روزنامه کائنات
3

اقتصاد

۱۳۹۹ يکشنبه ۳ اسفند - شماره 3850

اقتصاد زنانه

 احمد اسکویی- اهمیت و ضرورت تحقیق در مورد نقش تاریخی زن در اقتصاد بسیار است؛ چرا که زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل داده، می توانند نقش مؤثر و سازنده ای در اقتصاد کشور داشته باشند. به جرأت می توان گفت که بدون مشارکت زنان در اقتصاد، توسعه و سازندگی ممکن نیست، به ویژه اینکه زنان زودتر از مردان پا به عرصه فعالیتهای اقتصادی گذارده، در جوامع اولیه نیز نقش بارزتری نسبت به مردان در اقتصاد داشته اند.
     در کشورهای در حال توسعه اکثر زنان در صنایع و امور مربوط به کشاورزی مشغول به کارند به علاوه به امور داخلی منزل مشغولند و حدود  ۱۶ یا ۱۷ ساعت در روز کار می کنند و به طور مستقیم در تولید ثروت مؤثرند. به عبارتی زنان با تربیت فرزندان «ثروت کار» را در آنان به وجود می آورند. لذا با توجه به این مهم بسیار بجاست که مطالعات و بررسیهایی در این باره صورت بگیرد و برای رشد و ارتقای زنان و از میان برداشتن مشکلات آنان، گامهای اساسی برداشته شود.
امروزه در ادبیات و فرآیند توسعه، برای دست‌یابی به توسعه اقتصادی حضور و نقش فعال زنان در حوزه‌های اقتصادی بسیار با‌اهمیت است. توسعه یک اجتماع حاصل مشارکت همه‌ی اقشار خصوصاً زنان است و این مشارکت نیز در گرو توجه به نیازها، اقتضائات و مسایل و یافتن راه‌هایی برای حل آن‌ها است. به تعبیر دیگر می‌توان گفت که ارزش‌های اصلی توسعه را در ارتقای کیفیت زنده‌گی یعنی توانمندسازی زنان و مردان در تأمین نیازهای اساسی در جهت رفع اختلافات طبقاتی در جامعه، رشد آگاهی عمومی، اعتماد به نفس و اعتقاد عامه مردم به اهداف توسعه و حفظ امنیت و آزاده‌گی باید جست‌وجو کرد. از این رو رویکرد جنسیتی و افزایش فرصت‌های عمومی برای نقش‌آفرینی و مشارکت اجتماعی زنان در توسعه اقتصادی و نیز حوزه‌های برنامه‌ریزی برای انکشافات اقتصادی – سیاسی را می‌توان مطرح کرد. موقعیت زنان در جامعه عمیقاً تحت تأثیر شرایط و سطوح توسعه در کشورها است. هرچه کشورها توسعه‌یافته‌تر باشند، شکاف بین توسعه‌یافته‌گی زنان و مردان کاهش می‌یابد. از این رو بهبود وضعیت زنان جزو الزامات اصلی در بهبود شاخص‌های توسعه در هر جامعه است. به عبارتی، بدون توجه به شرایط زنان، دست‌یابی به توسعه برای هیچ کشوری میسر نخواهد بود. هم‌چنین واقعیات موجود در بسیاری از جوامع نشان از آن دارد که علی‌رغم اعلامیه‌ها و بیانیه‌ها و تأسیس نهادها و سازمان‌های مختلف در تحقق حقوق زنان و علی‌رغم هزینه‌‌های قابل توجه، زنان از مسایل و مشکلات ناشی از فقر اقتصادی و فقر فرهنگی در رنج هستند. یکی از شاخص‌های تأثیرگذار بر مشارکت سیاسی و اقتصادی زنان، آموزش و توانمندسازی آنان است. به هر میزان که روی آموزش و مهارت‌آموزی زنان برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری شود، اثر مستقیم و غیرمستقیم بر مشارکت اقتصادی و سیاسی کشورها دارد.
    کشور ما جزء کشورهای در حال توسعه قلمداد می شود که حدود ۵۰ درصد جمعیت آن را زنان تشکیل می دهند. فعالیتهای زنان چه در امور خانه و چه در مشاغل اداری بر کسی پوشیده نیست، لکن به دلیل عدم آگاهی و شناخت کافی در این زمینه بها و ارزش کافی به کار زنان داده نمی شود و خصوصاً در مورد کارهای تولیدی و اقتصادی، کار زنان نادیده گرفته می شود. البته با مطالعه و تعمق بیشتر پی خواهیم برد که زنان همپای مردان در طول تاریخ به طور مستقیم (در کارهای دستمزدی بیرون خانه) یا غیرمستقیم (در کارهای غیر دستمزدی خانه) در درآمد خانواده و درآمد ملی مشارکت داشته اند.
شايد تنها با نگاه به GDP بتوان مزاياي اين وضعيت را مشاهده كرد. زنان براي برخي مشاغل مانند مراقبت از فرزندان، نظافت منزل و طبخ غذا پولي دريافت نمي‌كنند، در حالي كه با افزايش تعداد زناني كه در مشاغل درآمدزا كار مي‌كنند، خدمات بيشتري خريداري مي‌شود. ضمن اين كه با عرضه كار و توليد جديد، به ميزان GDP افزوده مي‌شود، چراكه كار و خدمات زنان، در بازار عرضه شده است، نه فقط در خانه. اين موضوع فقط تا حدي صحيح است، زيرا پرداخت‌ها در بخش مراقبت از كودكان و فرزندان بالا نيست. به طور مثال، در سوئد بازار نگهداري از كودكان پيش دبستاني تنها 2/‌1 درصد كل GDP اين كشور را به خود اختصاص داده است.‌هم‌اكنون نيز بسياري از مادران در صورتي كه بتوانند مراقبت از فرزندان خود را با دريافت برخي يارانه‌هاي دولتي به ديگران بسپارند، مايلند در بيرون از منزل مشغول به كار شوند.
بدين ترتيب، مي توان گفت پرداخت يارانه براي مراقبت و پرستاري از كودكان، مي‌تواند احتمال بازگشت زنان به بازارهاي كار را افزايش دهد. از سوي ديگر، افزايش حضور زنان در مشاغل بازار مي تواند با مشكل پير شدن جمعيت نيز به مقابله بپردازد، زيرا با افزايش تعداد افراد شاغل، نسبت بازنشستگان به افراد شاغل كاهش خواهد يافت.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه