صفحه آخر
در حالی که مسابقه «کارناوال» به قسمتهای پایانی خود نزدیک میشود، رامبد جوان ـ مجری و کارگردان این برنامه ـ تولید دومین فصل از آن را قطعی دانست و وعده داد حامیان مالی برنامه در سری بعدی کمتر شوند. جوان که با پادکست «جعبه سیاه» گفتگو میکرد، در پاسخ به پرسشی مبنی بر تولید فصل دوم برنامه «کارناوال» گفت: حتما؛ اصلا این پروژه با ساخت فصل دومش جا میافتد و تکلیفش روشن میشود. او ادامه داد: قطعا فصل بعد دیگر تا این اندازه اسپانسر لازم ندارد؛ چون خیلی از زیرساختها را انجام دادهایم. واقعا برای این فصل هیچ چارهای نداشتیم و فصل بعد حتما کمتر میشود. کارگردان «کارناوال» وقوع تغییرات را در سری دوم این برنامه حتمی دانست و بیان کرد: مثلا باید استیج گرد و دوطرفهای داشته باشیم و هردو دکور را در آن بزنیم و طراحی نور را انجام بدهیم. وقتی یک اجرا تمام شد، استیج بچرخد و دکور دوم به سمت تماشاگران بیاید. این مجری همچنین با اشاره به کاهش زمان برنامه کارناوال در فصل دوم اظهار کرد: برای فصل بعد باید تنوع کمتری داشته باشیم، ولی نه آنقدر که برنامه شبیه به برنامههای استودیویی دیگر بشود. این از آن مواردی است که باید فصل تمام و آنالیز شود، ولی احتمال دارد برنامه را یک قسمتی کنیم. الان پروژه به حدی گسترده است که هر اپیزودش حدود ۷۰-۸۰ دقیقه زمان دارد و بعد از فشرده شدن، ۶۵ دقیقه میشود. او افزود: تماشاچی ۱۲۰-۱۳۰ دقیقه را تماشا نمیکند و لازم بود که دو تکهاش کردم. اگر بتوانیم برای فصل بعد، هر قسمت را بین ۸۰ تا ۹۰ دقیقه نگه داریم، هر رقابت را در یک قسمت پخش میکنیم. رامبد جوان همچنین تاکید کرد: خیلی دلم میخواهد که بتوانیم هنرمندان بیشتری را دعوت کنیم. من نگران این شدهام که در فصل بعد چه کسانی میآیند؟ الان طرف اجرا میکند و بعد مینشیند کنار و یک عده او را جدی نقد میکنند. هنرمند میگوید من چرا باید بیایم و در این موقعیت قرار بگیرم؟ اصلا این چه پروژهای است؟ چرا باید پدر خودم را دربیاورم و چیزی خلق کنم و بعدش یک عده بریزند روی سرم! (با خنده) او اضافه کرد: ایدهای که الان داریم، این است که دو گروه هشت نفری داشته باشیم و رقابت از اول به صورت یک حذفی باشد. سومین اجرای فرد، فینال گروه باشد و قهرمان دو گروه، فینال اصلی را برگزار کنند. بنابراین ۱۶ هنرمند میخواهیم. این مجری زمستان ۱۴۰۴ را زمان پخش مسابقه استندآپ کمدی دانست و درباره زمان پخش «کارناوال ۲» گفت: قطعاً «کارناوال» که تمام شود، مسابقه بزرگ استندآپ را میسازیم و بعد فصل دوم «کارناوال» خواهد بود. نویسنده سریال «برتا؛ داستان یک اسلحه»: اگر «برتا» محصول آمریکا بود ستایشش میکردند! نویسنده سریال «برتا؛ داستان یک اسلحه» درباره این مجموعه و ویژگیهای معمایی آن توضیح داد و بیان کرد که اگر «برتا» محصول آمریکا بود همان گروهی که آن را نقد می کنند، ستایشگرش میشدند. محمدمهدی عزیزمحمدی یکی از نویسندگان سریال «برتا؛ داستان یک اسلحه» درباره این اثر که تاکنون چند قسمت از آن در شبکه نمایش خانگی عرضه شده است گفت: ما «برتا» را با وسواس و دقت زیادی نوشتیم و مسیر تحقیق و طراحی فیلمنامه بسیار پرچالش بود. وی با اشاره به قصه معمایی این سریال ادامه داد: تلاش کردیم پازلهای معمایی را درست طراحی کنیم و شخصاً به سراغ یادگیری طراحی مکانیزمهای معما و بازی رفتم. در «خونسرد» پروندههای واقعی زیادی خوانده بودیم و مستند و پادکستهای متعددی دیده و شنیده بودیم. این بار، علاوه بر آنها، به سراغ متدهای طراحی ویدئوگیم نیز رفتیم. * شخصیت اصلی قصه همان اسلحه است نویسنده «برتا» درباره این عنوان نیز گفت: «برتا» یا همان اسلحه ای که در قصه وجود دارد در واقع شخصیت اصلی است؛ کاراکتری مستقل که نخِ ارتباطی میان شخصیتها و روایتها محسوب میشود. در نظر ما نبودن این اسلحه به عنوان شخصیت، فقدانِ عدالت است و پیدا شدنش، رستگاری و رهایی برای همه؛ از همان ابتدا این ساختار در ذهنمان بود و اسلحه این چنین معرفی می شود. عزیزمحمدی در رابطه با آغاز خلق این فیلمنامه بیان کرد: گفتگویی با کارگردان داشتم و این ایده شکل گرفت. من سکانسی در ذهنم داشتم درباره پیرمردی به نام «نداف» که پس از سالها فرار، تصمیم میگیرد خودش را تحویل دهد. امیرحسین ترابی نیز خاطرهای واقعی از قتلی با گازگرفتگی تعریف کرد و من هم پروندهای خوانده بودم درباره سرقت یک قبضه کلاشینکف از پادگان که بعدها با همان اسلحه، خانوادهای به قتل میرسند. هسته اولیه «برتا» از همینجا شکل گرفت. چند روزی روی ایده کار کردیم و طرح اولیه را نوشتیم، سپس علیرضا عطاالله تبریزی به ما پیوست و نگارش جدی آغاز شد. وی درباره چالش نگارش فیلمنامه عنوان کرد: طراحی معماها و مسیر روایت تا رسیدن به اسلحه، سختترین بخش کار بود. ما تلاش کردیم همهچیز منسجم و حرفهای پیش برود. قطعاً بینقص نبودیم و «برتا» مانند «خونسرد» برای ما حکم یک کلاس درس را داشت؛ هم تجربه بود و هم تمرین و مطمئنم در کارهای بعدی پختهتر و دقیقتر عمل خواهیم کرد. نویسنده سریال «خونسرد» درباره بازخورد و پیشبینیهای مخاطبان عنوان کرد: چند مورد را دیدهام و برایم جالب است که مخاطب دقیقاً همان مسیر سردرگمی و کنجکاوی را طی میکند که برایش طراحی کرده بودیم. ترجیح میدهم فعلاً در اینباره چیزی نگویم تا شیرینی قصه از بین نرود اما مسیر چند تحلیل را دیدهام که از نظر منطق داستانی به همان جهتی میروند که ما در نظر داشتیم. پایان «برتا»، پایانی ویژه و قابل تأمل است. عزیزمحمدی درباره فیلمنامه «برتا» توضیح داد: تحقیقاتی که برای سریال «خونسرد» داشتیم اینجا مسیر شخصیتپردازی و نمادگرایی ما را هموار کرد. با این تفاوت که «خونسرد» تنها یک قصه با پیرنگ باز بود اما «برتا» پیرنگ بسته و ساختار چندلایه دارد. مخاطب در این سریال با چند خط داستانی درهمتنیده روبهرو است که همگی حول محور اسلحه گمشده روایت میشوند. «برتا» فیلمنامه ساختارمندی دارد و لایههای پنهانش با یکدیگر در ارتباط هستند و در نهایت واگراییها در نقطه کانونی که همان اسلحه برتا است، همگرا میشوند. این نویسنده درباره پرداخت بیش از حد به یک ژانر در سریال های شبکه نمایش خانگی گفت: برخی به کلیشه ژانری درباره این سریال اشاره کردهاند که باید گفت، اولاً این موضوع همیشه بد نیست و پرداخت باید خلاقانه باشد و اتفاقاً هرچه «برتا» جلوتر برود، بیشتر مخاطب متوجه میشود که چه مقدار ضد کلیشه است. ضمن اینکه در ایران به دلیل طیف گسترده مخاطب، پرداخت یک سویه ژانری، عملاً غیرممکن میشود. به همین دلیل بعضی خطوط و شخصیتها وارد قصه میشود تا مخاطب عام و غیر ژانر نیز راضی باشد. عزیزمحمدی درباره ممیزی در این مجموعه عنوان کرد: تا جایی که میدانم، بر خلاف «خونسرد» که بخشهای زیادی از آن حذف شد و ضربه خورد «برتا» سانسور نشده است. البته ممکن است در روند تولید یا تصمیمهای کارگردانی تغییراتی پیش آمده باشد، اما امیدوارم این تغییرات حداقلی باشد، چون تیم نویسندگان برای تکتک جزئیات، دیالوگها و منطق دراماتیک سکانسها وقت زیادی گذاشتند تا سنتز هر بخش کامل حفظ شود. نویسنده سریال «برتا» در ادامه گفت: ژانر جنایی و معمایی در ایران هنوز در آغاز راه است و شاید ما از اولین گروههایی باشیم که در تلاش برای ساخت قصه در این فضا هستیم. همین حالا «برتا» نسبت به «خونسرد» یک جهش دراماتیک و روایی مشخص دارد و گام بلندی به شمار میرود. هرچند که بدون ایراد هم نخواهد بود و اتفاقاً همین است که انگیزه نوشتن کارهای بعدی را ایجاد میکند. وی در پایان بیان کرد: بخشی از مخاطبان فیلمها و سریالها با این پیشفرض آثار را میبینند که قرار است یک اثر ضعیف و به قولی «ایرانی» ببینند و به همین دلیل مدام دنبال خطا و ایراد هستند. دلیلش احتمالاً بیاعتمادبهنفسی و خودکمبینی ملی و تاریخی ماست؛ عادت داریم کار خودمان را پایینتر از استانداردهای جهانی ببینیم اما «برتا» اگر محصول آمریکا بود، احتمالاً همان گروه مذکور نیز ستایشگرش میشدند، در حالی که محدودیتها و محرومیتهای ما در تولید بسیار زیاد است. حرف من این است که فارغ از هر نتیجهای، برای تلاش شبانهروزی و چندساله یک گروه احترام قائل شویم و فراموش نکنیم که هیچکس دوست ندارد اثر بدی خلق کند.