روزنامه کائنات
4

جامعه

۱۳۹۹ سه شنبه ۱۶ دي - شماره 3819

گزارش‌های محرمانه از خودکشی!

 محمود نظری- براساس پژوهش‌ها چند عامل در خودکشی نوجوانان موثر هستند که در این میان برآورده نشدن نیاز به عشق و تعلق، عدم کنترل، پیش بینی ناپذیری و بی نظمی، خودانگاره نامطلوب، اجتناب از شرم و شکست، قطع روابط مهم حساس، عصبانیت، خشم و نفرت از عوامل موثر خودکشی در دوران نوجوانی است. در واقع به نظر می رسد که تغییرات جسمی، عاطفی و اجتماعی در دوران نوجوانی افزایش می یابد و به دنبال آن اضطراب و نگرانی در برخورد با عوامل استرس زا، فشار والدین کلاس های زیاد، فشار والدین و مدارس، مهارت نداشتن والدین و عدم اطلاعات والدین از مراحل رشدی نوجوانی و رفتار والدین باعث می شود که نوجوانان به دنیای افسردگی پناه ببرند.
سیدمحمد بطحایی در چهارمین نشست از کارگاه تعاملی سیاستگذاری کودکان و نوجوانان با موضوع «نقد و بررسی نظام آموزشی کنکور محور» با بیان اینکه وقتی تنها راه آینده بچه ها را جلویشان می گذاریم و می گوییم فقط می توانی آینده خود را در این رشته ها تضمین کنی معلوم است که میلیون ها نفر رقابت می کنند برای اینکه از فیلتر کنکور بگذرند و وارد فلان رشته شوند اظهار کرد: در سال های گذشته در بولتن های محرمانه اخباری از خودکشی دهها نفر از داوطلبان کنکور داشتیم که به علت شکست، سرکوب و تحقیر در خانواده این کار را انجام داده بودند. برخی داوطلبان واقعا آینده دردناکی را از حیث ویژگی های روانشناختی باید به خاطر شکستی که در کنکور خورده اند متحمل شوند.
وزیر اسبق آموزش و پرورش تاکید کرد که تا عوامل ایجاد کننده را برطرف نکنیم حتما مشکل ادامه خواهد داشت افزود: باید تنوع را کم کنیم. در دوره وزارت بنده اقداماتی انجام شد به عنوان مثال بساط آزمون ها را در دوره ابتدایی جمع کردیم.
یک پرستار استرالیایی به نام «برونی ویر» در بیمارستان، سراغ کسانی رفته که 12 هفتۀ آخر عمر خود را سپری می‌کنند و از آنها پرسیده بیشترین تأسف آنها بابت چه مواردی است و خواسته به 5 موضوع اشاره کنند و هیچ یک نگفته کاش فلان رشته را می‌خواندم یا نمی‌خواندم. 5 کاش بزرگ و 5 تأسف تمام عمر این محتضران در آستانۀ مرگ، اینها بوده است:
«کاش شجاعت آن را داشتم که در زندگی با خودم صادق تر بودم نه با آنچه دیگران از من انتظار داشتند، کاش این قدر سخت کار نکرده بودم، کاش احساسات خود را بیان می کردم، کاش ارتباطم با دوستانم را حفظ می کردم و کاش به خودم حق می دادم شادتر زندگی کنم.»
به فرزندان‌مان یاد بدهیم اصل زندگی و «هستن» مان و نفس کشیدن‌مان مهم‌تراست از آنچه به دست می‌آوریم یا نمی‌آوریم. چون اگر نباشیم هیچ یک معنی ندارد. بارزترین و جاری ترین مثال همین کروناست. وقتی ریه درگیر است و از نفس می‌اندازد مهم نیست چه داری یا چه نداری.
کنکور، یک مسابقه است. در یک مسابقه همه برنده نمی‌شوند. زندگی اما مسابقه نیست.منتظر آموزش و پرورش نباشیم. خودمان یاد بگیریم و یاد بدهیم که زندگی نه مسابقه است نه مقایسه. روح این جوان هم در آرامش...
در «رفتار‌گرایی» انتظار والدین از فرزندان موفقیت در یک بُعد خاص است و از این رو انتظاراتی فراتر از توان دختران و پسران بر گُرده هاشان می‌نشیند . به جای آن که زندگی کنند و زندگی را یاد بگیرند تنها برای آن موفقیت خاص تربیت می‌شوند. با این که این سبک آموزش 60 سال است که اندک‌اندک از مدارس دنیا رخت بربسته اما سایۀ آن بر الگوهای آموزشی ما سنگینی می‌کند.
براساس پژوهشهای انجام شده، بیشتر خودکشی ها در حوالی ۱۵ تا ۳۰ سالگی رخ می دهد اما احتمال خودکشی میان کسانی که دارای اختلالات روانی هستند بیشتر است و کسانی که عزت نفس و اعتماد به نفس کمی دارند احتمال بروز رفتارهای آسیب زننده در آنها بیشتر است. همه افراد می توانند در حیطه خاصی موفق باشند و این یعنی هر فردی دارای استعدادهای خاصی است و الزاما همه نوجوانان نمی توانند از نظر تحصیلی موفق باشند، لذا بهتر است والدین از کودکی استعداد فرزندانشان را بیابند و به جای ایجاد تنش در خانواده، باور داشته باشند افرادی که می توانند در حیطه استعداد خود قدم بردارند موفق‌تر از کسانی هستند که رتبه‌های بالایی در کنکور کسب می‌کنند. باید بدانیم کنکور انتهای راه نیست و بعد از آن نیز نوجوانان می توانند موفق باشند، به شرط آنکه استعدادشان کشف شده باشد.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه