روزنامه کائنات
2

سیاست

1404 شنبه 26 مهر - شماره 4933

ضرورت اعتمادسازی میان ایران و اعراب


 مهران کامروا، مدیر واحد مطالعات ایران در مرکز مطالعات عربی و استاد علوم سیاسی دانشگاه جورج تاون قطر می گوید:از حمله رژیم صهیونیستی به قطر با عنوان نقطه عطفی در تحولات خاورمیانه یاد میشود؛ به اعتقاد شما، این مساله تا چه میزان و در چه ابعادی منطقه ما را تحت تاثیر قرار داد؟ آیا آتش بس فعلی را می‌توان نتیجه تغییر معادلات ناشی از این تحول بدانیم؟
ما می‌دانیم که تنها فردی که قادر بود و قادر است کشتار فلسطینیان را پایان دهد، دونالد ترامپ است. می‌دانیم که به‌خاطر ملاحظات سیاسی داخلی در اسرائیل، به‌خاطر موقعیت سیاسی خود بنیامین نتانیاهو و به‌خاطر اهداف ایدئولوژیک رژیم صهیونیستی، او حاضر نبود کشتار مردم فلسطین را متوقف کند. تنها فردی که مایل بود، نه به‌خاطر درد و رنج فلسطینیان بلکه به‌خاطر اهداف ایدئولوژیک و منافع شخصی و سیاسی خود، دونالد ترامپ بود. ما نمی‌دانیم چه گفت‌وگوها و چه معادلاتی میان ترامپ و نتانیاهو رد و بدل شده که نهایتا باعث شد نتانیاهو با طرح آتش‌بس موافقت کند؛ بنابراین من مطمئن نیستم که معادلات تغییر کرده یا به‌هم خورده باشد.
تقریباً در هفت تا هشت ماه گذشته، نتانیاهو چند اشتباه بزرگ در محاسبات سیاسی خود مرتکب شده است. یکی از این اشتباه‌ها حمله به ایران بود؛ او گمان می‌کرد که با این اقدام در ایران آشوب رخ خواهد داد، نظام جمهوری اسلامی سرنگون خواهد شد و نظام متلاشی خواهد شد.
می‌دانیم که در چند ماه اخیر، تقریباً در هفت تا هشت ماه گذشته، نتانیاهو چند اشتباه بزرگ در محاسبات سیاسی خود مرتکب شده است. یکی از این اشتباه‌ها حمله به ایران بود؛ او گمان می‌کرد که با این اقدام در ایران آشوب رخ خواهد داد، نظام جمهوری اسلامی سرنگون خواهد شد و نظام متلاشی خواهد شد. اکنون مشخص شده که دولت اسرائیل با حمایت از رضا پهلوی و با تلاش برای ایجاد ناآرامی از جمله اقدامات علیه زندان اوین در تهران می‌خواست زمینهٔ آشوب و قیام را در ایران فراهم کند.
خطاهای نتانیاهو تنها به محاسبات درباره ایران محدود نماند؛ از جمله دیگر اشتباهات سیاسی او، حمله یا اقدام علیه دوحه بود که از منظر سیاسی نیز مورد بازبینی قرار می‌گیرد. اقداماتی مانند پرتاب موشک به سمت دوحه نادرست بود، به‌ویژه اینکه قطری‌ها روابط نزدیکی با آمریکایی‌ها دارند؛ حتی گفته شده امیر قطر هدیه‌ای شخصی به دونالد ترامپ داده و در منطقه نزدیک دوحه یکی از بزرگ‌ترین پایگاه‌های نظامی آمریکایی قرار دارد. تمامی این محاسبات و بررسی‌های سیاسی نتانیاهو اشتباه از آب درآمده‌اند؛ بنابراین گمان می‌کنم که ترامپ به نتانیاهو فشار آورده است تا جنگ را حتماً به پایان ببرد
اعتمادسازی میان ایران و کشورهای خلیج فارس به اندازه لازم مورد توجه قرار نگرفته است
از زمان انجام این حملات، تحلیل گران زیادی بر این باور هستند که آنچه از سوی اسرائیل در دوحه رخ داد، نگاه امنیتی کشورهای حاشیه خلیج فارس را تغییر داده و مشخصا این تغییر در نگاه به ایران بسیار موثر بوده است؛ آیا این تحلیل را نزدیک به واقعیت می‌دانید؟ آیا به واقع و ورای شعارهای معمول، امروز کشورهای حاشیه خلیج فارس، اسرائیل را دشمن اول خود می‌دانند؟
به‌نظر من، حتی در کشوری مانند قطر که روابطی گرم و نسبتا مثبت با ایران دارد، همچنان بی‌اعتمادی عمیقی نسبت به ایران وجود دارد. نباید فراموش کنیم که از دید قطری‌ها، حمله ایران به پایگاه نظامی آمریکا در واقع حمله به خاک قطر تلقی شده است.
با این حال، این نگاه، برای کشورهای خلیج فارس چند پیامد مهم داشت. نخست اینکه دریافتند نمی‌توان به دونالد ترامپ تکیه کرد؛ زیرا نتانیاهو توانسته بود او را فریب دهد، هم در ماجرای حمله به تسیسات هسته‌ای ایران و هم در حمله‌ای که اسرائیل توانست بدون اطلاع قبلی آمریکا به دوحه انجام دهد. دوم اینکه، با وجود تمام این تحولات، روابط امنیتی میان کشورهای خلیج فارس و آمریکا همچنان برقرار است و تداوم خواهد داشت. متاسفانه در فضای سیاسی ایران، چه میان سیاستمداران و چه در میان نخبگان جمهوری اسلامی، این ترس و بی‌اعتمادی کشورهای خلیج فارس نسبت به ایران به‌درستی درک نشده و به اهمیت آن توجه کافی نمی‌شود. در مورد اسرائیل نیز باید گفت که پس از حمله به دوحه، احتمالاً دیگر دست به چنین اقدامی نخواهد زد. روابط نظامی میان اسرائیل و امارات بسیار عمیق است و شواهد متعددی نیز در این زمینه ارائه شده است. همین عمق در روابط نظامی میان بحرین و اسرائیل نیز وجود دارد. ازاین‌رو، هنوز در میان سیاستمداران ارشد کشورهای خلیج فارس، ایران، دشمن نخست تلقی می‌شود و نسبت به آن احساس بی‌اعتمادی وجود دارد؛ نه نسبت به اسرائیل یا کشورهای دیگر. در مورد پیمان نظامی میان عربستان سعودی و پاکستان نیز باید گفت که این پیمان، از نظر من، بیش از آنکه یک معاهده نظامی واقعی باشد، جنبه نمادین دارد؛ هرچند از نظر نظامی نمی‌توان آن را بی‌اهمیت دانست. در مجموع، به نظر نمی‌رسد کشورهای خلیج فارس اسرائیل را دشمن اصلی خود بدانند. هنوز همان ترس عمیق و بی‌اعتمادی نسبت به ایران در ذهن و محافل تصمیم‌گیری آن‌ها وجود دارد. متاسفانه در فضای سیاسی ایران، چه میان سیاستمداران و چه در میان نخبگان جمهوری اسلامی، این ترس و بی‌اعتمادی کشورهای خلیج فارس نسبت به ایران به‌درستی درک نشده و به اهمیت آن توجه کافی نمی‌شود. اعتمادسازی میان ایران و کشورهای خلیج فارس به اندازه لازم مورد توجه قرار نگرفته است، در حالی‌که این موضوع یکی از نیازهای اساسی روابط منطقه‌ای ایران محسوب می‌شود.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه