سیاست
مشاور فرمانده کل قوا در صنایع دفاعی با اشاره به حادثهای که تیر ماه سال جاری در مجتمع شهید احمدی روشن (نطنز) رخ داد، این حادثه را یک خرابکاری صنعتی عنوان کرد و گفت: کسانی که متولی نصب یک سری تجهیزات بودند، در زمانی تغییراتی را در آنجا ایجاد کردند که منجر به انفجار شده است. بخشی از گفتوگوی حسین دهقان با خبرگزاری آسوشیتیدپرس به شرح زیر است: اگر اجازه بدهید، سوال ابتدایی را درباره موقعیت فعلی نیروهای متخاصم نسبت به جمهوری اسلامی بپرسم؛ رژیم صهونیستی هماکنون در حال گسترش پایگاههای دیپلماتیک یا غیردیپلماتیک در منطقه است. شنیده میشود در کشورهای حاشیه خلیج فارس پایگاههایی زده و بعضا هم میگویند که پایگاههای ایران در سوریه را مورد حمله قرار میدهند. این مجموعه حرکات را چگونه ارزیابی میکنید و واکنش جمهوری اسلامی چگونه میتواند باشد؟ بحثی که در کلان میتواند مطرح باشد و معمولا باید رویکردمان این باشد که مسائل را از منظر راهبردی نگاه کنیم. بدانیم بسترهای این اقدام چیست، اهدافی که یک بازیگر دنبال میکند، توانمندی و قابلیتی که آن بازیگر برای خود قائل است و در نهایت عوامل کمککننده فضایی که آن راهبرد را میتواند به نتیجه برساند چیست؟ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مقامات اسرائیلی اعلام کردند که زلزله بزرگی بر ارکان نظام صهیونیستی با پیروزی انقلاب اسلامی به وجود آمده است و به طور طبیعی انقلاب ما نه هیچگاه رسمیت این رژیم را پذیرفت و نه هیچگاه تن به خواستههای او و همه کسانی که مدافع او هستند داده است. اسرائیل همواره ایران را برای خود تهدیدی جدی و تعیینکننده میداند و همیشه روی این شعار مانور میدهند و آن هم این است که ایران به دنبال نابودی اسرائیل است. همچنین آن جمله معروف امام خمینی (ره) که فرمودند «اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود» را تکرار میکنند. نظام و انقلاب اسلامی ما اعلام کرده، میکند و خواهد کرد که ما حتما مدافع آرمان ملت فلسطین هستیم. حتما دنبال این هستیم که فلسطین به حق قانونی، تاریخی و مالکیت سرزمین خود دست پیدا کند و البته به این موضوع باور داریم که نهادهای حقوقی و سیاسی جهان که در سیطره نظام صهونیستی قرار دارند در جهت منافع اسرائیل هر کاری که میتوانستند را انجام دادهاند. کمتر قطعنامهای را میتوانید پیدا کنید که در شورای امنیت سازمان ملل رفته باشد و علیه اسرائیل تصویب شده باشد و یا قطعنامهای که تصویب شده باشد و کشوری در دنیا به دنبال اجراکردن آن باشد. این موضوع در حالی است که طبق منشور سازمان ملل، اگر قطعنامهای را شورای امنیت سازمان ملل تصویب کند، همه اعضا موظف به این هستند که نسبت به آن متعهد و وفادار باشند. آمریکاییها و اروپاییها همواره اصل ثابتی در سیاست خارجی خود داشتند و آن هم حفظ موجودیت این رژیم جعلی صهونیستی در منطقه خاورمیانه است. اولا ما اسرائیل را عامل ناامنی در فضای عمومی منطقه میدانیم، وجود او مخالف اهداف و منافع ملی همه ملتهای منطقه است و اگر دولتهای منطقه خودشان پایبند به منافع ملی خود باشند، قاعدتا همکاری، پذیرش یا پایگاه دادن به اسرائیل را انجام نمیدهند. با این حال، آنان هم عمدتا نظامهای وابستهای هستند، اتکایی به مردمشان ندارند، منافع ملیشان موضوع ثانویه نسبت به آن چیزی که آمریکاییها و اسرائیلیها ازشان میخواهند و شاید هم بتوان اینگونه گفت که موجودیت، بقا و تثبیت خود را در سایه نوع همکاری، میزان و عمق تعاملاتی میدانند که با آمریکاییها و اسرائیلیها دارند. بنابراین اسرائیل همواره به دنبال این بوده است که ما را به عنوان تهدید و آن هم تهدیدی فوری برای خود تلقی کند. همواره تلاش کرده خود را به مرزهای ما نزدیک کند و تلاش کرده است که به جنگی مذهبی دامن بزند. از این منظر تلاش کردند که ایران را تهدیدی برای دنیای اسلام و عرب جلوه داده و ایران هراسی کنند. آنان این مسیر را تاکنون ادامه دادند. اینها سیاستهایی است که بستری را برایشان فراهم میکند تا بتوانند با همه همسایگان ما و همه کسانی که در سراسر جهان به نوعی با ما تعامل دارند اثرگذاری کرده و سیاستهایشان را علیه ما سامان دهند. حال سوال بعدی این است که اسرائیل با جغرافیا، جمعیت و توان خود میتواند پایگاه های نظامی را در سراسر منطقه ایجاد کند؟ پاسخ منفی است. آیا میتواند در دراز مدت روی این پایگاه ها حساب کند؟ پاسخ منفی است. ذهنیت شکل گرفته تاریخی مسلمانان، هیچگاه اشغال فلسطین و بیتالمقدس را تمکین نکرده و نپذیرفته است. در حقیقت اسرائیل با اشتباهات راهبردی که انجام میدهد، جبهه گستردهای را فراهم میکند که علیه خودش به کار گرفته خواهد شد. دقت کنید اسرائیل امروز با بحران هویت مواجه شده است و توجیه خود در جوانان اسرائیلی و یهودی را از دست رفته میبیند. روحیه تجاوز، اشغالگری و آدمکشی که شاخصههای اصلی رژیم صهونیستی است، امروز پذیرش ندارد.حال موضع جمهوری اسلامی چیست؟ موضع ما کاملا مشخص است. ما اسرائیل را به رسمیت نمیشناسیم و معتقدیم تعیین تکلیف وضعیت آینده و سرنوشت فلسطین اشغالی به دست خود مردم فلسطین انجام خواهد شد. چه کسانی که هجرت داده شده و از سرزمین خود خارج شدهاند و چه کسانی که هنوز در این سرزمین حضور دارند. یقینا مردم فلسطین خودشان باید نسبت به آینده نظام سیاسی خود تصمیم بگیرند. این موضوع، هنجار پذیرفته شده جهانی نیز هست. اگر آمریکاییها به دموکراسی و تعیین سرنوشت ملتها توسط خودشان، تمامیت ارضی و احترام به حاکمیتهای سیاسی معتقدند باید این اجازه را بدهند که بعد از این همه فجایع انسانی که رخ داده است، نقطه پایانی بر فشار حداکثری یک ملت بگذارند و اجازه بدهند که فلسطینیها جمع شده و هر تصمیمی که میخواهند را خودشان بگیرند. ما هم از این موضوع حمایت میکنیم و البته رسما اعلام کردهایم که هر جریانی که مقابل اسرائیل، زیادهخواهیها و تجاوزگری او بایستد، از او حمایت کرده و خواهیم کرد.سوال من این است که وقتی اسرائیل به تمامیت ارضی و حاکمیت سیاسی این کشورها تهاجم میکند، چرا دنیا در برابر این تهاجم سکوت کرده است؟ حال هر بهانهای که میخواهند بگیرند. اولا ما حضور سازمانیافتهای در عراق یا سوریه نداریم که بگویند مقری متعلق به ایران را زدیم. اگر همه ملت سوریه حامی ایران و سیاستهای او باشند، آیا اسرائیل باید همهشان را مورد هجوم قرار بدهد؟ این خود سوریها هستند که از سرزمین و حاکمیت سیاسیشان حمایت میکنند، اسرائیل باید آنان را مورد حمله قرار بدهد به این بهانه که طرفدار ایرانند؟ آیا این موضوع قابل قبول است؟ به نظرم امروز نوعی سکوت جنایتبار در قبال اقداماتی که اسرائیل در منطقه و جهان انجام میدهد، شکل گرفته و آن هم یک نقطه محوری دارد؛ مخالفت با ایران.