روزنامه کائنات
1

صفحه اول

1404 دوشنبه 7 مهر - شماره 4920

جهان در آستانه سه انقلاب همزمان و غفلت ما

اینک در آینده ایستاده ایم!

 آینده از راه رسیده است، اما آیا ما برای آن آماده‌ایم؟ جهان ما اکنون در حال تجربه‌ی سه انقلاب بسیار تاثیرگذار است: هوش مصنوعی، انقلاب زیستی و انرژی پاک. این تحولات در حال تغییر قواعد بازی تمدن بشری هستند و زندگی روزمره ما عمیقا دگرگون خواهند کرد.
ما در لحظه‌ای شگرف و ناشناخته از تاریخ ایستاده‌ایم. سال ۲۰۲۵ تنها یک برگ در تقویم نیست؛ بزنگاهی است سرنوشت‌ساز، نقطه‌ای که در آن، فناوری‌های دگرگون‌کننده، پس از سال‌ها رشد خاموش و آهسته، ناگهان در مقیاسی عظیم رخ می‌نمایند و آماده‌اند تا جهان را از بنیاد بازتعریف کنند. اکنون پرسش اصلی پیش روی ماست: ما ایرانیان، در میانه‌ی این گذار بزرگ، چه خواهیم کرد؟ با وضعیتی که امروز در آن گرفتار آمده‌ایم، چگونه می‌توانیم از مواهب این جهان نوین بهره‌مند شویم و جایگاه خویش را بازیابیم؟ جهانی که می‌شناختیم، رو به فرجام است؛ اما این فرجام، هم‌زمان می‌تواند آغازی نو باشد: آغاز جهانی که مناسبات سترگ آن، سرنوشت ملت‌ها را دگرگون خواهد ساخت و افق‌های تازه‌ای را پیش روی بشر خواهد گشود؛ و اینک ایران ما، اگر بتواند از بند‌های کهنه رهایی یابد و نیرو‌های خلاق و جوان خود را به میدان آورد، می‌تواند نه تماشاگر، که آفریننده و معمار این جهان نو باشد.
نبرد آخرالزمان
ظهور مدل‌های زبانی بزرگ در اواخر سال ۲۰۲۲ صرفا یک رویداد فناورانه نبود؛ به تعبیر پیتر لیدن، آن سال تاریخی در حقیقت «شلیک تپانچه‌ی آغاز عصر هوش مصنوعی» بود. ناگهان، فناوری‌ای که سال‌ها در سکوت آزمایشگاه‌ها بالیده بود، به ابزاری عمومی بدل شد و جهانیان را به شگفتی واداشت. این لحظه، نقطه‌ی آغاز مسابقه‌ای بود که آیندگان از آن با نام «عصر هوش مصنوعی» یاد خواهند کرد.
این پدیده تنها یک ابزار تازه نیست؛ بلکه «فناوری‌ای بازی‌گردان» است که توان ذهنی بشر را همان‌گونه توان‌افزا می‌کند که موتور بخار روزگاری نیروی بازو‌ها را تقویت کرد و جهان مدرن را بنا نهاد.
به گزارش رویداد 24 با این همه، هوش مصنوعی کنونی هنوز تا رسیدن به آنچه «هوش مصنوعی عمومی (AGI)» خوانده می‌شود، سامانه‌ای که بتواند تمامی قابلیت‌های شناختی انسان را بازآفرینی کند، فاصله دارد. پیشگامانی، چون دِمیس حسابیس، مدیرعامل گوگل دیپ‌مایند، بر این باورند که ظرف پنج تا ده سال آینده دستیابی به چنین سطحی از هوش ممکن خواهد شد. اما امروز، این سیستم‌ها همچنان در استدلال، برنامه‌ریزی و خلاقیت راستین ناتوان‌اند؛ گاه پیچیده‌ترین مسائل ریاضی المپیاد را حل می‌کنند، اما در شمارش حروف یک واژه درمی‌مانند. این ناپایداری نشان می‌دهد که آنان هنوز به «تعمیم» کامل دست نیافته‌اند.
انقلاب‌های دوگانه: انرژی و حیات
نخست، انقلاب انرژی پاک است. نکته‌ی کلیدی آن است که انرژی پاک، بر خلاف نفت و زغال‌سنگ، یک «کالا» نیست که از دل زمین استخراج شود؛ بلکه یک «فناوری» است؛ و فناوری‌ها از قانونی ساده پیروی می‌کنند: با افزایش مقیاس تولید، هزینه‌ها پیوسته کاهش می‌یابند. به‌عنوان نمونه، در تولید پنل‌های خورشیدی قاعده‌ای سرانگشتی وجود دارد: هر بار که تولید دو برابر شود، هزینه‌ی آن حدود بیست درصد کاهش می‌یابد. همین قاعده در فناوری باتری‌ها نیز صادق است. نتیجه‌ی نهایی، رسیدن به «انرژی پاک فراوان» با هزینه‌ای نزدیک به صفر خواهد بود. پیامد‌های این تحول شگرف است: تصور کنید کمبود آب شیرین، با نمک‌زدایی گسترده‌ی آب دریا‌ها ــ که تنها مانع آن هزینه‌ی بالای انرژی است ــ برای همیشه از میان برداشته شود. چنین فراوانی، بنیان اقتصادی جهان را از اساس دگرگون خواهد ساخت.
دوم، انقلاب مهندسی زیستی است. با کشف فناوری «کریسپر» (CRISPR)، انسان به ابزاری ارزان و دقیق برای ویرایش ژنوم هر موجود زنده‌ای دست یافته است. همزمان، هزینه‌ی توالی‌یابی ژنوم انسان، از سه میلیارد دلار در دو دهه‌ی پیش به کمتر از صد دلار سقوط کرده است. ما اکنون در آستانه‌ی «طراحیِ» حیات ایستاده‌ایم. یکی از نمونه‌های ملموس این تحول، گوشت پرورشی است. این محصول، جایگزین گیاهی گوشت نیست؛ بلکه خود گوشت است: سلول‌های بنیادی یک گاو در محیط آزمایشگاه، با همان مواد مغذی که در بدن حیوان دریافت می‌کند، تغذیه شده و به بافت ماهیچه‌ای بدل می‌شوند. چنین فناوری‌ای می‌تواند صنعتی را متحول کند که یکی از بزرگ‌ترین منابع انتشار گاز‌های گلخانه‌ای در جهان است: صنعت دامپروری.
اما نقطه‌ی تلاقی این فناوری با هوش مصنوعی، افق‌هایی به‌مراتب شگفت‌انگیزتر می‌گشاید. در سوئیس، دانشمندان دستگاهی به نام «پل دیجیتال» ساخته‌اند؛ سامانه‌ای که با کاشت الکترود‌هایی بر مغز و نخاع، و با یاری هوش مصنوعی که افکار بیمار را ترجمه می‌کند، به افراد قطع‌نخاع اجازه می‌دهد تنها با اندیشه، پا‌های ازکارافتاده‌ی خویش را دوباره به حرکت درآورند. این دیگر صرفا مرز میان انسان و ماشین نیست؛ این هم‌جوشیِ حیات و سیلیکون است برای ترمیم و تعالی بدن انسان، و شاید نخستین گام در بازتعریف معنای انسان بودن.
سپیده‌دم تمدنی نوین
با در نظر گرفتن همه‌ی این ابعاد، پرسش نهایی چنین است: این سه نیروی عظیم ما را به کجا خواهند برد؟ پیتر لیدن بر این باور است که ما در آستانه‌ی ساختن تمدنی کاملاً نو ایستاده‌ایم. تحولی که از فناوری آغاز می‌شود، اما ناگزیر به بازاندیشی در همه‌ی ساختار‌های اجتماعی ما خواهد انجامید.
در عرصه‌ی اقتصاد، شاید شاهد گذار از «سرمایه‌داری مالی»، که عمدتاً به سود یک درصد بالایی جامعه عمل کرده است، به گونه‌ای از «سرمایه‌داری پایدار» باشیم که رفاه انسان و سلامت سیاره را در کانون خود قرار می‌دهد. مفهوم «فراوانی رادیکال» که دمیس حسابیس از آن سخن می‌گوید، می‌تواند ذهنیت «بازی مجموع-صفر» را، که ریشه‌ی بسیاری از منازعات بشر است، درهم بشکند.
در سیاست، ممکن است از «دموکراسی نمایندگی»، که ابتکاری درخشان برای عصر خویش بود، به‌سوی «دموکراسی دیجیتال» حرکت کنیم؛ مدلی که امکان مشارکت مستقیم‌تر و گسترده‌تر شهروندان را فراهم می‌سازد؛ و در نظم جهانی، چه‌بسا از جهان دولت-ملت‌ها به سمت نوعی «حکمرانی جهانی» گذر کنیم؛ ضرورتی برای هماهنگی میان ده میلیارد انسان و رویارویی با چالش‌های مشترکی، چون تغییرات اقلیمی و همه‌گیری‌ها.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه