روزنامه کائنات
5

گزارش

1404 چهارشنبه 21 خرداد - شماره 4848

کائنات ضرورت گسترش گفت و گوهای آکادمیک در ارتباط با دنیا را بررسی می کند

مقابله با بازی چند لایه اروپا و آمریکا

 ناصر میرانی- نزدیک به صد نفر از چهره های برجسته دیپلماسی، اساتید روابط بین الملل و صاحب نظران حقوق بین الملل از سراسر جهان طی روزهای گذشته در دانشگاه تهران گرد هم آمدند.
دانشکده مطالعات جهان، میزبان اولین کنفرانس بین المللی مطالعات اروپا و آمریکا بود؛ رویدادی که به فرصتی کم نظیر برای تبادل دیدگاه ها درباره جایگاه ایران در نظم جهانی و روابط پرچالش آن با غرب تبدیل شد.
در این نشست دو روزه، مجموعه ای از موضوعات کلیدی در دستورکار قرار گرفت؛ از تحولات ساختاری در نظام بین الملل و نقش ایران در معادلات قدرت های بزرگ، تا بازخوانی سیاست های منطقه ای و تلاش برای همگرایی در میان کشورهای پیرامونی. همچنین مثلث پیچیده ایران، اروپا و آمریکا با محوریت تحریم ها، گفت وگوها و تنش های مزمن مورد واکاوی قرار گرفت.شرکت کنندگان از زوایای گوناگون به تحلیل شرایط کنونی پرداختند و تلاش کردند تصویری دقیق تر از چالش ها و فرصت های پیش روی ایران در تعامل با جهان ترسیم کنند. گفت وگوهایی که نه فقط جنبه آکادمیک داشت، بلکه در فضای کنونی سیاست بین الملل، رنگ و بوی واقع گرایانه تری نیز به خود گرفت.
آن طور که بهزاد احمدی، استاد دانشگاه و دبیر اجرایی این همایش در روز اول عنوان کرد، بررسی چندبعدی روابط ایران با غرب با هدف تقویت فهم مشترک، کاهش سوءتفاهم ها و گشودن افق های تازه با محوریت گفت و گوهای آکادمیک دال مرکزی بحث های ارائه شده در این کنفرانس به شمار می رود و تلاش می شود تا تصویری واقع گرایانه و تحلیلی از مناسبات تاریخی و معاصر ایران با اروپا و آمریکا ارائه شود. جواد ظریف، مهدی سنایی و جفری ساکس از جمله مهم ترین چهره های علمی و اجرایی بودند که دیدگاه های خود را پیرامون روابط ایران و اروپا و ایران و آمریکا ارائه کردند.
موافقت اروپا با توافق تهران-واشنگتن مشروط خواهدبود
سفیر پیشین ایران در اتحادیه اروپا و بلژیک در سخنرانی خود در پنل «دیپلماسی فراآتلانتیکی و ایران؛ همگرایی و رویارویی» در چارچوب برگزاری نخستین «کنفرانس بین‌المللی مطالعات آمریکا و اروپا» گفت: می‌خواهم به این پرسش بپردازم که اگر ایران و آمریکا به توافقی دست یابند، واکنش اروپا چه خواهد بود؟
«غلامحسین دهقانی» با طرح این پرسش ادامه داد: برای تحلیل واکنش اروپا، ابتدا باید به تنوع موجود در این قاره توجه کنیم. اروپا شامل بخش‌های مختلفی مانند اروپای شرقی، مرکزی، شمالی (نوردیک)، غربی و مدیترانه‌ای (جنوبی) است. هر یک از این مناطق در موضوعات مختلف، مواضع متفاوتی دارند و نمی‌توان انتظار داشت که همه ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا در همه مسائل یکسان عمل کنند. با این حال، در برخی موضوعات سیاست خارجی، اگر شورای وزیران اتحادیه اروپا به اجماع برسد، موضع مشترکی اتخاذ می‌شود. اما خارج از این چارچوب، کشورها به‌صورت مستقل عمل می‌کنند. وقتی از اروپا صحبت می‌کنیم، معمولاً منظورمان سه کشور اصلی (بریتانیا، فرانسه، آلمان) و به‌طور کلی اتحادیه اروپا است، به‌ویژه در موضوعات هسته‌ای.
اروپا به دلیل منافع خود و نگرانی از پیامدهای شکست توافق، با توافق ایران و آمریکا مخالفت نخواهد کرد. اما این حمایت به معنای عادی‌سازی روابط یا رفع کامل تحریم‌ها، به‌ویژه تحریم‌های حقوق بشری، نخواهد بود.این دیپلمات مجرب گفت: تا پیش از سال ۲۰۰۵، اروپا و حتی آمریکا تمایلی به پیگیری هژمونی یک‌جانبه نداشتند. در زمان حمله به عراق، روابط اقتصادی خوبی بین ایران و اروپا وجود داشت و اروپا در برابر آمریکا از ایران حمایت کرد. این همکاری به امضای توافق‌نامه‌ای در سال ۲۰۰۰ منجر شد. اما پس از تغییر دولت در ایران و روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد، و همچنین صدور قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۱-۲۰۱۲، اروپا کاملاً در کنار آمریکا قرار گرفت. با آغاز مذاکرات هسته‌ای، ابتدا اروپا نقش حاشیه‌ای داشت و حتی فرانسه از کم‌رنگ بودن نقش خود ناراضی بود. اما پس از ورود جدی‌تر به مذاکرات، اروپا به شکل‌گیری اجماع برای تصویب برجام کمک کرد.
خروج ترامپ از برجام، اروپا را سردرگم کرد
وی افزود: با خروج ترامپ از برجام، اروپا ابتدا دچار سردرگمی شد و نگران خروج ایران از توافق بود. به همین دلیل، از ایران خواست در برجام بماند و وعده داد که تعهدات خود را اجرا کند. با این حال، اروپا نتوانست بازار و شرکت‌های خود را به‌طور مؤثر در برابر تحریم‌های آمریکا حمایت کند، که این موضوع باعث گله‌مندی ایران شد. در برخی مقاطع، اروپا به دلیل سیاست‌های کلان خود با آمریکا همراهی نکرد، اما در بیشتر موارد، مواضعش با آمریکا همسو بود.
مواضع تند اخیر اروپا، رابطه دوجانبه با تهران را تیره کرد
دهقانی گفت: سه مقطع کلیدی است که اروپا از مذاکرات کنار گذاشته شد؛ نخست مذاکرات مسقط و آغاز مذاکرات برجام، که ایران معتقد بود اروپا را توجیه کرده اما اروپا مشارکت فعال نداشت و فرانسه بعدا در مذاکرات برجام مشکلاتی ایجاد کرد؛ دوم، خروج ترامپ از برجام که بدون هماهنگی با اروپا انجام شد و باعث سردرگمی و ناراحتی اروپا شد در نهایت در شرایط کنونی، که آمریکا اروپا را از مذاکرات کنار گذاشته است. ایران مایل بود اروپا را در مذاکرات توجیه کند، اما اروپا به دلیل مسائلی مانند بحران اوکراین و مواضع تند خود در قبال ناآرامی‌های ایران، از مشارکت فعال سر باز زد. این مواضع تند، که بعضاً غیرمنطقی به نظر می‌رسید، روابط ایران و اروپا را تیره‌تر کرد.
اروپا به دلیل بحران اوکراین و دیگر مسائل، تمایلی ندارد که اقتصاد ایران از وضعیت بحرانی خارج شود. با این حال ایجاد اجماع در اتحادیه اروپا علیه توافقی که آمریکا با ایران امضا کند، عملاً غیرممکن است. علاوه بر این، موضوع هسته‌ای یکی از معدود حوزه‌های همکاری مشترک بین اروپا و آمریکا است.
تا پایان مرداد ماه امکان حصول توافق جامع میان ایران و غرب بعید است
سفیر پیشین ایران در اتحادیه اروپا به این سوال که آیا می‌توان گفت اروپا کاملاً تحت نفوذ آمریکا بوده است، پاسخ منفی داد و گفت: اروپا به‌عنوان بازیگری هنجارساز، آن‌طور که انتظار می‌رفت عمل نکرد و برخی در ایران معتقدند که شکست برجام تا حدی به دلیل عدم پایبندی اروپا به تعهداتش بود. حال، اگر توافقی بین ایران و آمریکا شکل بگیرد، اروپا چه واکنشی نشان خواهد داد.
وی ادامه داد: با توجه به زمان محدود تا پایان مذاکرات (تا مردادماه)، امکان دستیابی به یک توافق جامع و دقیق مانند برجام وجود ندارد و احتمالاً توافق کلی خواهد بود. به نظر من، اروپا از چنین توافقی حمایت محتاطانه‌ای خواهد کرد. در سیاست علنی خود، اروپا از توافق حمایت می‌کند، اما در عمل، همراهی کاملی نشان نخواهد داد. دلایل این امر عبارت‌اند از اینکه اروپا به دلیل بحران اوکراین و دیگر مسائل، تمایلی ندارد که اقتصاد ایران از وضعیت بحرانی خارج شود. با این حال ایجاد اجماع در اتحادیه اروپا علیه توافقی که آمریکا با ایران امضا کند، عملاً غیرممکن است. علاوه بر این، موضوع هسته‌ای یکی از معدود حوزه‌های همکاری مشترک بین اروپا و آمریکا است. اروپا از ثبات منطقه‌ای، کاهش قیمت انرژی، و فرصت‌های اقتصادی ناشی از توافق بهره‌مند خواهد شد. همچنین، تشدید بحران در منطقه می‌تواند به سیل پناهندگان و قطع منابع انرژی منجر شود که به ضرر اروپا خواهد بود.
اروپا مراقب بازی تقسیم تقصیر است
وی افزود: اگر اروپا بخواهد با فعال کردن مکانیسم ماشه با توافق مخالفت کند، مسئولیت شکست احتمالی توافق بر عهده‌اش خواهد بود. این در حالی است که اکنون آمریکا و ایران به‌عنوان مقصران اصلی شناخته می‌شوند و اروپا در حاشیه قرار دارد. فعال‌سازی مکانیسم ماشه به معنای نابودی برجام، به‌عنوان بزرگ‌ترین دستاورد دیپلماتیک اروپا در دهه‌های اخیر، خواهد بود. این اقدام همچنین تنش با ایران را تشدید می‌کند و امید به بهبود روابط با ایران را کاملاً از بین می‌برد. علاوه بر این، تحریم‌های حداکثری علیه ایران، که مبنای حقوقی قوی‌ای هم ندارند، نمی‌توانند فشار بیشتری به ایران وارد کنند، زیرا ایران هم‌اکنون تحت فشار حداکثری است.
اگر اروپا بخواهد با فعال کردن مکانیسم ماشه با توافق مخالفت کند، مسئولیت شکست احتمالی توافق بر عهده‌اش خواهد بود. این در حالی است که اکنون آمریکا و ایران به‌عنوان مقصران اصلی شناخته می‌شوند و اروپا در حاشیه قرار دارد.فعال‌سازی مکانیسم ماشه، خطر جنگ را افزایش خواهد داد
دهقانی گفت: فعال‌سازی مکانیسم ماشه می‌تواند ایران را به خروج از معاهده منع اشاعه تسلیحات هسته‌ای (NPT) سوق دهد، که به فروپاشی نظام جهانی عدم اشاعه منجر خواهد شد. این موضوع برای اروپا و غرب نگران‌کننده است، زیرا ایران به‌عنوان کشوری که به پادمان‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پایبند بوده، اعلام کرده در صورت رفع تحریم‌ها حاضر به همکاری است. فعال‌سازی مکانیسم ماشه همچنین خطر جنگ را افزایش می‌دهد و ایران را به چین و روسیه نزدیک‌تر می‌کند.
توافق ایران و آمریکا، رابطه ایران و اروپا را عادی سازی نخواهد کرد
این دیپلمات ایرانی در پایان گفت: در مجموع، اروپا به دلیل منافع خود و نگرانی از پیامدهای شکست توافق، با توافق ایران و آمریکا مخالفت نخواهد کرد. اما این حمایت به معنای عادی‌سازی روابط یا رفع کامل تحریم‌ها، به‌ویژه تحریم‌های حقوق بشری، نخواهد بود. اروپا بر نظارت سختگیرانه، از جمله حل‌وفصل مسائل باقی‌مانده پادمانی، تأکید خواهد کرد و از اهرم‌های دیپلماتیک برای فشار بر ایران در سایر حوزه‌ها استفاده خواهد نمود.
آمریکا تمام تلاش خود را برای محروم کردن ایران از سرمایه‌گذاری خارجی به‌کار گرفت
استاد «سیاستگذاری انرژی» دانشگاه شریف با اشاره به اینکه انرژی امروز به یک ابزار فشار در بخش ژئوپلیتیک تبدیل شده است، گفت:  کنترل منافع به‌ معنای کنترل سیاست بین‌الملل است.
«عباس ملکی» استاد سیاستگذاری انرژی، دانشکده مهندسی انرژی، دانشگاه صنعتی شریف در پنل《 ایران و قدرت‌های بزرگ》در چارچوب برگزاری نخستین «کنفرانس بین‌المللی مطالعات آمریکا و اروپا» ، درباره اهمیت انرژی در روابط ایران، آمریکا و اروپا گفت: امروز قیمت نفت ۶۵ دلار و ۳۲ سنت است، و این روند تا اوایل ۲۰۲۵ نیز نزولی پیش‌بینی می‌شود. در طول سال‌های اخیر، به‌ویژه پس از حمله روسیه به اوکراین، قیمت نفت برنت تا ۹۰ دلار برای هر بشکه نیز بالا رفت و سپس دوباره کاهش یافت. در دنیای امروز پیوند جغرافیا، قدرت و انرژی مهم است. انرژی امروز به یک ابزار فشار در بخش ژئوپلیتیک تبدیل شده، و کنترل منافع به‌معنای کنترل سیاست بین‌الملل است و تقریباً هر جنگی، یا به‌خاطر انرژی آغاز یا پایان یافته است. انرژی و درگیری رابطه تنگاتنگی دارند.
ایالات متحده تمام تلاش خود را به‌کار بسته تا ایران را از سرمایه‌گذاری خارجی محروم کند. قانون «داماتو» سرمایه‌گذاری بیشتر از ۲۰ میلیون دلار در بخش انرژی ایران را ممنوع کرد. این قانون، زیرساخت‌های انرژی ایران را تقریباً منزوی کرده و آن‌ها را فرسوده و پیر ساخته است.
آمریکا حدود ۱۱۵ تحریم علیه بخش‌های مختلف از جمله شرکت‌های چینی وضع کرده است
ملکی درباره بازیگران اصلی این حوزه هم گفت: ایالات متحده حدود ۱۳ میلیون بشکه نفت در روز تولید می‌کند که ۷ میلیون بشکه از آن از منابع نفت شیل (نفت سنگ‌های رسوبی) و ۶ میلیون بشکه آن نفت متعارف (conventional) است. آمریکا علاوه‌بر اینکه بزرگ‌ترین تولیدکننده نفت است، بزرگ‌ترین مصرف‌کننده نیز است و روزانه حدود ۲۰ میلیون بشکه نفت مصرف می‌کند و همچنین بزرگ‌ترین تحریم‌کننده جهانی به شمار می‌رود؛ تقریباً روزی یک‌بار یک شرکت یا چند فرد را تحریم می‌کند. در حال حاضر حدود ۱۱۵ تحریم علیه بخش‌های مختلف، از جمله شرکت‌های چینی وضع کرده است.
وی چین را دومین اقتصاد بزرگ جهان و بزرگ‌ترین مصرف‌کننده نفت خام و گاز طبیعی و همچنین بزرگ‌ترین واردکننده نفت خام در دنیا اعلام کرد و گفت: این کشور یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران در حوزه انرژی نیز محسوب می‌شود.
اروپا بهای سنگین انصراف از واردات گاز ایران را پرداخت کرد
وی ادامه داد: روسیه سومین بازیگر بزرگ است. این کشور بزرگ‌ترین دارنده ذخایر اثبات‌شده گاز طبیعی متعارف در دنیاست و یکی از صادرکننده‌های بزرگ نفت خام نیز به شمار می‌آید (حدود ۷ میلیون بشکه در روز). اتحادیه اروپا نیز از جمله بازیگران کلیدی اما وابسته است. در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، روشن شد که اتحادیه اروپا چقدر در زمینه انرژی اشتباه کرده بود. در گذشته، زمانی که ایران آماده بود ۷۰ درصد صادرات گاز خود را از طریق خطوط لوله به اروپا برساند، اروپایی‌ها در آخرین لحظه منصرف شدند و گاز طبیعی اتحاد جماهیر شوروی را ترجیح دادند؛ انتخابی که تبعاتش بعدها روشن شد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در میان بازیگران منطقه‌ای، ایران جایگاه مهمی دارد، توضیح داد: ما چهارمین دارنده بزرگ منابع نفت خام جهان و دومین دارنده ذخایر اثبات‌شده گاز طبیعی هستیم. اگر این دو را در نظر بگیریم، ایران از لحاظ مجموع ذخایر نفت و گاز، بزرگ‌ترین کشور دنیا است. کشورهای عربی نیز در این بازی حضور دارند. ایالات متحده در بازار جهانی انرژی چند هدف اصلی را دنبال می‌کند؛ حفظ برتری در بازار، رسیدن به استقلال انرژی داخلی و تأکید بر امنیت انرژی در نیم‌کره غربی. در تنگه مالاکا، میان مالزی، سنگاپور و اندونزی، موقعیتی استراتژیک وجود دارد که چین آن را گلوگاه انرژی خود می‌داند. به همین دلیل، تمایل دارد بیشتر از خطوط زمینی برای انتقال انرژی استفاده کند. در همین راستا، آمریکا نیز طرح‌هایی در کنگره مطرح کرده که روابط آن با عربستان سعودی و بقیه کشورهای منطقه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
در گذشته، زمانی که ایران آماده بود ۷۰ درصد صادرات گاز خود را از طریق خطوط لوله به اروپا برساند، اروپایی‌ها در آخرین لحظه منصرف شدند و گاز طبیعی اتحاد جماهیر شوروی را ترجیح دادند؛ انتخابی که تبعاتش بعدها روشن شد.آمریکا به دنبال حذف دائمی روسیه از بازار گاز اروپا است
ملکی افزود: با ظهور قدرت‌های جدید انرژی که بیشتر در قالب ائتلاف اوپک‌پلاس فعالیت می‌کنند، یکی از مسائل اصلی، قیمت نفت است. موضوعی جالب اما پیچیده. با این حال، به نظر می‌رسد هزینه تمام‌شده تولید نفت شیل به شکلی نیست که بتواند جایگزین کامل نفت متعارف شود. آخرین استراتژی آمریکا این است که تأمین گاز موردنیاز اروپا را از طریق توسعه صادرات خود انجام دهد، تا روسیه را به‌صورت دائمی از بازار گاز اروپا حذف کند.
وی در توضیح ابزارهای سیاست انرژی آمریکا گفت: تحریم اقتصادی کشورهای هدف مانند ایران و روسیه، کنترل مسیرهای خطوط لوله انتقال انرژی، حضور نظامی در مسیرهای انتقال و بهره‌گیری از فناوری‌های روز برای کاهش وابستگی به ایران از جمله این ابزارهاست.
آمریکا تمایل دارد که ایران را در حوزه انرژی به‌شدت محدود کند
ملکی افزود: آمریکا تمایل دارد که ایران را در حوزه انرژی به‌شدت محدود کند. در تاریخ ۲۸ مرداد، شرکت‌های آمریکایی در بخش بالادستی نفت و گاز ایران به‌شدت فعال بودند. اما امروز، ایالات متحده تمام تلاش خود را به‌کار بسته تا ایران را از سرمایه‌گذاری خارجی محروم کند. قانون «داماتو» (بعداً موسوم به ISA یا قانون تحریم‌های ایران) سرمایه‌گذاری بیشتر از ۲۰ میلیون دلار در بخش انرژی ایران را ممنوع کرد.
این قانون، زیرساخت‌های انرژی ایران را تقریباً منزوی کرده و آن‌ها را فرسوده و پیر ساخته است. اگر ایران کاهش توان داشته باشد، از فناوری‌های روز محروم خواهد شد. آمریکا مانع از حضور ایران در پروژه‌های گازی ترانزیتی نیز می‌شود. برای مثال، در دریای خزر، ایران تا مرحله پایانی چند پروژه پیش رفت اما باز هم آمریکا مانع شد.
استاد دانشگاه شریف درباره نحوه پیشرفت چین هم گفت: این پیشرفت در گروی حل مسائلی است که هم به رقابت در بازارهای جهانی مربوط است و هم به چالش‌های داخلی چین. همان‌طور که می‌بینید، مسائل زیادی در بُعد اجتماعی هم به همراه دارد.
اروپا و آمریکا ایرانِ معاصر را نوعی تهدید تلقی می‌کنند
استاد روابط بین‌الملل دانشگاه به اشاره به اهمیت بررسی روابط ایران با اروپا و آمریکا تصریح کرد: این روابط با انواع سوبرداشت‌ها مواجه است که نیازمند تامل دقیق است.
«محمد کاظم سجادپور» استاد دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه در پنل《 ایران و قدرت‌های بزرگ》در چارچوب برگزاری نخستین «کنفرانس بین‌المللی مطالعات آمریکا و اروپا» گفت: چگونگی ارتباط این مثلث استراتژیک ایران، اروپا و آمریکا، خود مسئله‌ای استراتژیک است؛ چرا که در قلب تمام مباحث این سه‌ضلع، مسئله امنیت، استراتژی، نگرش‌ها، تهدیدات و کنش‌های استراتژیک قرار دارد. یعنی صرفاً با یک رابطه ساده طرف نیستیم، بلکه با مسائلی عمیق مانند جنگ و صلح، تنازع و رقابت مواجهیم. در همین خصوص، یک چارچوب تحلیلی وجود دارد: ۱-اهمیت این مثلث؛ ۲-بنیادهایی که می‌تواند به ما در فهم تفاوت‌ها و اشتراکات این اضلاع کمک کند، به‌ویژه در نسبت با ایران. ۳-جهت‌های سیاست‌گذاری.
در هر جایی که ایران ضربه خورده، آن ضربه از دل اجماع و اشتراک‌نظر آمریکا و اروپا بیرون آمده است؛ و این اجماع هم به‌سادگی شکل نگرفته بلکه حاصل تلاش‌های گسترده دیپلماتیک، فکری و حتی تحقیقی بوده است.تصور اختلافات شدید میان آمریکا و اروپا صحیح نیست
استاد روابط بین‌الملل دانشگاه با بیان اینکه برداشت‌های متعددی که درباره روابط آمریکا و اروپا و ایران وجود دارد، گفت: یکی از این برداشت‌ها این است که اروپا دنباله‌روی آمریکا است. این برداشت، اکنون در حال مسلط شدن است، اما در واقع با نوعی ساده‌سازی همراه است و ناشی از عدم شناخت دقیق ماهیت اروپا و آمریکا است. سوءبرداشت دیگری نیز وجود دارد و آن، تصور اختلافات شدید میان آمریکا و اروپاست؛ به گونه‌ای که این دو را می‌توان دو موجود کاملاً متفاوت در نظر گرفت و حتی از آن‌ها علیه یکدیگر استفاده کرد. در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، پس از انقلاب، گاهی چنین نگاهی وجود داشته و تلاش شده از اروپا در برابر آمریکا استفاده شود. البته در برخی موارد این نگاه کار کرده است اما اگر این دو را به‌کلی به‌صورت موجوداتی متضاد و قابل بازی گرفتن در برابر هم ببینیم، دچار سوءبرداشتی شده‌ایم که با واقعیت منطبق نیست. بنابراین ضروری است که این روابط را آنگونه که واقعاً هستند، ببینیم؛ چرا که تحلیل سنگین و جدی می‌طلبد.
همواره یکی از بزرگ‌ترین مسائل سیاست خارجی ایران، رابطه با قدرت‌های بزرگ بوده‌است
سجادپور با تاکید بر اینکه درک روابط بین‌المللی کنونی بدون تاریخ ممکن نیست، گفت: اگر کسی صرفاً بخواهد دنیا را از زاویه پیچیدگی‌های امروز و تحولات به‌روز بفهمد، اما پشتوانه تاریخی نداشته باشد، در فهم موضوعات دچار خطا می‌شود. در سال‌های گذشته، یکی از بزرگ‌ترین مسائل سیاست خارجی ایران، رابطه با قدرت‌های بزرگ بوده، از جمله روسیه که خود یک قدرت اروپایی محسوب می‌شود. اگر به مسئله رابطه ما با اروپا نگاه کنید، می‌بینید که این یک موضوع جدی و تاریخی است. از یک سو می‌توان گفت آمریکا ادامه اروپا است، اما از سوی دیگر عین اروپا نیست.
وی ادامه داد: در دوره قاجار، خستگی استراتژیک ایران از مداخلات بیش از حد روس و انگلیس باعث شد ایران در عهد ناصری به‌سوی آمریکا به‌عنوان یک قدرت نوظهور متمایل شود. ناصرالدین‌شاه آمریکا را شناسایی می‌کند و از آن زمان این ذهنیت در ایران شکل می‌گیرد که چگونه می‌توان از یک نیرو برای مهار نیروی دیگر استفاده کرد. اکنون که بحث بر سر اروپا و آمریکاست، و به قول خود واژه آمریکایی‌ها، در حال «بازی» هستیم، به‌نظرم هرکدام از این موضوعات ظرفیت بسیار بیشتری برای بحث و بررسی دارند.
ما در مقطع بسیار حساسی هستیم و گرچه آمریکا نگاه سطح‌پایینی به اروپا دارد اما این نگاه تقلیل‌گرایانه نباید باعث شود ما اهمیت اروپا را نادیده بگیریم.
اروپا و آمریکا در تفکر استراتژیک نسبت به ایران اشتراک نظر دارند
استاد روابط بین‌الملل دانشگاه با تاکید بر اینکه هم نادیده‌گرفتن اشتراکات و هم افتراقات بین آمریکا و اروپا اشتباه است، گفت: اگر این تفاوت‌ها را ساختاری نبینیم نتیجه‌ آن تبدیل شدن به سیاست‌گذاری‌های نادرست خواهد بود. هر دو، یعنی اروپا و آمریکا، بخشی از تمدن غرب‌اند و متعلق به یک خانواده بزرگ تمدنی هستند. اخیراً نیز بحث شده که در فضای رویارویی جهانی، همه این بازیگران جزو یک خانواده غربی محسوب می‌شوند. این یعنی اشتراکات قابل‌توجهی دارند؛ به‌ویژه یک اشتراک ویژه: اشتراک در تفکر استراتژیک نسبت به ایران. بین اروپا و آمریکا در بنیادهای استراتژیک در قبال ایران، اشتراکات بسیار ساختاری وجود دارد. همه آن‌ها ایرانِ معاصر را نوعی تهدید تلقی می‌کنند. البته در نگاه آن‌ها تفاوت در درجه تهدید وجود دارد، همچنین در نحوه مدیریت این تهدید اما اشتراک در بینش نسبت به ایران قابل‌توجه است.
وی با بیان اینکه از نظر اداری نیز اشتراکاتی بین اروپا و آمریکا وجود دارد؛گفت: شورای امنیت یکی از جاهایی است که آن‌ها به‌صورت رسمی و اداری گرد هم می‌آیند. همچنین اشتراکاتی در نهادهای فکری، نهادهای سیاست‌گذاری و ده‌ها عنصر دیگر وجود دارد. درواقع، ما با مجموعه‌ای روبه‌رو هستیم که می‌توان گفت متعلق به یک منظومه مدرن است. اما اشتباه بزرگ این است که همه این بازیگران را تحت عنوان «غربی‌ها» در قالب یک مجموعه یکدست در نظر بگیریم. این‌طور نیست، ما با مجموعه‌ای پرافتراق روبه‌رو هستیم.
سجادپور تصریح کرد: نه‌تنها آمریکا و اروپا با یکدیگر تفاوت دارند، بلکه در درون خود اروپا نیز میان کشورهای محوری (فرانسه، آلمان، بریتانیا) از یک‌سو و دیگر کشورها (شمال، جنوب، شرق و غرب اروپا) تفاوت‌های اساسی وجود دارد. حتی تفاوت‌های ریزی در مناسبات تاریخی این کشورها با ایران هم وجود دارد که نیازمند بررسی‌های جزئی‌تر است.
رویکرد اروپا و آمریکا نسبت به ایران خالی از افتراق نیست
وی درباره افتراق دیدگاه‌های اروپا و آمریکا هم گفت: در برخی حوزه‌ها، اروپا به‌صورت کند و آرام تصمیم‌گیری می‌کند؛ هیجانی عمل نمی‌کند. در حالی که در آمریکا، نوعی هیجان و دینامیسم رفتاری وجود دارد. برای مثال، رفتار ترامپ را نه‌فقط در قضیه ایران بلکه در کل مسائل خاورمیانه و این رفتارهای زیگزاگی مشاهده می‌شود اما در اروپا چنین رویکردی کمتر مشاهده می‌شود. اروپا یک قدرت هنجاری است. اشتباهی که ما گاهی می‌کنیم این است که تصور می‌کنیم اروپا اصولاً دنبال هنجار نیست و صرفاً به منافع خود می‌اندیشد، در حالی‌که این دقیق نیست.
استاد دانشگاه ادامه داد: اگر کسی بخواهد تفاوت‌ها را دقیق‌تر ببیند، کافی است به اجلاس اخیر در سنگاپور توجه کند؛ اجلاس مهم سالانه‌ای که توسط مؤسسه «شانگریلا» برگزار می‌شود و در آن رهبران نظامی و استراتژیک جهان گرد هم می‌آیند. در آنجا، سخنرانی ماکرون و وزیر دفاع آمریکا دو نمونه‌ی برجسته‌اند. سخنرانی ماکرون بسیار جزئی‌نگر و دقیق بود و به مسائل خاصی پرداخت اما سخنرانی وزیر دفاع آمریکا بسیار چین‌محور بود؛ جالب این‌که حتی یک کلمه هم درباره روسیه و اوکراین گفته نشد، در حالی‌که در قلب صحبت‌های ماکرون، حمله روسیه به اوکراین محور اصلی بود.
سجادپور با بیان اینکه این افتراقات در سه سطح، نگرش، روش مدیریت استراتژیک و منش و رفتار و اولویت‌ها قابل مشاهده‌اند، گفت: در رابطه با ایران نیز، در کنار این اشتراکات، افتراقات فراوانی وجود دارد. بنابراین باید تصویری کلان و متوازن داشت، نه یک تصویر ساده‌سازی‌شده.
در برخی حوزه‌ها، اروپا به‌صورت کند و آرام تصمیم‌گیری می‌کند؛ هیجانی عمل نمی‌کند. در حالی که در آمریکا، نوعی هیجان و دینامیسم رفتاری وجود دارد. رفتار ترامپ را نه‌فقط در قضیه ایران بلکه در کل مسائل خاورمیانه و این رفتارهای زیگزاگی مشاهده می‌شود اما در اروپا چنین رویکردی کمتر مشاهده می‌شود.
هیچ بازیگر اروپایی یا غیراروپایی را در مناسبات استراتژیک نمی‌توان نادیده گرفت
وی درباره جهت‌گیری‌های موجود در روابط ایران و اروپا و آمریکا هم گفت: در جهت‌گیری‌های سیاست‌گذاری نیاز به ادراک عمیق‌تر از اروپا کاملاً روشن است. در حال حاضر همه کلی‌گویی می‌کنند. کلیات را همه بلدند، اما دقت در جزئیات بسیار مهم است. باید از کلی‌گویی فاصله گرفت. بنابراین اروپا را نباید صرفاً دنباله‌رو آمریکا ببینیم و نیز این قاره را مجموعه‌ای یکدست تصور نکنیم. هیچ بازیگر اروپایی یا غیراروپایی را در مناسبات استراتژیک نمی‌توان نادیده گرفت. بنابراین، به یک نگاه متوازن و چندوجهی نیاز داریم.
وی در پایان تصریح کرد: در هر جایی که ایران ضربه خورده، آن ضربه از دل اجماع و اشتراک‌نظر آمریکا و اروپا بیرون آمده است؛ و این اجماع هم به‌سادگی شکل نگرفته بلکه حاصل تلاش‌های گسترده دیپلماتیک، فکری و حتی تحقیقی بوده است. ما در مقطع بسیار حساسی هستیم و گرچه آمریکا نگاه سطح‌پایینی به اروپا دارد اما این نگاه تقلیل‌گرایانه نباید باعث شود ما اهمیت اروپا را نادیده بگیریم. در مذاکرات هسته‌ای هم این نگاه آمریکا وجود دارد. ولی اینکه صرفاً بخواهیم اروپا را جذب کنیم، می‌تواند باعث کور شدن دید استراتژیک شود. پس باید با درک جامع از اشتراکات و افتراقات، به همه کنشگران نگاه کرد تا منافع کشور به‌درستی تأمین شود.
ناآگاهی عمیق از ایران دلیل مخالفت ها با توافق
جفری ساکس استاد دانشگاه و اقتصاددان آمریکایی از دیگر سخنرانان این همایش بود که در پنل «گذشته و آینده روابط ایران و آمریکا» به صورت آنلاین مباحث خود را ارائه داد. او با اشاره به اینکه دولت ترامپ به خوبی سازمان دهی نشده است، گفت: «شما می توانید ببینید که این دولت ترکیبی است از مواضع هیجانی، بی ثبات و فاقد انسجام واقعی.او تمایل دولت آمریکا را معطوف به مذاکره با ایران قلمداد کرد و در عین حال از «مخالفت های شدید علیه ایران در نظام سیاسی ایالات متحده» یاد کرد. او این مخالفت ها را ناشی از ناآگاهی عمیق و برداشت های سطحی از ایران دانست و نقش رسانه ها، سیاست و تبلیغات رسمی در ایجاد فضای ضدایرانی را «بسیار قوی» عنوان کرد.او در بخش دیگر سخنان خود درباره تاثیر آمریکا بر اروپا گفت: «جهانی که تحت سلطه امپریالیسم اروپا بود حدود 80 سال قبل به پایان رسید و جای خود را به جهانی داد که تحت سلطه امپریالیسم ایالات متحده است» حدودا از دهه 1950 تا سال 2016 ایالات متحده در اروپا حضور و نفوذ گسترده ای داشته است و سیاست های اروپا بازتابی از دیدگاه های واشنگتن است.
نگاه عملگرایانه شرق اروپا به ایران
به نوشته فلاویوس کابا-ماریا ، رئیس موسسه سیاسی و اقتصادی خاورمیانه – بخارست؛اغلب در نگاه های کلیشه ای، اروپای شرقی منطقه ای حاشیه نشین، متاثر و نه موثر و گرفتار در سایه اروپای غربی تلقی می شود. اما اگر بخواهیم نقشه قدرت و آینده نظم جهانی را با دقت ترسیم کنیم، این منطقه جایگاه متفاوت و روزافزونی؛ نه تنها برای اروپا، بلکه برای خاورمیانه و آسیای مرکزی خواهد یافت.جنگ اوکراین، از منظر ما در شرق اروپا نه صرفا یک بحران محلی، بلکه نقطه عطفی در تاریخ پساشوروی بود. این جنگ معادله حاکمیت ارضی، مفاهیم امنیت و حتی ساختارهای نظم بین المللی را از نو به میز بازگرداند. برخلاف تصور اولیه، این بحران در خاک محدود نماند و جهانی شد. اروپای شرقی در این میان، به نوعی خود را در دو مسیر تاریخی می بیند: از یک سو، عقب ماندگی ساختاری از غرب قاره و از سوی دیگر، فرصتی برای بازتعریف نقش ژئوپلیتیک خود.بسیاری از ما، به درستی خواهان پایان دادن به این دوگانگی شرق-غرب هستیم؛ اما نمی توان انکار کرد که الحاق شتاب زده به اتحادیه اروپا، بدون آماده سازی نهادها و توانمندی ها، موجب شد امروز صدای شرق در بروکسل کمتر شنیده شود.ضرورت بازطراحی معماری امنیتی، اجتناب ناپذیر است. این معماری قدیمی بر پایه نظم تک قطبی پساجنگ سرد ساخته شده بود؛ نظمی که اکنون در حال فرو ریختن است. تضادهای درون غرب- از شکاف های درونی اتحادیه اروپا تا اختلافات فزاینده فراآتلانتیکی- همه نشان از آن دارند که باید از الگوی جدیدی سخن گفت: معماری ای منعطف، چندمرکزی و مبتنی بر منافع متقابل منطقه ای.این فقط درباره مرزهای اوکراین نیست؛ بلکه درباره جایگزینی نظم آمریکامحور با الگویی نوین است. مرکز ثقل اقتصاد جهانی سال هاست در حال حرکت به سوی آسیاست. در کمتر از دو دهه، این مرکز از نزدیک ازمیر تا حوالی بندرعباس پیش آمده و امروز با سرعتی پیوسته در حال نزدیک شدن به چین است. دیگر نه اروپا و نه حتی آمریکا، نمی توانند مدعی انحصار در طراحی نظم جهانی باشند. در این روند، بلوک هایی مانند بریکس و همکاری های رو به گسترش چین، ایران، ترکیه و سایر بازیگران منطقه ای، چهره سیاست جهانی را دگرگون می کنند.حتی اشتباه محاسباتی واشنگتن در راندن مسکو به سوی پکن، نشان دهنده آغاز دوران پساآتلانتیکی است. نقش اروپای شرقی در این میان چیست؟ این کشورها به ویژه رومانی، لهستان و ترکیه، با ابتکارهایی مانند «پروژه سه دریا» یا ساختارهای سه جانبه، به تدریج در حال تبدیل شدن به مراکز ثقل ژئوپلیتیک جدیدی اند که توجه ناتو، اتحادیه اروپا و آمریکا را نیز برانگیخته اند؛ حتی اگر برلین و مسکو با آن راحت نباشند. برای رومانی، این نه فقط تهدید، بلکه فرصتی راهبردی است.در این میان، رابطه با ایران می تواند در چهارچوبی جدید بازتعریف شود. ایران از منظر ما یک شریک بالقوه است؛ هم در حوزه انرژی، هم تجارت و هم پیوندهای فرهنگی. بندر کنستانتا به عنوان یک دروازه دریایی به قفقاز و خلیج فارس، می تواند به نقطه اتصال شرق اروپا و جنوب غرب آسیا بدل شود. همچنین مسیرهای زمینی از طریق ترکیه و بلغارستان به ایران و آسیای مرکزی به ویژه در شرایط بحران انرژی، اهمیت مضاعفی یافته اند.برخلاف اروپای غربی، نگاه شرق اروپا به خاورمیانه کمتر ایدئولوژیک و بیشتر عمل گرایانه است. پیوندهای فرهنگی تاریخی، درک عمیق تری از ارزش هایی مانند نهاد خانواده، غذا و میهمان نوازی میان ما و مردم منطقه ایجاد کرده اند.فرصت در سه حوزه کلیدی شکل می گیرد: اقتصاد، فرهنگ (و گردشگری) و تبادل اندیشه میان مراکز پژوهشی. این مسیر، می تواند زمینه ساز یک مشارکت متفاوت میان ایران و اروپای شرقی باشد؛ مشارکتی که نه از سر ضرورت، بلکه با چشم اندازی روشن و بلندمدت شکل بگیرد.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه