روزنامه کائنات
5

گزارش

1404 سه‌شنبه 24 تير - شماره 4870

کائنات به بهانه نشست شورای وزرای خارجه سازمان همکاری شانگهای گزارش می دهد

رویش بازیگران بزرگ فردا در شرق

  پدرام صحاف- سازمان همکاری شانگهای در سال 1996 به ابتکار چین و با هدف حل مشکلات مرزی پنج کشور همسایه تشکیل شد و امروز پس از 23 سال به پیمان منطقه‌ای بزرگی تبدیل شده است. این سازمان با دراختیارداشتن 20 درصد ذخایر نفتی و 50 درصد ذخایر گاز جهان، قابلیت آن را دارد که در دهه‌های آینده به یکی از بزرگ‌ترین قطب‌های بین‌المللی اقتصادی و انرژی تبدیل شود و مدیریت و کنترل بخش عظیمی از انرژی جهانی را در اختیار بگیرد. بررسی اطلاعات آماری مربوط به کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای نشان می‌دهد که اعضای این سازمان قابلیت آن را دارند که در دهه‌های آینده به یکی از بزرگ‌ترین قطب‌های بین‌المللی اقتصادی، تجاری، سرمایه‌گذاری خارجی، انرژی و نظامی در جهان تبدیل شوند. قلمرو جغرافیایی وسیع، جمعیت زیاد، منابع انرژی گسترده، سلاح‌های هسته‌ای، نیروهای مسلح، حق وتو در شورای امنیت و عامل‌های دیگر به این سازمان ظرفیت اقتصادی، سیاسی و نظامی بالایی می‌بخشد. این سازمان هم بزرگ‌ترین تولیدکنندۀ گاز و هم بزرگ‌ترین مصرف‌کننده را در خود دارد، بنابراین پایۀ اصلی رقابت‌های آینده به‌سوی مدیریت منابع انرژی است.
نظم نوین جهانی، برخلاف دوران جنگ سرد، دو قطبی نیست. جهان آینده چندقطبی و چندشبکه‌ای است. در چنین دنیایی، دیپلماسی موفق، دیپلماسی «وابسته» نیست، بلکه چندمحوری، منعطف و هوشمندانه است. ایران می‌تواند همزمان با شرق همکاری استراتژیک داشته باشد، بدون آنکه تمام ظرفیت‌هایش را وابسته به یک کشور نماید. از درهای نیمه‌باز غرب، خصوصاً اروپا، برای تبادل فرهنگی، علمی و تکنولوژیک بهره‌ ببرد و در جهان جنوب (Global South)، با کشورهایی چون برزیل، اندونزی، مکزیک، آفریقای جنوبی، و دیگر اعضای بریکس، پیوندهای مستقل و فرامرزی برقرار کند. این مدل، نه تنها از انزوا جلوگیری می‌کند، بلکه جایگاه ایران را به‌عنوان پل ارتباطی میان بلوک‌ها تقویت می‌کند. همچنین، ایران می‌تواند میزبان ابتکارات صلح، همکاری، و توسعه منطقه‌ای در غرب آسیا باشد. با تجربه دیپلماتیک در بحران‌های منطقه‌ای، ایران می‌تواند نقش میانجی مثبت، میزبان سازمان‌های مشترک منطقه‌ای، و مرکز تعامل قدرت‌های بزرگ را بازی کند.
در جهانی که قدرت از غرب به شرق در حال انتقال است، نقش کشورهایی که در مرز این گذار ایستاده‌اند، تعیین‌کننده خواهد بود. ایران، بیش از هر کشور دیگری در قلب این تغییر قرار دارد، نه صرفاً به‌دلیل منابع یا موقعیت جغرافیایی، بلکه به‌خاطر پتانسیل تاریخی، تمدنی، فرهنگی، و راهبردی که دارد. اما تحقق این پتانسیل، به‌هیچ‌وجه قطعی نیست. برای آن‌که ایران بازیگر سازنده نظم آینده باشد و نه تنها تماشاچی آن، به چند عنصر کلیدی نیاز است: اصلاح زیرساخت‌های داخلی برای توسعه پایدار و قابل اتکا، بازنگری در دیپلماسی برای ایجاد مشارکت‌های بلندمدت، سرمایه‌گذاری در فناوری و آموزش برای ورود به اقتصاد آینده، ایجاد تصویر درست از ایران و متناسب با جایگاه جدیدی که قرار است در آن تعریف شود که بخش اعظم آن از مسیر دیپلماسی فرهنگی امکان پذیر خواهد بود.
آینده نزدیک است، و بازیگران بزرگ فردا از همین امروز انتخاب می‌شوند، ایران به آسانی می‌تواند یکی از آن‌ها باشد.
نشست شورای وزرای خارجه سازمان همکاری شانگهای در چین
نشست شورای وزرای خارجه سازمان همکاری شانگهای (SCO) ۱۵ جولای (سه شنبه هفته جاری، ۲۴ تیر ماه) در چین برگزار می‌شود.
دبیرخانه سازمان همکاری شانگهای با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد که نشست شورای وزرای خارجه کشورهای عضو این سازمان در تاریخ ۱۵ جولای در شهر «تیانجین» (Tianjin) چین برگزار خواهد شد.
بیانیه صادره از سوی دبیرخانه سازمان همکاری شانگهای در این خصوص اضافه می‌کند: طرفین در مورد آماده‌سازی نشست آتی سازمان همکاری شانگهای و همچنین همکاری در چارچوب این سازمان گفتگو خواهند کرد. ایران، چین، هند، قزاقستان، قرقیزستان، پاکستان، تاجیکستان، ازبکستان و روسیه اعضای سازمان همکاری شانگهای هستند و افغانستان، بلاروس و مغولستان کشورهای عضو ناظر هستند.
«لین جیان»، سخنگوی وزارت امور خارجه چین در نشست خبری روزانه این وزارتخانه در پاسخ به پرسش خبرنگار شبکه تلویزیونی سی‌سی‌تی‌وی در مورد برنامه‌های اصلی  نشست وزیران خارجه سازمان همکاری شانگهای و انتظارات چین از این نشست اظهار داشت: چین در سال‌های 2024-2025 ریاست دوره‌ای سازمان همکاری‌های شانگهای را بر عهده دارد و اجلاس سران این سازمان در پاییز امسال در شهر تیانجین چین برگزار خواهد شد. نشست وزیران خارجه با هدف آماده‌سازی سیاسی برای اجلاس تیانجین برگزار می‌شود.
وی افزود: وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، میزبانی این نشست را بر عهده خواهد داشت. وزرای امور خارجه کشورهای عضو ضمن تبادل نظر در مورد همکاری‌های مختلف در چارچوب سازمان همکاری شانگهای و همچنین مسائل مهم بین‌المللی و منطقه‌ای، مجموعه‌ای از قطعنامه‌ها و اسناد را امضا خواهند کرد.
گروه بریکس و سازمان همکاری شانگهای در جنگ ایران و اسرائیل چه  واکنشی داشتند؟
گروه کشورهای بریکس و شانگهای واکنش های متفاوتی در برابر جنگ ایران و اسرائیل داشتند. این جنگ چه تاثیری بر اقتصاد کشورهای عضو داشت و این کشورها در کدام سمت جنگ بودند؟
در حالی که دنیا نگاهش به جنگ بالقوه ایران و اسرائیل است، تنش‌های نظامی و سیاسی ١٢روز گذشته، تأثیرات عمیقی بر اقتصاد قدرت‌های جهانی داشته است. گروه «بریکس» (BRICS) و «سازمان همکاری شانگهای» (SCO)، دو فراگروه مهم جهانی، واکنش‌های متفاوتی نسبت به این تنش‌ها نشان داده‌اند.  برای مثال در گروه بریکس، در میان پنج عضو اصلی، در حالی که برزیل و آفریقای جنوبی از اسرائیل انتقاد کرده‌اند، هند همچنان در کنار این کشور قرار دارد. در مقابل، چین و روسیه سعی کرده‌اند تعادلی دیپلماتیک را با هر دو طرف حفظ کنند.
جنگ ایران و اسرائیل نه‌تنها امنیت منطقه را لرزانده، بلکه اقتصاد کشورهایی مثل برزیل، روسیه، هند، چین، و آفریقای جنوبی را نیز تحت تأثیر قرار داده است. در این میان، گروه بریکس و سازمان همکاری شانگهای، با وجود اهداف مشترک در کاهش نفوذ غرب، واکنش‌های متفاوتی نسبت به این درگیری اعلام کردند.
آثار درگیری ۱۲ روزه ایران با اسرائیل و آمریکا فقط سیاست نبود؛ این یک جنگ اقتصادی نیز هست. با توجه به واردات نفت ایران توسط چین و هند، همچنین صادرات انرژی روسیه به این کشورها، ادامه جنگ می‌توانست و همچنان می‌تواند باعث افزایش قیمت‌های جهانی انرژی شود. از یک سو کشورهای شرقی و جنوب جهانی، با انگیزه‌های مختلف با نگرانی شرایط را دنبال می‌کردند و از سوی دیگر آمریکا و اتحادیه اروپا، در حمایت بی‌قید و شرط، سعی کرده‌اند از طریق تحریم‌های گسترده‌تر و فشار دیپلماتیک، فشار اقتصادی بر ایران و ومتحدانش ایجاد کنند.
موضع‌گیری‌های گروه بریکس در قبال جنگ ایران و اسرائیل
گروه بریکس شامل برزیل، روسیه، هند، چین، و آفریقای جنوبی است، اما در مورد جنگ ایران و اسرائیل، این کشورها مواضع مختلفی را اتخاذ کرده‌اند.
برزیل و آفریقای جنوبی، به‌طور صریح از اقدامات اسرائیل انتقاد کرده‌اند و خواستار توقف فوری تنش‌ها شدند. دولت برزیل، با رهبری لوئیس لولا داسیلوا، اعلام کرده که «جنگ‌های خاورمیانه تنها به ضرر ثبات منطقه‌ای و امنیت جهانی است». آفریقای جنوبی نیز از اسرائیل به‌عنوان کشوری با «جنایت‌های جنگی» یاد کرده و خواستار اعمال تحریم‌های جهانی شد.
در مقابل، هند موضعی محتاطانه گرفته است. وزیر امور خارجه هند گفته که «هند از حل و فصل دیپلماتیک بحران‌ها حمایت می‌کند، اما امنیت منطقه و همکاری‌های انرژی‌ای را نیز در اولویت قرار می‌دهیم». این موضع، نشان‌دهنده سعی هند در حفظ روابط با اسرائیل در حالی‌که همچنان با ایران روابط دارد.
چین و روسیه نیز سعی کرده‌اند تعادلی دیپلماتیک را با تمایل به روابط با هر دو طرف حفظ کنند. چین در بیانیه‌ای اعلام کرده که «جنگ منجر به حل نمی‌شود، دیپلماسی است که می‌تواند بحران‌ها را مدیریت کند». روسیه نیز در تماس‌هایی با مقامات کشورمان و اسرائیل، خواستار کاهش تنش‌ها شده است.
این تفاوت‌های سیاسی در داخل بریکس، نشان‌دهنده چالش‌های این گروه در هماهنگی سیاسی است. با این حال، این گروه همچنان به دنبال افزایش همکاری‌های اقتصادی با هر دو طرف جنگ است.
نهایتا گروه بریکس بیانیه‌ای صادر کرد و در متن آن ضمن انتقاد از حملات اسرائیل علیه ایران که آن را «ناقض قوانین بین‌المللی و منشور ملل متحد» دانسته‌است، خواستار «خاورمیانه عاری از سلاح‌های هسته‌ای» شد.
واکنش‌های سازمان همکاری شانگهای در قبال جنگ ایران و اسرائیل
سازمان همکاری شانگهای (SCO)، که شامل چین، روسیه، هند، پاکستان، ایران، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، همراه با کشورهای ناظر و شریک است، واکنش‌هایی متعادل اما محدود داشته است.
چین و روسیه، به‌عنوان دو قطب اصلی SCO، سعی کرده‌اند از هرگونه مداخله مستقیم در جنگ ایران و اسرائیل خودداری کنند. چین در بیانیه‌ای اعلام کرده که «جنگ منجر به حل نمی‌شود، دیپلماسی است که می‌تواند بحران‌ها را مدیریت کند». روسیه نیز در گفت‌وگوهایی با مقامات ایران و اسرائیل، خواستار توقف تشدید تنش‌ها شده است.
همچنین، در جلسه اخیر وزرای خارجه ‌شانگهای، چین و روسیه از هماهنگی بیشتر با ایران و تلاش برای مذاکره با اسرائیل حمایت کردند. این موضع، با واکنش مثبت هند و خنثی‌گرایی پاکستان همراه بود.
اما در مجموع، شانگهای ترجیح داده است نقش میانجی‌گری فعالانه را ایفا کند، نه اتخاذ موضع صریح موافق یا مخالف. این رویکرد، نشان‌دهنده تلاش چین و روسیه برای حفظ روابط تعاملی با هر دو طرف است.
سازمان همکاری شانگهای، تحت ریاست دوره‌ای چین در آخرین روز جنگ دوازده روزه ایران و اسرائیل بیانیه‌ای منتشر کرد و از تجاوز اسرائیل به خاک ایران انتقاد کرد.  در این بیانیه آمده‌است: «اقدام تجاوزکارانه مذکور زیرساخت‌های غیرنظامی و تأسیسات هسته‌ای را هدف قرار داده و موجب تلفات غیرنظامیان شده‌است.»  سازمان همکاری شانگهای نیز مانند گروه بریکس، اقدام اسرائیل را خلاف «قوانین بین‌المللی و منشور ملل متحد» توصیف کرد.
مواضع کشورهای مناطق آسیا
در آسیای میانه و غربی، کشورها واکنش‌های متنوعی نسبت به جنگ ایران و اسرائیل داشته‌اند. این واکنش‌ها، اغلب با روابط دوجانبه آنها با ایران، روسیه، چین، و آمریکا هم‌خوانی دارند.
ترکیه، با وجود نزدیکی با روسیه و حمایت از ایران، در بیانیه‌ای در ۱۶ تیر ۱۴۰۴، اسرائیل را «کشوری مسئول تشدید تنش‌ها» خواند و خواستار دیپلماسی شد. قطر و عربستان نیز، با وجود بهبود روابط با ایران در ماه‌های اخیر، خواستار ثبات و عدم گسترش جنگ هستند.
در مقابل، افغانستان، با وجود حکومت طالبان، در تماس با دیپلمات‌های ایران گفت: «ما از ثبات در خاورمیانه حمایت می‌کنیم و هرگونه تشدید تنش، می‌تواند ما را تحت تأثیر قرار دهد». همچنین، ترکمنستان و ازبکستان، به‌دلیل روابط اقتصادی با چین و روسیه، اظهارنظر مستقیمی نکرده‌اند.
در خاورمیانه، اردن و امارات خواستار دیپلماسی و توقف تشدید تنش‌ها شدند. این کشورها، در بیانیه‌ای مشترک، گفتند: «این جنگ، نه‌تنها تهدیدی برای خاورمیانه است، بلکه می‌تواند تأثیرات منفی بر تجارت، انرژی، و سرمایه‌گذاری داشته باشد».
در مجموع، بیشتر کشورهای منطقه، چه اسلام‌آباد و پاکستان، چه ترکیه و ایران، یا حتی عربستان و امارات، از گسترش جنگ ایران و اسرائیل می‌ترسند و تمایلی به مداخله نداشتند. اما در عین حال، همه آنها از دیپلماسی فعال حمایت می‌کنند.
بریکس و شانگهای چه چشم اندازی از آینده جنگ ایران و اسرائیل دارند؟
جنگ ایران و اسرائیل، نه‌تنها امنیت منطقه را تحت تأثیر قرار داده، بلکه بر اقتصاد کشورهایی مثل چین، هند، روسیه، و برزیل نیز تأثیر گذاشته است.
چین، که حدود ۲۵٪ نفت خود را از ایران تأمین می‌کند، از تشدید تنش‌ها در خلیج فارس نگران است. چاینا دیلی در همین ارتباط  نوشت که «اگر تنش‌ها گسترش یابد، ممکن است عبور نفت از تنگه هرمز تحت تأثیر قرار گیرد». روسیه نیز، با وجود ادعای خنثی‌گرایی، نگران است که تنش‌های جدید بین ایران و اسرائیل، باعث کاهش تقاضا برای صادرات نفت و گاز شود. خبرگزاری تاس هم در ۱۵ تیر ۱۴۰۴ گزارش داد که «صادرات نفتی روسیه به آسیا در ماه گذشته، ۱۲٪ کاهش داشته است.»
هند، که یکی از بزرگ‌ترین واردکنندگان نفت است، نگران است که ادامه جنگ، قیمت نفت را افزایش دهد.
آفریقای جنوبی نیز نگران است که جنگ، تأثیرات منفی بر واردات آن از منطقه خلیج فارس داشته باشد. برزیل نیز، با وجود دوری از منطقه، نگران است که جنگ، تأثیرات منفی بر تجارت بین‌المللی داشته باشد.
از این رو در آینده، اگر جنگ ادامه یابد، ممکن است چین و روسیه در برابر ایران فشار بیشتری وارد کنند. در مقابل، برزیل و آفریقای جنوبی ممکن است به دنبال تحریم‌های احتمالی و فشار بین‌المللی باشند. همچنین، اگر هند نیز تحت فشار داخلی قرار گیرد، ممکن است این کشور نیز به سمت یک موضع‌گیری جدی‌تر حرکت کند.
در سطح اقتصادی نیز افزایش قیمت نفت و گاز می‌تواند به تورم جهانی و کاهش رشد اقتصادی  کشورهای عضو بریکس منجر شود. در مقابل، روسیه و چین ممکن است از این موقعیت استفاده کنند تا نفوذ اقتصادی خود را در آسیا و خاورمیانه افزایش دهند.
در سطح بین‌المللی هم کشورهای بریکس و شانگهای، با وجود اختلافات داخلی، هنوز در حال جستجوی راهی برای کاهش تنش‌ها هستند. چین و روسیه سعی کرده‌اند تعادلی دیپلماتیک را با هر دو طرف حفظ کنند، در حالی که  برزیل و آفریقای جنوبی، از طریق تحریم‌های احتمالی و فشار بین‌المللی، به دنبال کاهش تنش هستند.
اما این فقط سیاست نیست. این یک جنگ اقتصادی نیز هست. اگر جنگ ادامه یابد، ممکن است قیمت نفت و گاز جهانی افزایش یابد و اقتصاد کشورهای وابسته به انرژی، مانند هند و آفریقای جنوبی، دچار لرزه شود.
در نهایت، این جنگ‌ها، نه‌تنها تهدیدی برای امنیت منطقه‌ای هستند، بلکه نشان‌دهنده شکست دیپلماسی جهانی نیز هستند.
چرایی تأکید بر رابطه با چین و روسیه
مسعود پزشکیان در اولین کنفرانس خبری خود بار دیگر بر گسترش روابط با چین و روسیه تأکید کرد.رییس جمهور ایران در این نشست گفت: گفت: ارتباط ما با روسیه، چین و کشورهایی که بر علیه آنها تحریم‌های ناجوانمردانه علیه آنها اعمال کردند، ارتباط داریم و به این ترتیب نیست که اگر با دنیا تعامل کنیم، دوستانمان را فراموش کنیم.
وی افزود: روسیه همسایه ما است و اقداماتی که شهید رییسی در این مورد انجام دادند را عملیاتی‌تر می‌کنیم. اگر در قالب بریکس با هم تعامل کنیم بهتر می‌توانیم برابر تحریم‌ها بایستیم البته ما با آن کشورهایی که ما را تحریم کردند سر جنگ نداریم.
دیدگاه پزشکیان در خصوص رابطه با چین و روسیه و به طور کلی سیات «نگاه به شرق» او در منظومه فکری او قابل تحلیل است. این منظومه فکری در مقاله او با عنوان «پیام به دنیای جدید» قابل ردیابی است.
پزشکیان در این مقاله تفسیر خود از نظم بین المللی را ارئه می کند. این نظم بر اساس دیدگاه وی نظمی است که «شیفت قدرت» از غرب به شرق در آن رخ داده است و بر همین اساس او از «دنیای جدید» سخن می گوید.
از سوی دیگر او به طور ضمنی ماهیت قطبی این نظم را زیر سوال می برد و سخن از نظم پساقطبی می کند. بر اساس این برداشت از نظم جهانی نوظهور، سیاست خارجی او را نمی توان سیاست «نگاه به شرق» به معنای واقعی دانست.
حداقل ابعاد عملگرایانه او در سیاست نگاه به شرق بر ابعاد ایدئولوژیک آن می چربد. بر همین اساس او می گوید: «دولت من قصد دارد سیاستی فرصت‌گرا را پیگیری کند که با ایجاد «تعادل» در روابط با همهٔ کشورها، منطبق با منافع ملی، توسعه اقتصادی و نیازهای صلح و امنیت منطقه و جهان باشد.»
بر اساس همین «تعادل» جهت گیری در سیاست خارجی او درصدد است تا از ظرفیتهای مختلف برای منافع ملی ایران بهره ببرد. لذا سیاست نگاه به شرق، ظرفیتهای دیگر را مورد غفلت قرار نمی دهد؛ هر چند تاکیداتی بر استفاده از ظرفیتهای «شرق» دارد. بر همین اساس پزشکیان نگاه ویژه ای به «جنوب جهانی» دارد.
وی در این زمینه می گوید: با علم به اینکه صحنه جهانی از الگوهای سنتی فراتر رفته است، دولت من متعهد است که روابط متقابل مفید خود را با بازیگران بین‌المللی نوظهور در جنوب جهان، به خصوص با کشورهای آفریقایی، تقویت نماید. در این راستا، به دنبال ارتقا همکاری‌ها و تقویت مناسبات‌مان خواهیم بود.
در این راستا «نگاه به شرق» او با ابعاد برشمرده نقش مهمی برای کشورهای چون و روسیه قائل است و در این زمینه می گوید: «چین و روسیه همواره در روزهای سخت دوست و پشتیبان ما بوده‌اند. ما این دوستی را بسیار ارزشمند می‌دانیم. نقشهٔ راه ۲۵ ساله ایران و چین یک گام مهم در جهت ایجاد یک «شراکت جامع راهبردی» سودمند برای هر دو کشور بود؛ و ما تمایل داریم در آستانه ورود به نظم جدید جهانی، همکاری‌های گسترده‌تری در این مسیر با پکن برقرار سازیم. در سال ۲۰۲۳، دولت چین نقش مهمی در تسهیل عادی‌سازی روابط ما با عربستان سعودی ایفا کرد و از این طریق دیدگاه سازنده و رویکرد آینده‌نگرانه خود را در امور بین‌المللی به نمایش گذاشت. روسیه یک هم‌پیمان راهبردی ارزشمند و همسایه ایران است و دولت من متعهد است که به گسترش و تقویت همکاری‌هایمان پایبند بماند. ما برای مردم روسیه و اوکراین آرزوی صلح داریم و دولت من آماده حمایت فعالانه از ابتکارات دیپلماتیک در جهت دستیابی به این هدف خواهد بود. دولت من همکاری‌های دوجانبه و چندجانبه با روسیه را - به ویژه در چارچوب‌هایی مانند بریکس، سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا - در اولویت قرار خواهد داد.»
اما «نگاه به شرق» او از تجارب گذشته نیز بهره می گیرد و محدودیتهای موجود در این نگاه را مد نظر قرار می دهد. نیازهای ایران به ویژه نیازهای اقتصادی و تکنولوژیک ایران از رهگذر این نگاه حاصل نشده است و کماکان استفاده از ظرفیتهای غرب مورد توجه است.
کشورهای شرق در نظم جهانی کاپیتالیستی عمل می کنند و در عین اینکه انتقاد به این نظم دارند و درصدد اعمال تغییر بر آن هستند، مواجهه آشتی ناپذیر با آن ندارند و از مزایای آن بهره می برند.
چین در عین اینکه روابط با جنوب جهانی دارد و در سازمانهایی چون شانگهای و بریکس حضور دارد اما روابط تجاری و اقتصادی خود با امریکا و سایر کشورهای غربی را فدای روابط با جنوب نکرده است.
قدرتهای میانی چون برزیل و هند نیز که در ذیل «جنوب جهانی» صورت بندی می شوند با نظم کنونی جهانی در تعامل هستند و از مزایای آن استفاده می کنند و خود را با آن در نینداخته اند. حتی این کشورها در بلوکی چون بریکس با توقعی که ایران از این بلوک دارد متفاوت است.
ایران این بلوک را راهی برای دور زدن تحریم، مقابله با نظم لیبرال؛ تقابل با یکجانبه گرایی و ایجاد چندجانبه گرایی؛ ایجاد بلوکی امنیتی و ... می بیند، در حالی که کشورهای عضو بلوک حتی در صورت همراهی با ایران در برخی زمینه ها در نظم غربی نیز فعال هستند. حتی تفسیر برخی از این کشورها به غلظت قرائت ایران نیست.
دولت پزشکیان نیز با طرح گفتگوهای سازنده با اروپا و مدیریت تنش با آمریکا، واقعیتهای «نگاه به شرق» را دریافته است و درصدد است تا از تنش با نظم کنونی جهانی بکاهد ضمن اینکه از ظرفیتهای نظم نوظهور نیز بهره بگیرد.
آیا ایران باید انتظار کمک از چین و روسیه را در جنگ می‌داشت؟
اگرچه روسیه و چین در سیاست‌های ضد آمریکایی خود همراهی ایران را مفید می‌بینند ولی همراهی آنها با ایران در این زمینه در جایی است که منافع آنها دنبال شود.
ایران در سیاست نگاه به شرق می‌خواهد برای رهایی از فشار غرب و رفع نیاز‌های اقتصادی از یک سو و یارگیری ایدئولوژیک مقابل لیبرالیسم غربی از سوی دیگر شرکای قدرتمندی در نظام بین الملل داشته باشد.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، متعاقب حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به خاک ایران دو کشور روسیه و چین واکنش محتاطانه در خصوص این جنگ داشتند.
این واکنش‌ها در حالی بود که ایران سالیان متمادی بر «سیاست نگاه به شرق» تاکید می‌کرد و آنرا در راستای منافع ملی خود ارزیابی می‌کرد.
از یک منظر برای ایران «سیاست نگاه به شرق» به معنای کمک گرفتن از دو قدرت روسیه و چین در تقابل با غرب و آمریکا بوده است.
ایران در سیاست نگاه به شرق می‌خواهد برای رهایی از فشار غرب و رفع نیاز‌های اقتصادی از یک سو و یارگیری ایدئولوژیک مقابل لیبرالیسم غربی از سوی دیگر شرکای قدرتمندی در نظام بین الملل داشته باشد
از سوی دیگر این تفسیر از سوی ایران مطرح می‌شد که در نظم در حال گذار بین المللی و تغییر قدرت از غرب به شرق، نزدیکی به دو قدرت شرقی یعنی چین و روسیه ضرورت دارد؛ لذا ایران در سیاست نگاه به شرق می‌خواهد برای رهایی از فشار غرب و رفع نیاز‌های اقتصادی از یک سو و یارگیری ایدئولوژیک مقابل لیبرالیسم غربی از سوی دیگر شرکای قدرتمندی در نظام بین الملل داشته باشد.
این تفسیر ناشی از این ادراک است که منطق حاکم بر نظام بین الملل را منطق جنگ سرد می‌دید و تقابل روسیه و چین با کشور‌های غربی به ویژه آمریکا را رابطه‌ای آشتی ناپذیر می‌پنداشت.
این در حالی است که دو کشور چین و روسیه در نظام کنونی بین الملل در حال کار با کشو‌های غربی از جمله آمریکا هستند و آنها منافع خود در این زمینه را قربانی جنگ ایران و اسرائیل نمی‌کنند.
اگرچه روسیه و چین در سیاست‌های ضد آمریکایی خود همراهی ایران را مفید می‌بینند ولی همراهی آنها با ایران در این زمینه در جایی است که منافع آنها صرفا دنبال شود. بر این اساس حتی نگاه روسیه به ایران را نمی‌توان اینگونه تفسیر کرد که مسکو جایگاه ویژه‌ای برای ایران در نظم آتی جهانی قائل است.
از طرف دیگر روسیه درگیر جنگ اوکراین است و مسکو منافع خود را در این جنگ اولویت اول خود می داند. بر این اساس گفته می‌شد ارسال جنگنده‌های سوخو-۳۵ و سامانه‌های اس ۴۰۰ به ایران را در نتیجه فشار و تهدید اسرائیل ملغی کرده بود.
حسین موسویان دیپلمات پیشین در این خصوص می‌گوید: روسیه هواپیمای جنگنده سوخو-۳۵ و سیستم پدافند اس- ۴۰۰ را به ایران نداد، اما روسیه به هند پیشنهاد ۱۱۷ فروند سوخو-۳۵ M و تولید مشترک سوخو-۵۷ با انتقال کامل فناوری را به هند داده در حالیکه هند متحد آمریکا است
حسین موسویان دیپلمات پیشین در این خصوص می‌گوید: روسیه هواپیمای جنگنده سوخو-۳۵ و سیستم پدافند اس- ۴۰۰ را به ایران نداد، اما روسیه به هند پیشنهاد ۱۱۷ فروند سوخو-۳۵ M و تولید مشترک سوخو-۵۷ با انتقال کامل فناوری را به هند داده در حالیکه هند متحد آمریکا است.
وی می‌گوید: هیچ انتقادی به مسکو نیست، چون منافع راهبردی کشورش را مد نظر دارد؛ لذا چنانچه ترکیه (عضوناتو) و عربستان (متحد آمریکا) در خواست سوخو ۳۵ و ۵۷ و اس- ۴۰۰ داشته باشند، مسکو موافقت میکند.
وی می‌افزاید: شاید این حقیقت کمک کند تا تهران درک بهتری از «واقعیت‌های روابط بین‌الملل» و «ضرورت‌های منافع ملی»، پیدا کند.
از طرف دیگر ایران دو سند همکاری بلندمدت با روسیه و چین امضا کرده است و چنین تبلیغات می‌شد با امضای این اسناد دو کشور مذکور وارد دوره جدیدی ار روابط با ایران شده‌اند.
این در حالی است که اسناد پیمان دفاعی نیستند و هیچ الزامی برای دو کشور برای دفاع از ایران (شبیه ماده ۵ ناتو) و حتی کمک نظامی (مانند توافق آمریکا با ژاپن و کره جنوبی و تا حدودی با بحرین) وجود ندارد.
حتی دو کشور مذکور از به کار بردن همکاری استراتژیک نیز امتناع می‌ورزند در حالی که برخی در داخل سعی دارند این همکاری را استراتژیک بنامند.
زمانی که روسیه برای جنگ علیه اوکراین از چین، کره شمالی و ایران کمک خواست، برخی از مقام‌های آمریکایی و بریتانیایی صحبت از شکل‌گیری یک «محور» جدید به میان آوردند.
اما جنگ اسرائیل با ایران محدودیت‌های این تفسیر را مشخص کرد و نشان داد بخشی از این موضوعات می‌تواند جنبه مبالغه آمیز برای کارکرد‌های خاص خود در نظام بین الملل داشته باشد.
اما چرا این استدلال مطرح می شود که روسیه و چین باید در جنگ با اسرائیل به کمک ایران می‌آمدند؟
پاسخ به این پرسش در وهله اول ناشی از تفسیر ایران از روابط با این دو کشور بوده است.
نیویورک تایمز: کمک‌های ایران به روسیه در جنگ اوکراین، و همچنین صادرات نفت به چین، در زمان حساس برای تهران سودی نداشت و تردید‌هایی درباره میزان اتحاد میان این کشور‌ها ایجاد کرد
نیویورک تایمز در این زمینه می‌گوید کمک‌های ایران به روسیه در جنگ اوکراین، و همچنین صادرات نفت به چین، در زمان حساس برای تهران سودی نداشت و تردید‌هایی درباره میزان اتحاد میان این کشور‌ها ایجاد کرد.
هیچ‌یک از آن دو کشور، در جریان جنگ اسرائیل با ایران یا هنگام بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران توسط نیرو‌های آمریکایی، به سرعت برای کمک به ایران وارد عمل نشدند. چین و روسیه تنها محکومیت‌های رسمی و تشریفاتی علیه اقدامات آمریکا صادر کردند، اما هیچ کمک مادی به ایران نکردند.
الکساندر گابیِف، مدیر مرکز روسیه و اوراسیا در اندیشکده کارنگی در این زمینه می‌گوید: واقعیت این درگیری این بود که روسیه و چین برای نجات ایران وارد عمل نشدند و این دقیقاً محدودیت‌های ایده "محور" را آشکار می‌کند.
او افزود: «هر یک از این کشور‌ها نسبتاً خودمحور هستند و نمی‌خواهند در جنگ‌های دیگران درگیر شوند. اینها جنگ‌ها و درگیری‌های کاملاً متفاوتی هستند. این کشور‌ها الزاماً ساختارها، ارزش‌ها و پیوند‌های نهادی مشترکی ندارند، همان‌طور که ایالات متحده و متحدانش دارند.»
مایکل کیمیج، استاد تاریخ در دانشگاه کاتولیک آمریکا و مقام پیشین وزارت خارجه که کتابی درباره جنگ اوکراین نوشته، می‌گوید: «بله، احتمالاً مقدار بسیار محدودی هماهنگی میان چین، کره شمالی، ایران و روسیه وجود دارد — در این حد که با یکدیگر گفت‌و‌گو می‌کنند و برخی نارضایتی‌های مشترک نسبت به آمریکا یا غرب دارند. اما این [هماهنگی]چندان معنادار نیست»
در میان این کشورها، تنها روسیه و کره شمالی دارای یک پیمان دفاعی متقابل هستند. افزون بر ارسال سلاح به روسیه، کره شمالی بیش از ۱۴٬۰۰۰ نیروی نظامی برای جنگیدن در کنار نیرو‌های روسی علیه ارتش اوکراین اعزام کرده است.
ولادیمیر پوتین در خصوص جنگ ایران و اسرائیل و احتمال میانجیگری مسکو گفته بود: «ما چیزی را به کسی تحمیل نمی‌کنیم — صرفاً دیدگاه خود را درباره یک راه حل ممکن برای خروج از این وضعیت بیان می‌کنیم. اما تصمیم‌گیری، البته، بر عهده رهبری سیاسی همه این کشورهاست، به‌ویژه ایران و اسرائیل.
به نوشته نیویورک تایمز، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، یک روز پس از حملات هوایی آمریکا به ایران، با پوتین در مسکو دیدار کرد، اما خلاصه روسیه از این دیدار چیزی بیش از بیان‌های معمول حمایت‌های دیپلماتیک نداشت.
شی جین‌پینگ رئیس جمهور چین نیز در این زمینه گفته بود که همه طرف‌ها «باید برای کاهش تنش‌ها تلاش کنند.» و وقتی ترامپ دستور حملات هوایی به ایران را صادر کرد، چین این حملات را به شدت محکوم کرد و ایالات متحده را به نقض منشور سازمان ملل متهم نمود.
مانند روسیه، چین نیز در جنگ ایران و اسرائیل، حمایت مادی از ایران ارسال نکرد. اگرچه چین گاهی موضع رسمی درباره درگیری‌های منطقه اتخاذ می‌کند، اما اغلب تلاش می‌کند بی‌طرف باقی بماند تا منافع مختلف را متعادل سازد
اما مانند روسیه، چین نیز در جنگ ایران و اسرائیل، حمایت مادی از ایران ارسال نکرد. اگرچه چین گاهی موضع رسمی درباره درگیری‌های منطقه اتخاذ می‌کند، اما اغلب تلاش می‌کند بی‌طرف باقی بماند تا منافع مختلف را متعادل سازد.
در خصوص این موضوع که چرا روسیه و چین در جنگ با اسرائیل به ایران کمک نکردند پرسش اصلی این باید باشد که ایران باید روابط خود را چگونه با بازیگران بین المللی تنظیم کند تا منافع ملی آن در شرایط عادی و بحرانی تامین شود.
هر گونه رابطه با روسیه و چین باید بر اساس درک از ماهیت نظام بین الملل و بر اساس آنچه هست نه آنچه ما آرزو داریم باید باشد. باید درک کنیم روابط چین و روسیه با آمریکا از چه جنسی است و آیا آنها حاضر هستند روابط خود با واشنگتن را قربانی روابط با تهران کنند. فزون بر این باید درک کاملی از شرایط منطقه‌ای و سیاست منطقه‌ای این کشور‌ها را مد نظر داشت.
ایران با لحاظ منافع ملی (نه منافع گروه سیاسی خاص) که چراغ راه سیاست خارجی باید باشد میزان نزدیکی و دوری از یک کشور را ارزیابی و اعمال کرد.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه