گزارش
شریفه حقانی- حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هزار نفر از معلمان سراسر کشور با اشاره به اظهارات رئیسجمهور آمریکا در سفر اخیر به منطقه، خاطرنشان کردند: بعضی از حرفهای رئیسجمهور آمریکا در این سفر آن قدر سطح پایین و مایه سرافکندگی گوینده آن و ملت آمریکا است که اساساً لایق جواب دادن نیست. معظم له بخشی از اظهارات ترامپ را مبنی بر اینکه میخواهد از قدرت برای صلح استفاده کند، دروغ خواندند و فرمودند: او و دولتهای آمریکا کِی از قدرت برای صلح استفاده کردهاند؟ آنها از قدرت برای قتل عام غزه و جنگافروزی در هر جای ممکن و حمایت از مزدوران خود استفاده کردهاند. همچنین موضعگیری و پاسخ قاطع از سوی همتای ترامپ در ایران گرفته شد. مسعود پزشکیان عصر چهارشنبه گذشته کاروانِ وفاق را به استان کرمانشاه برد و بعد از تجدید میثاق با شهدا در جمع فرهیختگان، نخبگان و فعالان فرهنگی استان، پاسخی شایسته به رئیسجمهور آمریکا داد و تصریح کرد: ترامپ حرفهایی زد که نشان میدهد ایرانیان را نشناخته است. ما شیرزنانی داریم که میتوانند به تنهایی در مقابل این نامردان بایستند. رئیس جمهور ایران اظهار کرد: ادعا میکنند که ما داعش را نابود کردیم، شما هنوز هم از داعش حمایت میکنید و بعد به ما میگویید که دنبال جنگ هستیم، ما به دنبال جنگ هستیم یا اسرائیل که به هیچ قانون حقوق بشری توجه ندارد و رعایت نمیکند. شما دم از انسانیت میزنید اما هیچ وجدان بیداری نمیپذیرد که با کودکان و زنان و بیماران و سالمندان اینگونه رفتار کند که رژیم صهیونیستی برخورد میکند. سخنان رئیس جمهور تمام شد اما فضای مجازی با هشتگ سازی به استقبال مواضع طوفانی رئیس دولت چهاردهم آمد و از سیاسیون و رسانهها ـ منتقد و حامی دولت گرفته تا مجازیها از رئیس جمهور پزشکیان قدردانی و اظهاراتش را حرفی از جنس و کلام مردم میدانستند. حرفهای ترامپ برای ایران و مقامات ایرانی فاقد ارزش است به همین جهت اصلا صحبتهای او برایشان اهمیتی ندارد. این شاه بیت سخنان رئیس قوه مجریه در اجتماع مردم کرمانشاه بود. پزشکیان ترجیح داد به جای سخن گفتن در جلسه چهارشنبه های هیأت دولت، در سفر استانی و در جمع دلاوران کرمانشاهی تِیرهای هدفمند را نثار ترامپ کند، از این رو روز پنج شنبه به کرمانشاهیها گفت: رئیس جمهور آمریکا در منطقه سخنرانی کرد، البته من که فرصت ندارم صحبتهای او را بشنوم و متن صحبتش را دیدم. او مسئولان ایرانی را دزد خواند درحالی که آنها دنیا را غارت میکنند. ترامپ ایرانی ها را نشناخته است. سخنان رئیس جمهور در کرمانشاه تمام شد، اما نوبت به مردم رسید که در فضای مجازی با هشتگسازی به استقبال مواضع طوفانی رئیس دولت چهاردهم بیایند و از سیاسیون و رسانهها ـ منتقد و حامی دولت گرفته تا مجازیها از رئیس جمهور پزشکیان قدردانی و اظهارات او را حرفی از جنس و کلام مردم دانستند و به رئیس جمهور متوهم آمریکا ثابت کردند که واقعا مردم ایران را نشناخته است. به هرحال، ترامپ در سفر اخیر به منطقه یک راهبرد را دنبال میکرد و آن هجمه به «ایرانِ مقتدر» بود اما شکست خورد به دلیل آنکه نسخههای او، خواهان ندارد و این یعنی شکست برای «آمریکای ترامپ». عامل دیگر نیز انسجام، همدلی و انعکاس یک صدای واحد توسط عوام، خواص و مسئولان در برابر هجمه رسانهای و جنگ روانی ترامپ بود. آیا ترامپ آماده است خط قرمز جمهوریخواهان را زیر پا بگذارد؟ چهارشنبهشب، در ضیافت مجللی که به میزبانی شیخ تمیم بن حمد آلثانی، امیر قطر، برپا شد، دونالد ترامپ با زبانی صریح اما با چاشنی آشتیجویی، از سران دوحه خواست تا نفوذشان در تهران را به کار گیرند و زمینهساز گفتوگوی مستقیم بین واشنگتن و ایران شوند. رئیسجمهور آمریکا، در ادامه با لحنی هشدارآمیز اما محتاط، دو مسیر پیشرو را ترسیم کرد: «دو راه بیشتر نداریم؛ یا گفتوگو یا رویارویی. مسیر دوم به سوی خشونت میرود و من رغبتی به آن ندارم. ولی اگر ایران دست روی دست بگذارد، ممکن است چارهای جز تصمیمگیری قاطع نداشته باشیم.» دونالد ترامپ در ادامه سخنانش، بار دیگر اشتیاق خود را برای شاهد بودن پیشرفت و ثبات ایران ابراز کرد. او با لحنی صمیمی و پر از ستایش از ایرانیتبارهای ساکن آمریکا گفت: «من ایرانیهای زیادی را میشناسم؛ مردمانی شگفتانگیز، باهوش و باوقار. ما به دنبال پایان این کشمکشها از راهی مسالمتآمیز و ثمربخش هستیم، نه با یک تراژدی.» دونالد ترامپ در اظهاراتش با کنایه به فشارهای بنیامین نتانیاهو و متحدان تندروی او در آمریکا اشاره کرد؛ کسانی که معتقدند تنها راه حل مسئله هستهای ایران، اقدام نظامی است. رئیسجمهور آمریکا با لحنی زیرکانه و مبهم گفت: «شاید من هم دوست خوبی باشم، چون عدهای از من میخواهند مسیر تند و بیرحمی را در پیش بگیرم. ولی اگر بتوان از آن جاده پرمخاطره دوری کرد، بدون شک این انتخاب من خواهد بود.» مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا در مصاحبه ای تاکید کرد: « ایران در آستانه داشتن یک سلاح هستهای است. اگر آنها تصمیم به این کار داشتند، میتوانستند خیلی سریع این کار را انجام دهند. اگر آنها به اندازه کافی از آن ۶۰ درصد غنی شده را ذخیره کنند، میتوانند خیلی سریع آن را به ۹۰ درصد رسانده و به سلاح تبدیل کنند. این خطری است که در حال حاضر با آن روبهرو هستیم. این فوری است.» وزیر خارجه آمریکا همچنین ادعا کرد که دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده میخواهد ایران کشوری با شکوه و صلحآمیز باشد. سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در اظهاراتی بیان کرد: « اگر آمریکاییها قادر بودند که تاسیسات هستهای ما را از بین ببرند ، لزومی نداشت که مذاکره کنند و آنها چون به لحاظ نظامی نمیتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند وارد میدان مذاکره شدهاند. هیچ کدام از تاسیسات هستهای ما جمع آوری نمیشود و این مواضع ماست که هم در میز مذاکره و هم در رسانهها گفتهایم.» وزیر خارجه همچنین در پاسخ به سوال دیگری با تاکید بر اینکه یکی از مهمترین اهداف این مذاکرات رفع تحریمها است، گفت: «ما منعی برای حضور شرکتهای آمریکا در اقتصاد ایران نداریم و این مانعی است که خود آمریکاییها با اعمال تحریم های اولیه ایجاد کردهاند». وی افزود: « شرکتهای آمریکایی میتوانند در صنعت خودرو ، نفت و گاز و ... ما حضور پیدا کنند و داد و ستد کنند، ما هیچ منعی ایجاد نکردهایم و این خود آمریکاییها هستند که از طریق تحریمهای اولیه منع گذاشتند و اگر زمانی توافق شد و آمریکاییها بخواهند در اقتصاد ما حضور پیدا کنند با وجود تحریمهای اولیه امکانپذیر نیست و باید آن را برطرف کنند.» علی شمخانی، مشاور ارشد رهبر ایران، در گفتوگویی اختصاصی با شبکه انبیسی نیوز، سیگنال تازهای درباره آمادگی تهران برای مصالحه هستهای با دولت ترامپ ارسال کرد. او اعلام کرد که در صورت دستیابی به توافق، ایران حاضر است از غنیسازی اورانیوم در سطوح بالا صرفنظر کرده و ذخایر حساس خود را از میان ببرد. به گفته علی شمخانی، تهران متعهد میشود تنها اورانیوم با غلظت پایین مورد نیاز برای مصارف غیرنظامی را غنیسازی کند، هرگز بهسوی سلاح هستهای نرود و اجازه دهد بازرسان بینالمللی بر اجرای این تعهدات نظارت مستقیم داشته باشند؛ به شرط آنکه همه تحریمهای اقتصادی بهسرعت برداشته شوند. ائتلاف ضدتوافق در واشنگتن؛ کنگره به دنبال خنثیکردن مذاکرات با تهران در حالی که تلاشهای دیپلماتیک برای دستیابی به توافقی جدید با ایران در جریان است، جمهوریخواهان کنگره با نگارش نامهای سرگشاده خطاب به دونالد ترامپ، خواستار افزایش فشار بر تهران شدند. بیش از ۲۰۰ قانونگذار جمهوریخواه، همحزبی رئیسجمهور، این نامه را امضا کردهاند که بر توقف کامل برنامه غنیسازی اورانیوم ایران تأکید دارد. در بخشی از این نامه آمده است: «تهران باید بهطور کامل از هرگونه ظرفیت غنیسازی اورانیوم صرفنظر کند.» امضاکنندگان این نامه با لحنی تند هشدار دادهاند که توسعه برنامه هستهای ایران، امکان نظارت و راستیآزمایی مؤثر را نابود کرده و هر توافقی که به تهران اجازه تداوم غنیسازی بدهد، بهسادگی در معرض سوءاستفاده قرار خواهد گرفت. این نمایندگان جمهوریخواه همچنین با بیانی قاطع تأکید کردهاند که آمریکا «بههیچوجه» نباید به توافقی شبیه برجام بازگردد، زیرا به باور آنها، ایران از چنین توافقهایی صرفاً برای خرید زمان و پیشبرد پنهانی برنامههای هستهای خود استفاده میکند. غنیسازی صلحآمیز، چندجانبه، دائمی؛ پیشنهاد تازه تهران برای عبور از بنبست بر پایه گزارش نیویورکتایمز، ایران در چهارمین دور مذاکرات هستهای با حرکتی غیرمنتظره پیشنهاد تشکیل یک کنسرسیوم منطقهای برای غنیسازی اورانیوم را مطرح کرده است. این طرح، که با مشارکت کشورهای عربی خلیجفارس، سرمایهگذاری ایالات متحده و نظارت بینالمللی پیشبینی شده، به تهران اجازه میدهد اورانیوم را در سطح پایین و مناسب برای مصارف غیرنظامی غنیسازی کند و محصول را برای استفاده صلحآمیز در اختیار دیگر کشورهای منطقه قرار دهد. این پیشنهاد، که میتواند بهعنوان نسخهای بازنگریشده و تعدیلشده از توافق برجام تلقی شود، نشاندهنده تلاش ایران برای یافتن راهحلی دیپلماتیک و جلب اعتماد منطقهای است. تفاوت این طرح با توافق سال ۲۰۱۵ آنجاست که نهتنها سطح غنیسازی به ۳.۶۷ درصد محدود میماند، بلکه قرار است بازرسان خارجی از جمله شاید حتی ناظران آمریکایی، بهصورت دائمی و فیزیکی در تأسیسات ایران حضور داشته باشند تا نظارت بیوقفه بر اجرای تعهدات برقرار شود. به گفته این چهار مقام ایرانی، برخلاف برجام که تنها ۱۵ سال اعتبار داشت، طرح جدید برنامه هستهای دائمی است و همین امر به دونالد ترامپ اجازه میدهد که ادعا کند دستاورد بزرگی به دست آورده است. هدف این پیشنهاد کاملاً آشکار است: تبدیل برنامه غنیسازی ایران به یک ابتکار چندجانبه برای کاهش نگرانیهای ایالات متحده و جلب حمایت سیاسی کشورهای عرب خلیجفارس. تهران، بهجای اصرار بر انحصار فناوری هستهای، اعلام آمادگی کرده که دانش فنی خود را با همسایگان عرب به اشتراک بگذارد و آنها را در فرآیند غنیسازی سهیم کند. مقامهای ایرانی این اقدام را نهتنها یک امتیاز دیپلماتیک، بلکه گامی برای کاهش فشارهای جهانی از طریق ایجاد منافع مشترک منطقهای میدانند. مقر این کنسرسیوم در تأسیسات کنونی ایران مستقر خواهد بود و سطح غنیسازی، مشابه توافق برجام در سال ۲۰۱۵، به ۳.۶۷ درصد محدود میماند. کنسرسیوم غنیسازی؛ طرح ایران برای مهار اسرائیل ایده کنسرسیوم هستهای ایران ریشه در پیشنهادی دارد که پیش از آغاز دور جدید مذاکرات، در اکتبر ۲۰۲۳، توسط سید حسین موسویان، دیپلمات سابق ایرانی و فرانک فون هیپل، فیزیکدان برجسته دانشگاه پرینستون، در مقالهای در بولتن دانشمندان اتمی منتشر شد و جنجال فراوانی به پا کرد. بر اساس این طرح، عربستان سعودی و امارات نهتنها بهعنوان سرمایهگذار وارد میدان میشوند، بلکه به فناوری هستهای ایران نیز دسترسی خواهند داشت؛ همکاریای که میتواند مهر تأییدی بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای تهران باشد و به آن مشروعیت منطقهای ببخشد. از منظر معماران این طرح، مشارکت فعال کشورهای خلیجفارس در این پروژه میتواند بهمنزله سپری منطقهای عمل کند؛ پیامی صریح برای خنثی کردن ادعاهای اسرائیل که ایران را به دنبال تسلیحات هستهای میداند. حتی پیشنهاد شده که مهندسان سعودی و اماراتی بتوانند مستقیماً در تأسیسات هستهای ایران حضور داشته باشند؛ ایدهای که نهتنها شفافیتی بیسابقه ایجاد میکند، بلکه شاید جایگزینی کارآمد برای نظارت پرهزینه و اغلب سیاسیشده بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی باشد. سید حسین موسویان، دیپلمات پیشین ایرانی، در یادداشتی تأکید میکند: «توافق هستهای بین ایران و ترامپ تنها زمانی ممکن است که خط قرمز رئیسجمهور آمریکا صرفاً جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای باشد، نه سلب حقوق قانونی تهران برای توسعه فناوری صلحآمیز هستهای از جمله غنیسازی. ایران بههیچوجه تبعیض، تحقیر یا محرومیت از حقوق بینالمللی خود را تحمل نخواهد کرد.» او استدلال میکند که حتی در سناریوی بعید توقف کامل غنیسازی توسط ایران، چالشها به دلایل زیر همچنان پابرجا خواهد ماند: الف - توانایی و دانش فنی ایران در حوزه غنیسازی غیرقابل بازگشت است؛ حتی حمله نظامی نیز قادر به حذف آن نیست. ب - طبق ماده ۱۰ معاهده ان.پی.تی، تمامی اعضا حق خروج از این معاهده را دارند؛ گزینهای که در شرایط خصومت مداوم ایران و آمریکا همچنان برای تهران قابل اتکا خواهد بود. ج - اسرائیل تنها دولتی در منطقه است که دهها سلاح هستهای در اختیار دارد. این واقعیت برای دههها مانع از تصویب ابتکارات و قطعنامههای سازمان ملل برای ایجاد خاورمیانهای عاری از سلاحهای کشتار جمعی شده است. اسرائیل همچنان از حمایت قوی آمریکا و غرب برخوردار است، اما موقعیت اسرائیل بهعنوان «ژاندارم هستهای» خاورمیانه پایدار نخواهد بود. د-عربستان سعودی و ایالات متحده در حال مذاکره بر سر توافق هستهای هستند که در آن آمریکا با غنیسازی عربستان موافقت خواهد کرد. ه - پذیرش غنیسازی توسط عربستان، مسیر را برای سایر قدرتهای منطقهای برای پیگیری غنیسازی باز خواهد کرد. فریب غنیسازی صفر؛ تلهای که میتواند دیپلماسی را منفجر کند در واکنش به گزارشی از روزنامه گاردین که مدعی شده بود واشنگتن از ایران خواسته برای مدت سه سال برنامه غنیسازی خود را متوقف کند، کاظم غریبآبادی، معاون حقوقی و بینالمللی وزارت خارجه، با لحنی صریح و بیپرده این ادعا را رد کرد. او در پاسخ به یکی از کاربران شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «طرفهای مذاکرهکننده خوب میدانند جمهوری اسلامی ایران هرگز چیزی را که با خون شهدا و هزینههای عظیم بهدست آمده، وجهالمصالحه قرار نخواهد داد. غنیسازی، خط قرمز قطعی ماست و توقف آن، غیرقابل پذیرش.» بر اساس ادعای گاردین، برخی واسطهها در جریان مذاکرات غیررسمی، از سید عباس عراقچی، مذاکرهکننده ارشد ایران خواستهاند که با تعلیق کامل غنیسازی اورانیوم برای سه سال موافقت کند؛ اقدامی که بهزعم آنان میتواند زمینهساز اعتمادسازی باشد. طبق این طرح پیشنهادی، در طول این دوره، ایران غنیسازی را متوقف میکند و پس از آن، اجازه دارد دوباره با سطح ۳.۶۷ درصد را از سر گیرد. همچنین، در این بازه، روسیه موظف خواهد بود اورانیوم مورد نیاز برای برنامه صلحآمیز هستهای ایران را تأمین کند. تریتا پارسی کارشناس ارشد مسائل ایران در موسسه کوئینسی معتقد است: دلایل متعددی وجود دارد که چرا دونالد ترامپ نباید در دام وسوسهبرانگیز اما فریبنده «غنیسازی صفر» گرفتار شود. نخست و مهمتر از همه، این سیاست نهتنها دستنیافتنی بوده، بلکه نتیجهای معکوس نیز در پی داشته است؛ چراکه با بهتعویقانداختن توافقات واقعگرایانه مبتنی بر راستیآزمایی، به تهران فرصت بیشتری برای توسعه برنامه هستهایاش داده است. در طول دو دهه گذشته، پافشاری مداوم بر سیاست «غنیسازی صفر»؛ نهتنها به مهار برنامه هستهای ایران منجر نشده، بلکه برعکس زمینهساز گسترش آن شده است. این رویکرد، فرصتهای دستیابی به توافقهایی واقعگرایانه، قابلاجرا و مبتنی بر راستیآزمایی را یکی پس از دیگری از بین برده و هر بار تحقق محدودیتهای مؤثر را به تعویق انداخته است. اگرچه این تأخیرهای راهبردی در گذشته نیز هزینهزا بودند، اما در مقطع کنونی با توجه به احتمال بازگشت خودکار تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل (snapback) خطرات بسیار جدیتری در کمین است. همین واقعیت، خود دلیلی روشن است که چرا دونالد ترامپ باید از افتادن در دام رؤیای دستنیافتنیِ «غنیسازی صفر» بپرهیزد. چرخش جهان عرب علیه نتانیاهو؛ فرصتی تازه برای دیپلماسی هستهای؟ فرید زکریا ستون نویس روزنامه واشنگتن پست معتقد است: سد راه اصلی برای رسیدن به توافق، همان مانع دیرینه است: بنیامین نتانیاهو. اما این بار، نخستوزیر اسرائیل دیگر از حمایت پیشین در جهان عرب برخوردار نیست چرا؟ شاید هم بهخاطر جنگ خونین و بیپایان نتانیاهو در غزه که حمایت از هر چیزی به نام او را برای دولتهای عربی دشوار کرده؛ و شاید از این رو که این کشورها دریافتهاند راه واقعی مهار اشاعه هستهای، از مسیر گفتوگو با تهران میگذرد. در این میان، ایدهای نو نیز بر سر زبانها افتاده: تشکیل یک کنسرسیوم منطقهای برای غنیسازی اورانیوم؛ طرحی که نهتنها میتواند اعتمادسازی کند، بلکه راه را برای تحقق رؤیای سعودیها در توسعه یک برنامه هستهای غیرنظامی نیز هموار میسازد. با اینهمه، مسیر ترامپ بهسوی توافق با ایران خالی از موانع نیست و یکی از جدیترین آنها، شکاف عمیق در درون دولت خودش است. این شکاف، نزاعی است میان دو جناح اصلی: واقعگرایان از یک سو و نئوکانهای ضدایرانی از سوی دیگر. در اردوگاه واقعگرایان، شخص دونالد ترامپ و استیو ویتکاف مذاکرهکننده ارشد او قرار دارند که بهدنبال توافقی عملگرایانه با تهران هستند. اما در مقابل، چهرههایی چون مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه سرشناس صف کشیدهاند؛ نماینده طیفی که نفوذ قابلتوجهی در کنگره دارد و هرگونه نرمش در برابر ایران را خیانت به امنیت ملی میداند. این دوگانگی در درون دولت، خود را در لحن متزلزل و ناپایدار ترامپ در روزهای اخیر نشان داده است. واکنش قاطع ایران به خیال پردازی های ترامپ رئیسجمهور آمریکا در سفر منطقهای خود درباره ایران ادعاها و خیال پردازی های زیادی مطرح کرد تا به خیال خود از نظر اقتصادی و سیاسی با دست پر از منطقه خارج شود اما غافل از این بود که مردم ایران را به خوبی نشناخته و این لفاظی ها ره به جایی نخواهد برد به طوری که با وحدت و انسجام ایجاد شده صدایی واحد از ایران سربلند شنید و «کیش و مات» شد. بعد از آنکه مراسم تحلیفش در ایالات متحده برگزار شد و برای دومین بار ردای ریاست جمهوری آمریکا را برتن کرد، از عربستان سعودی خواست قیمت نفت را کاهش دهد. به اعتقاد او، این تصمیم به پایان دادن به جنگ بین روسیه و اوکراین کمک می کرد، هرچند پیشنهاد او راهگشا نبود اما با این حال توانست تمایل سعودیها را برای ارتقا روابط بین واشنگتن و ریاض به دست آورد. در همان مقطع «بن سلمان» ولیعهد جوان سعودی بعد از تماس تلفنی با «دونالد ترامپ» تأکید کرد که کشورش قصد دارد سرمایهگذاریها و روابط تجاری خود را با ایالات متحده در چهار سال آینده به مبلغ ۶۰۰ میلیارد دلار افزایش دهد و در صورت فراهم شدن فرصتهای بیشتر، این رقم میتواند افزایش یابد. از آنجا که سکاندار کاخ سفید پس از جلوس بر کرسی ریاست جمهوری با چراغ سبز عربستان مواجه شد، سفر به این کشور نفت خیز منطقه را در دستور کار قرار داد تا هم با سران سعودی دیداری داشته باشد و هم چشم اندازی جدید برای تقویت روابط اقتصادی دو کشور ترسیم کند، اما فقط به عربستان بسنده نکرد و ترجیح داد تور منطقهای را بگستراند و به دو کشور دیگر نیز عازم شود. رئیسجمهور آمریکا در اولین دوره ریاست جمهوریاش و در نخستین سفر خارجی خود نیز به عربستان رفته بود. ۸ سال گذشت و او این بار علاوه بر عربستان، قطر و امارات را هم به تور منطقه ای خود اضافه کرد. این موضوع باید در چارچوب وابستگی فزآینده واشنگتن به سه کشور خلیج فارس برای پیشبرد منافع اقتصادی و سیاست خارجی ایالات متحده فهم شود. رئیسجمهور آمریکا در عربستان سعودی دیدارها و رایزنیهایی را با مقامات آل سعود انجام داد. اما یک دیدار حاشیههای زیادی به همراه داشت. حاشیهها به مواضع تند و البته خیالی رئیسجمهور آمریکا درقبال ایران برمیگردد. نشست با سرمایهگذاری عربستان سعودی و امریکا بهترین موقعیت را برای او فراهم کرد تا باردیگر اتهاماتش را درباره ایران تَکرار کند. این بار چاشنی تهمتهایش را دوچندان کرد و ادعاهای مضحکی را به زبان جاری کرد و گفت: «تحریمهای بیسابقهای علیه ایران اعمال کردیم و مانع تأمین منابع گروههای تروریستی توسط ایران شدیم و با دولت تازه در آمریکا ایران به سرمایه تازه دست یافت و شاهد آن بودیم که این سرمایه به درستی خرج نشد. رئیس جمهور آمریکا مدعی شده بود: دولت پیشین آمریکا در ازای هیچ، تحریمهای خود علیه ایران را برداشت. ایران با رسیدن به میلیاردها دلار سرمایه، باعث هرج و مرج در جهان شد. آنها هفتم اکتبر را تأمین مالی کردند. ترامپ در ادامه لفاظی هایش ایران را بزرگترین نیروی مخرب در خاورمیانه دانست و ادعا کرد: ایران باعث خرابی و ویرانی در یمن، عراق، سوریه و لبنان و دیگر کشورهاست. درحالی که شما درحال ساخت آسمان خراش هستید، ساختمانهای تهران درحال ویران شدن هستند. مدیریت اشتباه چندین ساله دولت ایران باعث شده تا این کشور با قطعی های چندساعته و روزانه برق و آب روبرو شود.» «زدی ضربتی! ضربتی نوش کن» ترامپ هرآنچه خواست از ادعاهای بی پایه و اساس نثار ایران و ایرانیها کرد اما ضربه سنگینی را در توئیتر و از سوی کاربران فضای مجازی خورد. در عالم سیاست هم پاسخ محکم و در خوری به او داده شد. سید عباس عراقچی رئیس تیم مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا و وزیر امور خارجه کشورمان، چهارشنبه هفته گذشته و در حاشیه جلسه هیأت دولت به خبرنگاران گفت که رئیسجمهور آمریکا همه جنایتهای اسرائیل در منطقه را نادیده گرفته و به دنبال این است که ایران را به عنوان تهدید معرفی کند؛ این یک فریبکاری محض و عوض کردن جای تهدیدات است. کدام رژِیم ۶۰ هزار انسان را در غزه کشته است؟ چه کسی این میزان تخریب در غزه به بار آورده است؟ کدام رژِیم به منطقه پیرامونی فلسطین از جمله لبنان، سوریه، یمن حمله میکند؟ پس از اظهارات رئیس دستگاه دیپلماسی نوبت به رئیس پارلمانِ ایران رسید. «محمد باقر قالیباف» چهارشنبه هفته گذشته جهت شرکت در نوزدهمین کنفرانس بینالمجالس کشورهای اسلامی به اندونزی رفت و طی سخنانی در اجلاس مذکور با بیان اینکه ریشه آشوب در منطقه غرب آسیا، حمایتهای رژیم آمریکا از مافیای صهیونیستی است گفت: در مقابل این اشغال و جنایت، مردم منطقه به مقاومت روی آوردهاند. قالیباف در عین حال کنایهای نیز به مواضع رئیسجمهور آمریکا زد و تاکید کرد: اظهارات ترامپ نشان داد که او در توهم به سر می برد. به او توصیه میکنیم که چشمان خود را باز کند و این واقعیت روشن را ببیند که جایگاه مقاومت در قلوب مردم است. در باور مردم به مقاومت همین بس که مقاومت فلسطین در آخرین نظرسنجی از مردم غزه و کرانه باختری، پس از یک سال و نیم بمباران، با فاصله ای زیاد همچنان محبوبیت حداکثری دارد. ویتکاف به دنبال راهحل میانه برای معامله با ایران استیون ارلانگر در یادداشتی در نیویورک تایمز نوشت: ترامپ خواهان توافق با ایران است، اما این توافق ممکن است ضعیفتر از چیزی باشد که حامیانش انتظار دارند در ادامه این مطلب آمده: ایران هرگونه توافقی را که آن را از غنیسازی هستهای منع کند، رد میکند—درحالیکه این خواسته همیشگی محافظهکاران آمریکایی بوده است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، به وضوح اعلام کرده که میخواهد «با ایران توافق کند» و از جنگ اجتناب نماید—و در این مسیر، پیشنهادات اسرائیل برای یک کمپین نظامی مشترک را کنار زده است. او این هفته در عربستان سعودی گفت: «من میخواهم با ایران توافق کنم. اگر بتوانم با ایران توافق کنم، بسیار خوشحال خواهم شد—اگر این کار منطقه شما و جهان را به جای امنتری تبدیل کند.» سفر او به کشورهای عربی خلیج فارس نشاندهنده این باور او بود. زمانی که ایران در سال ۲۰۱۵ با محدود کردن برنامه هستهایاش موافقت کرد، کشورهای خلیج فارس آن را دشمنی خطرناک میدانستند و تلاش کردند آن را منزوی کنند. اما امروز همان رهبران عرب در حال نزدیکی به ایران هستند و میخواهند از بیثباتی بیشتر و درگیری وسیعتر در خاورمیانه—بهویژه با وجود ادامه جنگ در غزه—جلوگیری کنند. در هر مرحله از سفر ترامپ، رهبران عرب از او خواستند تا به راهحلی مذاکرهشده با ایران برسد. علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بحران بینالملل گفت: «گزینهی جایگزین برای آنها وحشتناک است—ایران با بمب یا ایران مورد بمباران.» رسیدن به یک توافق با ایران آزمونی برای جناح تندروتر جمهوریخواهان حامی ترامپ خواهد بود—اینکه آیا آنها با توافقی که با خواستهی دیرینهشان برای برچیدن کامل برنامه هستهای ایران مغایرت دارد، همراهی خواهند کرد یا نه. بیش از ۲۰۰ نماینده جمهوریخواه در کنگره این هفته در نامهای از ترامپ خواستند که در برابر ایران قاطع بایستد. ایالات متحده و شرکای آن نگراناند که ایرانِ مجهز به سلاح هستهای، باعث آغاز رقابت تسلیحاتی اتمی در خاورمیانه شود و بر شدت بیثباتی منطقه بیفزاید—و احتمال محاسبه اشتباه میان رقبای منطقهای را بالا ببرد. ترامپ تهدید نیز میکند: اگر ایران توافق نکند، آمریکا ممکن است حمله کند. او پنجشنبه در قطر گفت: «ما داریم به مرحلهای نزدیک میشویم که شاید بدون نیاز به گزینهی خشن به توافق برسیم. دو راه وجود دارد: یک قدم بسیار خوب و یک قدم خشونتآمیز.» مذاکرات پشت پرده استیو ویتکاف، مذاکرهکننده ارشد ترامپ، رهبری گفتوگوها را از جانب آمریکا برعهده دارد. ترامپ جمعه گفت که ویتکاف، طرح کلی توافق را به ایران ارائه داده و از تهران خواسته به آن پاسخ دهد. ترامپ هنگام بازگشت از خاورمیانه به واشنگتن به خبرنگاران گفت: «آنها میدانند باید سریع عمل کنند.» اما وزیر خارجه ایران، عباس عراقچی، دریافت هرگونه «پیشنهاد کتبی از آمریکا، چه مستقیم چه غیرمستقیم» را تکذیب کرد. تفاوتهای مهمی همچنان باقیست. ترامپ همچنان خواستار توقف کامل غنیسازی اورانیوم از سوی ایران است—چه برای مصارف غیرنظامی و چه نظامی. این خواسته اسرائیل و بخشی از سرسختترین حامیان ترامپ نیز هست. در مقابل، ایران تأکید دارد که طبق معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، حق غنیسازی برای مصارف صلحآمیز را دارد. مقامهای ایرانی اخیراً گفتهاند که حاضرند غنیسازی در سطوح بالا (که برای تولید سلاح کاربرد دارد) را متوقف کنند و ذخایر اورانیوم غنیشده خود را کنار بگذارند، اما غنیسازی را به طور کامل متوقف نخواهند کرد. سایه توافق ۲۰۱۵ علی شمخانی موضع رسمی ایران را در مصاحبه با NBC News تکرار کرد. ترامپ نیز این مصاحبه را بدون هیچ توضیحی در شبکه اجتماعیاش (Truth Social) بازنشر کرد—شاید به عنوان علامتی از تأیید ضمنی. اما این امتیازات درواقع همانهایی هستند که ایران در توافق ۲۰۱۵ با دولت اوباما در ازای رفع تحریمها داده بود. توافقی که ترامپ آن را «بخششی بزرگ» میدانست و در سال ۲۰۱۸ آمریکا را از آن خارج کرد و تحریمها را بازگرداند. طبق گفته علی واعظ، استیو ویتکاف در تلاش است تا میان خواستههای طرفین بر سر غنیسازی راهحلهای «حاصل جمع صفر» بیابد. به گفته او، یکی از ایدهها میتواند «توقف بلندمدت غنیسازی با نظارت شدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی» باشد، در حالی که هر دو طرف به تدریج اعتمادسازی کنند.ایدهی دیگری هم وجود دارد: اگر ایران اطمینان یابد که میتواند سوخت هستهای مورد نیازش را از بازار جهانی تأمین کند، بهتدریج غنیسازی داخلی را کنار بگذارد. این شاید بتواند ترامپ را راضی کند، چون نشانهای از پذیرش پایان غنیسازی در آینده خواهد بود. گامهای تدریجی تحریمهایی که اقتصاد ایران را فلج کردهاند و تهران خواستار رفع آنهاست، میتوانند بهصورت مرحلهای برداشته شوند. سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در ایران هم میتواند عاملی برای اعتمادسازی بلندمدت و بازدارنده از جنگ باشد. اما ایران، با تجربه خروج یکجانبه ترامپ از توافق قبلی، اینبار خواهان تضمینهایی خواهد بود که آمریکا به توافق جدید پایبند بماند. برخی مقامهای ایرانی معتقدند—و شاید چندان هم بیراه نباشد—که ترامپ بهتر از یک رئیسجمهور دموکرات میتواند چنین تضمینی بدهد، بهویژه اگر توافق جدید، دوجانبه و نه چندجانبه باشد. اعلام این هفته ترامپ مبنی بر رفع برخی تحریمها علیه رهبران جدید سوریه نیز میتواند برای ایران دلگرمکننده باشد. هرچند رئیسجمهور میتواند برخی تحریمها را به تنهایی بردارد، برخی دیگر نیازمند موافقت کنگرهاند. سوزان مالونی، مدیر برنامه سیاست خارجی در مؤسسه بروکینگز گفت: «ایرانیها این سابقه را با دقت رصد میکنند—ببینند آیا ترامپ واقعاً میتواند پای تصویب آنها در کنگره بایستد.» مقاومت داخلی ترامپ با مخالفتهایی از سوی جناح نومحافظهکار در حزب جمهوریخواه روبهروست—همانهایی که از خروج او از توافق قبلی استقبال کردند و همواره خواهان برچیدن کامل برنامه هستهای ایران بودهاند. ولی نصر، استاد دانشگاه جان هاپکینز گفت: «ترامپ دارد انتظارات داخلی را مدیریت میکند.» اسرائیل هم همچنان خواهان نابودی کامل برنامه هستهای ایران است. سوزان مالونی افزود: «اما ترامپ واقعاً میخواهد توافق کند—و به احتمال زیاد به کمتر از خواستههای تندروها رضایت خواهد داد، حتی اگر برخی جمهوریخواهان با او مخالفت کنند. به همین دلیل این یک آزمون مهم برای کارآمدی سیاست خارجی ترامپ است.» او ادامه داد: «این ما را از آینده سیاست خارجی حزب جمهوریخواه نیز باخبر میکند.» اگر ویتکاف و ایران بتوانند بر سر اصول اولیه توافق کنند، تبدیل آن اصول به متن نهایی ممکن است ماهها زمان ببرد و نیازمند مشارکت فنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواهد بود. هنوز زمان ازسرگیری رسمی مذاکرات مشخص نیست. طرح ایران برای مشارکت منطقهای ایران اخیراً پیشنهاد قدیمیاش از سال ۲۰۰۷ را دوباره مطرح کرده: تشکیل کنسرسیومی از کشورهای مسلمان برای انجام غنیسازی، از جمله عربستان سعودی که رقیب دیرینه ایران است و میخواهد برنامه صلحآمیز هستهای خود را با کمک آمریکا آغاز کند. بر اساس این پیشنهاد، ایران اورانیوم غنیشده در سطح غیرنظامی را به عربستان و سایر اعضای گروه تحویل میدهد و در مقابل، سرمایهگذاری دریافت میکند. این طرح امروز در منطقه شانس بیشتری دارد، اما با خواسته عمومی ترامپ برای توقف کامل غنیسازی در ایران در تضاد است—و مسئله اورانیوم غنیشده در سطح بالا را نیز حل نمیکند. همچنین، اجرای چنین توافقی، عربستان و دیگر کشورها را به ایران وابسته میکند، که آنها بدون تضمین آمریکا یا روسیه بعید است بپذیرند.