صفحه اول
الیاس ثامنی پور- توزیع یارانهها در ایران یکی از مسائل کلیدی اقتصادی و اجتماعی است که تأثیر مستقیمی بر رفاه عمومی و کاهش شکاف طبقاتی دارد.یارانهها بهعنوان ابزاری برای حمایت از اقشار آسیبپذیر و بهبود عدالت اجتماعی طراحی شدهاند، اما نحوه اجرای آنها، بهویژه در دهههای اخیر، به دلیل مشکلات ساختاری و مدیریتی، نه تنها به کاهش نابرابری کمک نکرده، بلکه شکاف طبقاتی را نیز افزایش داده است.نظام یارانهای در ایران به سه دسته اصلی تقسیم میشود: یارانههای نقدی، غیرنقدی و پنهان. یارانههای نقدی، که از سال ۱۳۸۹ بهصورت ماهانه به خانوارها پرداخت میشود، به دلیل تورم بالا قدرت خرید چندانی ندارد و تأثیر محدودی بر بهبود وضعیت معیشتی خانوارهای کمدرآمد میگذارد. از سوی دیگر، یارانههای غیرنقدی و پنهان، که شامل حمایتهایی مانند یارانه انرژی، کالاهای اساسی، و خدمات عمومی میشوند، بهطور غیرمستقیم توزیع میشوند و بیشتر به نفع دهکهای پردرآمد عمل میکنند. اینروزها کلمهی عدالت در کشور گل کرده است. منشا آن صحبتهای رئیس جمهور راجع به یارانه پنهان انرژی است، یارانهای ۱۵۰ میلیارد دلاری که آقای پزشکیان میگوید میخواهد آن را مساوی بین همه تقسیم کند. انرژی در ایران یارانهای است و به همین دلیل استفاده زیاد آن، در مقایسه با قیمتهای واقعی انرژی، برای ایرانیها هزینهی آنچنانی نداشته باشد. در نتیجهی این شیوه توزیع انرژی، شما در صورتی میتوانید از منابع خدادادی کشورتان سهم بیشتری داشته باشید که داراتر باشید، چند ماشین، خانه بزرگ، استخر روباز و مانند اینها نمونههایی از مصادیق دارا بودن است و باید دید چند درصد مردم تا این حد دارا هستند؟ گفته می شود یارانه پنهان معادل پنج برابر بودجه عمومی كشور است. متأسفانه بخش بزرگی از این یارانه نصیب اقشار پردرآمد میشود. دهكهای بالای درآمدی تا ۷ برابر دهكهای پایین از یارانه انرژی بهرهمند میشوند، در حالیكه ۴۰ درصد مردم حتی خودروی شخصی ندارند و سهمی از یارانه بنزین نمیبرند. در حالی که یارانه انرژی بهطور یکسان میان همه مردم توزیع میشود، بسیاری از کارشناسان معتقدند این شیوه، عادلانه نیست. مصرف بیشتر، یارانه بیشتر میگیرد؛ در نتیجه دهکهای پردرآمد، سهم بیشتری از منابع انرژی یارانهای بهرهمند میشوند. سهم بخش خانگی از یارانه پنهان انرژی ۲۴ درصد و سهم حملونقل حدود ۲۱ درصد است، مصرف انرژی در ایران حدود ۲,۵ برابر میانگین جهانی است و این مسئله نه تنها منابع كشور را هدر میدهد، بلكه موجب افزایش قاچاق سوخت نیز شده است. اجرای دقیق، تدریجی و شفافسازی را پیششرط موفقیت هرگونه اصلاح در حوزه یارانههاست، مردم بارها وعدههایی در قالب جراحی اقتصادی شنیدهاند اما در عمل تغییری ندیدهاند. اعتمادسازی شرط اصلی هر اقدام اقتصادی در این سطح است. اگر سهم یارانه انرژی هر فرد مشخص و به كارت ملی او واریز شود، ضمن كمك به عدالت اجتماعی، امكان مدیریت بهتر هزینهها برای خانوارها فراهم میشود. مهم آن است كه این طرحها بهطور كارشناسیشده اجرا شده و اطلاعرسانی دقیق صورت گیرد.شاید یارانه انرژی باید به خود مردم داده شود؛ نه اینكه در مسیر ناعادلانه فعلی ادامه یابد. پیامدهای نابرابری در توزیع یارانهها میتواند بسیار گسترده باشد. نخست اینکه این وضعیت باعث افزایش شکاف طبقاتی میشود، چرا که دهکهای پردرآمد سهم بیشتری از منابع یارانهای دریافت میکنند. دوم، منابع مالی دولت به شکل قابلتوجهی در حمایت از گروههایی هزینه میشود که نیازی به این یارانهها ندارند، در حالی که اقشار کمدرآمد از حمایت کافی برخوردار نیستند. سوم، این نظام ناکارآمد فشار زیادی بر بودجه عمومی دولت وارد کرده و امکان اجرای اصلاحات در بخشهای دیگر را کاهش میدهد. علاوه بر این، یارانههای غیرهدفمند اثربخشی پایینی دارند و نمیتوانند به طور مؤثر به بهبود وضعیت معیشتی اقشار ضعیف کمک کنند. اصلاح نظام یارانهای و توزیع عادلانه آن یکی از چالشهای بزرگ در سیاستگذاری اقتصادی ایران است. یکی از مهمترین موانع در این مسیر، مقاومت اجتماعی در برابر تغییرات است. بهعنوان مثال، حذف یارانههای پنهان، مانند افزایش قیمت بنزین یا گازوئیل، معمولاً با واکنشهای منفی عمومی همراه است. همچنین، نبود سیستم اطلاعاتی جامع و شفاف برای شناسایی دقیق دهکهای درآمدی، مشکلاتی را در هدفمندسازی یارانهها ایجاد کرده است. از طرفی بسیاری از خانوارها به دلیل نقص در اطلاعات اقتصادی، در دهکهای اشتباهی طبقهبندی میشوند. افزون بر این، هرگونه تغییر در نظام یارانهها، اگر با سیاستهای مناسب کنترل تورم همراه نباشد، میتواند فشار بیشتری بر دهکهای کمدرآمد وارد کند.