صفحه اول
علی جمالی- هریک از نقشهای گوناگون رسانه های مدرن، در لحظاتی برای جامعه بسیار مهم و حتی گاهی سرنوشت ساز می شود . نقش رسانهها در بحرانها بسیار حیاتی است. آنها وظیفه اطلاعرسانی دقیق و به موقع، آموزش عمومی، تقویت حس همبستگی اجتماعی، و مقابله با شایعات و اطلاعات نادرست را بر عهده دارند. همچنین، رسانهها میتوانند با انعکاس اخبار امیدبخش و داستانهای موفقیتآمیز، به افزایش تابآوری جامعه کمک کنند. رسانه ها به دلیل توانایی در جهت دهی به افکار عمومی، نقش اساسی در مراحل مختلف بحران ایفا می کنند. نقش دوگانه رسانه ها در بحران زایی و بحران زدایی، برجسته کردن و کوچک نشان دادن، القای امید و یا ناامیدی و...برای همگان واضح است. در این میان، عوامل بسیاری در این قضیه دخیل هستند؛ این عوامل باعث می شوند رسانه ها در بحران کارکردهای متفاوت داشته باشند. رسانهها نقش مهمی در تقویت تابآوری اجتماعی ایفا میکنند. با اطلاعرسانی صحیح و بههنگام، آنها به مردم کمک میکنند تا از شرایط موجود آگاه باشند و با درک بهتر از بحرانها، بتوانند تصمیمات بهتری بگیرند. همچنین، رسانهها با ایجاد حس همبستگی در جامعه، افراد را تشویق به همکاری و حمایت از یکدیگر میکنند.این حس همبستگی در شرایط بحران، به افزایش توانایی جامعه برای مقابله با چالشها کمک میکند. رسانهها همچنین با ترویج راهکارهای مقابله با بحران و نقد سیاستهای موجود، به جامعه کمک میکنند تا از تجارب گذشته درس بگیرد و به سمت راه حلهای بهتر حرکت کند. نقد سیاستها و ارائه پیشنهادات سازنده، به مسئولان کمک میکند تا سیاستهای خود را اصلاح کنند و در نتیجه، تابآوری اجتماعی جامعه افزایش مییابد. با این رویکرد، رسانهها نه تنها به عنوان منبع اطلاعاتی، بلکه به عنوان یک ابزار قدرتمند برای تقویت تواناییهای اجتماعی عمل میکنند.نقش رسانه پس از بحران، اگر بیشتر از مراحل قبل نباشد ، کمتر نیست. رسانه ها در این مرحله نیز وظایف بسیار مهمی برعهده دارند که غلفت از آن ممکن است درباره عملکرد مراحل قبلی آنها نیز تردید کنند. بنابراین کسب اعتبار وحفظ مخاطب ، اقدام تدریجی و مستمر را می طلبد و نحوه عمل رسانه در هر مرحله از بحران در مراحل دیگر اثر گذار است. مراحل بعد از بحران مرحله رسیدن به دستاورد است و باید از این مرحله حداکثر استفاده را کرد. بر اساس نظریه مسئولیت اجتماعی اصل بر ایجاد پیوند میان استقلال و آزادی رسانه ها و وظایف و مسئولیت های اجتماعی آنهاست که تاکید می کند رسانه ها باید در عین پاسخگویی به نیازهای مخاطبان، در برابر فعالیت های خود مسئولیت نیز داشته باشد و وظایف اجتماعی خود را محدود به مالکان رسانه ها ندانند. مضمون اصلی این نظریه این است که آزادی و مسئولیت، مکمل هم هستند و همان گونه که رسانه ها حق دارند از دولت و سایر نهادها انتقاد کنند، مسئولیتی نیز در قبال مصالح و منافع ملی و پاسخ به نیازهای جامعه دارند. بر این اساس و با توجه به حساسیت زیاد مرحله بعد از بحران ، رسانه ها می توانند وظیفه خود را با توجه به نظریه مسئولیت اجتماعی، در دو سطح بیرونی و درونی انجام دهند. در سطح بیرونی، استمرار تولید و انتشار اخبار مورد لزوم مردم ، پیگیری وعده های داده شده و مطالبه آن از مسئولان و ایفای نقش نظارتی بر برنامه های اجرا شده در مناطق بحران زده مهمترین وظایف هستند. در سطح درونی، مهمترین اقدامات عبارتند از: ارزیابی عملکرد و شناسایی نقاط قوت و ضعف (از راه های گوناگون مانند برگزاری نظرسنجی ، بررسی پیام های مخاطبان ، برگزاری جلسات کارشناسی و اخذ دیدگاه های کارشناسی) ثبت تجربیات به دست آمده از بحران و انتقال آن به کارکنان ، قدردانی از خبرنگاران، مدیران و سایر افراد موفق ، بررسی دستورالعمل ها و اصلاح آنها و تامین تجهیزات و امکانات برای استفاده در بحران احتمالی آینده. مسلم است که مدتی پس از وقوع هر بحران، از شدت اولیه آن کاسته می شود و ممکن است دست اندرکاران با گروه های خبری، به یک غفلت ناخواسته خبری دچار شوند و فکر کنند کار پایان یافته است. در حالی که در مرحله پس از بحران ممکن است اتفاقاتی رخ دهد که خبرها و نکاتی به مراتب جالب تر و مهم تر از خود بحران داشته باشند و جریان اخبار آنها کاملا متفاوت از جریان اولیه بحران باشد.