روزنامه کائنات
5

گزارش

1404 چهارشنبه 26 شهريور - شماره 4912

کائنات کاهش شکاف‌های گذشته بین ایرانیان را دولت چهاردهم بررسی می کند

بازگشت به وطن دردوره طلایی انسجام ملی

  پانته آ رضامنش- «بازگشت ایرانیان خارج از کشور» علی‌الخصوص پس از انسجام ملی شکل گرفته بعد از جنگ ۱۲ روزه، مورد توجه دولتمردان قرار گرفته است. خاصه آنکه مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری، حضور در جمع معاونان و مدیران وزارت امورخارجه، از ترسیم یک چارچوبی برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور روایت کرد و گفته بود: «چارچوب هایی درست کردیم و آنان می ترسند به کشور بازگردند باید با قوه قضاییه و وزارت اطلاعات صحبت کنیم تا آنهایی که دلشان برای ایران و کشور ایران لک می زند، بازگردند.»
دیروز هم معاون اول رئیس‌جمهور با تاکید بر تدوین و تهیه طرح «ارتقاء جایگاه سینما در کشور» و همچنین مستندسازی و روایتگری انسجام اجتماعی ایجاد شده در دوران جنگ ۱۲ روزه توسط سینماگران، خواستار بازگشت هنرمندان خارج از کشور به وطن شد.
همچنین اظهارات اخیر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، که خبر از فراهم شدن مقدمات بازگشت هنرمندان خارج‌نشین داد، نشان می‌دهد که شرایط برای شکل‌گیری تحولی تازه در عرصه فرهنگی و اجتماعی کشور مهیاست. وزیر ارشاد در سخنان خود با اشاره به «وطن‌دوستی هنرمندان» تأکید کرد که حتی در دل بحران‌ها و جنگ‌ها، هنرمندان نشان داده‌اند که پیوندشان با وطن قطع نشده است. او از «دوره طلایی انسجام ملی» سخن گفت و وعده داد که مقدمات بازگشت علاقه‌مندان فراهم شده است. این سخنان، علاوه بر امیدبخش بودن، حامل پیام مهمی است: زمان بازگشت به پل‌های ارتباطی و کاهش شکاف‌های گذشته فرا رسیده است.
برخی از ایرانیان خارج از کشور به خصوص خوانندگانی چون مارتیک قره‌خانیان با نام هنری مارتیک در گفت‌وگویی با یکی از فعالان حوزه موسیقی درباره‌ی بازگشتش به ایران گفت که حاضر تمام شرایط را برای بازگشت بپذیرد. اظهار نظری که با واکنش مثبت الیاس حضرتی، رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت چهاردهم همراه شد.
او در گفت و گویی ویدیویی بیان کرد: «به‌عنوان رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت تأکید می‌کنم که بازگشت هنرمندان سرشناس و همه‌ ایرانیانی که تمایل به بازگشت به ایران دارند، آزاد است. مگر کسانی که دستشان به خون آلوده است و پرونده‌های سنگینی دارند.»
ایرانیان خارج از کشور هیچ مشکلی برای بازگشت به وطن نخواهند داشت اگر...
در همین خصوص، فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت چهاردهم درباره بازگشت مارتیک به ایران و امکان برگزاری کنسرت، به خبرگزاری خبرآنلاین گفت: «موضوع بازگشت ایرانیان خارج از کشور یکی از موضوعاتی است که از ابتدای استقرار دولت در دستور کار قرار گرفته است. ما معتقدیم ایرانیان در هر کجای دنیا که باشند، ایرانی هستند و تا زمانی که اقدام عجیب و غریبی انجام نداده باشند، هیچ مشکلی برای بازگشت به وطن نخواهند داشت. مگر اینکه اقداماتی مانند حمله یا اقدامات تروریستی علیه وطن انجام داده باشند که دراین صورت، طبیعتاً هر کشوری مسائل خاص خود را خواهد داشت.»
وی گفت: «این موضوع در دستور کار دولت قرار گرفته و در ذیل معاونت اول جلساتی در این خصوص برگزار شده است تا ورودشان به ایران تسهیل شود. از دوران دولت سیزدهم سامانه‌ای طراحی شده بود که افراد بتوانند وضعیت خود را بررسی کنند و متوجه شوند آیا برای ورود به کشور مشکلی دارند یا خیر.»
سخنگوی دولت خاطرنشان کرد: «البته مشکلات فقط امنیتی نیست و ممکن است شکایاتی مانند مسائل مربوط به ارث یا مسائل حقوقی وجود داشته باشد، بنابراین نباید همه مسائل را صرفاً به حوزه امنیت محدود کنیم. در عین حال، دولت تلاش دارد تا با هماهنگی سایر قوا، ورود ایرانیان خارج از کشور را تسهیل نماید.»
وی درپاسخ به سوالی درباره تجربه بازگشت خوانندگانی در دولت احمدی نژاد به ایران و عدم مجوز برگزاری کنسرت به آن ها گفت: «موضوع کنسرت یک موضوع مجزا است. موضوع بازگشت به وطن یا سفر به دیدار خانواده یک مسئله جداگانه است و کنسرت به طور مستقل بررسی می‌شود.»
تصویب ماده ۱۱ لایحه حمایت از ایرانیان خارج از کشور؛ گامی مهم برای تسهیل بازگشت ایرانیان
تصویب ماده ۱۱ لایحه حمایت از ایرانیان خارج از کشور گام مهمی در تسهیل بازگشت این شهروندان به کشور است.
مجلس شورای اسلامی در ادامه روند تصویب مواد لایحه حمایت از ایرانیان خارج از کشور، یکشنبه، ۱۲ مرداد ۱۴۰۴ با حذف مجازات خروج غیرمجاز ایرانیان خارج از کشور در صورت بازگشت به کشور موافقت کرد.
عسکر جلالیان، معاون حقوق بشر و بین المللی وزارت دادگستری تصویب ماده ۱۱ لایحه حمایت از ایرانیان خارج از کشور را اقدامی مهم در تسهیل بازگشت این شهروندان ایرانی توصیف کرد.
وی با اشاره به مصوبه مهم روز یکشنبه مجلس شورای اسلامی درباره تسهیل تردد ایرانیان به سرزمین مادری خود، گفت: مجلس با تصویب ماده ۱۱ لایحه حمایت از ایرانیان خارج از کشور موافقت کرد تا امور ترددی ایرانیان خارج از کشور به داخل تسهیل شود.
جلالیان در ادامه اظهار کرد: ایرانیانی که به هر دلیلی به‌صورت غیرمجاز از کشور خارج شدند یا از مرز‌های غیرمجاز اقدام به خروج کردند، طبق مواد ۳۴ و ۳۵ قانون گذرنامه مصوب ۱۳۵۱ مشمول مجازات و جزای نقدی می‌شوند، اما با تصویبی که مجلس انجام داد دیگر این مجازات برداشته خواهد شد.
معاون حقوق بشر و بین‌الملل وزارت دادگستری گفت: متن مصوبه مجلس به این صورت است که آن دسته از ایرانیان خارج از کشور که تا زمان لازم‌الاجرا شدن این قانون به‌طور غیرمجاز از کشور خارج شده باشند، در صورت بازگشت به کشور مشمول مجازات ماده ۳۴ و ماده ۳۵ قانون گذرنامه مصوب ۱۳۵۱ نمی‌شوند.
وی در ادامه مواد ۳۴ و ۳۵ قانون گذرنامه مصوب ۱۳۵۱ را این گونه تشریح کرد: ماده ۳۴ قانون گذرنامه مصوب ۱۳۵۱ می‌گوید که هر ایرانی که بدون گذرنامه یا اسناد در حکم اسناد گذرنامه از کشور خارج شود به حبس یک تا ۲ سال و پرداخت جزای نقدی ۲۴ میلیون ریال تا ۱۰۰ میلیون ریال محکوم خواهد شد؛ ماده ۳۵ هم می‌گوید که هر ایرانی که از نقاط غیرمجاز وارد کشور شده یا از کشور خارج شود، به یک تا ۲ سال حبس و پرداخت جریمه نقدی ۲۴ میلیون ریال تا ۱۰۰ میلیون ریال محکوم می‌شود.
به گفته جلالیان، با مصوبه امروز مجلس این ۲ ماده درباره ایرانیان خارج از کشور اعمال نمی‌شود و آن‌هایی که تا زمان لازم‌الاجرا شدن این قانون چه به شکل غیرقانونی و چه از مرز غیرقانونی از کشور خارج شدند، مشمول مجازات نمی‌شوند.
معاون حقوق بشر و بین‌الملل وزارت دادگستری تصریح کرد: این مصوبه امکان خوبی را برای تسهیل تردد ایرانیان از خارج کشور به سرزمین مادری خود فراهم می‌کند.
آیا ایرانیان خارج از کشور به ایران باز می‌گردند؟
یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین اقداماتی که همه کشورهای مستقل نسبت به سرزمین تحت حاکمیت خود اعمال می‌کنند، کنترل و نظارت بر ورود و خروج اتباع داخلی و خارجی است. این موضوع به عنوان یکی از مبانی اصلی حقوق بین‌الملل خصوصی و قاعده حاکمیت سرزمینی مورد توجه بوده و همواره با توسعه پایدار و ایجاد امنیت در کشورها همراه بوده است.
هوشنگ مقبولی، حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری، توضیح داد: موضوع امنیت و توسعه پایدار در تمام کشورها اهمیت زیادی دارد و برای نقض آن مجازات‌هایی تعیین شده است. ورود یا خروج غیرمجاز و غیرقانونی یکی از مصادیق نقض امنیت و توسعه پایدار است، چرا که در این صورت نظارت و کنترل لازم بر ورود و خروج اتباع و افراد بیگانه وجود نخواهد داشت و این موضوع باعث می‌شود توسعه اقتصادی کشور دچار اختلال شود.
وی ادامه داد: ماده ۳۴ و ۳۵ قانون گذرنامه به موضوع ورود و خروج غیرمجاز یا غیرقانونی پرداخته و دایره شمول این مواد صرفاً نسبت به اتباع ایرانی است. عنصر مادی و شرط تحقق این فعل، ورود غیرمجاز ایرانی‌هایی است که در چند حالت ممکن است اتفاق بیفتد: اول، افرادی که به صورت غیرقانونی از کشور خارج شده‌اند و بازگشت آنها نیز به صورت غیرقانونی است. دوم، افرادی که به صورت قانونی از کشور خارج شده‌اند ولی به دلایلی امکان ورود قانونی ندارند. سوم، کسانی که به واسطه خون (پدر یا مادر ایرانی) ایرانی محسوب می‌شوند و اساساً سابقه خروج از کشور نداشته‌اند که در این حالت موضوع مجاز یا غیرمجاز بودن ورود آنها منتفی است.
مقبولی با اشاره به تصویب ماده ۱۱ لایحه قانونی حمایت از ایرانیان خارج از کشور، که صرفاً شامل دسته دوم اتباع ایرانی است و نگاهی حمایتی به این افراد دارد گفت: فرجه زمانی ذکر شده در این ماده (تا لازم‌الاجرا شدن این قانون) و همچنین غیرقابل تعقیب جزایی بودن مرتکبین، نشان‌دهنده محدود بودن نگاه قانون گذار به جنبه حمایتی این ماده است. ماده ۳۴ و ۳۵ قانون گذرنامه صراحتاً برای مرتکبین ورود غیرمجاز مجازات تعیین کرده، اما ماده ۱۱ لایحه حمایتی در بازه زمانی مشخص، این جرم را از تحمل مجازات معاف می‌دارد.
وی تصریح کرد: قانون گذار فرصتی محدود به اتباع ایرانی که قبلاً به صورت غیرمجاز از کشور خارج شده‌اند، داده است تا با استفاده از این فرصت سریع‌تر به وطن بازگردند و نگرانی قانونی بابت خروج غیرقانونی نداشته باشند. البته این جرم به عنوان یک جرم مستقل مطرح است و اگر فرد مرتکب جرایم دیگری شده باشد، تعقیب کیفری آن‌ها همچنان برقرار است، زیرا دایره شمول ماده ۱۱ صرفاً به جرم خروج غیرقانونی از کشور محدود می‌شود و سایر جرایم احتمالی خارج از آن است.
چالش‌های بنیادین و الزامات اجرائی
واقعیت این است که کشور با چالش‌های پیچیده‌ای روبه‌روست که تنها تصویب یک لایحه نمی‌تواند آنها را حل کند. مهاجرت ایرانیان، خصوصا نخبگان و سرمایه‌داران، ریشه در مسائل اقتصادی، اجتماعی، حقوقی و امنیتی دارد. نبود امنیت شغلی، ضعف نظام اداری، نبود محیط کسب‌وکار مناسب، فساد و ناهنجاری‌های مدیریتی، فشارهای سیاسی و نبود ضمانت‌های قانونی برای حمایت از حقوق مهاجران و بازگشت‌کنندگان، از جمله موانعی است که باید پیش از هر اقدام جدی رفع شود. در کنار این، اعتمادی که طی سال‌ها و دهه‌ها به دولت‌ها و نهادهای حکومتی از بین رفته، باید بازسازی شود. تضمین امنیت واقعی و محسوس، نه فقط به صورت اعلامیه بلکه در عمل، اصلی‌ترین شرط بازگشت است. همچنین تسهیل قوانین تابعیت مضاعف و حقوق کنسولی باید به‌گونه‌ای باشد که نه‌تنها نخبگان بلکه عموم ایرانیان خارج از کشور احساس کنند بازگشت به وطن یک فرصت و نه تهدید است.
تصویب کلیات لایحه حمایت از ایرانیان خارج از کشور در مجلس، گام مهمی برای ایجاد چارچوب قانونی بازگشت و حمایت از این جمعیت چند میلیونی است که سرمایه‌های عظیم انسانی، مالی و فرهنگی ایران را در اختیار دارند. با این حال، برای تبدیل این لایحه به یک برنامه عملیاتی و موفق، نیازمند اقدام‌های جدی‌تر و هم‌زمان در داخل کشور هستیم، از اصلاح ساختارهای اداری تا تضمین امنیت قضائی، فراهم‌آوردن فضای کسب‌وکار و احترام به حقوق شهروندی. اگر این لایحه صرفا یک سند تشریفاتی باقی بماند، همان سرنوشت شعارهای پیشین را خواهد یافت و فاصله بین ایرانیان داخل و ایرانیان خارج بیشتر خواهد شد. اما اگر به‌طور جامع و عملیاتی اجرا شود، می‌تواند نقطه عطفی در بازسازی پیوند ملی، استفاده از ظرفیت‌های ایرانیان مهاجر و ایجاد آینده‌ای روشن‌تر برای همه ایرانیان باشد.
بنابراین سؤال اصلی همچنان باقی است، آیا دستگاه‌های مسئول توان و اراده لازم برای اجرای عملی این لایحه را دارند؟ و آیا ایرانیان خارج از کشور این بار می‌توانند با اطمینان و آرامش به وطن بازگردند و در ساختن ایران مشارکت کنند؟
سرمایه نمادین و حلقه اتصال جامعه
هنرمندان، چه در داخل کشور و چه در خارج، همواره نقشی فراتر از یک فعال فرهنگی صرف داشته‌اند. آنان حامل خاطره جمعی، زبان مشترک احساسات و گاه صدای اعتراض و آرزوهای مردم بوده‌اند. از این منظر، بازگشت هنرمندان خارج‌نشین صرفاً یک رویداد فردی نیست، بلکه فرصتی برای بازسازی اعتماد عمومی و تقویت سرمایه اجتماعی است. جامعه‌ای که با بحران‌های اقتصادی، تحریم‌ها و گاه بی‌اعتمادی سیاسی دست‌به‌گریبان بوده، امروز نیازمند نمادهایی است که بتوانند پیام «آشتی» و «همبستگی» را منتقل کنند.
بازگشت هنرمندان دلداده به ایران و ارزش‌های جاری‌اش، که هیچگاه قدمی در راستای تضعیف یا تخطئه این سرزمین و مردمان و باورهایشان برنداشته اند، می‌تواند به کاهش دوگانه‌های کاذبی مثل «داخل/خارج» کمک کند و نشاط فرهنگی جامعه را بازآفرینی نماید. وزیر ارشاد در سخنان خود از «جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» یاد کرد و هنرمندانی را ستود که در آن برهه، وفاداری خود را به وطن ثابت کردند. امروز، در دوره‌ای که از آن می‌توان به عنوان «پسا جنگ» نام برد – چه جنگ تحمیلی کلاسیک و چه جنگ‌های اقتصادی و روانی ناشی از تحریم‌ها – نیاز کشور به انسجام ملی بیش از هر زمان دیگر احساس می‌شود. انسجام ملی، تنها در سایه بازگشایی فضا و جذب نیروهای بیرون‌مانده از دایره رسمی شکل می‌گیرد. اگر بتوانیم فضایی بسازیم که هنرمندان مهاجر، با خاطری آسوده و بدون هراس از مانع‌تراشی‌های بوروکراتیک و نگاه‌های تنگ‌نظرانه بازگردند، گامی بلند به سوی ترمیم شکاف‌های اجتماعی برداشته‌ایم. همان‌گونه که وزیر ارشاد تأکید کرد: «عده‌ای نمی‌خواهند بپذیرند که زمانه تغییر کرده است.» عبور از این نگاه، پیش‌شرط هرگونه انسجام واقعی است
فرصت‌ها و الزامات
بازگشت هنرمندان، فرصتی مغتنم برای کشور و برای خود آن هنرمندان است، اما این فرصت تنها در صورت مدیریت درست و برنامه‌ریزی دقیق از سوی دو طرف به ثمر خواهد نشست. برخی الزامات کلیدی در این مسیر عبارت‌اند از:
- شفافیت حقوقی و قانونی: هنرمندان باید بدانند با چه ضوابطی به کشور بازمی‌گردند و البته به چارچوب‌های مسلم قانونی پایبند باشند. ابهام و دوگانگی در سیاست‌ها می‌تواند به بی‌اعتمادی بینجامد.
- حمایت نهادی: بازگشت باید با پشتیبانی نهادهای فرهنگی، رسانه‌ای و حتی اجتماعی همراه باشد تا هنرمندان احساس کنند در بازگشت تنها نیستند. - پرهیز از نگاه‌های امنیتی و باندی: همان‌گونه که وزیر هشدار داد، برخی مانع‌تراشی‌ها ناشی از رویکردهای باندی است. باید این موانع برچیده شود تا پروژه بازگشت، به پروژه‌ای ملی بدل شود.
- بسته‌های حمایتی فرهنگی: ارائه فرصت‌های کاری در محدوده‌های روشن قانونی، امکان حضور در رسانه‌ها و جشنواره‌ها با مراعات مقررات و ضوابط، می‌تواند روند بازگشت را تسهیل کند.
امروز جامعه ایران در شرایطی است که هر نشانه‌ای از آشتی و همبستگی، اثر روانی و اجتماعی بزرگی دارد. تعلل در این مسیر می‌تواند سرمایه نمادین ایجادشده را فرسوده کند. بازگشت هنرمندان، تنها یک رویداد فرهنگی نیست؛ یک نماد ملی است که می‌تواند پیام مهمی به مردم و حتی به جامعه جهانی بدهد: ایرانیان، فارغ از هر اختلاف، در بزنگاه‌ها قادرند به سوی یکدیگر بازگردند. بنابراین، همان‌گونه که وزیر از «شروع مقدمات» سخن گفت، ضروری است این مقدمات به سرعت به برنامه‌های عملیاتی، جدول زمان‌بندی و اقدامات ملموس تبدیل شود. هر روز تعلل، می‌تواند بخشی از فرصت امید اجتماعی را از میان ببرد.
در مجموع به نظر می‌رسد بازگشت هنرمندان خارج‌نشین، آزمونی بزرگ برای مدیریت فرهنگی کشور است. این پروژه اگر به‌درستی پیش برود، می‌تواند نقطه عطفی در تقویت انسجام ملی و بازسازی اعتماد عمومی باشد. اما اگر به مانع‌تراشی‌ها و نگاه‌های باندی سپرده شود، خطر آن وجود دارد که یک فرصت تاریخی از دست برود.
اکنون که برخی هنرمندان خود پیشگام شده و علاقه به بازگشت را اعلام کرده‌اند، مسئولان باید با جدیت و شتاب، شرایط را برای تحقق این خواسته فراهم کنند. حضور در وطن، حقی طبیعی برای تمام شهروندان یک سرزمین است و هرنظام سیاسی در چارچوب قوانین آمره، موظف است موانع استفاده از این حق طبیعی را مرتفع کند. البته تلاش برای رفع موانع بازگشت هنرمندان، به معنای احیای ساختارها و فرم‌های هنری و فرهنگی نازلی نیست که پیش از انقلاب، فرصت‌های بالندگی و میدان‌داری را از هنر فاخر ملی گرفته بود. برخی از جریانات هنری که در آن دوران، مورد حمایت رسمی نهادها قرار داشت حتی مورد انتقاد جامعه هنری و فرهنگی همان زمان بود. طبعا بازتولید آن فرم‌ها و ساختارها می‌تواند همان آفات و همان انتقادات را هم دوباره برانگیزاند. به این اعتبار، بازگشت هنرمندان به میهن، در درجه اول اعاده یک حق طبیعی به شهروندان است و در درجه بعدی استفاده از ظرفیت هنری آنان در چارچوب اقتضائات و مطالبات و ارزش‌های ملی و آیینی امروز ایران.
ذکر این نکته نیز خالی از ضرورت نیست که تمهید مقدمات برای بازگشت هنرمندان ایرانی خارج‌نشین، حلقه‌ای از یک زنجیره بلند و پربرکتی است که زمینه ارتباط و پیوند ظرفیت ایرانیان خارج از کشور با داخل را فراهم می‌نماید. با اجرایی و عملیاتی‌شدن این حلقه‌ی مهم، می‌توان امیدوار بود که حلقه‌های دیگری از این زنجیره نیز فعال شود و به زودی شاهد بازگشت قانونمند سرمایه‌هایی باشیم که سال‌هاست به دلایل گوناگون به خارج از کشور منتقل شده‌اند.
آنهایی که بازگشتند
هنرمندانی که از کشور مهاجرت کرده بودند و پس از مدتی به کشور بازگشتند، به ۲ گروه تقسیم می‌شوند. گروه اول با پیروزی انقلاب یا در دهه ۶۰ از کشور رفته بودند و گروه دوم در دهه ۹۰ و با تاسیس شبکه تلویزیونی جم در ترکیه.
از میان گروه اول می‌توان به ۳ چهره شاخص‌تر اشاره کرد که عبارتند از سعید راد، سعید کنگرانی و چنگیز جلیلوند. سعید راد که از ستاره‌های سینمای قبل انقلاب بود سال ۶۳ از ایران رفت‌ اما با فیلم سینمایی «دوئل» دوباره پا به عرصه سینما گذاشت. او از سال ۱۳۵۰ وارد حرفه بازیگری شد و در دوره پیش از انقلاب بازیگر ۳۴ فیلم سینمایی بود. سعید راد پس از انقلاب هم توانست در چند فیلم حضور پیدا کند که عبارتند از «مرز»، «فرمان»، «خط قرمز»، «برزخی‌ها»، «عبور از میدان مین»، «دادشاه» و «عقاب‌ها». غیر از حواشی فیلم برزخی‌ها، موفقیت عقاب‌ها باعث شد فخرالدین انوار، معاونت سینمایی وزارت ارشاد محمد خاتمی، در پی هراس از شهرت سعید راد، از ادامه کار او جلوگیری کند. او می‌گوید هیچ‌وقت در خارج از کشور چمدان‌هایش را باز نکرد. وقتی هم آنجا بود مشغول پیتزافروشی و بعضی شغل‌های معمولی دیگر شد اما پیشنهاد بازی در هیچ فیلمی را نپذیرفت تا راه بازگشتش به ایران را نبندد. سرانجام پس از سال‌ها او برای فیلم «زنگی و رومی» ناصر تقوایی به ایران برگشت که البته آن اثر ساخته نشد اما در همان حال و هوا، احمدرضا درویش پیشنهاد دوئل را به او داد و باعث شد بماند و کارهای دیگری هم انجام دهد.
سعید کنگرانی، دیگر بازیگری بود که نخستین حضورش در سینما با فیلم «رضا موتوری» رقم خورد. سپس با موج نو سینمای ایران همساز شد و برای داریوش مهرجویی در فیلم «دایره مینا» بازی کرد. بعد از آن ناصر تقوایی برای ایفای نقش «سعید»، شخصیت کلیدی سریال «دایی‌جان ناپلئون» او را به بازی گرفت و در ادامه بازی در فیلم جنجالی «در امتداد شب» برایش شهرت مضاعف و درآمد خوبی به ‌همراه داشت. او پس از انقلاب هم در «پرواز در قفس» (۱۳۵۹) و «فصل خون» (۱۳۶۰) بازی کرد اما فیلم «گرداب» (۱۳۶۱) آخرین فیلم او پیش از وقایع بعدی بود که به‌رغم تهیه‌کنندگی بنیاد مستضعفان توقیف شد. از اینجا به بعد محمد خاتمی وزیر ارشاد شد و جریان موسوم به چپ، کنگرانی را ممنوع‌التصویر کرد. کنگرانی در سال ۱۳۶۷ ایران را ترک کرد و به کالیفرنیا در آمریکا رفت و ۱۶ سال از بازیگری حرفه‌ای دور ماند. او پس از بازگشت به ایران در فیلم سینمایی «ازدواج به سبک ایرانی» (۱۳۸۳) ایفای نقش کرد. پس از آن قرار بود در فیلم «فرزند صبح» هم بازی کند. سعید کنگرانی سال ۱۳۹۷ در ایران درگذشت. اما چنگیز جلیلوند، بازیگر و به طور ویژه دوبلور مطرح ایرانی که کار هنری خود را در سال ۱۳۳۶ و با تئاتر به همراه ابوالحسن تهامی آغاز کرد،‌ پس از انقلاب ۱۳۵۷ به مدت 20 سال در ایالات‌متحده‌آمریکا زندگی کرد و پس از آن به ایران بازگشت و کار دوبله را از سال ۱۳۷۷ سر گرفت. او البته دوبلور بود نه بازیگر و اگر در ایران می‌ماند ممکن بود برای ادامه فعالیتش مانعی ایجاد نشود اما ظاهرا تلقی‌اش از جو انقلاب این بود که دیگر نمی‌تواند در اینجا کار کند و به آمریکا مهاجرت کرد. سال ۷۷ چنگیز جلیلوند بعد از 20 سال مهاجرت برای عیادت از مادرش به ایران آمده بود که خبر حضور او به حسین فرح‌بخش (تهیه‌کننده سینما) رسید و این تهیه‌کننده از جلیلوند برای دوبله فیلم «دوستان» دعوت کرد. او دیگر فهمیده بود که ماندن و کار کردنش مانعی ندارد اما هنوز ‌انگیزه‌ای برای بازگشت نداشت. جلیلوند بار دیگر در سال ۸۲ برای مراسم بزرگداشتش در جشن خانه سینما به ایران آمد و تشویق‌ها و استقبال مردم در این جشن به حدی بود که تصمیم گرفت به مهاجرتش پایان داده و به ‌طور دائم به ایران بازگردد.
یک موج قابل توجه دیگر در دهه ۹۰ به راه افتاد که تعدادی از هنرپیشه‌های ایرانی و حتی بعضی کارگردانان برای کار در شبکه تلویزیونی جم و سریال‌سازی به زبان فارسی عازم ترکیه شدند. اکثر این افراد در ایران دچار رکود شغلی بودند و این شبکه ماهواره‌ای با وعده‌‌های پرزرق و برق آنها را به خارج از کشور کشاند تا دوباره بتوانند به روزهای خوب کارگردانی و بازیگری خود برگردند اما در نهایت چنین اتفاقی برای‌شان رقم نخورد. وقتی موضوع کار این افراد با شبکه جم تقریبا منتفی شده بود، بحث اینکه آیا آنها می‌توانند به کشور بازگردند و به کارشان در داخل ادامه بدهند به طور جدی داغ شد. از میان آنها می‌توان به افرادی مثل رابعه اسکویی و سعید ابراهیمی‌فر اشاره کرد که اولی هنرپیشه و دومی کارگردان بود. آنها برگشتند و هر دو توانستند در ایران کار کنند؛ تا اینکه در تیرماه ۱۴۰۳ خبر رسید چکامه چمن‌ماه هم به ایران بازگشته است. چمن‌ماه از آن روز تا به حال در هیچ فیلم یا سریال ایرانی حضور پیدا نکرده اما به نظر نمی‌رسد چنین چیزی به دلیل موانعی باشد که از طرف مسؤولان دولتی یا سایر نهادهای حاکمیتی برای او ایجاد شده باشد. به نظر می‌رسد در چنین مواردی اگر خود آن شخص هنرمند علاقه‌مند باشد که به کارش ادامه بدهد بهتر است بعضی از مسؤولان به ماجرا ورود کنند و با پادرمیانی در بین عوامل سینما و یادآوری همکاران گذشته‌شان به آنها، زمینه فعالیت چنین افرادی تسهیل شود. البته گفتنی است چمن‌ماه وقتی به کشور برگشت که دولت آن هم به طور ناگهانی به تازگی تغییر کرده بود و مدیران فرهنگی هم در حال جابه‌جایی بودند. شاید این قضیه اندکی باعث شد بازگشت او به کشور در حاشیه قرار بگیرد و توجه مسؤولان را جلب نکند.
مسیر بازگشت به خانه
هنرمندانی که در ایران فعالیت می‌کنند و بویژه مشهورترین‌های‌شان، همیشه با یک مساله بزرگ مواجه هستند. رسیدن به اوج قله شهرت، جایی که ظرفیت یک نفر برای بالاتر رفتن از آن محدود است، می‌تواند هر کسی را بی‌انگیزه و منفعل کند. به عبارت کاملا ساده، ممکن است خیلی‌ها دوست داشته باشند چهره‌ای مشهور شوند، تمکن مالی پیدا کنند و در خیابان همه آنها را با دست نشان بدهند و مشتاق معاشرت یا عکس گرفتن باشند اما وقتی یک نفر به این جایگاه رسید و دیگر از آن نمی‌توانست بالاتر برود، دچار یک نوع خمودی و بی‌انگیزگی می‌شود. این البته مشکلی است که خیلی از چهره‌های مشهور جهان پیدا می‌کنند و کار آنها را به افسردگی و مشکلات روحی می‌کشاند؛ بویژه که صعود شهرت یک فرد، معمولا مانند فواره است و وقتی به اوج رسید، کم‌کم افول می‌کند، آن هم در حالی که آن فرد مشهور در اوج غرور است و اعتیاد بی‌حدی به دیده شدن و در کانون توجهات قرار گرفتن پیدا کرده است. تا اینجای کار فرقی بین هنرمند ایرانی یا هر چهره مشهور دیگری که در ایران یا هر کشور دیگری فعالیت می‌کند وجود ندارد. مساله خاص مشاهیر ایران اما از جایی خود را نشان می‌دهد که خیلی از آنها از آن سوی آب‌ها برای خودشان یک بدیل جدید می‌سازند. یعنی وقتی به آن نقطه بی‌انگیزگی رسیدند، یک سراب برای خود پیدا می‌کنند تا رسیدن به آن تبدیل به انگیزه جدیدشان شود؛ سرزمینی که بین بسیاری از مردم ایران تصور می‌شود رفتن به آن خودبه‌خود حکم ترقی و پیشرفت را دارد. مثلا فکر می‌کنند اگر کسی در آمریکا کارگری می‌کند، نسبت به کسی که در ایران کارگری می‌کند، وضع مترقی‌تری دارد، یا حتی یک کارگر ساده در آنجا را نسبت به یک پزشک متخصص در ایران دارای جایگاه بالاتری می‌دانند. این داستان در واقعیت هم رخ داده و پزشکان متخصصی وجود دارند که همه دار و ندارشان در ایران را فروختند و به آمریکا و کانادا رفتند و چون مدرک‌شان در آنجا پذیرفته نشد، راننده تاکسی یا اوبر شدند یا در مشاغل ساده دیگر مثل دلیوری کالای فروشگاه‌ها کار می‌کنند. این سودای مهاجرت چیزی است که انسان‌ها را در بن‌بست‌های خودساخته روحی، به سمت تلاش برای کسب یک موفقیت در زندگی و به دست آوردن موقعیت برتر سوق می‌دهد. اما ۲ چیز هست که حتی پس از تجربه‌های تلخ مهاجرت و مواجهه با واقعیت این قضیه، مانع بازگشت افراد می‌شود. اول اینکه معمولا مهاجرت هزینه‌های سنگین اقتصادی دارد. یک فرد ممکن است دار و ندارش را در ایران فروخته باشد و رفته باشد و در ضمن تمام موقعیت‌های شغلی را در اینجا از دست داده باشد. او حالا حتی اگر از رفتنش پشیمان باشد، به سختی می‌تواند برگردد. مساله دوم ترس از ملامت اطرافیان است. افرادی که رفته‌اند، خیلی اوقات حتی اگر در کشور میزبان دچار مشکلاتی به مراتب بیشتر از ایران باشند، معمولا دوست ندارند به عنوان فردی شکست‌خورده معرفی شوند که دست از پا درازتر بازمی‌گردد. درباره این موضوع زیاد صحبت شده و ابعاد مختلف آن مورد بحث قرار گرفته‌ اما آنچه مستقیما به موضوع هنرمندان ایرانی برمی‌گردد، از آنجا که مهاجرت این افراد و سپس بازگشت‌شان معمولا با یک‌سری حواشی همراه است، قضیه را بغرنج‌تر هم می‌کند. خیلی از هنرمندانی که رفته‌اند نه‌تنها موقعیت‌های شغلی‌شان در ایران را از دست دادند، بلکه برای پذیرفته شدن در جامعه میزبان ممکن است رفتارهای مغایر با عرف و قوانین داخلی انجام داده باشند یا اعلام مواضع سیاسی از آنها سر‌زده باشد. از آن سو بعضی از این افراد ممکن است بازگشت به میهن را به منزله شکسته شدن غرورشان و پذیرفتن اینکه خارج از کشور خریدار چندانی نداشتند ارزیابی کنند. نکته سوم این است که همیشه و در همه موارد پیش‌بینی‌ها از اینکه اگر یک چهره معروف به کشور برگردد، برخوردها با او چگونه خواهد بود، یکسان نیست. بعضی‌ از آنها ممکن است از برخورد قضایی بترسند و بعضی‌ها از این بترسند که اجازه کار پیدا نکنند. در این سال‌ها چند موج مهاجرت از ایران به کشورهای غربی در میان هنرمندان وجود داشته که عمدتاً کوچک و محدود بودند تا اینکه پس از اتفاقات سال ۱۴۰۱ یک موج قابل توجه‌تر در این زمینه رخ داد و اتفاقا پس از آن بود که به طرز غریبی موضوع بازگشت بعضی هنرمندان دیگر هم جدی‌تر شد. از میان افرادی که سال ۱۴۰۱ از ایران رفتند، تعدادی‌شان تبدیل شدند به فعالان سیاسی برانداز. عده‌ای از کسانی که پیش از این مهاجرت کرده بودند اما تا آن روز فعالیت سیاسی نداشتند هم به آنها پیوستند و به طور کل پل‌های پشت سرشان را برای بازگشت خراب کردند. البته کسی مانع بازگشت آنها نشده است اما قطعا بازگشت‌شان به فعالیت هنری به این سادگی‌ها نیست. پس از رخ دادن این وضعیت، زمزمه‌هایی پیچید درباره کسان دیگری که از مدت‌ها پیش در خارج از کشور بودند و برخورد بسیار نجیب‌تری با مسائل سیاسی داشتند.

تحلیل جمعیت ایرانیان خارج از کشور طی دهه های اخیر
 بنا به تعریف سازمان ملل متحد هر فردی که مکان اقامت خود را تغییر داده و به کشور دیگری مهاجرت کرده است، مهاجر بین‌المللی شناخته می‌شود. این تعریف شامل همه افراد مهاجر، بدون توجه به وضعیت قانونی یا دلیل مهاجرت آن‌ها می‌شود. روش‌های مختلفی برای تخمین تعداد ایرانیان خارج از کشور وجود دارد به‌عنوان نمونه زمانی که داده‌های مربوط به جمعیت متولد شده در خارج از کشور، در کشور مبدا در دسترس نباشد، از داده‌های مربوط به جمعیت خارجی استفاده می‌شود یعنی از داده‌های آماری کشورهای خارجی که تعداد مهاجران از ملیت‌های مختلف را ثبت کرده‌اند. همچنین در مواردی که اطلاعات در مورد ذخایر مهاجر بین‌المللی حداقل برای دو مقطع زمانی وجود دارد، از درون‌یابی یا برون‌یابی (دونوع روش آماری برای محاسبه جمعیت) برای تخمین ذخیره بین‌المللی مهاجر استفاده می‌شود. با توجه به این تحلیل، تغییرات آماری مهاجران ایرانی در بازه‌های زمانی هر پنج سال یک‌بار از ۴۸٬۳۷۴ نفر در سال ۱۹۶۰ میلادی به ۴,۵۰۰,۰۰۰ نفر در سال ۲۰۲۵ رسیده است که روند افزایشی مهاجرت در این کشور را نشان می‌دهد. در جدول زیر جمعیت ایرانیان خارج از کشور از سال ۱۹۶۰ تا ۲۰۱۵ میلادی را مشاهده می‌کنید.
تعداد مهاجران ایرانی در دنیا
تعداد مهاجران ایرانی در دنیا نشان‌دهنده گستردگی جمعیت ایرانیان خارج از کشور و نقش آنها در جوامع مختلف است. مهاجرت ایرانیان طی دهه‌های اخیر به دلایل تحصیلی، کاری، اقتصادی و سیاسی افزایش یافته و جمعیت قابل توجهی از ایرانیان در کشورهای مختلف جهان سکونت دارند. در ادامه تعداد مهاجران ایرانی در دنیا را در چند سال اخیر می‌توانید مشاهده کنید.
جمعیت ایرانیان خارج از کشور آمار 2025
برای سال ۲۰۲۵، بهترین و قابل استنادترین برآورد بر اساس داده‌های رسمی، عددی بین ۴ تا ۴.۵ میلیون نفر است. اگر در محاسبات شامل افراد با نسب ایرانی (نه الزاماً متولد ایران) و نسل دوم نیز باشند، برخی تحلیل‌ها این عدد را تا ۵–۱۰ میلیون نفر هم برآورد کرده‌اند.
منابع رسمی داخلی (ثبت احوال، وزارت خارجه) عددی در حدود ۴ تا ۴.۵ میلیون نفر را گزارش کرده‌اند.
منابع غیررسمی یا تحلیل‌های وسعت‌گرا تا سقف ۱۰ میلیون نفر را ذکر کرده‌اند، اگر شامل ایرانیان نسل دوم یا تبار جزئی باشند.
منابع بین‌المللی که تنها شامل نسل اول مهاجران هستند، رقم بسیار پایین‌تری ارائه می‌دهند (مثلاً ≈۱.۷ میلیون).
جمعیت ایرانیان خارج از کشور در سال 2024
بهترین و مستندترین آمار رسمی (شورای عالی یا منابع رسمی مشابه) برآورد می‌کنند که جمعیت ایرانیان خارج از کشور در حدود ۴ میلیون نفر است.
برآوردهای دیگری شامل تفکیک کشوری (Adabvisa) حاکی از عددی بین ۴ تا ۵ میلیون نفر است.
اما منابع غیررسمی‌تر، احتمالاً با در نظر گرفتن نسل دوم، افراد با نسب جزئی ایرانی یا مهاجران غیررسمی، این عدد را تا ۷ میلیون نیز ذکر کرده‌اند.
جمعیت ایرانیان خارج از کشور در سال 2024
منابع رسمی داخلی (ثبت احوال، وزارت خارجه)
در آمارهای رسمی که کمی قبل از ۲۰۲۴ منتشر شد، جمعیت ایرانیان خارج از کشور در سال ۲۰۲۳ حدود ۴.۰ تا ۴.۲ میلیون نفر برآورد شده است.
منابع غیررسمی یا تحلیل‌های گسترده‌تر
برخی برآوردهای غیررسمی عدد بالاتری را ذکر کرده‌اند و تخمین زده‌اند که اگر نسل دوم و افراد با تبار جزئی ایرانی نیز حساب شوند، جمعیت ایرانیان خارج از کشور می‌تواند به ۵ تا ۸ میلیون نفر برسد.
منابع بین‌المللی (فقط نسل اول مهاجران)
منابعی مانند آمارهای سازمان ملل یا مراکز پژوهشی بین‌المللی تنها جمعیت مهاجران نسل اول (افرادی که در ایران متولد شده و سپس مهاجرت کرده‌اند) را در نظر می‌گیرند؛ در این دسته، جمعیت ایرانیان خارج از کشور در سال ۲۰۲۳ حدود ۱.۷ تا ۲ میلیون نفر تخمین زده شده است.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه