی‌سازی روابط با عربستان سعودی گام بردارد.
امید همیشه وجود دارد. بااین‌حال، خوش‌بین‌ها—از جمله اکونومیست—بارها اشتباه کرده‌اند. پس اگر این‌بار هم بدبین‌ها درست از آب درآیند چه؟ اشتیاق برای صلح در میان گروه‌های کلیدی کاهش یافته است: تنها یک‌پنجم اسرائیلی‌ها اکنون از تشکیل دولت فلسطینی حمایت می‌کنند. حدود ۴۵ درصد فلسطینی‌ها موافق آن هستند، اما اکثریت قاطع آنان با خلع سلاح حماس مخالف‌اند. حماس نیز با تکیه بر همین واقعیت، در این سناریو از کنار گذاشتن سلاح‌ها سر باز می‌زند. این گروه کنترل غزه را حفظ می‌کند و خود را بار دیگر به «مقاومت مسلحانه» متعهد می‌سازد. در نتیجه، هیچ کشوری نیرو برای ISF اعزام نمی‌کند و تا بهار، دولت اسرائیل—که همچنان تحت رهبری نتانیاهو است—رئیس‌جمهور آمریکا را مجاب می‌کند که چاره‌ای جز ازسرگیری جنگ در غزه ندارد. ترامپ که از تلاش برای مذاکره در مراحل پایانی طرح خود خسته و دلزده شده، تسلیم می‌شود و توجهش را به جای دیگری معطوف می‌کند. ازسرگیری جنگ موجب موجی از آوارگان به سوی مصر می‌شود و مصر نیز صحرای سینا را دوباره نظامی‌سازی می‌کند.
نتانیاهو از این حواس‌پرتی ترامپ استفاده می‌کند و دور دوم حملات علیه ایران را آغاز می‌کند؛ این‌بار ایران در پاسخ به بحرین و امارات متحده عربی موشک شلیک می‌کند. امارات، بحرین و مراکش روابط خود با اسرائیل را تعلیق می‌کنند و «پیمان ابراهیم» فرو می‌پاشد. تهران تصمیم می‌گیرد به‌طور مخفیانه بمب هسته‌ای بسازد. در همین حین، در سوریه، پس از دور دیگری از خونریزی فرقه‌ای، کردها و دروزی‌ها تلاش می‌کنند از این کشور جدا شوند. با اشاره به «وخامت شرایط امنیتی منطقه»، نتانیاهو انتخابات را به تعویق می‌اندازد. او که همچنان به متحدان راست افراطی خود وابسته است، سرکوب‌ها در کرانه باختری را شدیدتر می‌کند و همین امر موجب شعله‌ور شدن یک انتفاضه جدید می‌شود.
در واقع، محتمل‌ترین سناریو چیزی میان این دو حالت افراطی است. در غزه جنگ از سر گرفته نمی‌شود، اما بازسازی هم عملاً آغاز نمی‌شود. نیروی حافظ صلح تشکیل نمی‌شود. حماس به نیروهای اسرائیلی حمله می‌کند و اسرائیل نیز با حملات مکرر پاسخ می‌دهد. دولت تکنوکرات جدید غزه فقط به‌صورت اسمی حکومت می‌کند. اسرائیل کنترل نیمی از نوار غزه و بخش‌هایی از لبنان و سوریه را حفظ می‌کند. تعداد کمی از آوارگان به مصر می‌گریزند، اما بیشتر غزه‌ای‌ها در محاصره گرفتار می‌مانند.
انتخابات اسرائیل به بن‌بست دیگری منجر می‌شود. نتانیاهو اکثریت به دست نمی‌آورد، اما چون اپوزیسیون نمی‌تواند ائتلاف تشکیل دهد، او همچنان به‌عنوان نخست‌وزیر «سرپرست» در قدرت می‌ماند. این دولت اقلیت با سوریه پیمان عدم‌تجاوز امضا می‌کند، اما با لبنان نه. هیچ پیشرفتی نیز در مسیر عادی‌سازی با عربستان حاصل نمی‌شود. خامنه‌ای—که در این سناریو هنوز زنده است—نیمه‌دلانه مذاکرات هسته‌ای با آمریکا را پیش می‌برد، اما این مذاکرات به جایی نمی‌رسد.
اسرائیل تلاش می‌کند ترامپ را مجاب کند تا بار دیگر به ایران حمله کند، با امید سرنگونی حکومت، اما ترامپ نمی‌پذیرد.
در سال ۲۰۲۶ همه‌چیز به‌خوبی پیش نخواهد رفت—این قطعی است. اما بدترین‌ها نیز شاید رخ ندهد. جایی برای خوش‌بینی ساده‌لوحانه نیست، اما همچنان باید امید را حفظ کرد؛ زیرا همیشه کسانی خواهند بود که آینده‌ای بهتر را می‌بینند. «آن‌هایی را که خواستار صلح‌اند فراموش نکنید»، محمود درویش، یکی از بزرگ‌ترین صداهای فلسطین، چنین خواسته بود. و همان‌طور که یکی از برجسته‌ترین شاعران اسرائیل، یهودا عَمِخای، التماس کرده بود: «بگذار مانند گل‌های خودرو، ناگهان بیاید—زیرا دشت به آن نیاز دارد: صلحِ‌خودرو».

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه