روزنامه کائنات
8

صفحه آخر

۱۴۰۰ چهارشنبه ۲۸ مهر - شماره 4001

مهاجرت چطور جریان‌ساز می‌شود؟

 فرشاد سنبل‌دل با اشاره به تمایزهای میان شعر مهاجران و شعر مهاجرت، از این‌که مهاجرت چطور به خلق فرم جدید در شعر منجر می‌شود می‌گوید.
این شاعر و دانش‌آموخته دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند که اکنون در دانشگاه کالیفرنیا، سنتا باربارا مشغول به فعالیت است، درخصوص نمود مهاجرت در ادبیات، و تغییر در شیوه نگاه نویسندگان و شاعران به مقوله مهاجرت در آثار ادبی اظهار کرد: مفهوم ادبیات مهاجرت و همچنین ادبیات تبعید در شعر فارسی هیچ وقت صورت‌بندی درستی نشده است و عموما همان‌طور که بنا بر عادت، شاعران را بر مبنای شهر و استان محل سکونت‌شان تقسیم‌بندی کرده‌ایم، همیشه یا حداقل در دهه‌های اخیر، شاعر مهاجرت را هم شاعری دانسته‌ایم که بیرون از ایران سکونت دارد.
او افزود: حال این‌که شعر مهاجرت باید صورت‌بندی نظری دقیق‌تری داشته باشد؛ یعنی شعر مهاجرت باید به عنوان یک نوع ادبی یا یک تم بررسی شود که اگر هر کدام این‌ها را مبنا قرار دهیم، باید فاکتورهایی را برای آن‌ها درنظر بگیریم و شعر مهاجرت را بر مبنای آن فاکتورها صورت‌بندی کنیم. اما عموما این اتفاق نمی‌افتد و مقصود ما از شعر مهاجرت، شعر مهاجران است؛ شعر کسانی که بیرون از ایران زندگی می‌کنند.
سنبل‌دل سپس با بیان این‌که مهاجرت در شعر فارسی بیشتر در موضوع و ارجاعات رخ نشان داده است تا در فرم آثار، توضیح داد: مثلا هر زمان که شاعری از تجربه مهاجرت، غربت، سفر یا المان‌های بومی، جغرافیایی و فرهنگی کشور مقصد سخنی به میان می‌آورد، به صورت اتوماتیک شعر او را به عنوان شعر مهاجرت دسته‌بندی می‌کنیم. حال این‌که این شعرها به لحاظ فرمی می‌توانند با هم بسیار متفاوت باشند و با هیچ معیاری ذیل یک مکتب یا یک نوع قرار نگیرند. البته بحث دیگر می‌تواند این باشد که آیا اصلا لزومی وجود دارد که همه آثار تولیدشده در خارج از کشور ذیل یک نوع قرار بگیرند و شعر مهاجرت خوانده شوند.
این پژوهشگر در ادامه با اشاره به این‌که شعر مهاجرت یک دسته تکین و یگانه نیست، گفت: شاید بتوان شعرهای مهاجرت را (اگر این اصلاح را به تسامح بپذیریم) به مناسبت جهت‌گیری‌های فرمی آن‌ها با یکدیگر تقسیم‌بندی کرد. در واقع، قاطبه شعری را که بیرون از ایران سروده می‌شود، نمی‌توان ذیل یک عنوان، شعر مهاجرت آورد؛ به خاطر این‌که اگر قرابتی بین شعرها باشد، تنها در موضوعات و المان‌هاست. از طرف دیگر، شاعرانی هم هستند که با تم و مضمون مهاجرت تجربه‌های فرمی خلق می‌کنند که مثل تجربه‌های شعری در داخل کشور نیست؛ به این معنا که آن تجربه زیسته، ایده مهاجرت را به چیزی در فرم شعر تبدیل می‌کنند؛ یک تغییر یا حرکت فرمی که لزوما هم‌راستا با آن جریانات موجود شعر فارسی در داخل کشور نیست.
او در عین حال اضافه کرد: بنابراین یک نوع شعر مهاجرت شد آن‌که صرفا موضوع یا المان‌هایی که در طول شعر وجود دارد، به ایده یا تجربه مهاجرت یا فرهنگ و جغرافیای کشور مقصد ارجاع داده می‌شود. در واقع می‌توان گفت که ایده مهاجرت در سطح محتوا اتفاق می‌افتد. اما در نوع دوم، در عرصه فرم اتفاق می‌افتد و تجربه مهاجرت، به حرکت فرمی جدید یا ساختار جدید بدل می‌شود که لزوما با جریان‌های موجود شعر فارسی و تحولات فرمی در شعر فارسی هماهنگ نیست. مقصودم این است که شما می‌توانید با تقسیم‌بندی‌های موجود مثلا شاعری ساده‌نویس باشید - منظورم از ساده‌نویس همان جریانی است که از دهه ۸۰ به بعد ذیل این عنوان دسته‌بندی شده - که موضوع شعرتان مهاجرت باشد یا تجربه‌شخصی‌تان به عنوان یک مهاجر است یا ارجاعات بسیاری به المان‌های فرهنگی کشور مقصد دارد؛ پس شما به عنوان یک شاعر ساده‌نویس هم‌راستا با جریان ساده‌نویسی در داخل کشور عمل می‌کنید اما موضوع شعرتان بر مبنای تجربه زیسته‌تان در رابطه با مهاجرت یا زندگی‌تان در بیرون از ایران است. از طرف دیگر نیز، می‌توان آن تجربه مهاجرت یا فرهنگ کشور مقصد را به یک تجربه در فرم بدل کرد و محصولی خلق کرد که لزوما با آن جریان موجود در داخل کشور هم‌راستا نیست. مثلا نتوان گفت این شاعر، شاعر شعر زبان است یا هر عنوان دیگری که می‌شود بر جریان‌های زنده موجود شعر فارسی گذاشت.
فرشاد سنبل‌دل به بررسی جزئی‌تر تبدیل تجربه ‌زیسته به فرم پرداخت و بیان کرد: این کار گاهی به‌صورت گرته‌برداری و گاهی هم گفت‌وگو با جریان‌های شعری غیرفارسی صورت می‌گیرد. مثلا اگر شاعری که در آلمان است، بتواند تحت تاثیر جریان‌های شعر امروز آلمان، فرم شعری ایجاد کند و به فارسی شعر بنویسد، متاثر از آن جریان‌ها و بیرون از آن جریان‌های اصلی شعر فارسی، شعر مهاجرت را تولید کرده که به‌نحوی جذب کردن آن ایده مهاجرت در شکل فرم شعری است. از طرف دیگر هم می‌تواند خلاقلانه باشد و لزوما برداشتی از شعر زبان دیگر نباشد؛ یعنی تجربه مهاجرت به فرم‌های جدیدی بدل شود که آن فرد خلق یا اختراع می‌کند.
این شاعر در پاسخ به سوالی درمورد نگاهش به مهاجرت در آثارش اظهار کرد: شعر من، شعر مهاجرت نیست. اگرچه بسیاری از پاره‌های آن در رابطه با مهاجرت است. منظورم این است که شعر من در زمان مهاجرت و در ارتباط با تجربیات مرتبط با مهاجرت نوشته شده و بنابراین بسیار متاثر از آن است؛ در واقع، مهاجرت به مثابه تجربه‌ زیسته. اما شعر من به لحاظ فرمی، تجربه‌ای نیست که در داخل کشور غیرممکن بوده باشد، مقصودم این است که شعر من می‌توانست توسط هر شاعر دیگری در داخل ایران نوشته شده باشد. پس تم مهاجرت یک عنصر هویت‌ساز برای شعر من نیست.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه