صفحه اول
جوانه علیزاده – فعال مدنی- کارتن خوابی ارتباط مستقیم با اوضاع اقتصادی حاکم بر جامعه دارد. در هر جامعهای که وضعیت اقتصادی نا به سامان و غیرمتعادلی وجود داشته باشد، کارتنخواب نیز بیشتر به چشم میخورد و از سوی دیگر دولتها به این افراد به دلیل نشان دادن چهرهای ناخوشایند به جوامع دیگر به چشم دردسر نگاه میکنند. از این هم مهمتر به دلیل اینکه اکثر کارتنخوابها یا به دلایلی که مخالف با هنجارهای جامعه است به این سرنوشت دچار شدهاند؛ یا بعد از انتخاب این روش زندگی معمولاً برای کسب مایحتاج حداقلی خود مجبور به انجام کارهایی مخالف با هنجارهای اجتماعی میباشند، لذا در اکثر کشورها ایجاد راهکارهای موقتی و یا دائم بر عهده سازمانهای مردمنهاد و عامالمنفعه است. بیخانمانی واژهای است که برای هیچ یک از ما بیگانه نیست. همه ما هر روز و هر شب در خیابانهای شهرمان با مصادیق آن مواجه میشویم.مردی که کنار پیادهرو و یا روی یکی از نیمکتهای پارک به خواب رفته است. نوجوانی که در ایستگاه اتوبوس روی یک تکه کارتن نشسته است و بسیاری موارد دیگر.بیخانمانی یکی از معضلات بزرگ جوامع امروزی است و به خیابانهای شهر ما محدود نمیشود. این بحران حتی در بزرگترین شهرهای پیشرفته جهان نیز مشاهده میشود. هر کسی که در در خیابان زندگی میکند، داستان زندگی منحصر به فردی دارد. بیخانمانی به دلایل بسیار متعددی رخ میدهد. یکی از اصلیترین دلایل آن، گرفتار شدن در دام اعتیاد است.برای زنان، فرار از خانه به دلیل خشونتهای خانگی، جز شایع ترین دلایل بوده است و دلایل دیگری چون بیماری روحی و روانی یا هزینههای گزاف درمانی و ... .به هر حال آنچه مهم است این است که همگی انسان هستند و لایق کمک گرفتن. بی خانمانی، که دارای اشکال و عناوین متفاوتی مثل لوله خوابی، کارتن خوابی، اتوبوس خوابی، قطار خوابی، گورخوابی، زیرپل خوابی، خیابان خوابی، مترو خوابی، خرابه خوابی و ... است، پدیده پیچیده ای است و در ایران برای توصیف این افراد، نوعا از اصطلاح کارتن خواب استفاده می شود. چهرة بی خانمانی مانند تعریف آن، از كشوری به كشور دیگر متفاوت است. بی خانمان یا كارتن خواب كسی است كه اقامتگاهی برای سكونت نداشته باشد. بی خانمان به كسی گفته می شود كه محل اقامت ثابتی برای شب ندارد. بی خانمانی مطلق به نداشتن هیچ سقفی، حتی موقت، اطلاق می شود. در ایران، اطلاعات دقیقی دربارۀ تعداد کارتن خواب ها دردست نیست ولی شواهد بسیاری هست که نشان میدهد تعداد مصرفکنندگان موادمخدر در بین جمعیتهای کارتن خواب بهشدت زیاد و درواقع بیشتر از تعداد مصرفکنندگان در میان جمعیت معمولی است. کمکهای مردمی و سازمانهای مردم نهاد هم اگر نگوییم همه بخش قابل توجهی از آن در راستای زدودن چهره زشت بیخانمانها و کارتنخوابهاست. در واقع عدهای در این میان با کمکهای از سر دلسوزیشان تنها به دنبال این هستند که با دادن لباس یا وعده غذایی چهره زشت کارتنخوابها را از بین ببرند ولی به دنبال این نیستند که مشکل آنها را حل کنند. این دست خدمات هم البته به مشوقی برای کارتنخوابها تبدیل شده تا به بیخانمانی خود ادامه دهند. مطابق رویکرد وفاق، رفتارهایی که مغایر با تمامی عناصر جامعه باشند، بهعنوان آسیبهای اجتماعی شناخته میشوند.در میان این نظریات، کارکردگرایی بر روی عواملی چون بیماری روانی، الکلیسم، اعتیاد به مواد مخدر، خشونت خانگی و فقدان یک شبکه حمایت خانوادگی، بهعنوان عوامل مؤثر بر بیخانمانی تأکید میکند. این رویکرد بیش از اینکه روی عوامل ساختاری بیخانمانی تأکید کند، بر عوامل فردی برای تبیین بیخانمانی تمرکز میکند. از این دیدگاه، افراد بیخانمان و بهاصطلاح کارتنخواب، نوعی تهدید برای جامعه محسوب میشوند. برای اینکه آنان از جامعه دورافتادهاند و تحت نظارت قواعد و قیود اجتماعی نیستند.و از آنجاکه بیخانمانها جزئی از سیستم نیستند، هیچ تضمینی برای رفتارهای آنها وجود ندارد و احتمالاً تهدیدی برای جامعه محسوب میشوند.