روزنامه کائنات
2

سیاست

۱۴۰۰ يکشنبه ۱۵ فروردين - شماره 3869

ابزارهای مشارکت انتخاباتی

 فریدون منصوری- یکی از انواع مهم مشارکت که بسیار مورد بحث و بررسی قرار گرفته، مشارکت سیاسی است. تصور بر این است که در جامعه ای که شهروندان مشارکت کافی در امور سیاسی ندارند، احساس تعهد و دلبستگی چندانی نیز به نظام سیاسی وجود نخواهند داشت و به عنوان نیروی حامی و مشروعیت بخش این نظام در شرایط بحرانی عمل نخواهند کرد. در شرایط کنونی کشور این بحث اهمیتی دوچندان می یابد؛
مشارکت سیاسی در مورد سوژه های انسانی به کار می­رود که قصد دارند عرصه قدرت را با تحولاتی رو به رو سازند که از وضعیت های نامطلوب به سمت مطلوب تغییر یابد. اولین اصل مشارکت سیاسی انگاره های فرهنگی است که منجر به ممکن گردیدن این فرایند می­گردد. این گونه از کنشگری در بازی های قدرت بستگی بسیار زیادی به سازه ها و ساختارهای جمعی دارد که خود را در فرهنگ سیاسی هر کشور بازتاب می­دهند.
مشارکت در انتخابات و رأی دادن از مؤلفه‌های اساسی رفتار سیاسی شهروندان محسوب می‌شود. این سؤال که علل و انگیزه‌های شهروندان برای مشارکت در انتخابات چیست، از مهم‌ترین موضوعات مورد مطالعه در جامعه‌شناسی سیاسی است. «پایبندی به انجام تکالیف شرعی»، «اعتماد سیاسی»، «علاقمندی به سیاست»، «مهارت‌های مشارکتی» و «احساس اثربخشی سیاسی» همبستگی معناداری با مشارکت انتخاباتی نشان می‌دهند.
در جوامع کنونی مردم سالاری به الزامی برای حکمرانی تبدیل شده است و شهروندان خواهان نقش فزاینده تری در اتخاذ تصمیمات هستند اما باید دانست که مشارکت حداکثری تنها الزام تحقق مردم-سالاری حقیقی نیست بلکه به پیش شرط های دیگری چون اعتماد سیاسی، دانش سیاسی، هنجارپذیری سیاسی مردم سالارانه و شبکه های سیاسی نیاز است. همه این مفاهیم، بازنمای مفهومی با عنوان سرمایه سیاسی است که توانایی شهروندان را برای متأثر ساختن سیستم سیاسی شان افزایش می دهد. بنابراین بهبود کیفیت مردم سالاری نیازمند بهبود سرمایه سیاسی شهروندان است.
دموکراسی گونه ای از سیستم سیاسی اداره سرزمین محسوب می گردد که به دو شیوه کلی قابل اجراست: دموکراسی مستقیم که در آن مردم مستقیماً به سرنوشت خود حاکمند و دموکراسی غیرمستقیم که مردم به واسطه نمایندگانشان درباره اموراتشان تصمیم می گیرند. هرچند دموکراسی مستقیم به دلایل متعددی در طول تاریخ به فراموشی سپرده شده است، اما امروزه بسیاری معتقدند با توجه به قابلیت های فناوری اطلاعات و همگانی شدن آن بتوان دموکراسی مستقیم را دوباره احیاء نمود.
در مجموع می‌توان سه دیدگاه در مورد مشارکت را از منظرهای متفاوت و معطوف به سطوح مختلف هرم جامعه تبیین کرد. برخی مشارکت را همپیوند با حقوق شهروندی در قوانین اساسی و هنجارهای رفتار سیاسی و مدنی کشورها می‌دانند و می‌گویند مشارکت به عنوان مهمترین ابزار دسترسی به حق تعیین سرنوشت، یک مطالبه‌ فردی غیرقابل انکار به شمار می‌آید.
گروهی مشارکت را از منظری ساختاری تعریف کرده و می‌گویند نظام‌های سیاسی با گره زدن بخش مهمی از مشروعیت خود به مشارکت عمومی، می‌کوشند پایایی و مانایی خود را از این طریق بیمه کرده و از بحران‌های محتمل پیشگیری کنند.
نگاه سومی نیز وجود دارد که کارکردهای یادشده از مشروعیت را درهم می‌آمیزد و غالبا در جوامع توسعه یافته شکلی نهادینه یافته است. بر اساس این نگاه، مشارکت سیاسی و مدنی متضمن کیفیت شاخص‌های حیات فردی و کارویژه‌های نظام‌های سیاسی- اداری مردمسالار است و نوعی پیوستگی متقابل را بین شهروندان و حاکمیت به وجود می‌آورد.
علاوه بر این تعاریف، تقسیم‌بندی‌هایی گوناگون نیز در مورد ماهیت مشارکت و نحوه آن وجود دارد؛ از جمله مشارکت اختیاری و اجباری. در بسیاری از نظام‌های مردم‌سالار مشارکت به عنوان حقی برای شهروندان در نظرگرفته شده که استفاده یا عدم استفاده از آن اختیاری است.
این در حالی است که در کشورهایی بعضا با نظام‌های دموکرات نظیر بلژیک، سوئیس، برزیل، آرژانتین، استرالیا و ... نیامدن شهروندان پای صندوق‌های رای در انتخابات عمومی پیامدهایی چون از میان رفتن حق رای برای انتخابات بعدی و حتی جریمه و محرومیت‌های اجتماعی را به دنبال دارد. مشارکت فعال و منفعلانه نیز دوگانه دیگری پیرامون مفهوم مشارکت است. در برخی جوامع، شهروندان برای انتخاب گزینه‌ مطلوب از میان گزینه‌های متعدد رای خود را به صندوق می‌اندازد و در برخی صحنه‌ها انتخاب از میان بد و بدتر و با رویکردی سلبی صورت می‌گیرد.
با نگاهی موسع به مفهوم مشارکت سیاسی، تقسیم‌بندی چون مشارکت هنجاری- قانونی و ضدهنجاری به میان می‌آید. در مقایسه با کنش انتخاباتی شهروندان، شماری تجمعات و اقدامات غیرقانونی علیه نظام‌های سیاسی- اداری را هم گونه ضدهنجاری مشارکت جهت احقاق حق تعیین سرنوشت تلقی می‌کنند.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه