سیاست
سایت تحلیلی مدرن دیپلماسی در گزارشی با عنوان «چگونه حملات آمریکا و اسرائیل ممکن است معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) را نابود کند و بحرانی هستهای را رقم بزند» نوشت: طی دوازده روز متوالی، اسرائیل حملات هوایی شدیدی علیه تأسیسات هستهای و نظامی ایران انجام داده است. در ادامه این نوشتار آمدهاست: در تاریخ ۲۲ ژوئن، ایالات متحده نیز به این تهاجم پیوست و سه تأسیسات هستهای اصلی ایران در اصفهان، نطنز و فردو را هدف قرار داد. این تجاوز نظامی، که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، مدعی است برای جلوگیری از یک «تهدید وجودی» انجام شده، صدها کشته و زخمی برجای گذاشته و خسارات قابلتوجهی به زیرساختهای هستهای ایران وارد کرده است. این در حالی است که فراتر از ویرانیهای فیزیکی، این حمله هماهنگ ممکن است پیامدهای بسیار جدیتری مانند فروپاشی تعهد ایران به معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) و در نتیجه، از هم پاشیدن رژیم جهانی منع گسترش تسلیحات هستهای داشته باشد. نمایندگان پارلمان ایران خشم و ناامیدی خود را پنهان نکردهاند. عباس گلرو، رئیس کمیته سیاست خارجی مجلس ایران، به ماده ۱۰ معاهده NPT استناد کرده است که به یک دولت اجازه میدهد در صورت وقوع «رویدادهای فوقالعاده» که منافع عالی کشور را به خطر بیندازد، از معاهده خارج شود. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، نیز هشدار داده است که تمامی گزینهها برای دفاع از حاکمیت و امنیت ایران روی میز است. با توجه به اینکه آمریکا و اسرائیل آشکارا تأسیسات هستهای تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) را هدف قرار دادهاند و هیچ مدرکی از سوی آژانس مبنی بر توسعه تسلیحات هستهای توسط ایران ارائه نشده، تهدید ایران به خروج از NPT دیگر صرفاً یک ادعای توخالی نیست. این یک نقطه عطف در دیپلماسی هستهای است. برنامه هستهای ایران مدتهاست که تحت نظارت دقیق آژانس بینالمللی انرژی اتمی و جامعه جهانی قرار دارد. توافق جامع اقدام مشترک (JCPOA) در سال ۲۰۱۵، که در سال ۲۰۱۸ توسط دولت ترامپ کنار گذاشته شد، فعالیتهای غنیسازی ایران را محدود کرده و مکانیزمهای نظارتی سختگیرانهای بر زیرساختهای هستهای این کشور اعمال کرده بود. بر اساس گزارشهای آژانس، «هیچ مدرک قطعی مبنی بر توسعه تسلیحات هستهای توسط ایران وجود ندارد.» با این حال، تهران ابتدا با حملات اسرائیل و اکنون با تهاجم ایالات متحده مواجه شده است. بدون شواهد مبنی بر تهدید قریبالوقوع،حملات اسرائیل و آمریکا نقض حاکمیت ایران و حتی روح حقوقی معاهده NPT محسوب میشوند. اگر ایران تصمیم به خروج از این معاهده بگیرد، این حملات را نه تنها بهعنوان توجیه، بلکه بهعنوان یک ضرورت وجودی ذکر خواهد کرد.ماده ۱۰ معاهده NPT مشخص میکند که یک دولت عضو میتواند در صورتی که رویدادهای فوقالعاده مرتبط با معاهده منافع عالی آن را به خطر بیندازد، از معاهده خارج شود. از دیدگاه ایران، حملات نظامی هماهنگ یک دولت غیرعضو NPT با تسلیحات هستهای (اسرائیل) و یک دولت عضو NPT (ایالات متحده) علیه تأسیسات تحت نظارت این کشور، این آستانه را برآورده میکند. این حملات صرفاً هشدار یا اقدامات بازدارنده نیستند؛ آنها تلاشهای استراتژیک و پیشدستانه برای نابودی زیرساختهای هستهای و موشکی ایران هستند که نه بر اساس تخلفات کنونی، بلکه بر اساس فرضیه تسلیحاتی شدن در آینده انجام شدهاند. این تمایز حیاتی است؛ جنگ پیشدستانه تحت قوانین بینالمللی مجاز نیست. بدون شواهد مبنی بر تهدید قریبالوقوع، حملات اسرائیل و آمریکا نقض حاکمیت ایران و حتی روح حقوقی معاهده NPT محسوب میشوند. اگر ایران تصمیم به خروج از این معاهده بگیرد، این حملات را نه تنها بهعنوان توجیه، بلکه بهعنوان یک ضرورت وجودی ذکر خواهد کرد. ایران اولین کشوری نخواهد بود که از NPT خارج میشود. در سال ۱۹۹۳، کره شمالی اعلام کرد که قصد خروج از این معاهده را دارد، اما در مذاکرات لحظه آخری با آمریکا این تصمیم را به حالت تعلیق درآورد. این تلاش در نهایت به توافقنامه چارچوب منجر شد، هرچند این توافق بعداً فروپاشید. در سال ۲۰۰۳، پیونگیانگ خروج خود را از سر گرفت و به توسعه زرادخانه هستهای خود ادامه داد. ناکامی دیپلماتیک در حفظ عضویت کره شمالی در NPT از آن زمان سایهای سنگین بر سیاست جهانی منع گسترش تسلیحات هستهای انداخته است. اگر یک عضو معاهده که تحت نظارت کامل آژانس قرار دارد، بتواند بدون مجازات توسط یک قدرت هستهای بمباران شود، چه انگیزهای برای دیگر دولتهای غیرهستهای باقی میماند که به این معاهده پایبند بمانندوضعیت ایران شباهت نگرانکنندهای به این ماجرا دارد، اما بهطور بالقوه بیثباتکنندهتر است. ایران در مقایسه با کره شمالی، زیرساخت علمی پیشرفتهتر، جمعیت بیشتری و درگیریهای منطقهای گستردهتری دارد. برخلاف پیونگیانگ، تهران تا همین اواخر نظارت آژانس را پذیرفته بود. تهدید کنونی ایران به خروج از NPT نه تنها خطر گسترش تسلیحات هستهای را به همراه دارد، بلکه اثر موجی فرسایش بیشتر هنجارهای NPT را نیز در پی خواهد داشت. اگر یک عضو معاهده که تحت نظارت کامل آژانس قرار دارد، بتواند بدون مجازات توسط یک قدرت هستهای بمباران شود، چه انگیزهای برای دیگر دولتهای غیرهستهای باقی میماند که به این معاهده پایبند بمانند؟ ایران عضو NPT است و تا همین اواخر با بازرسیهای بینالمللی همکاری میکرد. در مقابل، اسرائیل عضو این معاهده نیست و سیاست ابهام هستهای را حفظ کرده و بهطور گسترده تصور میشود که دارای زرادخانه هستهای قدرتمندی است. اسرائیل با هدف قرار دادن دانشمندان هستهای ایران، بمباران تأسیسات غنیسازی و ترور مقامات ارشد، نه تنها ظرفیت ایران، بلکه هنجارهای جهانی حاکم بر استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را نیز تضعیف کرده است. نقش ایالات متحده نیز به همان اندازه نگرانکننده است. در حالی که دولت ترامپ ادعا میکند حملات آمریکا «بهطور قابلتوجهی» توانایی ایران برای توسعه تسلیحات هستهای را به تأخیر انداخته، تأثیر واقعی این حملات ممکن است آغازگر فصلی جدید از رویارویی باشد. تصمیم واشنگتن به بمباران تأسیسات تحت نظارت یک دولت عضو NPT، بهویژه پس از کنار گذاشتن توافقی هستهای که همچنان کارآمد بود، این پیام خطرناک را ارسال میکند که معاهدات به قدرت و نه به اصول وابسته هستند. اگر ایران از NPT خارج شود، پیامدها گسترده خواهند بود. این کشور دیگر از نظر حقوقی ملزم به خودداری از توسعه تسلیحات هستهای نخواهد بود. ایران میتواند بازرسان آژانس را اخراج کند، تمام اقدامات نظارتی را متوقف کند و غنیسازی اورانیوم خود را به سطح تسلیحاتی برساند. طبق گزارش آژانس، ایران در حال حاضر بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده ۶۰ درصد در اختیار دارد که تنها یک گام فنی کوتاه تا آستانه ۹۰ درصدی مورد نیاز برای ساخت بمب فاصله دارد. اگرچه اسرائیل چندین دانشمند ارشد ایرانی را ترور کرده، ایران همچنان از تخصص و زیرساختهای لازم (تأسیسات هستهای عمیق زیرزمینی) برای ازسرگیری و تسریع تسلیحاتی شدن در صورت انتخاب این مسیر برخوردار است. جهان باید تصمیم بگیرد که آیا توافقنامههای بینالمللی پیمانهای الزامآور یا درمانهای موقت هستند. اگر قرار است این توافقنامهها معنایی داشته باشند، ایران نباید تنها بهای پایبندی به آنها را بپردازد و اگر NPT قرار است دوام بیاورد، قدرتهایی که ادعای دفاع از آن را دارند، باید این کار را با قانون و نه با بمب انجام دهند.نویسنده این مطلب در ادامه ادعا میکند که با توجه به تحولات کنونی، ایران بیش از هر زمان دیگری احتمالاً به دنبال ساخت بمب خواهد رفت. حملات نظامی مزیت ابهام استراتژیکی را که ایران زمانی حفظ میکرد، از بین برده و پیگیری آشکار تسلیحات هستهای را به پاسخی منطقی، اما خطرناک، تبدیل کرده است. در نتیجه میتوان گفت که حملات آمریکا و اسرائیل ممکن است خود محرک دستیابی ایران به بمب هستهای شده باشند. فراتر از ایران، خود NPT ممکن است از این شوک جان سالم به در نبرد. دیگر کشورها، بهویژه آنهایی که در مناطق بیثبات قرار دارند، با دقت نظارهگر خواهند بود. اگر ایران علیرغم پایبندی به معاهده مجازات شود، ممکن است نتیجه بگیرند که تسلیحات هستهای تنها تضمین قابلاعتماد برای حاکمیت است. این سابقه میتواند کشورهایی مانند عربستان سعودی، مصر یا حتی ترکیه را به بازنگری در موضع هستهای خود ترغیب کند. با وجود شدت رویدادهای اخیر، اعلام آتشبس بین ایران و اسرائیل توسط رئیسجمهور ترامپ در عصر دوشنبه فرصتی شکننده اما حیاتی برای دیپلماسی فراهم میکند. ایران هنوز بهطور رسمی از NPT خارج نشده و سفیران این کشور در کشورهای مختلف در گفتوگوهای مطبوعاتی خود بر تمایل به حلوفصل مسالمتآمیز تأکید کردهاند. اما زمان کوتاه است و این پنجره فرصت محدود است. هرگونه نقض آتشبس تنها موضع تهران را سختتر خواهد کرد، بنابراین آتشبس باید با تعامل دیپلماتیک فوری و صادقانه دنبال شود. برای نجات وضعیت، ایالات متحده و متحدانش باید از این توقف برای آغاز مذاکرات جدید استفاده کنند؛ این کار با توقف تحریکات نظامی بیشتر و گفتوگوی معنادار با ایران، احتمالاً تحت میانجیگری بینالمللی جدید، آغاز میشود. بازگشت به چارچوب برجام یا توافقی اصلاحشده میتواند اطمینانهای متقابل، تخفیفهای اقتصادی و بازگشت به نظارت شفاف را ارائه دهد. گزینه دیگر، زنجیرهای از خروج، تسلیح مجدد و جنگ خواهد بود. آنچه بهعنوان مجموعهای از حملات هوایی تاکتیکی آغاز شد، ممکن است به بزرگترین ضربه به نظم هستهای جهانی از زمان جنگ سرد منجر شود. اسرائیل و ایالات متحده شرطبندی کردهاند که زور میتواند جایگزین دیپلماسی شود. اگر ایران اکنون از NPT خارج شود و برنامه تسلیحاتی خود را بهطور جدی از سر بگیرد، پیامدها بسیار فراتر از خاورمیانه خواهد رفت. جهان باید تصمیم بگیرد که آیا توافقنامههای بینالمللی پیمانهای الزامآور یا درمانهای موقت هستند. اگر قرار است این توافقنامهها معنایی داشته باشند، ایران نباید تنها بهای پایبندی را بپردازد و اگر NPT قرار است دوام بیاورد، قدرتهایی که ادعای دفاع از آن را دارند، باید این کار را با قانون انجام و نه با بمب انجام دهند.