روزنامه کائنات
8

صفحه آخر

1404 دوشنبه 5 خرداد - شماره 4837

محمد کاسبی:

تمام نقش‌هایم تصویرگر درد و رنج مردم بود


 محمد کاسبی که چند سالی‌ است به دلیل جراحی سنگینی که در ناحیه قلب داشت، از فعالیت در سینما و تلویزیون دور است، در سالروز تولدش از روزهای خوب دوران کاری به نیکی یاد می‌کند و می‌گوید: زندگی من موسیقی و فیلم بود و من با آنها زندگی کردم.
این بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون که روز گذشته ـ چهارم خرداد ماه ـ وارد ۷۵ سالگی شد، چنین اظهار می‌کند: نقش‌هایی که بازی کردم همه نماینده‌ای از اقشار مختلف جامعه و تصویرگر درد و رنج مردم بودند؛ زندگی من موسیقی و فیلم بود و من با آنها زندگی کردم.
این بازیگر که آخرین کارش سریال «دادستان» مسعود ده‌نمکی بود، در انتهای کار دچار عارضه قلبی شد و به گفته‌ خودش حالا دائم باید به دلیل وضعیت قلب و ریه در حال استراحت باشد.
او سپس از علاقه‌مندی‌هایش به موسیقی و خواننده‌های ایرانی دهه‌های ۴۰ و ۵۰ هم گفت و اظهار کرد: زندگی من موسیقی و فیلم بود و با آنها زندگی کردم.
* «مرگ دیگری» سخت‌تر و لذت بخش‌تر از همه کارها
کاسبی علاقه‌مندی خود به فیلم «مرگ دیگری» ساخته محمدرضا هنرمند را یادآور می‌شود که جزو اولین آثارش در سینماست و می‌گوید، سال ۱۳۶۰ بود که در این فیلم به ایفای نقش پرداختم.
او می‌گوید بازی در این فیلم از تمام آثارش سخت‌تر و لذت بخش‌تر بود و درباره آن توضیح می‌دهد: یک بازی حسی را نمی‌توان جلوی دوربین انجام داد و معمولا چندثانیه به چندثانیه کات صورت می‌گیرد. درباره این فیلم باید بگویم که زمانی که مرگ سراغ آدم می‌آید، در یک ثانیه اتفاق می‌افتد. این فیلم ۷۳ دقیقه است و آن یک ثانیه را ما ۷۳ دقیقه کردیم. در ابتدای فیلم جایی زمان می‌ایستد و آن لحظه شروع می‌شود تا زمانی که دوباره ساعت حرکت می‌کند. از این فیلم به عنوان الگوی بازیگری یاد می‌شود و من هم از این کار که سخت‌تر از کارهای دیگرم است، لذت بردم.
* نقش‌هایی که بازی کردم درد و رنج مردم بود
او همچنین به این نکته اشاره می‌کند که اغلب آثاری‌ که در آن به ایفای نقش پرداخته، تصویرگر درد و رنج مردم بوده است و در این زمینه به سریال «سه در چهار» اشاره و اضافه می‌کند: «سه در چهار» این نکته را می‌گوید که یک زمانی یک مَرد، به عنوان پدر خانه کار می‌کرد و شش نفر سر سفره او می‌نشستند اما حالا شش نفر کار می‌کنند و نمی‌توانند مخارج تحصیل یک بچه را بدهند. یا سریال «دادستان» (مسعود ده‌نمکی) که درباره فقر و بی‌عدالتی بود.
محمد کاسبی فیلمنامه نویس، کارگردان و بازیگر قدیمی عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون به دلیل عارضه حاد قلبی دی ماه ۱۴۰۰ در بیمارستان بستری شد و ۲۳ اسفند ماه ۱۴۰۰ در بیمارستان قلب شهید رجایی جراحی شد.  
محمد کاسبی بازیگر شناخته‌شده و متولد سال ۱۳۳۰ تهران است. کاسبی از نوجوانی به تئاتر و بازیگری علاقمند بود و کار خود را با تئاتر آغاز کرد. او در ۱۳۵۳ به دانشکده هنرهای دراماتیک رفت و در رشته بازیگری و کارگردانی سینما مشغول تحصیل شد. در این دوره او به اجرای تئاترهای بسیاری پرداخت و پس از پیروزی انقلاب برای دو سال مسئول واحد نمایش رادیو بود و همزمان به گویندگی رادیو پرداخت.
مجموعه‌هایی چون «خوش رکاب»، «خوش غیرت»، «سه دنگ سه‌ دنگ»، «خوش‌نشین‌ها»، «زن‌بابا» از آثار موفق کاسبی در تلویزیون است. اولین فیلمی که کاسبی در آن حضور پیدا کرد در سال ۱۳۶۱ و فیلم «مرگ دیگری» ساخته محمد رضا هنرمند بود.
محمد کاسبی برای فیلم «پدر» هم موفق به دریافت جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر جشنواره فیلم فجر شده است.

دریافت جایزه از انگلستان؛
«گل‌های کاغذی» در ایتالیا روی پرده می‌رود
 انیمیشن کوتاه «گل‌های کاغذی» به بخش مسابقه چهاردهمین دوره فستیوال تِریس سینماتوگرافی ایتالیا راه پیدا کرد.
به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، «گل‌های کاغذی» ساخته رامک امین کاظمی جمعه شب دوم خرداد موفق به دریافت جایزه بهترین طراحی لباس در بخش اکسپریمنتال در فستیوال فومی انگلستان شد.
این انیمیشن داستان نویسنده ای سرشناس است که پس از استقبال سرد از کتاب دومش، به عمارت دورافتاده ای در دل باغی متروک پناه می‌برد. «گل‌های کاغذی» پیش از این در فستیوال زنان ازمیر، جشنواره کازان، جشنواره بابیلون، جشنواره پویانمایی تهران نمایش داده شد و جایزه بهترین انیمیشن را از فستیوال کازان روسیه دریافت کرد.
«گل‌های کاغذی» ۱۰ تا ۱۵ تیر در بخش مسابقه چهاردهمین فستیوال تِریس سینماتوگرافی ایتالیا در شهر رم روی پرده می‌رود.
عوامل انیمیشن کوتاه «گل‌های کاغذی» عبارتند از نویسنده و کارگردان: رامک امین کاظمی، فیلمنامه: سمیه سمساریلر، موسیقی: مازیار جلال الدین، طراحی و ترکیب صدا: بهروز شهامت، تدوین: محمد ناصری، انیماتورها: رامک امین کاظمی، مهران زعیم، فیلمبرداری و نور پردازی: رامک امین کاظمی، علیرضا پارساییان، احسان کفاش، جلوه های بصری و کامپوزیت: شهره دباغیان، امید حیدری، مدیر تولید: رضا قیاسی، تهیه‌کنندگان: رامک امین کاظمی، مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی.

نویسنده‌ای که غیرقانونی مهاجرت کرد
 عبدالرزاق گورنا، نویسنده تانزانیایی برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۲۱، در گفت‌وگویی از مسیر زندگی و تحصیلی‌اش و مهاجرت و علاقه دیرهنگامش به ادبیات گفت.
عبدالرزاق گورنا، نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات، گفته است که ادبیات انتخاب اولش نبوده، چرا که برایش مفید به نظر نمی‌رسیده است. این نویسنده تانزانیایی که در سال ۲۰۲۱ موفق به کسب جایزه نوبل ادبیات شد، در سال ۱۹۴۸ در جزیره زنگبار که اکنون بخشی از تانزانیا است، متولد شد و در سال ۱۹۶۸ برای فرار از رژیم سرکوبگری که جامعه عرب‌تبار مسلمان را آزار می‌داد، به‌عنوان پناهنده به بریتانیا مهاجرت کرد.
او در آن زمان، درس‌های ریاضی، فیزیک و شیمی را به عنوان اولویت انتخاب کرد، چرا که قصد داشت درس‌های علمی بخواند و بتواند به کشورش کمک کند.
این نویسنده در گفت‌وگو با رادیو ۴ بی‌بی‌سی اظهار کرد: «ما در دوران کارزارهای استعمارزدایی بزرگ شدیم. به ما به‌گونه‌ای تلقین شده بود و شاید هم نیازی به این‌همه تلقین نبود که اگر فرصتی برای تحصیل پیدا کردید، باید چیزی بخوانید که برای کشور مفید باشد. چه کسی فکر می‌کرد خواندن ادبیات به درد کسی بخورد؟»
او افزود: «واقعا همه ما به نوعی به سمت درس‌های علمی سوق داده می‌شدیم، یا شاید رشته حقوق یا چیزی از این دست. بنابراین وقتی به بریتانیا آمدیم، تصمیم گرفتیم همین درس‌ها را بخوانیم.»
اما بعدها گورنا مسیرش را تغییر داد و به مطالعه ادبیات روی آورد. او کلاس‌های شبانه گذراند و مدرک کارشناسی آموزش از کالج کریست‌چرچ کانتربری و سپس دکترای خود را دریافت کرد. او در ادامه گفت: «فکر کردم این همان چیزی است که باید از ابتدا انجام می‌دادم. نباید به آن صدای آمرانه گوش می‌کردم که می‌گفت باید چیزی مفید باشی. باید این کار را می‌کردم چون از انجامش لذت می‌برم و می‌دانم که می‌توانم آن را خوب انجام دهم.» این نویسنده از سوی آکادمی نوبل برای «کاوش بی‌پرده و دلسوزانه در تأثیرات استعمار» که در ۱۰ رمان او از جمله «خاطره‌ای از عزیمت»، «بهشت» و «کنار دریا» نمود یافته، مورد ستایش قرار گرفته است.
گورنا در دهه ۱۹۶۰ پس از متقاعد کردن پدرش برای خروج از کشور، به بریتانیا رفت. او و برادرش این کار را از طریق روش‌های «غیرقانونی» انجام دادند، اما به مادرشان چیزی نگفتند. او در این‌باره می‌گوید: «سازمان‌دهی این کار دشوار بود چون گرفتن مدارک سفر ممکن نبود. مشاوران امنیتی دولت از آلمان شرقی بودند و همان‌طور که می‌دانید وسواس داشتند که مردم سفر نکنند و کشور را ترک نکنند. بنابراین مجبور شدیم به روش‌هایی واقعاً غیرقانونی کشور را ترک کنیم... بیشتر از این نمی‌گویم.»
او ادامه داد: «اولین چیزی که بعد از رسیدن به بریتانیا به ذهنم رسید ـ وقتی پسرعمویم ما را از فرودگاه برداشت و به جایی که قرار بود بمانیم برد و من در تخت دراز کشیده بودم ـ این بود که: «چه کرده‌ام؟» او پس از ترک خانواده‌اش در زنگبار، که شامل والدین و چهار خواهر و برادر بود، تا ۱۷ سال بعد نتوانست آن‌ها را دوباره ببیند. او هزینه بلیت بازگشت به دیدار خانواده را با پول بیمه‌ای که برای نشت سقف خانه‌اش در جنوب لندن گرفته بود، پرداخت کرد؛ سقفی که با روزنامه سوراخش را پر کرده بود. عبدالرزاق گورنا در ماه مارس نخستین رمان خود پس از کسب جایزه نوبل را با عنوان «سرقت» منتشر کرد، رمانی که داستان زندگی سه مرد جوان در تانزانیا را در آستانه قرن بیست‌ویکم دنبال می‌کند. گورنا که به زبان انگلیسی می‌نویسد پیش از این ۱۰ رمان و یک مجموعه داستان کوتاه با عنوان «مادرم در یک مزرعه در آفریقا زندگی می‌کرد» (۲۰۰۶) منتشر کرده است. رمان «بهشت» از مهم‌ترین آثار او محسوب می‌شود که در سال ۱۹۹۴ به فهرست کوتاه جایزه «بوکر» راه یافته بود. «گریز» (۲۰۰۵) و «کنار دریا» (۲۰۰۱) دو رمان معروف دیگر این نویسنده هستند که هر دو به جمع نامزدهای اولیه جایزه «بوکر» راه یافته بودند. همچنین رمان «زندگی پس از مرگ» (۲۰۲۰) که به جمع نامزدهای نهایی جایزه جورج اورول راه یافت.

 

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه