سیاست
فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا (سنتکام) اخیراً ادعا کرده که بزرگترین محموله تسلیحات ایرانی شامل موشکهای کروز، ضدکشتی و موتور پهپادها را از یمنیها ضبط کرده است. این ادعا که در گذشته بارها تکرار شده، بار دیگر با پردازش سنگین رسانههای غربی و صهیونیستی مطرح شد. هدف اصلی، برجستهسازی نقش ایران در درگیریهای منطقهای و القای تصویری تهدیدزا از تهران است. این در حالی است که نه ایران چنین ارسالی را تأیید کرده و نه شرایط میدانی یمن امکان چنین انتقال گستردهای را فراهم میکند. این سناریو، بیش از آنکه مبتنی بر واقعیت باشد، تلاشی برای پوشاندن ناتوانی اسرائیل در برابر مقاومت یمن و محور مقاومت است. غربیها در اتهامزنیهای خود، عامدانه برخی واقعیتهای حقوقی را نادیده میگیرند. نخست اینکه بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱، ایران از حق خرید و فروش تسلیحات برخوردار است و نمیتوان این فعالیت را غیرقانونی تلقی کرد. دوم، اقدامات دفاعی یمنیها و فلسطینیها در برابر رژیم صهیونیستی کاملاً در چارچوب حقوق بینالملل و اصل دفاع مشروع قرار میگیرد. حمایت احتمالی از این دفاع مشروع نهتنها غیرقانونی نیست بلکه در برابر جنایات جنگی، مسئولانه و انسانی است. در مقابل، غرب با تسلیح گسترده رژیم صهیونیستی و بهکارگیری ابزار گرسنگی علیه غزه و یمن، عملاً شریک جنایتهای جنگی است. ایران نشان داده که در صورت لزوم، خود مستقیماً توان ضربه به صهیونیستها را دارد و نیازی به نیابت ندارد. با شدت گرفتن ضربات سنگین یمنیها علیه تأسیسات استراتژیک رژیم صهیونیستی، از جمله حمله به فرودگاه بنگوریون، آمریکا و اسرائیل در صدد منحرفسازی افکار عمومی از این شکست بزرگ هستند. روایتسازیهای تکراری علیه ایران، صرفاً ابزاری برای پنهانکردن این واقعیت است که توان مقاومت فراتر از انتظار آنهاست. تهران نیز بارها تأکید کرده که جبهه مقاومت تصمیمات خود را مستقل میگیرد و هیچگاه تحت امر جمهوری اسلامی نبوده است. تلاش برای واداشتن ایران به کنترل نیروهای مقاومت در منطقه، ترفند بیپایهای است که ریشه در ناتوانی استراتژیک تلآویو و واشینگتن دارد. اتهام اخیر سنتکام همزمان با یک رشته اقدامات فشاری غرب علیه ایران قابل تحلیل است: بازگشایی پروندههای قدیمی مانند رابرت لوینسون، طرح مجدد اتهامات بیاساس در پرونده امیا، تحریم دیپلماتهای ایرانی، تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه و اظهارات تحقیرآمیز مقامات آمریکایی درباره مذاکره با تهران. همه این موارد در کنار یکدیگر، نشانگر طراحی کلان واشینگتن برای کشاندن ایران به میز مذاکره تحت فشار و در فضای تحقیر است. اظهارات ترامپ مبنی بر اینکه «عجلهای برای مذاکره ندارم اما آنها به آن نیاز دارند» نشانگر همین رویکرد است. اما جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده که تحت فشار و تهدید هرگز تن به مذاکره نخواهد داد و در هر میدان، از دیپلماسی تا میدان نبرد، پیروز خواهد بود.