سیاست
تجاوز ۱۲روزه رژیم صهیونیستی به کشور عزیزمان، بار دیگر ملت بزرگ ایران را داغدار جنایتی دیگر از سوی این رژیم جنایتپیشه کرد؛ جنایتی که با چراغ سبز استکبار جهانی و در سایه سکوت برخی قدرتهای بینالمللی رخ داد و منجر به ریخته شدن خون پاک جمعی از فرزندان برومند این مرز و بوم بر خاک مقدس ایران اسلامی شد. اما آنچه در این روزهای پر التهاب، بیش از هر چیز خودنمایی کرد، جلوهای از اقتدار ملی ایران بود؛ اقتداری که نه تنها در توانمندی نظامی کشور نمود داشت بلکه در همبستگی ملی و وحدت مردمی نیز جلوهگر شد. ملتی که با صبر، متانت و آگاهی، در مسیر عزت، استقلال و حفظ کیان کشور گام برمیدارد، بار دیگر نشان داد که در برابر هر تهدیدی ایستادگی خواهد کرد و از آرمانهای خود عقبنشینی نخواهد کرد. در این میان، نقش نخبگان کشور نیز بسیار برجسته و تعیینکننده بود. نخبگانی که در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی با تحلیلهای دقیق، موضعگیریهای هوشمندانه و ایفای نقش مؤثر در مدیریت بحران به استحکام این همبستگی کمک کردند. بدون تردید، همافزایی میان مردم و نخبگان یکی از مهمترین عوامل انسجام و مقاومت ملی در برابر فشارهای بیرونی است. با توجه به این شرایط، پرسشهایی جدی مطرح میشود: در چنین بحرانهایی، نخبگان دقیقاً چه وظایفی بر عهده دارند؟ چگونه میتوانند نقش خود را در راستای حفظ و تقویت وحدت ملی ایفا کنند؟ و اساساً، همبستگی ملی چگونه شکل میگیرد و تداوم مییابد؟ گفتوگویی که«علیرضا شریفی یزدی» جامعهشناس و استاد دانشگاه، انجام داده است؛ در که در ادامه میتواند راهگشای درک بهتر از نقش نخبگان در شرایط بحرانی و ضرورت وحدت ملی در برابر تهدیدهای خارجی باشد. نخبگان در جامعه امروز چه افرادی هستند و وظیفه آنان چیست؟ منظور از نخبگان کسانی هستند که رهبران فکری سیاسی، اقتصادی و نظامی جامعه را تشکیل میدهند و وظیفه آنها آگاهسازی و هدایت درست افکار عمومی برای پیدا کردن و اجرا کردن روشهای درست در شرایط بحران است. نخبگان سیاسی باید هرچه سریعتر بتوانند راهکاری در جهت مصالح مردم و جامعه پیشنهاد دهند و به فکر جامعه و آینده مردم و کشور باشند و بتوانند با یک مصالحه درست با جامعه جهانی و تغییر افکار مردم دنیا شرایط را توضیح دهند. نخبگان اقتصادی وظیفه دارند در شرایط فعلی زمینهای را فراهم کنند که کمترین فشار اقتصادی به مردم وارد شود و راهکارهایی را پیشنهاد دهند که بر اساس آن مردم بتوانند زندگی راحتتری را تجربه کنند نخبگان نظامی نیز هم باید زمینهای را فراهم کنند که دفاع ما در مقابل دشمن کارایی بیشتری داشته باشد. نخبگان کسانی هستند که رهبران فکری سیاسی، اقتصادی و نظامی جامعه را تشکیل میدهند و وظیفه آنها آگاهسازی و هدایت درست افکار عمومی برای پیدا کردن و اجرا کردن روشهای درست در شرایط بحران است شما نخبگان را شامل یک گروه نمیدانیم بلکه هر طبقهای را داری نخبگان میدانید، درست است؟ بله. وقتی در مورد نخبگان صحبت میکنیم با یک گروه یک دست ثابت روبرو نیستیم بلکه با گروههای مختلف و افراد مختلف در طبقات مختلف روبرو هستیم. وظیفه اصلی نخبه کاستومایز کردن شرایط است. در مورد توده مردم داستان فرق میکند. نخبگان میبایست در شرایط فعلی چگونه عمل کنند؟ نخبگان باید در این موقعیت و شرایط از رفتارهای هیجانی تا جایی که ممکن است خودداری کنند و بیشتر به این سمت بروند که وضعیت الان را درک کنند و بر اساس این وضعیت رفتارهای عقلانی از خود بروز دهند. بنظر میآید که شکاف دولت و ملت یک موضوع تاریخی است شرایط فعلی میتواند این شکاف را پُر کند؟ بسته به نوع عملکرد دولت یعنی اگر دولت به شکل درستی برخورد کند میتواند تا حدی این شکاف را پر کند اما واقعیت این است که عوامل شکاف در جامعه ما آنقدر سنگین است که در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خودش را نشان میدهد. گرچه در کوتاه مدت ممکن است به کاهش شکاف کمک کند اما در بلندمدت خیلی نباید به این روشها دلخوش بود و از این روشها به عنوان ابزار استفاده کرد بلکه روشهای واقعگرایانهتر، واقعبینانهتر و درستتری را دولت و حاکمیت باید در پیش بگیرد. در کوتاه مدت شاید اما در بلندمدت میتواند عکس عمل کند و باعث افزایش شکاف شود. عملیات روانی در جنگ ۱۲ روزه چه نقشی داشت و شما چه تحلیل و توصیهای دارید؟ شریفی یزدی: جنگ ابعاد مختلفی دارد و مهمترین آن قبلاً عملیات نظامی بود اما الان مهمترین آن عملیات روانی است. یکی از بزرگترین کارهایی که معمولاً دشمن انجام میدهد عملیات روانی برای تخریب و تضعیف پشت جبهه است که خیلی اثرگذار است که شکلهای مختلفی را شامل میشود. در شرایط کنونی حفظ انسجام درونی و حمایت از تصمیمات حاکمیت تا چه اندازه ضروری است؟ ۲ نوع انسجام داریم: انسجام مکانیکی و انسجام دینامیکی؛ انسجام مکانیکی در شرایط فعلی میتواند کمک حال باشد با درک نیازهای مردم با پاسخگویی به نیازهای مردم با همراهی و همدلی با مردم که تا حدی میتواند این را ایجاد کند اما انسجام دینامیکی یک امر بلندمدت است که از طریق رفتارهای اقتصادی سیاسی، آزادیهای مدنی، پذیرش چند صدایی در جامعه، فشار نیاوردن و اسرار نداشتن بر یک خوانش رسمی صرف که یک گروه اقلیتی مثلاً به آن مومن و پایبند هستند و ما بخواهیم این را به اکثریت جامعه تحمیل کنیم. حالا در هر بُعدی از ابعاد انسجام دینامیکی آنجا شکل میگیرد که این یک کار کوتاه مدت و مربوط به این جنگ نیست. معمولاً جنگها و بحرانها بطور کلی بحرانهای انسانساز مثل جنگ یا بحرانهای طبیعی مثل زلزله و سیل و امثالهم در کوتاهمدت انسجام مکانیکی را بالا میبرد اما تاثیر آنچنانی روی انسجام دینامیکی یا پویا ندارد.