کائنات در مورد آمادگی ایران برای مکانیسم بازگشت تحریمها (اسنپبک) گزارش می دهد
بازی با زمان تدبیر دیپلماتیک
کیوان گلیان - در پی گفتوگوی تلفنی مشترک وزرای خارجه ۳ کشور اروپایی «آلمان، انگلیس و فرانسه» و نماینده اتحادیه اروپا در امور سیاست خارجی با سید عباس عراقچی، طرفین توافق کردند دور بعدی گفتوگوهای ایران با سه کشور اروپایی و اتحادیه اروپا سه شنبه این هفته برگزار شود.این گفتوگوها در سطح معاونین وزارت امور خارجه برگزار میشود.پیش بینی میشود که ریاست هیئت ایران در این گفتوگوها همچون دفعات قبل بر عهده مجید تخت روانچی و کاظم غریب آبادی باشد.
سه قدرت اروپایی عضو برجام برای ایران ضربالاجلی تا پایان ماه اوت (۹ شهریور) تعیین کردهاند که اگر تا آن موقع پیشرفتی در برنامه هستهای به دست نیاید، آنها روند فعال کردن ساز و کار ماشه را آغاز میکنند.
به گزارش المانیتور، جمهوری اسلامی تا پایان ماه جاری میلادی فرصت دارد تا با غرب همکاری کند، در غیر این صورت با بازگشت تحریمهای سازمان ملل متحد مواجه خواهد شد. سه کشور اروپایی امضاکننده توافق هستهای سال ۲۰۲۵ (یعنی بریتانیا، فرانسه و آلمان) هشدار دادهاند که تا ۳۱ اوت (۹ شهریور) تحریمهای پیشتر لغو شده را بازخواهند گرداند. این سه کشور، پیشنهاد دادهاند که در صورت تحقق دو شرط از سوی ایران، این مهلت را تمدید کنند: از سرگیری مذاکرات هستهای با ایالات متحده و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، نهاد ناظر هستهای سازمان ملل.
وزرای خارجه E3 در نامهای به تاریخ ۸ اوت (۱۸ مرداد) به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، اعلام کردند: «اگر ایران تا پایان اوت ۲۰۲۵ تمایلی به یافتن راهحل دیپلماتیک نشان ندهد یا از فرصت تمدید مهلت استفاده نکند، ما آمادهایم مکانیسم بازگشت تحریمها (اسنپبک) را فعال کنیم.»
قائل به تمدید مکانیسم ماشه نیستیم، اگر به شورای امنیت رفت تدبیر میکنیم
علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، میگوید این کشور با تمدید مهلت مکانیسم ماشه در توافق برجام موافق نیست. او گفته هر وقت پرونده هستهای ایران به شورای امنیت ارجاع داده شد درباره آن «تدبیر» خواهد شد.
لاریجانی در گفتوگو با رسانه KHAMENEI.IR گفته است با توجه به بمباران تاسیسات هستهای ایران و اینکه طرف مقابل به تعهداتش پایبند نبوده، فعال کردن مکانیسم ماشه علیه ایران وجاهت ندارد.
او در توضیح مخالفت با تمدید مکانیسم ماشه گفته: « این هم یک ترتیب جدیدی میشود که هرازگاهی بیایند بگویند خب حالا شش ماه شد، دفعه بعد یک سال بشود. ما یک توافقی داشتیم که ظرف ده سال این باید تمام میشد. دیگر بنا نیست به قول معروف جرزنی کنند و دوباره به آن اضافه کنند. ایران واقعاً قائل به این نیست. البتّه بعضیها هم در داخل گفتند خوب است که مثلاً این شش ماه را بپذیریم. ولی در کل، ما این را قبول نداریم.»
در پاسخ به این سوال که اگر پرونده هستهای به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شود، ایران چه واکنشی خواهد داشت، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران گفته: «حالا آن موقع هم تدبیر میکنیم. شما بدترین حالت را در نظر میگیرید، امّا حالا تا آن موقع فاصله داریم.»
امید به مداخله چین و روسیه
علی لاریجانی در پاسخ به سوالی درباره فعال شدن مکانیسم ماشه گفته است: «تا آنجا که من اطّلاع دارم هم بعضی از کشورها تلاشهایی دارند میکنند برای مذاکره که این کار نشود، روسیه و چین هم یک موضع دیگری دارند که مانعند.»
آقای لاریجانی گفته «ایران هیچ وقت دیپلماسی را ترک نکند، چون دیپلماسی خودش یک ابزار است.»
اما او در عین حال افزوده است: «اگر صحنهی دیپلماسی را دشمن تبدیل بکند به یک صحنهی تئاتر و نمایش، از این دیپلماسی چیزی درنمیآید... احساس میکنم دیپلماسیای که اینها دارند، دیپلماسی برای بهانه ایجاد کردن است، ولی درعینحال نباید بگوییم ما دیپلماسی را قطع میکنیم.»
علی لاریجانی، که پس از جنگ ۱۲ روزه اسرائیل با ایران به دبیری شورای عالی امنیت ملی رسیده، گفته است که «جنگ ما هنوز خاتمه پیدا نکرده» و مهمترین کار یافتن راههایی است که ببینیم با اقداماتی که میشود کرد، چگونه میشود جنگ را پس زد.»
آقای لاریجانی با ستایش اینکه در روزهای جنگ «انسجام ملی» در ایران حفظ شد، گفته است: «یکی از عوامل مهم برای پایداری عبارت است از اینکه مردم از یک حدّاقلّی در زندگی برخوردار باشند. درست است که جنگ است، ولی بههرحال باید اداره امور زندگی مردم طوری باشد که بتوانند پایداری داشته باشند.»
آقای لاریجانی گفته «گفتوگوهای دقیقتر در صحنهی بینالمللی» لازم است. او افزایش تعاملات بینالمللی، منطقهای و ایجاد توازن دیپلماتیک را از دیگر راههایی دانسته که میتواند مانع شعلهور شدن دوباره آتش جنگ شود.
او گفته است تلاشهایی برای رفع نقایص نظامی، از جمله در زمینه رادارها آغاز شده است. او درباره خرید تجهیزات نظامی جدید گفته است: «تکیه ما بیشتر بر مسائل داخلی است، ولی از کمکهای دیگران هم استفاده میکنیم.»
ضرورت اعاده برجام و چالشهای فرارو
مدت کوتاهی بعد از انتشار خبر دیدار مقامات اتحادیه اروپا و ایران، سیدعباس عراقچی و سرگئی لاوروف وزرای امور خارجه ایران و روسیه در گفتوگویی تلفنی بر خاتمه قطعنامه ۲۲۳۱ در موعد مقرر تاکید و اعلام کردند که ۳ کشور اروپایی فاقد صلاحیت قانونی و اخلاقی برای توسل به سازوکار اسنپبک هستند.
روش قبلی دیپلماسی جواب نمی دهد باید برای تغییر برنامه ریزی کنیم/ سیاست خارجی نباید مثل بازار آهنگرها پرسر وصدا باشد
عراقچی در خصوص ایده سه کشور اروپایی برای تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ تصریح کرد که از نظر ایران تصمیمگیری در مورد تمدید این قطعنامه بر عهده شورای امنیت و اعضای آن است.
علی بیگدلی، کارشناس ارشد سیاست خارجی و تحلیلگر روابط بین الملل به بررسی این موضوعات پرداخته است:
نباید در سیاست خارجی منفعل باشیم
علی بیگدلی گفت: «به طور کلی در سیاست خارجی، حالت انفعالی داریم. درواقع هیچ کنشی نشان نمی دهیم و در نهایت درست زمانی که واکنش نشان می دهیم که در برابر یک کنش قرار گرفته باشیم. برای مثال نشسته ایم ببینیم غربی ها چه می گویند که بعد در برابر آن اظهارنظر کنیم. این حالا که خود تصمیم نمیگیریم یا خود، ابتکار عمل را در دست نمی گیریم به سیاست خارجی کشور، ضربه می زند. نباید منتظر بنشینیم که دشمن به ما حمله کند و بعد در برابر حمله دیپلماسی نشان دهیم. نه فقط در خصوص اسنپ بک بلکه درباره بسیاری از مسائل این رفتار را نشان می دهیم.»
وی افزود: «ما معمولاً خودمان کار جدیدی انجام نمی دهیم، بلکه منتظر نشستیم که ببینیم طرف مقابل چه اقدامی انجام می دهد، سپس در برابر این اقدام واکنش نشان می دهیم. آقای عراقچی بارها در سخنان خود از عباراتی مثل این که غربی ها حق ندارند برخی رفتارها را داشته باشند، صحبت کرده است. اما حقیقت این است که در علم سیاست حق با طرفی در نظر گرفته می شود که قدرت اعمال نظر بالاتری دارد. روابط بین الملل، تابع ضوابط اخلاقی نیست. نمی توانیم یکی به نعل بزنیم و یکی به میخ و بعد با دیپلماسی محرمانه ارتباط برقرار کنیم.»
توافق با آژانس مهمتر از اتحادیه اروپا است
این تحلیلگر سیاست خارجی در ادامه گفت: «اروپایی ها می توانند مکانیسم ماشه را فعال کنند و در ماده 5 قطعنامه 2231 اشاره شده که هر یک از طرفین قرارداد از مقررات و وظایف خود عقب نشینی کنند یا بخشی از قرارداد را نقض کنند طرفین حق دارند از اسنپ بک استفاده کنند و پرونده دوباره به شورای امنیت باز گردد. ما هنوز فرصت داریم اما در این تنگنای زمانی، فرصت مذاکره به حداقل رسیده، فرصت چانه زنی به حداقل رسیده و هنوز هم تصمیم قطعی ما مشخص نیست. آقای عراقچی تصمیم را به شورای عالی امنیت ملی ارجاع داده اند اما می دانیم که در این شورا نیز تنوع سلیقه بسیار زیادی وجود دارد.»
وی افزود: «باید در این مورد به خصوص با اروپایی ها مذاکره کنیم اما من معتقدم حتی آژانس اهمیت بیشتری دارد چرا که آژانس، باید وضعیت تاسیسات هسته ای ایران را رصد کرده و تشخیص دهد چه اتفاقاتی برای تاسیسات هسته ای کشور رخ داده است. گزارش آژانس هم به شورای حکام می رود که در آن جا هم کشورهای اروپایی حضور دارند و بر اساس گزارش جامع آژانس انرژی اتمی، شورا تصمیم گیری می کند و سه کشوری که قطعنامه علیه ایران صادر کرده اند باید قانع شوند. اگر این ها قانع نشوند و اگر ایران اجازه ندهد آژانس از مسیری که مایل است به پرونده ورود و نظارت کند، قطعا پرونده به شورای امنیت خواهد رفت و تحریم ها بر خواهد گشت. به طور مشخص، تحریم 2219، تحریم بسیار سنگینی در حوزه کشتیرانی کشور خواهد بود.»
این کارشناس سیاست خارجی تاکید کرد: «انتظار می رفت چین و روسیه در این شرایط میانجیگری کنند. می دانیم که حق وتوی این 2 کشور در موضوع پرونده هسته ای ایران، باطل شده است. اعضای دائمی دیگر حق وتو ندارند. وساطت این دو کشور بین ایران و کشورهای اروپایی، می توانست تاثیر مثبتی داشته باشد. ما نباید در حل این پرونده زمان را تا این حد از دست می دادیم که اروپا به سمت آمریکا و اسرائیل حرکت کند. هم اسرائیل و هم ایالات متحده، اروپایی ها را تحت فشار قرار داده اند که مکانیسم ماشه را فعال کند. اگر این اقدامات انجام نشود، احتمال حمله مجدد اسرائیل، قریب الوقوع خواهد بود.»
هدف اروپا از تکرار تهدید اسنپبک چیست؟
تحلیلگر مسائل بینالملل با تأکید بر اینکه باید با توافق سیاسی از فعال شدن اسنپبک پیشگیری کرد، گفت: ورود میانجیگران قدرتمندتر به صحنه یکی از راهکارهای شکست بنبست در مذاکرات ایران و آمریکا است.
وزرای امور خارجه سه کشور اروپایی و نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور سیاست خارجی و امنیتی در حالی روز گذشته (جمعه ۳۱ مرداد) با «سیدعباس عراقچی» وزیر امور خارجه ایران به صورت تلفنی گفتوگو کردند که شمشیر اسنپبک همچنان در دست آنها بالاست و در هر گفتوگویی به تکرار موضوعات تکراری میپردازند. «رحمان قهرمانپور» تحلیلگر مسائل بینالملل ،تازهترین تحولات در روابط ایران و تروییکای اروپایی را در گفت و گویی بررسی کرده است.
هدف اصلی اروپا این است که نقش از دست رفته خود را دوباره به دست آورد
به نظر میرسد سه کشور اروپایی در هر تماسی با جمهوری اسلامی ایران از جمله در تماس روز گذشته با وزیر امور خارجه همچنان تهدید به کارگیری اسنپبک را تکرار میکند، چرا این سه کشور تا به این اندازه بر مواضع خود اصرار دارند؟
در حال حاضر ارزیابی اروپا این است که بعد از روی کار آمدن ترامپ و حمله روسیه به اوکراین، موقعیت اروپا در سیاست بینالملل تضعیف شده است. در دیدار دو ماه پیش میان استارمر و مکرون و شولتس نیز بر این موضوع تأکید شد که اروپا باید ابتکار عملهایی در صحنه جهانی داشته باشد. پس از آن شاهد بودیم که اروپاییها در موضوع «مکانیزم اسنپبک» فعالتر شدند و همچنین در موضوع شناسایی فلسطین نیز اقداماتی انجام دادند.
بنابراین، هدف اصلی اروپا این است که نقش از دست رفته خود را دوباره به دست آورد؛ نقشی که پس از روی کار آمدن ترامپ کمرنگتر شده بود. در حال حاضر، آنچه اروپا در اختیار دارد همین مکانیزم اسنپ بک است. با این حال، میدانیم اگر این مکانیزم فعال شود و پرونده هستهای ایران دوباره به شورای امنیت بازگردد، طبیعتاً آمریکا حرف اول را خواهد زد. از این رو اتحادیه اروپا در حالی که فشار میآورد ــ یعنی تروئیکای اروپایی فشار میآورند تا آن را فعال کنند ــ به تمدید آن نیز نیم نگاهی دارد. زیرا تمدید این فرایند کمک میکند که اروپا نقش فعالتری ایفا کند، مانع بازگشت پرونده به شورای امنیت شود و در نتیجه، نقش و نفوذ اروپاییها در پرونده هستهای پررنگتر گردد تا در سیاست بینالملل و جهانی دوباره جایگاه فعالتری داشته باشد و به حاشیه رانده نشود.
باید با توافق سیاسی از فعال شدن مکانیسم اسنپ بک پیشگیری کرد
ایران تاکنون بر موضع خود بهطور قاطع بر این نظر هستند که اروپا حق فعالسازی این مکانیزم را ندارد و همچنین تعویق فعالسازی را نیز نپذیرفتهاند. ارزیابی شما از این رویکرد چیست؟ آیا به نفع کشور است یا وزارت خارجه باید نوع دیگری از تعامل را در پیش گیرد؟
ماجرا به دیدار ایران و اروپا در استانبول بازمیگردد؛ دیداری که پیش از جنگ ۲۳ خرداد برگزار شد. به نظر من پس از آن مقطع دچار تنش غیرضروری شده است، تنشی که پس از حمله روسیه به اوکراین شروع شد و اتحادیه اروپا ایران را متهم کرد که پهپاد و تجهیزات نظامی در اختیار روسیه گذاشته است. بعد از نخستین دیدار در استانبول، اروپاییها به رافائل گروسی فشار آوردند که گزارش خود را زودتر به شورای حکام ارائه دهد.
باید همه تلاشها بر جلوگیری از بازگشت تحریم ها متمرکز شود، زیرا فعال شدن آن مدیریت شرایط را دشوارتر میکند و بهانه به دست آمریکا و اسرائیل میدهد.به نظر من درست است که موقعیت اروپا تغییر کرده، اما همچنان میتواند تأثیرگذار باشد؛ به نظر من بازگشت تحریمهای شورای امنیت به هیچ وجه به نفع ایران نیست و دیدگاهی که برخی در داخل کشور دارند مبنی بر اینکه این فرایند تأثیری ندارد چون تحریمها به اوج خود رسیده؛ محل اشکال است. تجربه سالهای ۸۵ و ۸۶ نشان داد که رفتن پرونده به شورای امنیت پیامدهای سنگینی دارد. بازگشت تحریمها میتواند شرایط را از کنترل ایران خارج کند و مدیریت آن دشوار گردد. طبیعی است که اگر تحریم های شورای امنیت بازگردد، فشار بر کسبوکارها افزایش مییابد و ممکن است برخی نیروهای سیاسی در داخل خواستار خروج ایران از NPT شوند، بنابراین ایران باید تلاش کند این مکانیزم فعال نشود. اروپاییها دو شرط مطرح کردهاند که به نظر میرسد ایران نیز تلویحاً آنها را پذیرفته است؛ یکی آغاز مذاکرات با آمریکا و دیگری همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی. این دو شرط مهم هستند و ایران تاکنون آنها را رد نکرده است. روزهای آینده هم هیئت ایرانی با هیئت آژانس دیدار خواهد داشت اما ایران مایل نیست به شکلی که اروپا میخواهد امتیاز بدهد. در نتیجه، به نظر من باید همه تلاشها بر جلوگیری از بازگشت تحریمهای شورای امنیت متمرکز شود، زیرا فعال شدن آن مدیریت شرایط را دشوارتر میکند و بهانه به دست آمریکا و اسرائیل میدهد.
در مجموع به نظر میرسد که ایران باید میان «عدم بازگشت تحریمهای شورای امنیت» و «تمدید آن» یکی را انتخاب کنند. بحثهای حقوقی درباره اینکه اتحادیه اروپا حق بازگرداندن آن را ندارد، مطرح شده است؛ اما استدلال طرف مقابل این است که چون اتحادیه همچنان عضو برجام است، چنین حقی دارد. بنابراین، راهکار حقوقی مطمئنی برای جلوگیری از فعال شدن مکانیزم اسنپبک وجود ندارد و در نهایت باید با یک توافق سیاسی جلوی آن را گرفت.
نقش آمریکا را در بنبست مذاکراتی تعیینکننده است
موضوع مذاکره با آمریکا در حال حاضر از طرف اروپاییها مطرح است اما به نظر میرسد در این زمینه با یک بنبست روبهرو هستیم؛ وزارت خارجه معتقد است فعلاً مذاکرهای در کار نیست، آمریکا هم بر موضع «غنیسازی صفر درصد» پافشاری میکند و ایران نیز بر حساسیتهای خود ایستاده است. آیا شما به این بنبست اعتقاد دارید و اگر چنین است، راه عبور از آن چه میتواند باشد؟
این دیدگاه درست است و من هم معتقدم در حال حاضر با بنبستی روبرو هستیم. حمله اسرائیل به ایران در ۲۳ خرداد در واقع نقطه تعادل یا توازن را از دسترس دور کرد. به این معنا که قبل از این جنگ، به هر حال آمریکا خواستههایی داشت و ایران هم در موقعیتی بود که احتمال رسیدن به توافق بیشتر از امروز بود. اما بعد از وقوع این جنگ، آمریکا دیگر از موضع خود کوتاه نمیآید، چرا که نیازی به مذاکره نمیبیند. ایران هم به دلیل مجموع شرایط، چنین برداشت میکند که اگر به خواستههای آمریکا تن دهد، این نه توافق بلکه نوعی تسلیم شدن است.
میانجیهایی قدرتمندتری نسبت به از عمان و قطر وارد صحنه شوند. به همین دلیل برخی معتقدند ورود چین به میانجیگری میان ایران و آمریکا شاید بتواند این بنبست را بشکند.
در چارچوب «دیپلماسی اجبار» موفقیت زمانی حاصل میشود که کشور اعمالکننده فشار (یعنی آمریکا) امتیازات بیشتری بدهد و کشور تحت فشار (یعنی ایران) بتواند امتیاز دادن را در داخل کشور توجیه کند؛ به گونهای که توافق، در داخل شکست یا عقبنشینی تلقی نشود. در این شرایط است که نقطه تعادل شکل میگیرد و دو طرف میتوانند توافق کنند. اما همانطور که عرض کردم، بعد از جنگ ۲۳ خرداد و حمله اسرائیل، آمریکا نه کوتاه آمده و نه نیازی به مذاکره میبیند. از سوی دیگر، ایران هم نمیتواند امتیازاتی را که آمریکا میخواهد، در داخل قابل توجیه کند.
در نتیجه وضعیت فعلی ناشی از این است که آمریکا امتیاز بیشتری نمیدهد و همین مسئله نقش آمریکا را در این بنبست تعیینکننده میکند. حال پرسش این است که این بنبست چگونه میتواند شکسته شود؟ سه راهحل متصور است:
۱. کوتاه آمدن آمریکا از موضع خود؛ به این معنا که مثلاً حق غنیسازی ایران را به رسمیت بشناسد اما با توجه به شرایط، بپذیرد که ایران برای مدت معینی این غنیسازی را تعلیق کند که آقای عراقچی هم به نوعی به این نکته اشاره داشت که «ما فعلاً توان عملی غنیسازی نداریم» چون بخشی از تجهیزات هدف قرار گرفته و از کار افتاده است.
۲. امتیازدهی ایران حالت دوم است که در این حالت ایران باید امتیازات بزرگی را که آمریکا میخواهد بپذیرد.
۳. ورود میانجیگران قدرتمندتر هم سومین حالت است، به این معنا که میانجیهایی قدرتمندتری نسبت به از عمان و قطر وارد صحنه شوند. به همین دلیل برخی معتقدند ورود چین به میانجیگری میان ایران و آمریکا شاید بتواند این بنبست را بشکند.
مشکل روسیه «توانستن» و مشکل چین «خواستن» است
آیا روسیه و چین توان ایستادن در برابر اروپا و کنار ایران از منظر سیاسی را دارند که اقداماتی انجام دهند که هزینه فعالسازی مکانیزم اسنپ بک را برای اروپا افزایش دهد؟
این سوال مهمی است و در این زمینه باید بدانیم که روسیه و چین فقط در موضوع ایران با غرب اختلاف ندارند؛ دهها موضوع دیگر هم وجود دارد. روسیه درگیر جنگ اوکراین است و مسائل تجاری و ژئوپلیتیک دیگری هم دارد. بنابراین اولین نکته این است که «آیا میخواهند» و «آیا میتوانند»؟ این دو مسئله جداگانه است و هر دو باید وجود داشته باشد.
در مورد روسیه، به نظر میرسد حتی اگر بخواهد، توان چنین کاری را ندارد. روسیه گرفتار جنگ اوکراین است، موقعیتش در قفقاز و آسیای مرکزی تضعیف شده و در مجموع در شرایطی نیست که حتی اگر بخواهد بتواند چنین نقشی ایفا کند.
در مورد چین، مسئله بیشتر «خواستن» است تا «توانستن». چین توان بیشتری از روسیه دارد اما سیاست جهانی اصولا محتاطتر از روسیه و ایران است. چین نمیخواهد به خاطر موضوع ایران، به صورت آشکار و جدی با غرب درگیر شود.
همانطور که در موضوع تعرفههای تجاری هم محتاطانه عمل کرده است و به بیان دیگر، چین نمیخواهد برای ایران هزینه بیش از حدی پرداخته و با غرب درگیر شود.
ایران چگونه تلافی میکند؟
تحریمهای کنونی ایالات متحده و اروپا، توانایی ایران برای تعامل با اقتصاد جهانی را به شدت محدود کردهاند. با این حال، بازگشت تحریمهای سازمان ملل احتمالاً اعتماد ایرانیان و سرمایهگذاران به پول ملی ایران را بیش از پیش کاهش خواهد داد و احساس بدبینی نسبت به آینده اقتصادی ایران را تشدید خواهد کرد. ایران تهدید کرده است که در صورت پیشبرد این اقدام از سوی E3، تلافی خواهد کرد. بهنام بنطالبلو، پژوهشگر ارشد بنیاد دفاع از دموکراسیها، هشدار داد که ایران ممکن است با قطع کامل نظارت بینالمللی بر برنامه هستهای خود و خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای به این اقدام پاسخ دهد. او توضیح داد که در صورت خروج ایران از معاهده NPT مصوب سال ۱۹۷۰، ایران احتمالاً از فرآیند ۹۰ روزه خروج از این معاهده استفاده خواهد کرد تا در ازای ماندن در NPT، امتیازاتی از آمریکا دریافت کند. خروج از NPT به این معناست که ایران دیگر به تعهدات بینالمللی در مورد برنامه هستهای خود پایبند نخواهد بود و این امر بهطور قانونی پایه نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی را از بین میبرد. یک هیئت از آژانس این ماه با مقامات تهران دیدار کرد، اما بازرسان آژانس همچنان از دسترسی به تأسیسات نطنز، اصفهان و فردو منع شدهاند، زیرا ایران به بهانه مسائل امنیتی ناشی از حملات آمریکا و اسرائیل در ژوئن (خرداد) این محدودیت را اعمال کرده است. بنطالبلو افزود: «در نهایت، این یک تصمیم سیاسی خواهد بود که ایرانیها تا چه حد معتقدند میتوانند در برابر ترامپ، اروپا و اسرائیل در سناریوی پس از جنگ ۱۲ روزه ریسکپذیر باشند.»
احتمال مذاکره کم است
ایران و ایالات متحده پنج دور مذاکرات هستهای با میانجیگری عمان برگزار کرده بودند و قرار بود پیش از حملات ۱۳ ژوئن (۲۳ خرداد) اسرائیل به تأسیسات هستهای و نظامی ایران، دور ششم مذاکرات بهصورت غیرمستقیم برگزار شود. مقامات تهران اخیراً اعلام کردهاند که آماده از سرگیری مذاکرات با دولت ترامپ هستند، که به دنبال یک «توافق صلح جامع» پس از حملاتی است که خسارات سنگینی به سه سایت اصلی هستهای ایران وارد کرده است. اما عراقچی در گفتوگو با ایرنا، احتمال مذاکره با آمریکا در آینده نزدیک را کمرنگ دانست و گفت که این مذاکرات باید «در زمان مناسب خود» انجام شوند. هیچ نشانهای نیز وجود ندارد که استیو ویتکوف، فرستاده ویژه ترامپ در خاورمیانه، که هماکنون مسئولیت پروندههای شلوغی مانند اوکراین و غزه را بر عهده دارد، در حال پیگیری دور جدیدی از مذاکرات باشد. گریگوری برو، تحلیلگر ارشد گروه اوراسیا، گفت: «اگر بخواهم موضع آمریکا در قبال ایران را در یک کلمه خلاصه کنم، آن کلمه سکوت است.»
دوراهی پیشروی واشنگتن پس از جنگ چیست؟
ایران در سناریوهای مواجهه خود با آمریکا ممکن است «صبر راهبردی» را در دستور کار قرار دهد به این معنا که وضع موجود را حفظ کرده، در دیپلماسی تاکتیکی مشارکت میکند بدون آنکه انتظار گشایش داشته باشد. توان موشکی و پدافندی خود را بازسازی کرده، روابط نظامی و اقتصادی با چین و روسیه را تعمیق میبخشد و اساساً امید به آشتی با آمریکا و اروپا را کنار میگذارد.
سکون موجود در تحولات و روابط میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا، پس از جنگ تحمیلی از مهمترین کانونهای گمانهزنی و تحلیلهای سیاسی در رسانههای مختلف است. تحلیلهایی که عمدتا درباره دلایل این ایستایی و سناریوهای پیش روی دو کشور به بحث میپردازند. در همین زمینه نشریه «ریسپانسیبل استیت کرفت» (responsiblestatecraft) در مقالهای به قلم «سینا طوسی» به بررسی تحولات روابط جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه ایران پرداخته است.
محدودیتهای فشار آمریکا و دوراهی پیشِروی واشنگتن
جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و ایران در سال ۲۰۲۵ بسیاری از تصورات دیرینه را در هم شکست و روابط ایالات متحده و ایران را وارد عرصهای ناشناخته کرد. این درگیری، که نقطه اوج تازهای در تنشهای چند دههای محسوب میشود، خاورمیانه را بر لبهٔ بیثباتی گستردهتری قرار داده است. با فروکش کردن بحران، ایالات متحده در برابر نقطه عطفی حیاتی در رویکرد خود به ایران قرار گرفته است؛ نقطهای که میتواند برای دههها آینده مسیر منطقه را تعریف کند. چهار سناریوی محتمل در برابر چشم ما قرار دارد که هر یک پیامدهایی عمیق برای امنیت جهانی، ثبات منطقهای و سیاست خارجی آمریکا به همراه خواهد داشت.
۱. تشدید بیپایان تنش
نخستین سناریو، تشدید متقابل و بیپایان تنش است: چرخهای ناپایدار از حملات، خرابکاری و تحریمها که مدتهاست مشخصه روابط ایران و آمریکا بوده و در جنگ اخیر به اوج تازهای رسید. در این مسیر، ایران توانمندیهای هستهای و نظامی خود را بازسازی کرده، غنیسازی را متوقف نمیکند اما از مرز تسلیحاتی شدن عبور نمیکند. واشنگتن و تلآویو نیز این وضعیت را غیرقابل تحمل دانسته و با تحریمهای بیشتر، عملیات مخفی یا حتی حملات بزرگتر پاسخ میدهند.
این مسیر به رهبران سه پایتخت اجازه میدهد بدون مصالحه، چهرهای سختگیرانه به نمایش گذارند، اما این مسیر سرشار از خطر است. محاسبات اشتباه که در جنگ اخیر آشکار شد میتواند به جنگی تمامعیار منطقهای بینجامد و بازیگران دیگری از لبنان تا خلیج فارس را درگیر سازد. تشدید تنش، توهم کنترل میآفریند و این در حالی استکه شرایط بهسوی فاجعه گام برمیدارد.
۲. توافق در صورت عقبنشینی یک طرف
گزینه دیگر بازگشت به مذاکرات جدی است، اما چنین امری مستلزم عقبنشینی یکی از طرفین در موضوع اصلی یعنی غنیسازی اورانیوم خواهد بود. بر اساس توافق هستهای ۲۰۱۵، ایران مجاز به برنامهای محدود از غنیسازی تحت نظارت سختگیرانه و گستردهترین نظام بازرسی تاریخ در یک کشور غیرهستهای بود؛ توافقی که بارها از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی و نهادهای اطلاعاتی آمریکا تأیید شد.
اوایل امسال، استیو ویتکاف، نماینده ترامپ، ظاهراً نسبت به چارچوبی مشابه تمایل نشان داد. اما تحت فشار اسرائیل و تمایل ترامپ برای فراتر رفتن از دستاورد اوباما، دولت او به مطالبهٔ حداکثری «غنیسازی صفر» بازگشت؛ خط قرمزی که ایران در بیش از دو دهه بحران هستهای هرگز نپذیرفته است. با این حال، دیپلماسی بهطور کامل از میان نرفت. یکی از طرحهای خلاقانه مطرحشده ایجاد یک «کنسرسیوم منطقهای غنیسازی» شامل ایران و شرکای آمریکا در خلیج فارس بود تا غنیسازی را بهطور مشترک مدیریت و نظارت کند. حتی دور ششم مذاکرات نیز برنامهریزی شده بود، اما حمله اسرائیل به ایران روند را برهم زد و آنچه میتوانست نقطه عطفی باشد را متوقف ساخت.
با این همه، موانع ساختاری پابرجا بود. سیاست آمریکا همچنان تحت تأثیر جریانهای حامی اسرائیل و طرفداران تغییر رژیم است که دیپلماسی را انحرافی موقتی میدانند نه راهحلی واقعی. حتی اگر ایران غنیسازی را متوقف میکرد، به احتمال زیاد نتانیاهو موضوع را به حوزه موشکی یا مناقشات منطقهای منتقل میکرد تا خصومت زنده بماند.
برای رهبران کنونی اسرائیل، تداوم تنش ایران و آمریکا از پایان جنگ سرد تاکنون هدفی راهبردی و وسیعتر داشته است؛ توجیه حضور نظامی آمریکا در منطقه، تضمین حمایت بیقید و شرط واشنگتن، به حاشیه راندن مسئله فلسطین و پیشبرد دستورکار «اسرائیل بزرگ» مبتنی بر تصرف غزه، کرانه باختری و دیگر کشورهای همسایه. در این محاسبه، ایران همواره نقش «قربانی ضروری و اجتنابناپذیر» را ایفا کرده است.
آیا امکان تغییر این رویکرد وجود دارد؟ تحلیلگران علی واعظ و دنی سیترینوویچ پیشنهاد پیمان عدم تعرض ایران–اسرائیل را مطرح کردهاند. در تئوری، ترامپ که تشنه «توافق تاریخی» است ممکن است آن را فرصتی بداند. اما با وجود بیاعتمادی در ایران و نتانیاهو که از تهدید ایران برای پیشبرد اهداف سیاسی و ایدئولوژیک خود بهرهبرداری میکند، تحقق آن بعید به نظر میرسد. معقول است؟ قطعاً. ممکن است؟ نه، مگر در صورت تغییرات سیاسی بنیادین.
۳. یورش هستهای ایران
در ادامه مقاله «ریسپانسیبل استیت کرفت» نویسنده در سناریوی سوم مدعی شده است که ایران، در تنگنای فشار بیامان، برای دستیابی به سلاح هستهای بهعنوان بازدارنده نهایی، شتاب گیرد. وسوسه چنین راهی برای کشوری که با تهدیدهای وجودی از سوی آمریکا و اسرائیل روبهروست روشن اما خطرات آن بسیار جدی است. حتی در صورت موفقیت ایران در ساخت زرادخانه هستهای، با انزوای شدیدتر، رقابت تسلیحاتی منطقهای و تداوم جنگ پنهانی مواجه خواهد شد. تجربه روسیه نشان میدهد که سلاح هستهای مانع فشار اقتصادی یا جنگهای فرسایشی نمیشود. برای ایران نیز بمب نه مشکلات اقتصادی را حل میکند، نه تحریمها را برمیدارد و نه مانع خرابکاریها میشود. بنابراین هرچند وسوسه عبور از آستانه هستهای ممکن است افزایش یابد، این مسیر پرخطر و احتمالاً شکستآمیز خواهد بود.
۴. صبر راهبردی و چرخش به شرق
چهارمین سناریو مبتنی بر «صبر راهبردی» است. ایران وضع موجود را حفظ کرده، در دیپلماسی تاکتیکی مشارکت میکند بدون آنکه انتظار گشایش داشته باشد. توان موشکی و پدافندی خود را بازسازی کرده، روابط نظامی و اقتصادی با چین و روسیه را تعمیق میبخشد و اساساً امید به آشتی با آمریکا و اروپا را کنار میگذارد. این مسیر بازتاب محاسبه بلندمدت رهبر ایران است؛ بقا، تثبیت و انتظار برای تغییر موازنهٔ جهانی در زمانی که توجه آمریکا بهطور اجتنابناپذیر به نقاط دیگر معطوف شود.
برخلاف بیثباتی سناریوی نخست، این گزینه راهبردی مبتنی بر «تحمل و دوام» است. ایران از اقدامات نمایشی پرهیز میکند و به بازی بلندمدت روی میآورد: تحمل تحریمها، جذب ضربات و اتکا به زمان و استقامت برای فرسایش فشار آمریکا. جذابیت این گزینه رو به افزایش است، بهویژه با توجه به عملکرد چشمگیر فناوری نظامی چین در جنگ اخیر پاکستان و هند. برای تهران، که بهشدت نیازمند سامانههای دفاعی پیشرفتهتر است، ظهور پکن بهعنوان تأمینکنندهای قابل اتکا، چرخش به شرق را مطلوبتر ساخته است. البته این مسیر بدون هزینه نیست، چنین رویکردی انزوای ایران از بازارهای آمریکا و اروپا را تثبیت کرده و خطر وابستگی بیش از حد به چین و روسیه را در پی دارد. با این حال، با روحیه پس از انقلاب اسلامی مبنی بر مقاومت و اتکای به خود همخوان است؛ مسیری که ایران را قادر میسازد بقا یابد، تثبیت شود و بر این باور تکیه کند که جهانی چندقطبی در نهایت از نفوذ آمریکا در خاورمیانه خواهد کاست.
پرسش اصلی
سؤال اساسی که سیاستگذاران آمریکا و اروپا باید با آن روبهرو شوند ساده است: چه انتخاب واقعی پیشِروی ایران گذاشته شده است؟ اگر راهبرد همچنان تغییر رژیم با نام «فشار حداکثری» باشد، باید صادقانه گفت که این مسیر به کجا منتهی میشود. جمهوری اسلامی نه با تحریم و نه با حملات هوایی از میان نخواهد رفت، همچنین بهسادگی هم به یک دموکراسی غربی فرونخواهد پاشید.
نویسنده مقاله در نتیجهگیری خود مدعی شده است: نتیجه محتملتر بسیار تاریکتر بیثباتی، تجزیه و شبح جنگ داخلی در کشوری ۹۰ میلیونی در قلب خاورمیانه است. ایرانِ فروپاشیده در مرزهای خود محدود نخواهد ماند؛ بلکه شوک آن خلیج فارس، عراق، آسیای مرکزی و قفقاز را در بر خواهد گرفت و بحرانی بهمراتب بدتر از پرونده هستهای خواهد آفرید. از همین رو، چالش امروز نه صرفاً متوقف ساختن پیشرفت هستهای ایران، بلکه تعیین آن است که واشنگتن و تلآویو در پی چه هدف نهایی هستند و آیا آمادهٔ پذیرش پیامدهای آن میباشند یا نه.