گزارش
یوسف شهیدی - روز گذشته پدرام پاک آیین نماینده مدیران مسئول در هیأت نظارت بر مطبوعات در توئیتی نوشت: «رونق رسانه ها برای اداره کشور حیاتی است. کاش نامزدهای انتخابات 1400 که از این ظرفیت در رقابت ها بهره می برند ، در مناظره سوم راهکار خود را برای تامین چرخه مالی رسانه های بخش خصوصی و جلوگیری از تعطیلی یک به یک آنها بگویند.» نکته بسیار مهمی که در تبلیغات کاندیداها به فراموشی سپرده شده است. گفتن از وضعیت امروز رسانه های چاپی و آنلاین، بحث کاغذ، مسائل اقتصادی، حقوقی و سیاسی شاید کام همه را دوباره تلخ کند اما ضروری و بهنگام است. می دانیم که رسانهها در کنار جریان ها و احزاب سیاسی، مهمترین نقش را در اطلاع رسانی، تبلیغ و تهییج مردم برای حضور در انتخابات دارند. رسانهها با برشماری ضرورت ها، منافع و پیامدهای مثبت انتخابات و اشاره به نتایج عدم مشارکت مردم و انعکاس فعالیتهای انتخاباتی، همواره توانستند تنور فرهنگی و اجتماعی انتخابات را گرم کرده و نقش مهمی در حضور پرشور مردم در انتخابات داشته باشند. اینبار هم نقش خود را ایفا می کنند اما باز هم به فراموشی سپرده می شوند. امروز حضور پرشور در انتخابات قدمی موثر در گام دوم انقلاب است که دراین عرصه نیز رسانه ها با مسوولیت اجتماعی که دارند هرچه بیشتر باید در تنویر افکار عمومی ایفای نقش کنند، بنابراین دراین راستا رسانه ها با آگاهی بخشی شفاف و دقیق به جامعه می توانند بسترهای امیدآفرینی هرچه بیشتر را فراهم کنند. بررسی روزنامهها، تارنماها و خبرگزاریهای داخلی نشان میدهد که رسانههای داخلی از هم اکنون به بررسی جنبه های مختلف انتخابات ریاست جمهوری پرداخته اند ، اما در مقابل ، کاندیداها چندان سواد رسانه ای و هوش و درایت تبلیغاتی و ورود در عرصه حقوقی و قانونی رسانه ای را بر عکس ریاست جمهوری مستقر، از خود نشان نداده اند. آنچه روحانی در ایام تبلیغات انتخاباتی وعده داده بود حسن روحانی در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری درباره تصحیح نظام اداری گفته بود که در زمینه فساد نیز به غیر از سازمانهای نظارتی، دو کار مهم گردش صحیح اطلاعات و شفاف بودن اطلاعات باید انجام شود. با گردش اطلاعات و شفاف بودن آن و آزادی رسانهها و مطبوعات بسیاری از فسادها جلوگیری میشود. رئیس جمهور در پاسخ به این پرسش که چه تعاملی با رسانههای جمعی خواهید داشت، تاکید کرده بود که امروز در کشور ما نهادهای نظارتی مختلفی وجود دارند که این نهادها بر عملکرد دولت نظارت میکنند اما معتقدم نظارت رسانههای جمعی بر عملکرد دولت موثرتر است. مردم اگر ببینند دولت، دولت تدبیر و راستگویان است و فقط شعار نمیدهد 20 درصد مساله حل شده است. وی با بیان اینکه باید فضای نقد در رسانهها را باز کنیم، عنوان کرده بود که محاکمه یک فرد متخلف توسط رسانهها دردناکتر از محاکمه این شخص توسط نهادهای قضایی خواهد بود و لذا رسانهها بهترین نهاد برای نظارت بر دولت هستند. امروزه بار احزاب قوی در کشور را رسانهها به دوش میکشند.رسانهها میتوانند برای چرخش امور به ملت، دولت و کشور کمک کنند و میتوانند بهترین حامی، ناظر و یار دولت باشند. روحانی رسانههای تصویری، صوتی، مکتوب و اینترنتی را در نسل جوان و ساخت الگوها در جامعه موثر برشمرده و بر الگو بودن رسانهها در جامعه بعد از خانواده و محیطهای آموزشی تاکید کرده بود. رئیس جمهور درباره علت مراجعه برخی جوانان به رسانههای بیگانه توضیح داده بود که دنیای امروز دنیای ارتباطات و رسانه است و همه رسانهها و کشورها میخواهند محصولات خود را به کشورهای دیگر عرضه کنند؛ ما نیز همین هدف را دنبال میکنیم. نمیشود دروازه ورود صدا و تصویر رسانهها را به کشور بست؛ چرا که امکانپذیر نیست و تنها راه کند کردن اثر رسانههای دیگر فعالتر و قویتر کردن رسانههای داخلی است. وی خاطر نشان کرده بود که رسانههای داخلی ما سبکهای مورد پسند و فعال جوانان ما را به رسمیت نمیشناسند و لذا علت اصلی مراجعه جوانان ما به رسانههای بیگانه همین موضوع است. رسانهها باید سلیقههای مختلف را به رسمیت بشناسند و چارچوب تعیین نکنند؛ چرا که چارچوبها همان فرهنگی است که مردم به آن باور دارند. روحانی به مقایسه ایران با کره شمالی پرداخته و گفته بود: اینجا ایران است، کره شمالی نیست که شعار، رفتن به کلاس درس و یا راه رفتن تحت نظارت باشد؛ ما باید تکثر رسانهها را بپذیریم. دوست دارم پیشرفت رسانهای به گونهای باشد که خواست مردمی در آن به وجود آید چرا که اگر در عصر حاضر اگر توجهی به نیاز جوانان نشود، آنان نیازهای خود را از راه دیگری تامین میکنند که شاید راه درستی نباشد. وضعیت رسانهای کشور بحرانی و بسیار تأمل برانگیز است دریکی از دیدارهای اهالی رسانه با روحانی بود که حسن نمکدوست تهرانی به بیان مشکلات جدی رسانه و لزوم توجه به آزادی در رسانه ها پرداخت و بیان کرد: همانطور که اطلاع دارید میان آزادی بیان، آزادی رسانهها و آزادی اطلاعات با امنیت ملی کشورها رابطهای مستقیم وجود دارد. در واقع، هر قدر مردم یک کشور بیشتر از این سه آزادی برخوردار باشند به همان نسبت امنیت ملی در آن کشور مستحکمتر است و بهعکس. دلیل این امر نیز روشن است. مهمترین تکیهگاه امنیت ملی، شهروندان آگاه و مطلع هستند و این رسانههای مستقل و آزاد هستند که میتوانند به آگاه شدن شهروندان کمک کنند. این در حالی است که وضعیت رسانهای کشور، از جهات گوناگون، بحرانی و بسیار تأمل برانگیز است. خوب است همانطور که در حادثه آتشسوزی ساختمان پلاسکو و بحران سیل دستور دادید، مقرر فرمایید کارگروهی از صاحبنظران دلسوز و شجاع به بررسی بحران عمیقی بپردازند که گریبانگیر رسانههای کشور شده است و گزارشی ملی، صریح و دقیق را در این باب به اطلاع جنابعالی و مردم برسانند.در این خصوص به سه موضوع اشاره میکنم:۱- سالهاست استادان روزنامهنگاری، در حرفه و دانشگاه متذکر میشوند نظام دریافت مجوز، از موانع اصلی توسعه رسانهها در ایران است. آقای رئیسجمهور، اکنون تحولات چشمگیر در عرصه فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، ضرورت اخذ مجوز برای انتشار را در عمل، منتفی کرده است. اصرار بر مجوز و محروم کردن شهروندان از حق آزادی بیان و آزادی رسانهها جز زیان برای جامعه، حاصلی ندارد؛ ۲- از آغاز فعالیت رسانههای جمعی در ایران، جز دورههایی بسیار کوتاه، همیشه حکومتها بودهاند که مقدرات کار رسانهها را در دست داشتهاند: از اعمال مالکیت و مدیریت تا نظارت مستقیم و غیرمستقیم؛ از سانسور قبل و بعد از انتشار و حبس روزنامهنگاران تا فیلترینگ محتوای رسانههای جدید و فیلتر فیلترشکنها. آقای رئیسجمهور همانگونه که جنابعالی مستحضر هستید، حکومتها حتی اگر بخواهند، دیگر نمیتوانند و نباید قادر متعال عرصه رسانهها باشند. نه به صلاح ایشان است و نه به صلاح جامعه و مردم. ۳- نتیجه انحصار در همه عرصهها، بهخصوص در فعالیتهای رسانهای، جز کژرفتاری و پیامدهای سوء نیست. کافی است به آسیبهای فراوانی توجه کنیم که جامعه بر اثر انحصار بهغایت سیاستزده رادیو و تلویزیون متحمل شده است. زمان انحصار صدا و سیما نیز بهسر رسیده است و باید فضا را برای حضور شهروندان، نهادهای مدنی و بخش خصوصی در همه رسانهها و فعالیتهای رسانهای آماده و منصفانه کرد.آقای رئیسجمهور، در یکصد سال گذشته ملت ایران دوبار با امید تمام به آزادی، هستی خود را وقف انقلاب کرده است. شایسته و انصاف نیست چنین ملتی کماکان در خم کوچه اول آزادی بیان و رسانهها باقی بماند. نسبت به رسانههای مکتوب کم توجهی میشود سال گذشته بود که منصور گلناری پیشکسوت و کارشناس مطبوعاتی، در گفتوگویی، در این خصوص اظهار میکند: ماندگاری رسانههای مکتوب چند دلیل دارد. ابتدا اینکه مشخص است این رسانه از کیست و مربوط به کجاست. همچنین مطبوعات کاغذی طبق قانون منتشر شده و راهگریزی از آن ندارند. همین امر باعث میشود که ملزم باشند تا طبق قانون حرکت کرده و همیشه نسبت به آن پاسخگو باشند و اگر تخلفی از سوی آنها صورت بگیرد نحوه رسیدگی به آن کاملاً مشخص است، اما رسانههای مجازی به غیر از سایتهایی که از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز گرفتهاند (که البته آنها هم راه گریز دارند) راههایی برای گریز از قانون دارند. در واقع رسانههای مکتوب به دلیل فیزیکی بودن، در دسترس قرار داشتن و غیر قابل حذف و انهدام بودن پاسخگویی بهتر و شفافتری به قانون دارند. منظور من این نیست که رسانههای مجازی قانونی نیستند، اما با توجه به قابلیتها و ظرفیتهایی که این رسانهها دارند، میتوانند به راحتی مطلبی را حذف کنند و چنین کاری پیگیری قانونی را در خصوص چنین رسانهای دشوار میکند. به علاوه رسانههای مکتوب به عنوان یک سند ماندگار ایفای نقش میکنند؛ در صورتی که رسانههای مجازی این قابلیت و ظرفیت را ندارند. در طول چند سال گذشته متأسفانه نسبت به رسانههای مکتوب کم توجهی بسیاری شد. قیمت کاغذ ناگهان شش برابر شد در صورتی که با یک مدیریت صحیح قابل کنترل بود. بحث حمایت از رسانههای مکتوب باید از قبل پیش بینی میشد و شیوه نامههایی برای حمایت از نشریات مکتوب تهیه میشد تا امروز رسانهها به این وضعیت دچار نشوند. از اخراج یا تعدیل نیروی رسانههای مکتوب حمایت نمیکنم، اما زمانی که یک مدیر رسانه با هزینههای سنگین از جمله تأمین کاغذ، مسائل چاپ، حقوق پرسنل و اجاره دفتر مواجه میشود معمولاً به دنبال راحتترین راه میگردد که آن هم «تعدیل نیرو» است. من در این خصوص معتقدم که باید به دنبال راههای سختتری گشت و اگر راهی نیافتیم دست به تعدیل نیرو بزنیم. وی با اشاره به مجازی شدن برخی رسانههای مکتوب تصریح میکند: اینکه رسانههای مکتوب به سمت فضای مجازی بروند، مسیری است که بسیاری از روزنامهها و نشریات در حال حرکت به سوی آن هستند. دیجیتال شدن کارهای روزمره امری اجتناب ناپذیر است، اما این روند علاوه بر مزایا مضراتی نیز دارد که لازم است مدیران فرهنگی و رسانهای هوشیار باشند تا ضررهای چنین فضایی را به حداقل برسانند. نمیگویم مجازی شدن رسانههای مکتوب غیرممکن است و قصد مقاومت در برابر آن را ندارم بلکه سخن من این است که این امر نیازمند زیرساختها، قوانین، شیوهها و حرکتهای درست است. برای آنلاین شدن رسانههای مکتوب باید مسائل قانونی، درآمدی، حقوق پرسنل و آگهیها در نظر گرفته شوند. آیا وزارت ارشاد شیوه نامه جامع و کاملی برای تبلیغات در رسانههای مجازی دارد؟ آیا دستورالعملی برای پرداخت حقوق و دستمزدها هست؟ در مساله استخدام، انتخاب شغل، ارتقای شغل و تعریف شغلی شیوه نامه جامعی وجود دارد؟ این موارد همان زیر ساختهای فکری و مدیریتی است که ابتدا باید فراهم شود. پس از مشخص شدن چنین مسائلی میتوان از منزل مکتوب به منزل مجازی هجرت کرد. به علاوه در کشورهایی که در حوزه رسانه بسیار پیشرفتهتر از ما هستند هنوز رسانههای مکتوب کار میکنند، پس اینکه ما بخواهیم رسانههای مکتوب را حذف کنیم عجولانه است. کاغذ در به وجود آمدن وضعیت کنونی رسانههای مکتوب بسیار تأثیر داشت، چراکه اسم آنها رسانه مکتوب است یعنی باید روی کاغذ چاپ شود. کاغذ در سال ۹۷ با بحرانی مواجه شد که از نظر من قابل مدیریت بود، اما سوء مدیریت باعث معضل شدن آن، تعطیلی برخی از رسانهها و کاهش تیراژ آنها تا یک دهم پیش از آن شد و این بسیار بد است. یک مدیر فرهنگی باید در پیشگاه مردم نسبت به این اتفاق پاسخ دهد، آیا مدیران گزارش دادند که در سال ۹۷ و پس از آن چه بلایی بر سر تیراژ رسانهها آمد؟ اگر قصد داریم فرهنگ جامعه را گسترش دهیم و میگوئیم فضای مجازی مدیریت نشده و لجامگسیخته است پس نیاز به رسانههای مکتوب قوی با تیراژ بالا داریم. افزایش قیمت کاغذ مشکلات بسیاری ایجاد کرد و کسی نیز مسئولیت آن را بر عهده نگرفت، به علاوه هیچ عذرخواهی در این زمینه از کسی نشنیدیم. وزارت ارشاد در این حوزه زحمت میکشد و دلسوزانه عمل میکند، اما با سرعتی که جلو میرود تا ۱۰ سال دیگر در حوزه مطبوعات به جایی نخواهیم رسید. مدیریت فرهنگی ما باید سریع و هوشمندانهتر عمل کند. هزاران نفر از افراد مطبوعاتی در کشور از این راه ارتزاق میکنند، اینکه وام کرونا به آنها داده و کمکهای معیشتی برای آنها در نظر گرفته شود، خوب است اما صرفاً نوعی مُسکن بوده که اصل معضل را حل نمیکند. باید به جایی برسیم که نویسندگی و گزارشگری آن هم در حد مطلوب جز پر درآمد ترین مشاغل شود؛ اگر به چنین جایگاهی رسیدیم مطبوعات ما رشد خواهند کرد. در واقع اگر به جایی رسیدیم که به یک شخص با سواد و فرهیخته سفارش مطلب بدهیم و رقمهای قابل قبولی برای چنین کاری به او پرداخت کنیم، جوانان متفکر به این سمت گرایش پیدا کرده و در نتیجه در این حوزه رشد صورت میگیرد؛ چراکه وقتی درآمد باشد سطح فکری جامعه، رسانهها و در نتیجه کشور رشد پیدا میکند. تا زمانی که به رسانه، مطبوعات و خبرگزاری صرفاً به عنوان یک شغل، که بود و نبود آن تفاوتی ندارد، نگاه شود؛ وضعیت فرهنگی ما بهتر از این نخواهد شد.