صفحه اول
مسعود ایلامی- این روزها از سر اشتباه یا عمد، کرونا که آمد، بعوض توجه به رسانه های سنتی و مورد اعتماد مردم برای فرهنگسازی، دولتمردان ، آنها را به فراموشی سپرده و دل در گرو رسانه های مجازی بسته اند. این اشتباه با حذف کمکهایی در قالب آگهی های دولتی کامل شده است. رسانههای جمعی به عنوان نیرویی تأثیرگذار میتوانند ضمن تثبیت افکار، اعتقادات، اصول معانی، ارزشها، هنجارها و اخلاقیات، موجبات اصلاح در نگرشهای عمومی نسبت به سنتها، آداب و رسوم اجتماعی، روندها و رویهها، تفریح و کار، رفتارها، ابداعات، دانشها، ابزارها، فنآوریها، مهارتها، سبکهای زندگی، زبان، هنر، قوانین، نمادها و نهادهای اجتماعی را فراهم آورند. در واقع، رسانههای جمعی از طریق ایستارها، الگوهای رفتاری، اصلاح تفاسیر شناختی، جامعه پذیری ارزشها، تهییج احساسات، جهتدهی به افکار عمومی، شکلدهی به باورها، تصاویر و ذهنیات اجتماعی، از توان مهندسی فرهنگی برخوردارند. رسانه ها ابزار و نهادهای مؤثر در فرهنگ هر جامعه به حساب می آیند و حوزه عمل و فعالیت آنها فرهنگ است. نتیجه این ارتباط و پیوند برقراری رابطه ای متقابل بین رسانه و فرهنگ است. انقلاب اطلاعات و به تبع آن، جهانی شدن رسانه ها از قبیل: اینترنت، پست الکترونیک ، شبکه های اجتماعی، وبلاگ، تلفن همراه ، نمابر و جز اینها نقطه عطفی در گسترش همکاری های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میان جوامع مختلف شده است که از آن جمله می توان به افزایش سرعت ارتباطات، دسترسی جهانی به اطلاعات، ایجاد منبع جدید قدرت و نیز گسترش فرهنگ جهانی مشترک اشاره کرد. سده بیست و یکم بعنوان سده ارتباطات و رسانه یاد میشود. در این دوران رسانه ها بازیگر اصلی زندگی سیاسی شناخته میشوند. سیاست در رسانه ها شکل و معنا می یابد. البته باید خاطر نشان کرد که تاثیررسانه ها بر سیاست را میتوان از رویکرد منفی، مثبت و واقع بینانه بررسی کرد. ولی میتوان گفت که رسانه های نوین، سیاست جدیدی را صورت بندی کردهاند، که درراستای دموکراسی سازی اثرات منفی و مثبت داشته است. چنانکه از یک سو پوپولیسم فنی ایجاد کرده است. از سوی دیگر با افزایش آگاهی، ارتباط مردم با دولت و شفافیت در همه امور مواجه میشویم. حتی دموکراسی های نوین از جمله دموکراسی اجتماعی و خانوادگی شکل گرفته اند. در ایران رسانه ها با تاکید بر مولفه های آگاهی، مشارکت، تحول در رابطه جامعه و دولت، ایجاد شبکه های اجتماعی، تاثیرات خاص در دموکراسی در ایران همچون اسلام حداقلی، خصوصی شدن بسیاری از امور فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و انفعال سیاسی شده است. با گسترش رسانه هاي جمعي در سطح داخلي و خارجي و تاثير آنها بر نهادهاي فرهنگي جامعه، عناصر مشترک فرهنگ هاي مختلف در اثر تماس، آميزش و ارتباط فرهنگ ها با يکديگر در حال امتزاج اند. تحول مهم حوزه فرهنگ، درک متقابل فرهنگ ها از يکديگر، بدون گرايش به حذف است. در اين راستا، طرح دموکراسي فرهنگي با تاکيد بر اين اصل استوار است که وابستگي هر فرد به يک فرهنگ، يکي از اساسي ترين نيازهاي انساني است و هر فرد، گروه و جماعت از حق انتساب خود به فرهنگ يا فرهنگ هاي خاصي برخوردار است. محققان در پژوهشی با عنوان «نقش رسانهها در هدایت فرهنگ عمومی» آوردهاند: «یکی از مقولاتی که رسانهها به آن میپردازند، نوعی نفوذ و تأثیرگذاری در میان اعضاء جامعه و مخاطبان خود است». در این پژوهش توسط رائیکا خورشیدیان، هدایت سوخکیان، جمشید امامی کارشناس ارشد طراحی صنعتی دانشگاه تهران، وحید چوپانکاره استادیار طراحی صنعتی دانشگاه تهران، علیرضا اژدری استادیار طراحی صنعتی و ارتباط چندرسانهای، آمده است: «رسانهها با ترغیب، تشویق، تبلیغ و حتی ارعاب، مخاطبان را وا میدارند تا به قواعد دلخواه صاحبان رسانه اعتقاد پیدا کنند. رسانهها از طریق معرفی هنجارهای خاص اجتماعی و الگوها میتوانند باعث همنوایی، همسویی و به نوعی فرهنگ سازی در بین افراد جامعه شوند. رسانه در ارتباط خود با فرهنگ، نه تنها به کانال (مسیر) ارتباطی، که فراتر از آن، به اصل پیام بدل شده است، بلکه پیامی که نه تنها بر پایه شناخت، که بر اساس قدرت هم مبادله میشود و در صدد تغییر ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و برقراری نوعی از همسان سازی فکری و رفتاری است. این حرکت ارتباطی - فرهنگی مهمترین شاخص عملکرد رسانهها در صحنههای گوناگون فردی، اجتماعی و میان فرهنگی است.