کائنات از ضرورت حفظ سرمایه اجتماعی در شرایط آتش بس گزارش میدهد
تابآوری مردم در هیاهوی پس از جنگ
پس از اعلام آتشبسی که نقطه پایان موقتی به جنگ نظامی و رسانهای رژیم صهیونیستی علیه ایران زد، اکنون فرصتی طلایی برای تقویت و حفظ سرمایه اجتماعی و همبستگی ملی فراهم آمده است. جنگ، چه در میدان نظامی و چه در عرصه روانی و رسانهای، علاوه بر خسارات مادی و جانی، میتواند به سرمایه اجتماعی یک کشور آسیبهای عمیق و طولانیمدتی وارد کند. در چنین شرایطی، حفظ و بازسازی همبستگی و اعتماد مردم به حاکمیت، نه تنها ضرورت ملی بلکه اولویتی حیاتی برای تضمین امنیت و ثبات کشور است.
تابآوری، در هسته خود، به توانایی افراد، گروهها یا سیستمها برای سازگاری مثبت و بازیابی از ناملایمات، آسیبها، تهدیدها، یا منابع قابل توجه استرس اشاره دارد. این مفهوم فراتر از صرفاً “بازگشت به حالت اولیه” است و شامل ظرفیت “مقاومت، سازگاری و شکوفایی” در مواجهه با چالشها میشود. درک عمیق این مفهوم و اهمیت آموزش آن، برای ارتقاء سلامت روان و توانمندسازی افراد در جامعه مدرن ضروری است.
مفهوم تابآوری در طول دهههای اخیر به طور قابل توجهی تکامل یافته و از دیدگاههای مختلفی تعریف شده است. از منظر روانشناختی فردی، تابآوری اغلب به عنوان فرآیندی پویا تعریف میشود که شامل سازگاری مثبت در بستر ناملایمات قابل توجه است. انجمن روانشناسی آمریکا (APA) آن را “توانایی انسان برای انطباق در مواجهه با فاجعه، تروما، ناملایمات، سختیها و استرسزاهای مداوم زندگی” میداند. این دیدگاه بر ویژگیهای شخصی و رفتارهایی مانند حفظ روابط خوب، خوشبینی، حفظ دیدگاه، تعیین هدف و خودباوری تأکید دارد. این تأکید بر جنبههای قابل تغییر و قابل یادگیری تابآوری، از یک مفهوم ثابت و ذاتی به سوی یک ظرفیت پویا و قابل پرورش حرکت میکند که امکان مداخلات هدفمند را فراهم میآورد.
فراتر از سطح فردی، تابآوری در سیستمهای پیچیدهتر مانند اکوسیستمها و جوامع نیز بررسی میشود. در این چارچوب، تابآوری به ظرفیت یک سیستم برای جذب اختلال، سازماندهی مجدد و حفظ عملکرد، ساختار و هویت اصلی خود در حین تغییر اشاره دارد. این دیدگاه نشان میدهد که تابآوری تنها یک ویژگی فردی نیست، بلکه یک پدیده چندبعدی است که در سطوح مختلف بیولوژیکی، روانشناختی، اجتماعی-فرهنگی و سیستمی عمل میکند. این ماهیت چندوجهی به این معنی است که رویکردهای “یکاندازه برای همه” در آموزش تابآوری ممکن است مؤثر نباشند و برنامهها باید متناسب با زمینه و حساسیتهای فرهنگی طراحی شوند.
همچنین، تابآوری نه تنها به “بازگشت به حالت اولیه” کمک میکند، بلکه افراد را قادر میسازد تا از تجربیات دشوار “رشد کرده و شکوفا شوند” و برای چالشهای آینده آمادهتر باشند. این ظرفیت تحولآفرین، تابآوری را به ابزاری برای توسعه مثبت و نه صرفاً بقا تبدیل میکند.
ادامه شرایط جنگی و ضرورت تکیه بر سرمایه اجتماعی
با وجود اعلام آتشبس، واقعیت این است که ایران همچنان در شرایط جنگی به سر میبرد؛ جنگی نه تنها نظامی بلکه پیچیده و چندوجهی که شامل جنگ رسانهای، اقتصادی و روانی نیز میشود. در این وضعیت، مهمترین پشتوانه و سرمایه کشور، انسجام و تابآوری اجتماعی مردم است. حفظ این سرمایه ارزشمند، تنها با اقدامات دولت محقق نمیشود؛ بلکه همه قوای سهگانه و نهادهای موثر از جمله صداوسیما، نهادهای فرهنگی و رسانهای، دستگاههای قضایی و نظارتی، و حتی نهادهای مردمی باید در ایجاد فضای رضایتمندی عمومی و تقویت اعتماد اجتماعی مشارکت فعال داشته باشند. سیاست توسعه رضایتمندی عمومی باید به محور اصلی مدیریت کشور تبدیل شود تا مردم با دلگرمی و اطمینان، از سختیها عبور کنند.
اما در روزهای اخیر، شرایط معیشتی و اجتماعی در کشور با چالشهای جدی روبهرو شده است: آلودگی شدید هوای تهران و برخی دیگر از شهرهای بزرگ که سلامت شهروندان را تهدید میکند، بازگشت قطعیهای مکرر برق در شهرها که زندگی روزمره و فعالیتهای اقتصادی را مختل میسازد و افزایش بیرویه قیمت کالاهای اساسی از جمله برنج که سفره خانوادهها را کوچکتر کرده است. این بحرانهای موازی میتوانند به سرعت در شرایط پساجنگ، اعتماد عمومی را فرسوده و تابآوری اجتماعی را تضعیف کنند. تابآوری اجتماعی یعنی ظرفیت یک جامعه برای مقابله و سازگاری با مشکلات و فشارهای بیرونی. در واقع تابآوری محصول ترکیب سرمایه اجتماعی، رفاه اقتصادی و احساس امنیت روانی است. اگر فشارهای اقتصادی و مشکلات معیشتی همچون گرانی کالاهای اساسی و قطعیهای برق ادامه یابد، احساس ناامنی و نارضایتی در مردم افزایش مییابد و به همان نسبت همبستگی اجتماعی و اعتماد عمومی کاهش مییابد. بدون شک مردم ایران در طول سالها تحمل شرایط دشوار را داشتهاند اما هر جامعهای نقطه تحملی دارد و ادامه فشارها بدون پاسخگویی موثر، میتواند به واکنشهای منفی اجتماعی منجر شود. از سوی دیگر، نبود برنامه روشن و ملموس برای بهبود وضعیت معیشتی مردم، بهانهای برای تضعیف وحدت و همبستگی فراهم میکند که دشمنان داخلی و خارجی بیشک از آن سوءاستفاده خواهند کرد.
لزوم تدوین برنامههای عملی و پاسخگو با مشارکت همه نهادها
حاکمیت برای حفظ سرمایه اجتماعی و استمرار تابآوری جامعه در این مقطع حساس، باید با صراحت و شفافیت، برنامههای مشخص و قابل اجرا برای رفع مشکلات معیشتی ارائه دهد. این برنامهها میتواند شامل موارد زیر باشد:
1. کنترل فوری بازار کالاهای اساسی: نظارت دقیق بر قیمتها و جلوگیری از نوسانات بیرویه، با همکاری سازمانهای نظارتی، قضایی و دستگاههای امنیتی.
2. پشتیبانی از خانوادههای کمدرآمد: تخصیص یارانههای هدفمند و بستههای حمایتی معیشتی برای کاهش فشارهای اقتصادی.
3. تدابیر برای تضمین پایداری زیرساختهای حیاتی: به ویژه در حوزه برق و آب که قطعهای مکرر، علاوه بر اختلال در زندگی مردم، آسیب اجتماعی و اقتصادی به همراه دارد.
4. ارتقای کیفیت خدمات شهری: به ویژه مدیریت بحران آلودگی هوا از طریق برنامههای کوتاهمدت و میانمدت شامل کاهش ترددهای غیرضروری، مدیریت منابع انرژی و افزایش آگاهی عمومی.
5.ارتباط موثر و مستمر با مردم: از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی به منظور اطلاعرسانی شفاف درباره اقدامات انجامشده، شنیدن دغدغههای مردم و پاسخگویی به موقع.
6. همکاری و هماهنگی نهادهای مختلف: تقویت نقش قوای سهگانه، رسانهها و نهادهای مردمی برای ایجاد فضای امیدبخش و رضایتمندی عمومی که ستون فقرات تابآوری اجتماعی است.
اگر این مسیر با دقت و جدیت دنبال شود، نه تنها تابآوری اجتماعی حفظ میشود بلکه اعتماد عمومی افزایش یافته و جامعه در برابر فشارهای بیرونی و داخلی مقاومتر خواهد شد. همبستگی ملی تقویت شده، زمینهساز بهبود وضعیت اقتصادی و امنیتی کشور خواهد بود و امکان حرکت به سوی توسعه پایدار فراهم میآید.
پایان یافتن جنگ و اعلام آتشبس فرصت مهمی است برای تمرکز بر مسائل داخلی و ارتقای کیفیت زندگی مردم. اما بدون توجه به مشکلات معیشتی و رفع دغدغههای روزمره شهروندان، سرمایه اجتماعی و همبستگی ملی به سرعت آسیب میبیند. حفظ این سرمایه گرانبها، وظیفهای مشترک است که همه ارکان کشور باید با برنامهریزی روشن و همکاری مستمر آن را پیگیری کنند و مردم نیز با همراهی و همکاری، مسیر بازسازی و پیشرفت را هموار سازند.
«تابآوری» دیوار دفاعی بیصدای شهرها در هیاهوی جنگ
تابآوری شهرها در زمان جنگ یکی از موضوعات پیچیده در مطالعات شهری است، زیرا در این شرایط زیرساختها و خدمات عمومی شهرها با چالشهای متعددی همچون تخریب زیرساختها، کمبود منابع و خدمات روبهرو میشود و «تابآوری» توانایی شهر در مقابله با این چالشها و بازگشت به حالت عادی پس از بحران است. جنگ یکی از مخربترین پدیدههایی است که میتواند ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و مدیریتی یک شهر را تحت تأثیر قرار دهد، از تخریب فیزیکی زیرساختها گرفته تا فروپاشی سرمایههای اجتماعی، بحرانهایی که یک جنگ میتواند بر یک شهر تحمیل کند، بسیار گسترده و چندبعدی است. در دل این تهدیدها، مفهومی نوین و راهبردی بهنام «تابآوری شهری» شکل میگیرد که هدف آن نهتنها مقابله با بحران، بلکه بازسازی، بازآفرینی و احیای ظرفیتهای حیاتی شهر است، تابآوری در شرایط جنگ به معنای توانایی شهر برای حفظ عملکردهای حیاتی، سازگاری با بحران، حفاظت از جان و مال شهروندان و بازیابی سریع پس از آسیبها است. تابآوری شهری به معنای ظرفیت یک شهر برای جذب، مقابله، پاسخگویی و بازیابی از شوکها و تنشهایی همچون جنگ است و در شرایط جنگی این تابآوری شامل توانایی دفاع از جان شهروندان در برابر حملات مستقیم، حفظ نسبی خدمات شهری اساسی (آب، برق، حملونقل و درمان)، توانایی تداوم مدیریت شهری در شرایط بحرانی و حفظ همبستگی اجتماعی و جلوگیری از فروپاشی نظم مدنی میشود. تابآوری شهری صرفاً فنی یا مهندسی نیست، بلکه مفهومی پیچیده است که حوزههایی همچون سیاستگذاری، روانشناسی اجتماعی، معماری، برنامهریزی شهری، فناوری اطلاعات و حکمرانی محلی را در بر میگیرد.
در زمان جنگ، پایداری زیرساختها و قابلیت تطبیق آنها با وضعیت اضطراری اهمیت ویژهای دارد و شهرهایی که به لحاظ کالبدی مقاومسازی شدهاند، عملکرد بهتری در برابر حملات خواهند داشت، عناصر کلیدی در این بعد شامل پناهگاهها و فضاهای زیرزمینی امن، مقاومت ساختمانهای حیاتی همچون بیمارستانها و ایستگاههای آتشنشانی، زیرساختهای توزیع آب، برق، گاز و اینترنت با توانایی بازیابی سریع و شبکه حملونقل با مسیرهای جایگزین و فرار اضطراری میشود. در شرایط جنگی، سرمایه اجتماعی و سطح اعتماد شهروندان به نهادهای رسمی نقش کلیدی در بقای جامعه دارد و تابآوری اجتماعی شامل اعتماد متقابل میان مردم و حاکمیت، شبکههای همیاری و کمکهای مردمی، رسانههای محلی مؤثر برای اطلاعرسانی شفاف و حضور نهادهای مردمی و داوطلبانه برای امداد و پشتیبانی میشود.
تابآوری بدون مدیریت مقتدرانه و انعطافپذیر ممکن نیست، از اینرو مدیریت شهری در دوران جنگ باید برنامههای مشخص و تمرینشده برای وضعیت فوقالعاده داشته باشد، مراکز فرماندهی بحران را فعال و هماهنگ نگه دارد، با ارتش، نیروهای امدادی و سازمانهای بینالمللی همکاری کند و توان تصمیمگیری سریع و برقراری نظم اجتماعی را حفظ کند.
یکی از اهداف حملات جنگی، فلجکردن اقتصاد شهری است و شهرهایی که اقتصاد متکی بر یک منبع خاص دارند، آسیبپذیرترند، تابآوری اقتصادی در جنگ مستلزم تنوع اقتصادی و وجود مشاغل انعطافپذیر، وجود ذخایر استراتژیک (غذا، دارو و سوخت)، امکان احیای فعالیتهای اقتصادی پس از جنگ و زیرساختهای پشتیبان تجارت و تولید مقاوم در برابر بحران است.
شهرهایی که هویت فرهنگی قدرتمند و ریشهدار دارند، در برابر فشارهای روانی جنگ تابآورتر هستند و فعالیتهای فرهنگی و نمادهای شهری میتوانند نقش تسکیندهنده و انگیزشی ایفا کنند، برنامههایی همچون حمایت از هنرهای مقاومتی (موسیقی، شعر و نقاشی)، بزرگداشت قهرمانان محلی و تقویت غرور ملی و مراقبت روانی از کودکان، سالمندان و آسیبدیدگان نقش پررنگی در این زمینه ایفا میکنند.
با نگاهی به نمونههای جهانی از تابآوری شهری در جنگ در حلب (سوریه) با وجود تخریب شدید، ساختار بازار سنتی و هستههای اجتماعی شهر همچنان عامل بازگشت تدریجی مردم و آغاز بازسازی پس از آتشبس شدند و غزه و شهرهای فلسطینی با وجود سالها درگیری، بافت اجتماعی محکم، کمکهای مردمی و نقش خانوادههای گسترده، موجب حفظ نسبی حیات اجتماعی شده است. شهرهایی همچون خرمشهر، آبادان، اهواز، دزفول و دیگر مناطق جنگزده در دوران دفاع مقدس، نمونههایی از تابآوری شهری در بستر جنگ هستند، در این شهرها حضور مردمی در دفاع و کمکرسانی گسترده بود، شبکههای خودجوش مردمی با همکاری نهادهای رسمی شکل گرفت، با وجود تخریب شدید، روحیه بازسازی در مردم باقی ماند و حافظه تاریخی و فرهنگ مقاومت در کالبد شهری حفظ شد.
نقش روایتهای اسطورهای در تقویت تابآوری اجتماعی
دکتر محمدرضا مقدسی بنیانگذار خانه تابآوری می گوید:اساطیر و افسانهها به عنوان ابزارهای انتقال فرهنگ، نقش بسیار مهمی در تقویت تابآوری فرهنگی و پایداری ملتها به ویژه در زمان جنگ ایفا میکنند. این روایتهای کهن و نمادین، حامل ارزشها، هویت و تجربیات تاریخی یک جامعه هستند که به افراد کمک میکنند تا در مواجهه با بحرانها و مشکلات، مقاومت و استقامت نشان دهند. اساطیر و افسانهها به عنوان بخش مهمی از میراث فرهنگی، حافظه جمعی و روایتهای تاریخی را منتقل میکنند که این امر موجب تقویت تاب آوری فرهنگی میشود. این روایتها به عنوان نمادهای کهن، در ضمیر ناخودآگاه جمعی جای میگیرند و به ایجاد همدلی و همبستگی اجتماعی کمک میکنند. روایتهای اسطورهای نقش بنیادینی در تقویت تابآوری اجتماعی ایفا میکنند، زیرا این روایتها برآمده از تجربههای تاریخی و فرهنگی بشر در مواجهه با بحرانها و چالشها هستند و به عنوان نمادهایی کهنالگو در ضمیر ناخودآگاه جمعی، همدلی، همراهی و حس تعلق به جامعه را افزایش میدهند. این ویژگیها باعث میشود که افراد در مواجهه با مشکلات، نه تنها به راهحلهای فنی و مدیریتی متکی باشند، بلکه از خرد و بینش اساطیری بهرهمند شوند که به آنها امید و انگیزه برای ماندن و بازسازی میدهد. اسطورهها به عنوان روایتهایی نمادین، مسیرهای تازهای برای فهم و عبور از بحرانها ارائه میدهند و این امر به تقویت هویت جمعی و حس مسوولیتپذیری نسبت به جامعه و محیط پیرامون کمک میکند. در جوامع ایرانی، ادبیات و افسانهها نیز به عنوان ابزارهای انتقال ارزشها و هویت فرهنگی، مهارتهای فردی و اجتماعی را تقویت کرده، نگرش مثبت و خلاقیت را پرورش میدهند و حس همبستگی اجتماعی را افزایش میدهند که همه در تابآوری اجتماعی موثر هستند.
علاوه بر این، روایتهای اسطورهای و فرهنگی به عنوان یادآور قدرت و انعطافپذیری جمعی، امید و راهبردهای مقابله با چالشها را در دل جامعه زنده نگه میدارند و به بهبود سلامت روان و ارتقای مهارتهای حل مسئله کمک میکنند. بدیهی است که بهرهگیری از این روایتها و ادبیات مرتبط، در حفظ و بازسازی هویت فرهنگی بلکه در تقویت تابآوری اجتماعی و فرهنگی جوامع نیز نقشی حیاتی بر عهده دارد و میتواند به عنوان یک سرمایه معنوی برای مواجهه با بحرانهای معاصر به کار گرفته شود. اساطیر و افسانهها به بازنمایی هویت فرهنگی و تاریخی یک ملت میپردازند و حس تعلق به یک فرهنگ مشترک را در افراد تقویت میکنند. این حس تعلق، به ویژه در زمان جنگ که تهدیدهای بیرونی هویت و امنیت جامعه را هدف قرار میدهند، موجب تقویت تاب آوری فرهنگی و پایداری اجتماعی میشود. به بیان دیگر، اساطیر به عنوان نمادهای هویتی، مردم را متحد و مقاوم در برابر فشارهای خارجی میسازند. اساطیر و افسانهها حامل تجربیات تاریخی و درسهایی هستند که نسلها از آنها برای مقابله با مشکلات و بحرانها بهره بردهاند. این داستانها نه تنها چالشها را بازگو میکنند بلکه راهکارهایی برای مقابله با آنها ارائه میدهند. در زمان جنگ، این انتقال تجربیات به افراد کمک میکند تا با شرایط دشوار سازگار شوند و تاب آوری فرهنگی خود را افزایش دهند. روایتهای اسطورهای به دلیل ریشهدار بودن در ضمیر ناخودآگاه جمعی، همدلی و همراستایی میان مردم را افزایش میدهند. این امر موجب میشود که جامعه در مواجهه با جنگ و بحرانها، نه تنها به لحاظ فردی بلکه به صورت جمعی تاب آور باشد. آیینها، نمادها و داستانهای اسطورهای به عنوان ابزارهایی برای ایجاد انسجام اجتماعی و تقویت هویت مشترک عمل میکنند. شخصیتهای اسطورهای معمولاً نمادهای قهرمانی، مقاومت و آرمانگرایی هستند که الگوهای رفتاری مثبت را به جامعه ارائه میدهند. این الگوها در زمان جنگ، موجب تقویت روحیه مقاومت و امید در میان مردم میشوند. به عنوان مثال، اسطورههای جنگاوری و رویینتنی، نمادی از استقامت در برابر سختیها هستند که به تاب آوری فرهنگی و فردی کمک میکنند. مطالعه و روایت افسانهها به تقویت مهارتهای کلامی، حل مساله و نگرش مثبت کمک میکند که این مهارتها در شرایط جنگی برای مقابله با بحرانها ضروریاند. همچنین، این داستانها خلاقیت و تخیل را پرورش میدهند که به سازگاری بهتر با شرایط دشوار منجر میشود. این فرآیند به افزایش تاب آوری فرهنگی و فردی کمک میکند.
تاب آوری فرهنگی به عنوان مکانیسمی برای مقابله با فراموشی تاریخی عمل میکند. اساطیر و افسانهها با حفظ و احیای سنتها، ارزشها و روایتهای تاریخی، هویت فرهنگی را زنده نگه میدارند و از نابودی میراث فرهنگی جلوگیری میکنند. این امر به ویژه در زمان جنگ که تهدید به نابودی فرهنگ و تاریخ وجود دارد، اهمیت فراوانی دارد. اساطیر و افسانهها به عنوان ابزارهای انتقال فرهنگ، نقش کلیدی در تقویت تاب آوری فرهنگی و پایداری ملتها در زمان جنگ دارند. این روایتها با ایجاد حس هویت، همبستگی اجتماعی، انتقال تجربیات تاریخی و تقویت روحیه مقاومت، به جامعه کمک میکنند تا در برابر بحرانها و تهدیدها ایستادگی کند و فرهنگ خود را حفظ نماید. بنابراین، بهرهگیری از اساطیر و افسانهها در سیاستهای فرهنگی و آموزشی میتواند به افزایش تاب آوری فرهنگی و پایداری ملی کمک شایانی نماید.
ابعاد و عوامل مؤثر بر تابآوری
تابآوری پدیدهای چندوجهی است که تحت تأثیر مجموعهای از عوامل فردی، اجتماعی-فرهنگی و سیستمی قرار میگیرد. درک این ابعاد به طراحی مداخلات مؤثرتر کمک میکند.
تابآوری فردی: نقش ویژگیهای روانشناختی و زیستی
تابآوری فردی بر ویژگیهای شخصی تمرکز دارد که به فرد امکان میدهد در برابر ناملایمات مقاومت کرده یا از آن بهبود یابد. این عوامل شامل خوشبینی ، خودکارآمدی ، توانایی حل مسئله ، و ظرفیت مدیریت احساسات قوی و تکانهها میشوند. همچنین، صفات شخصیتی مانند سختکوشی، استقلال، خوداتکایی، مهارتهای ارتباطی و راهبردهای مقابلهای مؤثر نقش کلیدی دارند. افراد تابآور تمایل دارند که باور داشته باشند اقداماتشان میتواند تأثیر مثبتی بر موقعیتها داشته باشد و تلاش مداوم ارزشمند است. این باورها به آنها کمک میکند تا در مواجهه با چالشها، فعالانه عمل کنند. علاوه بر این، عوامل زیستی مانند ژنتیک و نوروبیولوژی نیز در تابآوری فردی نقش ایفا میکنند. روانشناسی مثبتگرا نشان میدهد که پرورش نقاط قوت شخصیتی مانند قدردانی، مهربانی، امید و شجاعت به عنوان عوامل محافظتی در برابر ناملایمات عمل میکنند.هیجانات مثبت مانند شادی، با ایجاد منابع پایدار مانند تابآوری ایگو، به افراد کمک میکنند تا با چالشهای متنوع مقابله کنند. این نشان میدهد که تابآوری فردی نه تنها به ویژگیهای ذاتی، بلکه به مهارتها و نگرشهایی که میتوانند پرورش یابند، وابسته است.
تابآوری اجتماعی-فرهنگی: اهمیت روابط، حمایتهای اجتماعی و منابع جامعه
روابط مثبت و حمایت اجتماعی از خانواده، دوستان و جوامع، به عنوان یک عامل کلیدی در تابآوری شناخته شده است. دلبستگیهای ایمن و روابط مثبت، حمایت عاطفی، کمک عملی و اثرات بافری در برابر ناملایمات را فراهم میکنند. ایجاد سیستمهای حمایت اجتماعی در محیط کار نیز تابآوری را تقویت میکند و به افزایش روحیه و کار تیمی کمک میکند. این شبکههای حمایتی، منابع حیاتی در زمان بحران هستند و حس تعلق و امنیت را تقویت میکنند. باورها، ارزشها و اعمال فرهنگی، نحوه درک و واکنش افراد به چالشها را شکل میدهند و بر منابع موجود و راهبردهای مورد استفاده تأثیر میگذارند. حساسیت فرهنگی و احترام به تفاوتها در استراتژیهای ارتقاء سلامت روان که تابآوری را تشویق میکنند، بسیار مهم است. ساختارهای جامعه، منابع و اثربخشی جمعی نیز نقش حیاتی در پرورش تابآوری در سطح اجتماعی ایفا میکنند. شبکههای اجتماعی، حکمرانی مشارکتی و توانایی حل مسئله جامعه از جمله نقاط قوت جامعه در ارتقاء تابآوری هستند. ابآوری جامعه به منابع کافی از جمله سرمایه اجتماعی، زیرساختهای فیزیکی، اقتصادی و نهادی متکی است.خانواده به عنوان یک سیستم عملکردی، ظرفیت مقابله و بازیابی از ناملایمات زندگی را دارد. فرآیندهای خانوادگی، سازگاری همه اعضا، روابط آنها و واحد خانواده را تسهیل میکند. برنامههایی مانند FOCUS (Families OverComing Under Stress) و HomeFront Strong به طور خاص برای تقویت تابآوری در خانوادههای نظامی طراحی شدهاند و بهبود قابل توجهی در رفتار کودکان و عملکرد خانواده و کاهش اضطراب و افسردگی در بین اعضای خانواده نشان دادهاند. این برنامهها نشان میدهند که مداخلات در سطح خانواده میتوانند تأثیرات مثبتی در سراسر شبکه روابط داشته باشند.
تابآوری سیستمی و سازمانی: ظرفیت انطباق و بازسازی سیستمها
تابآوری سیستمی به ظرفیت یک سیستم (مانند یک سازمان، جامعه یا اکوسیستم) برای جذب اختلال، سازماندهی مجدد و حفظ عملکرد، ساختار، هویت و بازخورد اصلی خود در حین تغییر اشاره دارد. این مفهوم فراتر از بازگشت به حالت اولیه است و شامل “انطباق و تکامل” برای عملکرد مؤثر در یک محیط تغییر یافته است. این دیدگاه، تابآوری را به عنوان یک فرآیند پویا میبیند که شامل پیشبینی خطرات آینده، کاهش آسیبپذیریها و افزایش ظرفیت جذب اختلالات است.
تابآوری جامعه شامل تواناییهایی مانند سازگاری، تحول، جذب، پیشبینی، آمادهسازی، پیشگیری، خودسازماندهی، شمول، اتصال و مقابله در پاسخ به یک خطر است.۵ این تواناییها به وجود منابع کافی از جمله سرمایه اجتماعی، زیرساختهای فیزیکی، منابع اقتصادی، زیستمحیطی، حکمرانی، نهادی، ارتباطی، بهداشتی، سرمایه انسانی و مدیریت اضطراری بستگی دارد. این وابستگی به منابع نشان میدهد که تابآوری نه تنها یک ویژگی داخلی، بلکه یک ظرفیت وابسته به زیرساختها و سیاستهای حمایتی است.
آموزش تابآوری: رویکردی مبتنی بر شواهد برای ارتقاء سلامت روان و سازگاری
در محیط کار، ایجاد یک “فرهنگ تابآور” از طریق ترویج ارتباطات باز، انعطافپذیری، کار تیمی و شناسایی و پاداش دادن به رفتارهای تابآورانه، حیاتی است. برنامههای آموزش تابآوری در محیط کار میتوانند شامل بازسازی شناختی، تکنیکهای مدیریت استرس، و ایجاد سیستمهای حمایت اجتماعی باشند. نمونههای عملی تابآوری جامعه شامل مراکز تابآوری با پنلهای خورشیدی و پشتیبان باتری ، ابتکارات شرکتها در زمینه تابآوری آب و جنگل ، و تبدیل فضاهای شهری به مناطق سبز برای مقابله با تغییرات اقلیمی است. این نمونهها نشان میدهند که تابآوری سیستمی نیازمند سرمایهگذاریهای مادی و سازمانی برای ایجاد زیرساختها و سیاستهایی است که از ظرفیتهای انطباقی جامعه حمایت میکنند.
تاب آوری بانکی در جنگهای نوین
جنگ، فراتر از میدانهای نبرد نظامی، پدیدهای چندوجهی است که اقتصاد، اجتماع، سیاست و فناوری یک کشور را به چالش میکشد. نظام بانکی، بهعنوان ستون فقرات اقتصاد، در این شرایط نقشی کلیدی در حفظ ثبات مالی، اجتماعی و روانی ایفا میکند. تجربه ایران در جنگ تحمیلی (۱۳۵۹-۱۳۶۷)، همه گیری کرونا (۱۳۹۸-۱۴۰۱) و بهویژه جنگ ۱۲روزه خرداد ۱۴۰۴ با رژیم صهیونستی ، نشاندهنده تحول بانکها از نهادهای صرفاً مالی به بازوهای راهبردی تابآوری ملی است. این یادداشت با نگاهی علمی و تطبیقی، تجربه ایران و کشورهای همتراز را در حوزه بانکداری جنگی طی سه دهه اخیر بررسی میکند و بر ضرورت تقویت امنیت سایبری و بانکداری دیجیتال تأکید دارد. هدف، ارائه تحلیلی جامع با هدف ارایه درسهایی عملی برای سیاستگذاری مالی در شرایط بحرانی است. به نوشته محمدحسين محمدي بانکداری جنگی به مجموعه سیاستها، فناوریها و اقداماتی اطلاق میشود که نظام بانکی برای حفظ پایداری خدمات مالی در شرایط جنگی یا بحرانهای مشابه به کار میگیرد. این مفهوم شامل تأمین نقدینگی، ارائه خدمات پایهای مانند پرداخت و انتقال وجه، مدیریت ریسکهای سایبری و حفظ اعتماد عمومی است. در شرایط جنگی، بانکها با چالشهایی نظیر تخریب زیرساختهای فیزیکی، افزایش تقاضای نقدینگی، حملات سایبری و فشارهای روانی ناشی از جنگ مواجه میشوند. این چالشها نیازمند انعطافپذیری عملیاتی، زیرساختهای دیجیتال مقاوم و پروتکلهای امنیتی پیشرفته است. ایران، بهعنوان کشوری با تجربه طولانی در مواجهه با تحریمها و تهدیدات نظامی، نمونهای منحصربهفرد در بانکداری جنگی ارائه میدهد. جنگ ۱۲روزه ۱۴۰۴، بهعنوان اولین تقابل مستقیم با رژیم صهیونستی ، نظام بانکی را با افزایش تقاضای تراکنشها و حملات سایبری هدفمند مواجه کرد. بااینحال، اقدامات پیشگیرانه بانک مرکزی و زیرساختهای دیجیتال، امکان تداوم خدمات را فراهم کرد و درسهایی ارزشمند برای آینده به جا گذاشت. جنگ ۱۲روزه خرداد ۱۴۰۴، آزمونی جدی برای نظام بانکی ایران بود. بر اساس گزارشهای رسمی بانک مرکزی ، تراکنشهای شبکه شاپرک از ۱.۳۵۲ میلیارد به ۱.۴۲۹ میلیارد در این دوره افزایش یافت، اما پایداری شبکه در سطح ۹۷.۸ درصد حفظ شد. حملات سایبری به بانکهای سپه و پاسارگاد، که گروه هکری "گنجشک درنده" مسئولیت آن را بر عهده گرفت، به کندی موقت سامانههای کارتی منجر شد. بااینحال، بانک مرکزی با فعالسازی پروتکلهای اضطراری و محدودسازی پورتهای آسیبپذیر، طی کمتر از ۲۴ ساعت خدمات را به حالت عادی بازگرداند. این تجربه نشاندهنده اهمیت سرمایهگذاری در زیرساختهای دیجیتال و آمادگی سایبری است که به نظر می رسد برای بانکهای بزرگ تر بسیار باید بیش از انچه که انجام شده توجه میشد.
امنیت سایبری: جبهه نامرئی جنگهای نوین
امنیت سایبری در عصر دیجیتال، به یکی از مهمترین جبهههای جنگ تبدیل شده است. حملات سایبری میتوانند با هدف قرار دادن زیرساختهای حیاتی مانند نظام بانکی، اعتماد عمومی را تضعیف کنند. در جنگ 12 روزه اخیر، حملات سایبری به بانکهای سپه و پاسارگاد با نفوذ به پورتها و کنترل سرورها انجام شد اما در آن سو بانک مرکزی با بازسازی سریع سیستمها و تقویت فایروالها، این تهدید را مهار کرد. بااینحال، قطع موقت اینترنت بهعنوان یک راهکار دفاعی، دسترسی مردم به خدمات دیجیتال را محدود کرد و نشان داد که راهکارهای موقت نمیتوانند جایگزین زیرساختهای امنیتی پایدار شوند. تجربه اوکراین نیز درسهای مشابهی ارائه میدهد. در سال ۲۰۱۵، حمله سایبری به شبکه برق اوکراین، خدمات بانکی را در برخی مناطق مختل کرد. اوکراین با استفاده از فناوریهای رمزنگاری پیشرفته و شبکههای ارتباطی امن، تابآوری خود را افزایش داد. ایران نیز در سالهای اخیر با ایجاد قرارگاه دفاع سایبری و سرمایهگذاری در فایروالهای بومی، گامهایی در این مسیر برداشته است. بااینحال، تدوین پروتکلهای سایبری جنگی و آموزش نیروی انسانی متخصص، همچنان نیازمند توجه بیشتری است.
بانکداری دیجیتال: ضرورتی راهبردی
بانکداری دیجیتال، که در ایران از اواخر دهه ۱۳۷۰ آغاز شد، در شرایط بحرانی بهعنوان ابزاری راهبردی عمل میکند. در جنگ ۱۴۰۴، خدماتی مانند انتقال وجه، تمدید تسهیلات و صدور ضمانتنامههای غیرحضوری، بهویژه در شهرهای مرزی، نقش مهمی در حفظ دسترسی مردم به خدمات مالی ایفا کردند. بر اساس گزارش بانک مرکزی، ۹۲ درصد تراکنشهای بانکی در این دوره بهصورت غیرحضوری انجام شد که نشاندهنده موفقیت زیرساختهای دیجیتال است. از سوی دیگر، تجربه اوکراین نشان داد که پلتفرمهای دیجیتال، مانند چتبات "دیا"، میتوانند در هماهنگی عملیات امدادی و گزارش تهدیدات جنگی نقش داشته باشند. ایران نیز میتواند با توسعه پیامرسانهای بومی و پلتفرمهای مالی دیجیتال، تابآوری خود را تقویت کند. این امر مستلزم سرمایهگذاری در زیرساختهای ابری، دیتاسنترهای امن و پروتکلهای رمزنگاری است. علاوه بر این، توسعه خدمات مبتنی بر پیامک و کیفپولهای موبایلی میتواند دسترسی به خدمات مالی را در مناطق با زیرساخت محدود تضمین کند.
چه باید کرد؟
تقویت زیرساختهای امنیتی نخستین اقدامی است که شاید میتواند بخش زیادی از نگرانی ها را از میان بردارد. به طور مشخص نظام بانکی ایران باید با الگوبرداری از تجربه اوکراین، روی ایجاد شبکههای پشتیبان آفلاین، فایروالهای بومی و سامانههای هشدار سریع سرمایهگذاری کند. تدوین پروتکلهای سایبری جنگی و آموزش نیروی انسانی متخصص نیز ضروری است.توسعه بانکداری دیجیتال دیگر اقدام پیشنهادی در این زمینه است؛ تجربه ایران در پاندمی کرونا و جنگ تحمیلی 12 روزه نشان داد که بانکداری دیجیتال میتواند و باید در قالب های متنوع از جمله نئو بنک ها جایگزین خدمات حضوری شود. توسعه کیفپولهای موبایلی و خدمات مبتنی بر پیامک، بهویژه در مناطق با زیرساخت محدود، باید در اولویت قرار گیرد.در کنار اقدامات سخت افزاری توجه به موضوعات جامعه شناختی از جمله مدیریت اعتماد عمومی هم مهم است. حملات سایبری و جنگ روانی اغلب با هدف تضعیف اعتماد عمومی انجام میشوندو بانکها باید با شفافیت در اطلاعرسانی و ارائه خدمات پایدار، از ایجاد وحشت در جامعه جلوگیری کنند. در حوزه بین الملل نیز تجربه کمپین فناوری برای اوکراین نشان داد که همکاری بینالمللی در حوزه فناوری میتواند به تابآوری مالی کمک کندو ایران میتواند با مشارکت در شبکههای منطقهای، از دانش و فناوریهای پیشرفته بهرهمند شده و با درهمتنیدگی منافع وسرنوشتش با نهادهای بین المللی و منطقه ای ضریب امنیت سایبری فضای بانکی خود را بالا ببرد. بانکداری جنگی، فراتر از ارائه خدمات مالی، به معنای حفظ ثبات اقتصادی و اجتماعی در شرایط بحرانی است. تجربه ایران در جنگ ۱۲روزه ۱۴۰۴ و مقایسه آن با کشورهای همتراز مانند اوکراین، نشاندهنده اهمیت سرمایهگذاری در امنیت سایبری و بانکداری دیجیتال است. این دو رکن، نهتنها در زمان صلح، بلکه در شرایط جنگی نیز میتوانند بهعنوان سپری در برابر تهدیدات عمل کنند. برای آینده، ایران باید با تقویت زیرساختهای بومی، آموزش نیروی انسانی و بازتعریف مقررات دیجیتال، آماده مقابله با چالشهای نوین باشد. بانکداری جنگی، آزمونی برای تابآوری ملی است که موفقیت در آن، به هماهنگی میان فناوری، سیاستگذاری و اعتماد عمومی وابسته است.