روزنامه کائنات
1

صفحه اول

1404 سه‌شنبه 13 خرداد - شماره 4843

ابزار موازنه‌ساز برای ارتقای قدرت ملی

 هادی رمضان زاده- غنی‌سازی اورانیوم، صرفاً یک فعالیت فنی در چارچوب فناوری هسته‌ای نیست؛ بلکه یکی از مهم‌ترین ارکان قدرت ملی و استقلال راهبردی کشورهایی است که به دنبال نقش‌آفرینی مستقل در نظام بین‌الملل هستند. در مورد جمهوری اسلامی ایران، اهمیت این فناوری چند برابر است؛ چرا که ایران نه‌تنها در زنجیره جهانی وابسته به قدرت‌های بزرگ قرار ندارد، بلکه بارها تجربه خلف وعده آنان در تأمین سوخت، تجهیزات یا همکاری‌های فنی را لمس کرده است. در چنین شرایطی، داشتن چرخه کامل سوخت هسته‌ای از جمله غنی‌سازی، تنها راه تضمین استفاده پایدار و مستقل از انرژی اتمی است؛ چه در حوزه تولید برق، چه در پزشکی هسته‌ای، و چه در کشاورزی یا دیگر صنایع پیشرفته. افزون بر این، توانمندی در غنی‌سازی، نقش یک ابزار بازدارنده را نیز ایفا می‌کند که می‌تواند توازن را در برابر فشارهای سیاسی و تحریم‌های اقتصادی خارجی حفظ کرده و به جمهوری اسلامی ایران قدرت چانه‌زنی بیشتری در مذاکرات بین‌المللی بدهد.
تحلیل اهمیت راهبردی غنی‌سازی اورانیوم کشور هنگامی که از چارچوب منافع مستقیم و ملموسی چون کاربردهای پزشکی یا انرژی فراتر دیده شود، ابعاد عمیق‌تر و پیچیده‌تری به خود می‌گیرد. در اینجا سعی می‌شود لایه‌های راهبردی در خصوص فواید عمومی فناوری هسته‌ای را مورد واکاوی قرار دهیم. فراتر از تأمین سوخت برای نیروگاه‌ها، دانش و فناوری مرتبط با غنی‌سازی، پیامدهای جانبی گسترده‌ای برای توسعه صنعتی و علمی کشور دارد که شاید کمتر به آن توجه شود.
فرآیند غنی‌سازی اورانیوم نیازمند دستیابی به سطوح بسیار بالایی از دقت و کیفیت در حوزه‌هایی چون مهندسی مواد (آلیاژهای خاص، کامپوزیت‌ها)، مهندسی خلاء، ساخت سانتریفیوژهای با سرعت بسیار بالا، سیستم‌های کنترل دقیق، لیزر و نرم‌افزارهای شبیه‌سازی پیچیده است. دانشی که در این فرآیند تولید و بومی‌سازی می‌شود، به طور مستقیم یا غیرمستقیم قابل انتقال و استفاده در سایر صنایع پیشرفته کشور نظیر هوافضا، صنایع دفاعی دقیق، تولید تجهیزات پزشکی پیشرفته و صنایع نیازمند ماشین‌کاری و کنترل کیفیت فوق دقیق است. این یک اثر جانبی مثبت بسیار مهم است که سرمایه‌گذاری در صنعت هسته‌ای را از یک هزینه صرف، به یک موتور محرک برای توسعه فناوری در سایر بخش‌ها تبدیل می‌کند.
چالش‌های فنی برنامه هسته‌ای و تلاش برای حل مسائل آن، منجر به تربیت نسلی از دانشمندان و مهندسان بسیار ماهر در رشته‌های مختلف شده است. این سرمایه انسانی، ارزشمندترین دارایی کشور در مسیر توسعه فناورانه است. مراکز تحقیقاتی و صنعتی مرتبط با برنامه هسته‌ای، به مرور به هاب‌های نوآوری تبدیل می‌شوند که می‌توانند به حل مسائل پیچیده در سایر حوزه‌ها نیز کمک کنند. حفظ برنامه غنی‌سازی، به معنای حفظ این زیست‌بوم علمی و تداوم فرآیند تربیت نیروی متخصص است. جهان علم در حال حرکت به سمت نسل‌های جدیدتر و ایمن‌تر فناوری هسته‌ای، از جمله راکتورهای کوچک ماژولار (SMRs) و در افق دورتر، فناوری گداخت هسته‌ای (Fusion) است. تسلط بر چرخه سوخت شکافت هسته‌ای (Fission)از جمله غنی‌سازی، یک پیش‌نیاز دانشی و تجربی مهم برای ورود موفقیت‌آمیز به این عرصه‌های نوین است. کشوری که امروز از توسعه دانش پایه هسته‌ای خود صرف‌نظر کند، فردا در رقابت برای دستیابی به فناوری‌های پیشرفته‌تر و استراتژیک‌تر هسته‌ای نیز عقب خواهد ماند.
از منظری دیگر قدرت غنی‌سازی اتمی، نوعی ابزار موازنه‌ساز برای ارتقای قدرت ملی نیز به شمار می‌آید. هرچند جمهوری اسلامی ایران متکی به مبانی دینی خود کاربرد تسلیحات کشتار جمعی و از جمله آن سلاح هسته‌ای را ممنوع می‌داند، اما دلیلی ندارد از فناوری هسته‌ای به‌عنوان یک رکن بازدارنده و اقتدارآفرین برای خود بهره نگیرد. اگر فناوری هسته‌ای به‌عنوان یک مؤلفه قدرت ملی تلقی شود که در دنیای امروز این‌گونه هست، غنی‌سازی به‌عنوان دال مرکزی آن، به ابزاری اساسی برای تنظیم‌گری سطح این قدرت و مواجهه با دشمنان و رقبای سیاسی تبدیل شده است.
کشوری که غنی‌سازی نداشته باشد، برای هر نوع سوخت راکتوری یا فعالیت صلح‌آمیز هسته‌ای باید به غرب رجوع کند؛ یعنی وابسته می‌شود. آمریکا تلاش می‌کند با محروم‌کردن ایران از غنی‌سازی، یک اهرم دائمی فشار حفظ کند. هربار که مذاکره یا بحران پیش می‌آید، غرب می‌تواند با وعده‌ تأمین سوخت یا تعلیق تحریم‌ها، امتیاز بگیرد. در تجربه سال‌های ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ (دوران تعلیق کامل غنی‌سازی)، این واقعیت برای ایران به‌روشنی آشکار شد؛ که حتی با تعلیق کامل، اعتمادسازی محقق نشد و خواسته‌ها پایان نیافت.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه