روزنامه کائنات
4

جامعه

۱۳۹۹ چهارشنبه ۱۳ اسفند - شماره 3858

شادی گذرا

 دکتر ملیحه سروری- تورم، فقر، بیکاری، ناامنی شغلی، تجربه‌ تحریم‌ها و نگرانی و هراس از بی‌ثباتی وضعیت سیاسی و به‌دنبال آن وضعیت معیشتی، افراد را دچار حس بی‌ارزش بودن و دلهره‌ ریشه‌دار می‌کند. در چنین وضعیتی هم تجربه آن‌چه ما در روان‌شناسی به عنوان شادی گذرا تعریف می‌کنیم و هم شادی پایدار مختل می‌شود.
سیاست‌مداران و آمار کشورها به ما می‌گویند که متر و معیار شادی و خوشبختی، رشد اقتصادی و میزان سرانه‌ درآمد است. پیران خانواده معمولا به ما می‌گویند شادی، دل خوش و امنیت در چهاردیواری خانه است و تن سلامت.«شادی» چیست؟ ‌این کلمه‌ در ظاهر ساده، اما پیچیده‌ای که حتی بر سر تعریف‌اش توافقی درمیان نیست. فرهنگ‌های لغات را که ورق بزنیم صفت «شاد» را به «حس و تجربه‌ شادی» تعریف کرده‌اند.
از یونان باستان «شادی» دغدغه‌ فکری و گره‌ ذهنی بود و این معما تا امروز هم ادامه دارد. از ارسطو تا فلاسفه‌ دوران مدرن به‌دنبال آن بودند که شادی و انسان شاد را موشکافی کنند.شادی تنها سرخوش بودن نیست و یا لبخند به لب داشتن؛ شادی معیارهایی دارد که برخی از کشورها به دلیل داشتن این معیارها شادترین کشور های دنیا محسوب می شوند.
معیارهای «شاد بودن» جمعیت یک کشور در چیست؟! چه عواملی در شکل گیری یک جامعه شاد موثرتر هستند؟! آیا داشتن سرمایه ملی یا داشتن پول و درآمد سرشار به تنهایی می تواند گویای شادی باشد یا عوامل دیگری هم باید لحاظ شوند؟! آیا نرخ تورم و بیکاری می توانند به تنهایی شاخص های ارزیابی شادی ملی باشند؟!
شاخص شادی(Happiness) برای اولین بار با برنامه توسعه‌‌‌‌‌ی کشوری کوچک در شمال شرقی هند، کشور بوتان مطرح شد. پادشاه بوتان اعلام نمود میزان پیشرفت یک کشور را نمی‌توان از تولید ناخالص داخلی آن(GDP) محاسبه نمود؛ بلکه خوشحالی ناخالص ملی (GNH) ملاک توسعه یک کشور است. فلسفه‌ی توسعه بوتان با هدف افزایش میزان شاخص شادی ملی، هدفی بسیار ارزشمند و معنادار بود. با این حال بایستی به این نکته توجه شود که قرار دادن شادی ملی به عنوان یک هدف خطایی جدی خواهد بود. چراکه شادی ملی در واقع هدف غایی تمامی کشور ها با فرهنگ ها و آیین مختلف است. حتی آن حکومت هایی که در عمل موجب ایجاد رنج هایی عظیم شدند هم به دنبال شادی ملی می‌گشتند. در واقع، تمایل به خوشبختی و شادی در تمامی سنت‌های فلسفی غربی  با استثناهای اندکی وجود داشته و در تمامی دین‌های بزرگ جهان نیز وعده رسیدن به سعادت و شادی داده شده است که منجر به ایجاد طیف وسیعی از باورها و رویه‌های معنوی شده است. بنابراین می توان گفت فلسفه توسعه بوتان نیز با آرمان‌های سکولاریسم غربی، مسیحیت، اسلام، هندوئیسم و … هم‌خوانی دارد. پس میل به خوشحالی موضوع جدیدی نیست. نکته اینجاست که چه زیرساخت‌ها و تدابیری باید برای یک کشور اندیشیده شود تا این شاخص شادی ملی بروز نماید. اقتصاددانان نئوکلاسیک در گذشته جهت اندازه‌گیری رفاه فردی، ثروت و دارایی آن فرد را در نظر می گرفتند اما در قرن بیست‌ویکم پس از ایجاد شاخص GNH توسط پادشاه بوتان، مفهومی به نام Happiness توسط سازمان ملل به وجود آمد و جایگاه مناسبی نیز در بین اقتصاددانان به عنوان شاخصی برای میزان توسعه‌یافتگی کشورها پیدا کرد.
تحقیقات نشان می‌دهد که شاد بودن افراد در سطح فردی، در شاد بودن جامعه در سطح ملی نیز تاثیرگذار است. برای مثال پس از جنگ جهانی دوم، بسیاری از دولت‌های اروپایی اقدام به برگزاری کارناوال‌های شادی و موسیقی در خیابان‌ها نمودند تا بتوانند اندکی از اندوه و ناامیدی حاکم بر مردم را کاهش دهند.
به عبارتی خوشحالی و شادکامی را می‌توان یکی از عوامل موثر بر توسعه کشورها دانست و به همین جهت این روزها محاسبه میزان شادکامی کشورها به پارامتری مهم در اقتصاد تبدیل شده است. و بیستم مارچ نیز روز جهانی خوشحالی نام‌گذاری شده است.
با وجود اثبات اهمیت این موضوع در رشد و توسعه‌یافتگی کشورها، هنوز برخی محققان علوم رفتاری و اجتماعی معتقدند محاسبه میزان رضایت فردی در جامعه و شادی آن نیازمند تحقیقات بیشتری است و سطح واقعی رضایت و شادکانی از آمارهای کلان و سرشماری‌های آماری به دست نخواهد آمد. گزارش‌هایی در خصوص محاسبه شاخص شادی وجود دارد و در این گزارش‌ها عموما شاخص‌های رشد اقتصادی و سطح درآمد معیار رتبه‌بندی کشورها است و در برخی دیگر معیارهایی از جمله هزینه‌های بهداشت و درمان، هزینه‌های آموزش و پرورش و… نیز در نظر گرفته می‌شوند و توسط چنین معیارهایی عموما کشورهایی با سیستم‌های اجتماعی سوسیالیستی مانند دانمارک، فنلاند و سوئد جزو شادترین کشورها شناخته می‌شوند.

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه