سیاست
آژانس بینالمللی انرژی اتمی همواره به عنوان مهمترین مرکز یا دیدبان هستهای بینالمللی مورد توجه کشورها بوده است؛ نهادی که در کارنامه خود به لحاظ سیاسی و حقوقی در برخی مقاطع تاریخی فراتر از قدرت و نفوذ کشورهای صاحب نفوذ عمل کرده است. از این رو جایگاه فنی ـ هستهای و نیز بیطرفانه آژانس از سوی کشورهای عضو با حساسیت رصد میشود، هر چند که قوانین و مقررات هنوز به یک میزان مساوی اجرا نمیشوند با این حال به نظر میآید با آمدن رافائل گروسی باید زنگها را برای حفاظت از جایگاه «فنی»، «حقوقی» و «بیطرفی» آژانس به صدا درآورد. مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مصاحبه اخیرش با یک روزنامه اتریشی که با واکنشهایی از سوی ایران به عنوان کشور عضو آژانس مواجه شده است، بیش از آنکه در جایگاه مقام ارشد دیدبان هستهای بین المللی ظاهر شود، به نظر در جایگاه یک بازرس و تحلیلگر فنی به ویژه در رابطه با موضوع هستهای ایران قرار گرفته است. در چند بخش از این مصاحبه رافائل گروسی به صراحت درباره فعالیتهای هستهای ایران در گذشته و هم اکنون دست به «نیت خوانی» و «قضاوت» میزند در حالی که مدیرکل آژانس در این جایگاه نیست که بخواهد درباره روند فعالیتهای هستهای یک کشور قضاوت خود را لحاظ کند یا به طور مشخص درباره پایبندی یا عدم پایبندی فعالیتهای هستهای یک کشور عضو آژانس اظهار نظر کند. آقای مدیرکل، خود را «دماسنج»برنامه هستهای کشورها معرفی میکند و به صراحت از «تب» و «علائم پنهان» ایران در گذشته صحبت کرده و در جایگاه یک کارشناس و نه مدیرکل، بدون توجه به اسناد آژانس به ویژه پرونده «پی ام دی» و نیز توافق اخیر ایران و آژانس که مسایل گذشته را حل و فصل شده تلقی کرده است، دیدگاه شخصی خود را مدنظر قرار می دهد و به شکلی مبهم مسایل گذشته و حال را به یکدیگر ربط می دهد. در حالی که دماسنج آژانس برای کشورها و اعضای دیگر آژانس به ویژه کشورهای هستهای به این خوبی کار نمیکند! متاسفانه در سالهای اخیر شاهد بیتوجهی به توافقهای قبلی میان ایران و آژانس در چارچوب برجام به ویژه در موضوع «پی ام دی» از سوی آمریکا هستیم که تلاش کردند مقامات آژانس را در این مسیر با خود همراه کنند اما این تلاشها تا زمان مرحوم یوکیا آمانو به جایی نرسید ولی با آمدن رافائل گروسی پنجرههای مختلفی در این مسیر باز شده یا در حال باز شدن است. مدیرکل آژانس در گفتوگویش با روزنامه اتریشی، بیپرده به افشای اطلاعات هستهای ایران خارج از چارچوب پادمانی هر چند به طور غیرمستقیم پرداخته است و در برخی موارد حتی وارد بیان جزییات شده است؛ آنجا که درباره میزان غنیسازی در ایران و نیز کیفیت مواد هستهای صحبت میکند. در بخشی دیگر از این مصاحبه، مدیرکل یک تعریف یا ترم جدید از ادبیات رسانهیی ـ هستهیی ارایه میکند. گروسی به جای واژه «گریز» هستهای که در سالهای اخیر آمریکا و سه کشور اروپایی برای توضیح زمان رسیدن ایران به بمب هستهای استفاده کردهاند و مورد انتقاد ایران نیز همواره بوده است، از عنوان «کیفیت قابل توجه مواد هستهای» برای توضیح مساله مذکور استفاده میکند و این اظهارات بلافاصله با واکنش تند ایران رو به رو میشود. کاظم غریب آبادی، نماینده دائم ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی در توییتی روز دوشنبه در انتقاد از ساخت واژگان جدید از سوی مدیرکل آژانس، گفت: ترسیم معیارهای خودساخته مانند «گریز» و «کیفیت قابل توجه مواد هستهای» برای کشورهایی که تحت نظارت آژانس به غنی سازی اورانیوم می پردازند، غیرمرتبط است، ضمن این که در اسناد حقوقی آژانس نیز هیچ جایگاهی ندارد. وی ادامه داد: بیش از ۱۳۰۰ تن اورانیوم با غنای بالا و ۳۰۰ تن پلوتونیوم در جهان وجود دارد و برابر گزارش اجرای پادمان های آژانس در سال ۲۰۱۹ نیز «کیفیت قابل توجه مواد هستهای» در سطح جهانی افزون بر ۲۱۶۴۴۸ بوده است. اگر اینگونه باشد، در جهان بسیار خطرناکی زندگی می کنیم! این دیپلمات ایرانی تصریح کرد: آیا مدیرکل گروسی میتواند به ما بگوید که «کیفیت قابل توجه مواد هستهای» برای پنج کشور دارنده سلاح و همچنین کشورهایی مانند هلند، آلمان، ژاپن، برزیل و آرژانتین چقدر هست؟! بهتر نیست فعالیتهای هستهای تحت پادمان را اینگونه اندازهگیری نکنیم؟! رافائل گروسی در مصاحبه خود در پاسخ به این سوال که زمان گریز هستهای برای ایران چه زمانی است و این کشور چقدر با ساخت بمب هستهای فاصله دارد، گفته بود: در آژانس، ما در مورد زمان «گریز هستهای» صحبت نمی کنیم، بلکه به «کیفیت قابل توجه» مواد هستهای که حداقل مقدار لازم اورانیوم غنی شده یا پلوتونیوم مورد نیاز برای ساخت یک بمب است، نگاه میکنیم. ایران در حال حاضر «کیفیت قابل توجه» مواد هستهای را ندارد. در نگاهی خوشبینانه اگر هم مدیرکل سعی کرده تا واژهای کم اثر و فنی را جایگزین واژه «گریز هستهای» با بار سیاسی فراوان کند، اما با این کار نه تنها این واژه را کم اثر نکرده بلکه برای آن معادل دیگری ساخته است که به لحاظ ماهوی میتواند در تحلیلهای فنی و سیاسی در آینده بحثبرانگیز باشد. گروسی در بخشی از گفتوگویش اعلام می کند که «ایران در حال حاضر «کیفیت قابل توجه» مواد هستهای را ندارد». آیا این بخش از صحبتهای وی رمزگشایی از برنامه هستهای ایران و تحلیل سیاسی و فنی گزارشهای آژانس آن هم از زبان مدیرکل نیست؟