گزارش
کاوه رامشگر- در فضای برگزاری دور چهارم مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا به میزبانی مسقط، تکاپوهای سیاسی و دیپلماتیک در حال تشدید شدن است. از سفر وزیر خارجه ایران به عربستان و قطر با دستورکار رایزنی و گفتوگو با همسایگان جنوبی خلیج فارس تا گزارش ادعایی فاکس نیوز درباره سایت جدید هستهای در سمنان که با هدف امنیتیسازی پرونده هستهای ایران پیش از سفر ترامپ به منطقه در دستور کار قرار گرفته است. رئیسجمهور آمریکا قرار است از روز سهشنبه ۲۳ اردیبهشت به مدت ۴ روز به عربستان، قطر و امارات سفر کند. سرمایهگذاری، برنامه هستهای ایران و بحران غزه سه دستورکار اصلی او در این سفر است. سفر عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران به عربستان سعودی و قطر که دیروز و پیش از دور چهارم احتمالی مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا و در آستانه سفر دونالد ترامپ به خاورمیانه انجام میشود، نشانهای از تحرک دیپلماتیک تهران برای مدیریت تحولات منطقهای و پیشبرد منافع ملی است. این سفر که با دیدار با مقامات ارشد ریاض و حضور در اجلاس گفتوگوی ایران و جهان عرب در دوحه همراه شده، بیشک اهدافی چندوجهی را دنبال میکند. منابع العربیالجدید گزارش دادهاند عراقچی در ریاض درباره تحولات فلسطین، جنگ غزه، لبنان، یمن و سوریه با مقامات سعودی گفتوگو خواهد کرد و آنها را در جریان مذاکرات تهران-واشنگتن قرار خواهد داد. اما حضور مسئول سیاست خارجی ایران در ریاض و دوحه با سه هدف مشخص صورت میگیرد؛ مدیریت تحولات منطقهای با بهرهگیری از ظرفیت کشورهای عربی، پیشبرد مذاکرات هستهای با استفاده از پتانسیل منطقهای و هشدار درباره موضوعات حساس مانند جعل نام خلیج فارس و ادعای مخرب درباره جزایر سهگانه ایرانی. اجلاس دوحه؛ تاکید بر منافع مشترک منطقهای بهجای شکافهای ایدئولوژیک تهران-ایرنا- رویکرد ایران در چهارمین دوره کنفرانس گفتوگوی ایران و کشورهای عربی با عنوان «روابط قوی و منافع متقابل» احتمالاً بر منافع مشترک منطقهای بهجای شکافهای ایدئولوژیک محدود تأکید خواهد داشت. دوحه پایتخت قطر در تاریخ ۲۰ تا ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ میزبان یکی از مهمترین گردهماییهای دیپلماتیک منطقهای در سال جاری است؛ چهارمین دوره «کنفرانس گفتوگوی ایران و کشورهای عربی» با عنوان «روابط قوی و منافع متقابل». این رویداد بهطور مشترک توسط «شورای راهبردی روابط خارجی ایران» و «مرکز مطالعات الجزیره» در زمانی برگزار میشود که تحولات عمیق و فوریت فزایندهای برای تعاملات دیپلماتیک در منطقه بوجود آمده است. حضور هیئت ایرانی در این نشست منطقهای به ریاست «سیدعباس عراقچی» وزیر خارجه خواهد بود. خبرگزاری رویترز طی گزارشی در این باره مینویسد، سفر عراقچی شامل توقف در عربستان سعودی و سپس قطر است که پیش از دور چهارم مذاکرات هستهای بین ایران و ایالات متحده در عمان برنامهریزی شده است؛ دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده نیز همزمان به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی سفر میکند. چهارمین کنفرانس گفتوگوی ایران و کشورهای عربی چیزی فراتر از یک گردهمایی نمادین است؛ این اجلاس سرمایهگذاری راهبردی در دیپلماسی منطقهای در زمانی است که خاورمیانه در یک چهارراه تاریخی قرار گرفته است این مسیرهای دیپلماتیک موازی، اهمیت مضاعفی به اجلاس دوحه میبخشد؛ نه فقط بهعنوان یک گفتوگوی دوجانبه میان ایران و کشورهای عربی، بلکه بهعنوان یک اقدام کلیدی طی چشمانداز ژئوپلیتیک در حال تحول خاورمیانه. کنفرانس «گفتوگوی ایران و کشورهای عربی» از زمان آغاز به کار خود در سال ۱۴۰۱ بهتدریج به یک بستر حیاتی منطقهای تبدیل شده است. دوره اول این کنفرانس در ۳۱ تا ۳۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ در دوحه و با عنوان «گفتوگو درباره بحرانهای منطقه» برگزار شد و بر ایجاد چارچوبهای اولیه برای تعامل میان ایران و همسایگان عرب آن متمرکز بود. دور دوم این اجلاس در تاریخ ۶ تا ۸ خرداد ۱۴۰۲، مجدادا در دوحه برگزار شد که عنوان آن «رویکردها و راهحلها برای امنیت، اقتصاد و بحرانها» بود و دستور کار آن به گنجاندن سازوکارهای همکاری عملی گسترش یافت. در دور سوم ۲۳ تا ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، در تهران و با عنوان «گفتوگو برای همکاری و تعامل» برگزار شد که ایران برای نخستین بار میزبانی آن را به عهده گرفت؛ اقدامی که تعهد مشترک طرفین به چرخشی بودن میزبانی و تعمیق اعتماد را بازتاب میداد. چهارمین دور این گفتگوها امسال در دوحه، شهرت این کنفرانس را بهعنوان یک سکوی باز برای ایجاد شراکتها تثبیت میکند. پایگاه مرکز مطالعات الجزیره درباره دور چهارم این نشستها مینویسد: «شرکتکنندگان که از مقامات ارشد و دیپلماتها گرفته تا پژوهشگران برجسته و کارشناسان سیاستگذاری را شامل میشوند، میکوشند چارچوبهای نظری و عملی برای تقویت همکاریهای منطقهای، مقابله با چالشهای مشترک و ترویج توسعه پایدار طراحی کنند.» به نظر میرسد کشورمان در این نشست انتظار دارد هم از فرصتها برای توسعه روابط دوجانبه با کشورهای عربی بهره ببرد و هم به بازتعریف جایگاه خود در نظم امنیتی منطقهای کمک کند. به گفته مرکز مطالعات الجزیره، دستور کار دور چهارم این اجلاس به چند مسئله فوری خواهد پرداخت، از جمله چالشهای عمدهای که خاورمیانه را دستخوش آشوب کردهاند، با تمرکز بر چگونگی تأثیرگذاری روندهای تشدید و کاهش تنش بر بازآرایی دینامیک قدرت در منطقه. بحثها همچنین به وضعیت داخلی لبنان و آینده حزبالله پس از حملات اسرائیل به زیرساختهای نظامی و سازمانی آن خواهند پرداخت و سناریوهای ممکن برای آینده سیاسی لبنان را بررسی خواهد کرد. در حوزه سوریه، شرکتکنندگان به بررسی روابط تهران و دمشق در دوران پس از «بشار اسد» خواهند پرداخت و فرصتهای ایجاد ائتلافهای جدید برای ارتقای ثبات منطقهای را به بحث خواهند گذاشت. بحران یمن نیز بهطور برجسته در دستور کار قرار دارد؛ تمرکز بر چشمانداز دستیابی به صلحی جامع و پایدار از طریق مسیر پیشنهادی گفتوگوی یمنی-یمنی، در حالی که توجه ویژهای به چالشهای سیاسی و انسانی جاری خواهد داشت. بخش قابل توجهی از کنفرانس به مسئله فلسطین اختصاص دارد. شرکتکنندگان به بررسی پیامدهای عملیات «طوفان الاقصی» بر مسیر پروژه ملی فلسطین پرداخته و دیدگاههای ایرانی و عربی درباره آینده این پروژه در میانه چشمانداز سیاسی متغیر را برجسته خواهند کرد. کنفرانس دوحه با بحثهایی درباره تقویت همکاری اقتصادی میان ایران و کشورهای عربی به پایان میرسد؛ با این نگاه که این همکاری یک راهکار مهم برای تقویت روابط دوجانبه و چندجانبه است.کنفرانس با بحثهایی درباره تقویت همکاری اقتصادی میان ایران و کشورهای عربی به پایان میرسد؛ با این نگاه که این همکاری یک راهکار مهم برای تقویت روابط دوجانبه و چندجانبه است. کارشناسان دیدگاههای خود را درباره فرصتهای سرمایهگذاری مشترک و گسترش همکاریها در حوزههای اقتصاد، انرژی، توسعه و فناوری تبادل خواهند کرد. نشست عمومی افتتاحیه دیروز، با حضور چهرههای برجستهای که نماینده طرفهای مختلف دخیل در گفتوگوی ایرانی-عربی هستند، برگزار خواهد شد. برگزاری این نشست در بحبوحه افزایش تماسهای دیپلماتیک میان ایران و عربستان سعودی، پس از توافق بازگشایی سفارتخانهها در سال ۱۴۰۳، میتواند به تثبیت روند تنشزدایی در منطقه کمک کند. علاوه بر این، گفتگوهای دوحه احتمالاً بر مسیر مذاکرات هستهای ایران و آمریکا نیز اثرگذار خواهد بود، زیرا کشورهای عربی بهدنبال اطمینان یافتن از منافع و نگرانیهای امنیتی خود در هرگونه توافق در آینده هستند. این نشست همچنین میتواند زمینهساز تقویت نقش قطر بهعنوان یک میانجی منطقهای باشد. دوحه که پیشتر در مذاکرات میانجیگرانه بین طالبان و ایالات متحده و نیز در گفتگوهای غیررسمی میان ایران و غرب نقش ایفای نقش کرده بود، با میزبانی این اجلاس موقعیت خود را بهعنوان یک بازیگر کلیدی دیپلماسی چندجانبه در خلیج فارس تثبیت میکند. در نهایت، نتایج این اجلاس میتواند تأثیرات گستردهای بر روندهای منطقهای داشته باشد؛ از هماهنگیهای امنیتی جدید گرفته تا ابتکارات اقتصادی مشترک و حتی شکلدهی به رویکردهای جدید در قبال بحرانهای جاری خاورمیانه. این نشست برای ایران در شرایطی که رقابتهای ژئوپلیتیکی و فشارهای بینالمللی همچنان ادامه دارد میتواند فرصتی برای نشان دادن چهره سازنده و تعاملگرا باشد. اجلاس امسال همزمان شده است با رو به رویی منطقه با مجموعهای پیچیده از بحرانها، ائتلافهای در حال تغییر و فرصتهای نو. در چنین زمینهای، انتظار میرود این اجلاس از اهمیت استثنایی برخوردار باشد، زیرا فضای نادری را فراهم میکند که در آن رهبران، متفکران و مذاکرهکنندگان عرب و ایرانی میتوانند بیرون از کانالهای رسمی دیپلماتیک با یکدیگر گفتوگو کنند. موضوع محوری اجلاس یعنی روابط مستحکم و منافع متقابل، نشانگر چرخشی آگاهانه از تقابل بهسوی تعامل سازنده است. این موضوع بازتابدهنده این باور مشترک میان برگزارکنندگان و شرکتکنندگان است که تنها از طریق گفتوگوی پایدار و همکاری میتوان بر چالشهای درهمتنیده منطقه فائق آمد. سفر وزیر خارجه کشورمان به عربستان سعودی پیش از برگزاری اجلاس، نشانگر تمایل تهران به تعمیق تعاملاتش با شرکای عربی است، بهویژه در شرایطی که مذاکرات غیرمستقیم با ایالات متحده بار دیگر در دستور کار قرار گرفته است. اهداف کلیدی تهران در این اجلاس میتواند شامل تأکید بر تعهد خود به ثبات منطقهای، بررسی راهکارهای کاهش تنش در نقاط بحرانی مانند لبنان و سوریه، گسترش همکاریهای اقتصادی با کشورهای عربی و همچنین تثبیت موقعیت خود بهعنوان یک شریک جدی برای پرداختن به چالشهای فراملی باشد. رویکرد ایران در این اجلاس احتمالاً بر منافع مشترک منطقهای بهجای شکافهای ایدئولوژیک محدود تأکید خواهد داشت. این رویکرد با لحن کلی کنفرانس همراستا است؛ کنفرانسی که هدف آن تقویت شراکتهای مبتنی بر اعتماد بهجای رقابتهای حاصلجمع صفر است. اجلاس دوحه میزبان گروهی برجسته از شرکتکنندگان شامل مقامات ارشد، دیپلماتها، کارشناسان منطقهای و پژوهشگران خواهد بود. حضور صداهای غیردولتی از جمله پژوهشگران برجسته، نمایندگان اندیشکدهها و رهبران جامعه مدنی از کشورهای مختلف عربی است که به غنای بحثها و پر کردن شکاف میان مواضع رسمی دیپلماتیک و واقعیتهای میدانی کمک میکند. برای ایران، کنفرانس عربی- ایرانی عرصهای حیاتی برای نمایش چابکی دیپلماتیک و تأکید بر تعهد خود به گفتوگوی منطقهای آن هم در زمانی است که توجهات بینالمللی بار دیگر بر پرونده هستهای ایران متمرکز شده است. برای کشورهای عربی نیز، این اجلاس فرصتی فراهم میآورد تا بهطور مستقیم با ایران درباره مسائل منطقهای گفتوگو کرده و تا حدی از فیلترهای دوقطبی سیاست قدرتهای بزرگ عبور کنند. چهارمین کنفرانس گفتوگوی ایران و کشورهای عربی چیزی فراتر از یک گردهمایی نمادین است؛ این اجلاس سرمایهگذاری راهبردی در دیپلماسی منطقهای در زمانی است که خاورمیانه در یک چهارراه تاریخی قرار گرفته است. چه در بررسی آینده لبنان، گذار سوریه، بحران یمن یا سرنوشت پروژه ملی فلسطین، شرکتکنندگان اجلاس امسال با مسائلی روبهرو هستند که دههها است خاورمیانه را شکل دادهاند و همچنان مسیر آن را در سالهای آینده تعیین خواهند کرد. در این چارچوب، کنفرانس گفتوگوی ایران و کشورهای عربی بار دیگر اهمیت پایدار گفتوگو، اعتمادسازی و حل مشکلات مشترک را یادآور میشود که حتی در دوران آشفتگی ژئوپلیتیکی، دیپلماسی همچنان ابزار ضروری برای صلح و پیشرفت است. مدیریت تحولات منطقهای با بهرهگیری از ظرفیت کشورهای عربی ایران در سالهای اخیر با تقویت روابط با کشورهای عربی، بهویژه پس از توافق 2023 با عربستان سعودی، رویکردی عملگرایانه برای مدیریت بحرانهای منطقهای اتخاذ کرده است. سفر عراقچی به ریاض و دوحه فرصتی برای هماهنگی با این کشورها در موضوعات کلیدی مانند جنگ غزه، بحران لبنان، تحولات یمن و ناآرامیهای سوریه فراهم میکند. منابع العربیالجدید تأکید کردهاند عراقچی در گفتوگو با مقامات سعودی بر توقف تجاوزات اسرائیل و پایان فاجعه انسانی در غزه تمرکز خواهد داشت. این رویکرد نهتنها با هدف کاهش تنشهای منطقهای انجام میشود، بلکه تلاشی برای جلب حمایت کشورهای عربی در برابر سیاستهای تهاجمی تلآویو است. ایران از شکاف فزاینده میان واشنگتن و تلآویو، بهویژه پس از اظهارات اخیر ترامپ درباره اولویت دیپلماسی بر اقدام نظامی، بهرهبرداری میکند. بنیامین نتانیاهو که خواستار نابودی کامل برنامه هستهای ایران است، با رویکرد عملگرایانهتر ترامپ در تضاد قرار دارد. تهران با تقویت روابط با ریاض و دوحه که روابط نزدیکی با آمریکا دارند، میکوشد ابتکار عمل را در معادلات منطقهای به دست گیرد. ایران پیشنهادهایی برای کاهش تنش در غزه ارائه کرده که مورد استقبال قطر قرار گرفته است. این دیپلماسی با هدف ایجاد جبههای متحد علیه سیاستهای اسرائیل، به تهران امکان میدهد نقش محوریتری در مدیریت بحرانهای منطقهای ایفا کند. علاوه بر این، ایران از ظرفیت قطر بهعنوان میانجی در مذاکرات غزه و لبنان بهره میبرد. دوحه که میزبان رهبران حماس است، نقشی کلیدی در میانجیگری میان اسرائیل و گروههای فلسطینی دارد. حضور عراقچی در اجلاس گفتوگوی ایران و جهان عرب در قطر، فرصتی برای تقویت این همکاریهاست. به گفته اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، این سفر در راستای سیاست اصولی تهران برای گسترش روابط با همسایگان است. ایران با این تحرکات، نهتنها به دنبال کاهش تنشهای منطقهای است، بلکه میکوشد با جلب حمایت کشورهای عربی، فشارهای آمریکا و اسرائیل را خنثی کند. پیشبرد مذاکرات هستهای با استفاده از پتانسیل کشورهای عربی هدف دوم سفر عراقچی، آمادهسازی زمینه برای مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا در عمان است. منابع العربیالجدید تأیید کردهاند عراقچی پیش از سفر به قطر، مقامات سعودی را در جریان تحولات مذاکرات تهران-واشنگتن قرار خواهد داد. این اقدام نشاندهنده تلاش ایران برای جلب حمایت کشورهای عربی در مذاکرات هستهای است. عربستان و قطر، بهعنوان بازیگران کلیدی خلیج فارس با روابط نزدیک به واشنگتن، میتوانند نقش میانجی یا حامی غیرمستقیم ایران را ایفا کنند. اظهارات اخیر ترامپ درباره تمایل به «تعامل و همکاری با ایران» نشاندهنده فضای مساعد برای دیپلماسی است و ایران قصد دارد از آن بهرهبرداری کند. لذا تهران با اطلاعرسانی به ریاض و دوحه، به دنبال ایجاد اجماع منطقهای در حمایت از مذاکرات است. این رویکرد بهویژه در برابر فشارهای کنگره آمریکا و نتانیاهو که خواستار نابودی کامل برنامه هستهای ایران هستند، اهمیت دارد. تهران میداند حمایت کشورهای عربی میتواند به کاهش فشارهای آمریکا کمک کند. به عنوان مثال، سفر اخیر خالد بن سلمان، وزیر دفاع سعودی به تهران تصدیقکننده تمایل ریاض به ایفای نقش در کاهش تنشهای منطقهای است. از این رو است که ایران با بهرهگیری از این پتانسیل، میکوشد مذاکرات را به سمت توافقی هدایت کند که هم حقوق هستهایاش را حفظ کند و هم تحریمها را کاهش دهد. همچنین حضور عراقچی در اجلاس دوحه فرصتی برای گفتوگو با نخبگان جهان عرب و تقویت موضع ایران در مذاکرات است. قطر، بهعنوان میانجی دیرینه در مذاکرات منطقهای، میتواند پیامهای ایران را به طرف آمریکایی منتقل کند. به گفته منابع العربیالجدید، عمان بیانیهای درباره دور چهارم مذاکرات صادر خواهد کرد که نشاندهنده هماهنگی میان تهران، مسقط و دوحه است. ایران با این دیپلماسی چندجانبه، نهتنها مذاکرات را مدیریت میکند، بلکه با جلب حمایت منطقهای، جایگاه خود را بهعنوان بازیگری مسئول تقویت میکند. هشدار درباره موضوعات حساس و حفظ ثبات منطقهای سفر عراقچی به ریاض و دوحه همچنین فرصتی برای هشدار درباره موضوعات حساسی مانند احتمال جعل نام خلیج فارس و ادعاهای محتملی درباره جزایر سهگانه ایران (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) است. هرچند استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا، گزارشها درباره قصد ترامپ برای تغییر نام خلیج فارس را تکذیب کرده و خود رئیسجمهور آمریکا نیز اعلام کرده تصمیمی در این باره نگرفته و به دنبال جریحهدارکردن احساسات کسی نیست، اما ایران همواره این قبیل موضوعها با محوریت تمامیت ارضی و منافع و امنیت ملی را جدی تلقی میکند. عراقچی پیشتر در واکنش به این گزارشها، آن را «اقدامی خصمانه علیه ملت ایران» خواند و تأکید کرد چنین اقداماتی به ضرر ثبات منطقهای است. در نتیجه چنین به نظر میرسد که یکی از اهداف ضمنی سفر امروز وزیر امور خارجه کشورمان، گفتوگو با مقامات سعودی و قطری، درباره ضرورت حفظ نام تاریخی خلیج فارس و مانورندادن روی موضوعات حساسی مانند جزایر سهگانه ایرانی خواهد بود، زیرا این مباحث تنشزا، نهتنها به هویت ملی ایران، بلکه به ثبات روابط با کشورهای عربی آسیب خواهد زد. تهران معتقد است تحریک احساسات ملیگرایانه از طریق تغییر نام خلیج فارس یا طرح ادعاهای ارضی، به سود هیچیک از کشورهای منطقه نیست. به گزارش العربیالجدید، عراقچی در ریاض درباره هماهنگی برای پایاندادن به تجاوزات اسرائیل گفتوگو خواهد کرد، اما این فرصت را نیز برای گوشزدکردن خطرات اقدامات تحریکآمیز، مانند طرح موضوع جزایر سهگانه مغتنم میشمارد. این هشدارها در آستانه سفر ترامپ به عربستان، قطر و امارات اهمیت بیشتری مییابد. ایران میداند چنین اقداماتی میتواند به افزایش تنشها و تضعیف همکاریهای منطقهای منجر شود. به گفته بقائی، سیاست ایران تقویت روابط با همسایگان است و این سفر فرصتی برای تأکید بر لزوم احترام متقابل به حاکمیت و تاریخ منطقه است. تهران با این دیپلماسی، نهتنها از منافع ملی خود دفاع میکند، بلکه به کشورهای عربی یادآور میشود ثبات منطقهای در گرو همکاری و پرهیز از اقدامات تحریکآمیز است. در مجموع سفر عراقچی به عربستان و قطر، در آستانه مذاکرات هستهای و سفر ترامپ، نشاندهنده دیپلماسی فعال ایران برای مدیریت تحولات منطقهای، پیشبرد مذاکرات و حفظ ثبات است. تهران با بهرهگیری از ظرفیت کشورهای عربی، شکاف میان واشنگتن و تلآویو را به فرصتی برای تقویت جایگاه خود تبدیل کرده است. این سفر، با تمرکز بر هماهنگی منطقهای، حمایت از مذاکرات و هشدار درباره موضوعات حساس، ایران را بهعنوان بازیگری مسئول و تأثیرگذار معرفی میکند که قادر است معادلات منطقه را به نفع صلح و ثبات هدایت کند. آیا ترامپ با ایران کنار میآید یا دوباره بازی را برهم میزند؟ دونالد ترامپ اعلام کرده که هنوز درباره ادامه غنیسازی اورانیوم توسط ایران تصمیم نهایی نگرفته است، در حالیکه مقامهای ارشد دولتش بر ممنوعیت کامل آن تأکید دارند. همزمان، احتمال ازسرگیری مذاکرات با ایران در عمان وجود دارد. ایران خواستار بهرسمیتشناختن حق غنیسازی صنعتی است، اما واشنگتن میان گزینه مصالحه یا فشار برای توقف کامل مردد مانده است؛ تردیدی که میتواند سرنوشت توافق هستهای جدید را تعیین کند. لارنس نورمن خبرنگار ارشد و معاون دفتر اروپای روزنامه وال استریت ژورنال.نوشت:دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، روز چهارشنبه اعلام کرد که هنوز تصمیم نهایی درباره ادامه غنیسازی اورانیوم توسط ایران در قالب یک توافق جدید اتخاذ نشده است؛ اظهارنظری که میتواند نشانهای از احتمال انعطافپذیری کاخ سفید در یکی از حساسترین محورهای مذاکرات هستهای باشد. تردید در کاخ سفید؛ ترامپ هنوز درباره غنیسازی ایران تصمیم نگرفته است دونالد ترامپ در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا ایران میتواند برنامهای غیرنظامی برای غنیسازی داشته باشد، مشروط به آنکه اورانیوم با درجه تسلیحاتی تولید نکند، گفت: «ما هنوز درباره آن تصمیمی نگرفتهایم.» این سخنان که در دفتر بیضی کاخ سفید ایراد شد، تازهترین نشانه از پیامهای متناقض دولت ترامپ درباره میزان مجاز فعالیتهای هستهای ایران در چارچوب یک توافق احتمالی بهشمار میرود. ساعاتی پیش از سخنان ترامپ، جِیدی ونس، معاون رئیسجمهور تأکید کرده بود که ایران نباید هیچگونه برنامهای برای غنیسازی اورانیوم داشته باشد که امکان دستیابی به سلاح هستهای را فراهم کند. او در جریان کنفرانسی در واشنگتن اظهار داشت: «برای ما مهم نیست که کشوری بخواهد انرژی هستهای داشته باشد. اما نمیتوانید برنامهای برای غنیسازی داشته باشید که مسیر دستیابی به سلاح هستهای را باز بگذارد. اینجاست که ما خط قرمز داریم.» مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده نیز پیشتر موضعی مشابه اتخاذ کرده بود. او در مصاحبهای ماه گذشته تصریح کرد که ایران در صورت نیاز به سوخت هستهای برای نیروگاههای خود، باید آن را از خارج تأمین کند. غنیسازی اورانیوم یکی از مراحل کلیدی در چرخه سوخت هستهای بهشمار میرود؛ فرآیندی که میتواند هم در تولید برق برای راکتورهای غیرنظامی و هم در تهیه مواد شکافتپذیر مورد نیاز برای سلاحهای هستهای مورد استفاده قرار گیرد. سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا از اظهار نظر مستقیم درباره سخنان اخیر رئیسجمهور خودداری کرد، اما به گفتوگوی اخیر دونالد ترامپ با هیو هیویت اشاره کرد؛ مصاحبهای که رئیسجمهور در آن تأکید کرده بود هرگونه توافق با ایران باید شامل «راستیآزمایی کامل» باشد و از طراحی «قدرتمند» برخوردار باشد. ترامپ پیشتر بارها هشدار داده است که در صورت شکست مذاکرات، گزینه اقدام نظامی برای نابودی برنامه هستهای ایران روی میز خواهد بود. با این حال، جِیدی ونس، معاون رئیسجمهور، روز چهارشنبه گفت مذاکرات با تهران «در مسیر خوبی» پیش میرود. او تاکید کرد: «تا این لحظه همهچیز بهخوبی پیش رفته و ما از پاسخهای ایران به برخی از موارد مطرحشده بسیار رضایت داریم.» واشنگتن زیر فشار؛ آیا باید غنیسازی صنعتی ایران را بپذیرد؟ بهگفته یکی از افراد مطلع از روند مذاکرات، احتمال دارد گفتوگوهای میان ایران و ایالات متحده طی هفته جاری در عمان از سر گرفته شود؛ کشوری که تاکنون نقش میانجیگر میان دو طرف را ایفا کرده است. تهران همواره بر حق خود برای غنیسازی اورانیوم تأکید داشته و برنامه هستهایاش را کاملاً صلحآمیز توصیف کرده است. حفظ توان غنیسازی، از دیرباز یکی از خطوط قرمز جمهوری اسلامی در مذاکرات با دولتهای مختلف آمریکا بوده است. در مقابل، مقامهای آمریکایی هشدار میدهند که ادامه این برنامه، حتی در سطح محدود میتواند مسیر دستیابی به سلاح هستهای را برای ایران هموار کند. اکنون یکی از مهمترین پرسشهایی که پیش روی کاخ سفید قرار دارد، این است که آیا باید با ادامه غنیسازی سطح پایین ایران تحت نظارت سختگیرانه موافقت کند، یا بر ممنوعیت کامل اصرار ورزد؛ حتی اگر چنین موضعی به شکست مذاکرات بینجامد. نهادهای اطلاعاتی ایالات متحده به کنگره اطلاع دادهاند که رهبری ایران، هنوز فرمان ساخت سلاح هستهای را صادر نکرده است، هرچند با فشارهایی در این زمینه مواجه است. روز چهارشنبه، علی شمخانی، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی در پستی در پلتفرم ایکس نوشت که ایران و آمریکا «مصمماند مسیر صحیح مذاکرات را ادامه دهند.» او تأکید کرد که «لغو تحریمها و بهرسمیتشناختن حق ایران برای غنیسازی صنعتی، میتواند تضمینکننده توافق باشد.» از زمان آغاز گفتوگوها، موضع ایالات متحده درباره غنیسازی اورانیوم با نوساناتی همراه بوده است. استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا، پیش از آغاز مذاکرات، در مصاحبهای با والاستریت ژورنال اعلام کرده بود که هدف اولیه واشنگتن، توقف کامل برنامه هستهای ایران است؛ با این حال، گفته بود که ایالات متحده آماده مصالحه است. در ادامه، او در ماه آوریل، در گفتوگویی با شبکه فاکسنیوز اظهار داشت که ایران میتواند در چارچوب یک توافق، اورانیوم را تا سطح ۳.۶۷ درصد غنیسازی کند؛ سطحی که بسیار پایینتر از آستانه تسلیحاتی ۹۰ درصد است. اما تنها یک روز پس از آن، ویتکاف موضعی سختگیرانهتر اتخاذ و اعلام کرد که موضع رسمی آمریکا همچنان این است که ایران باید «برنامه غنیسازی خود را متوقف کرده و از بین ببرد.» ابزار دیپلماتیک، سپری در برابر فشارهای فزاینده زوی بارل تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه در روزنامه هاآرتص می نویسد: ایران تمایلی ندارد وارد توافقی شود که مبنای آن بر مفروضاتی سست و وابسته به خلقوخوی دونالد ترامپ استوار باشد؛ خصوصاً وقتی رئیسجمهور آمریکا از تهدید تهران در صورت امتناع از امضای توافق، عقبنشینی نمیکند. در چنین فضایی، ایران تلاش میکند با تکیه بر ابزار دیپلماتیک، سپری در برابر فشارهای فزاینده بسازد. دو شریک راهبردی تهران یعنی روسیه و چین، از جریان مذاکرات با ایالات متحده باخبرند، با این حال در چارچوب توافقهای رسمی امضاشده با ایران، تعهد حقوقی برای حمایت نظامی از تهران در صورت حمله احتمالی وجود ندارد. در این میان، نقش کشورهای عربی همسایه بهویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی بهعنوان بازیگرانی که میتوانند توازن قوا را در لحظه دگرگون کنند، بیش از پیش پررنگ شده است. در ۱۷ آوریل، شاهزاده خالد بن سلمان آل سعود، وزیر دفاع عربستان و برادر ولیعهد و نخستوزیر محمد بن سلمان، در سفری تاریخی وارد تهران شد؛ سفری که با نامهای از پادشاه سلمان همراه بود و بازتابی گسترده در منطقه داشت. حضور چنین چهره بلندپایهای از خاندان سلطنتی سعودی در ایران، پس از دههها قطع ارتباط، بیسابقه بود و زمانبندی آن در آستانه دور دوم مذاکرات میان تهران و واشنگتن نشان میداد که این سفر بههیچوجه اتفاقی نیست. شاهزاده خالد که در فضای سیاسی واشنگتن چهرهای آشناست، سابقه سفارت در آمریکا را در کارنامه دارد؛ دورهای که با جنجال جهانی بر سر قتل جمال خاشقجی همزمان شد. مارکو روبیو، که اکنون سکان وزارت خارجه دولت ترامپ را در دست دارد، در مقطعی گفته بود محمد بن سلمان «کاملاً به یک گانگستر تبدیل شده» و روابط آمریکا و عربستان را به «مرحلهای غیرقابل دوام» کشانده است. با این حال، آن روابط نهتنها از هم نپاشید، بلکه طی سالهای اخیر وارد مرحلهای تازه و بسیار گستردهتر شده است. شاهزاده خالد بن سلمان اکنون با مارکو روبیو و وزیر دفاع ایالات متحده، پیت هگست دیدار داشته و به مسئولیت پروژهای عظیم به ارزش بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار برای تأمین تسلیحات آمریکایی به عربستان منصوب شده است. او همچنین قرار است در صورت نهایی شدن توافق با دولت ترامپ، سکان برنامه هستهای سعودی را نیز در دست گیرد. سفر اخیر شاهزاده خالد به تهران، که ماه گذشته انجام شد، از سوی علیرضا عنایتی، سفیر جمهوری اسلامی ایران در ریاض، نشانهای از آغاز «دورانی تازه در روابط دو کشور» توصیف شده است. این دیدار در حالی صورت میگیرد که دو سال از ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان تهران و ریاض میگذرد. آنچه در این مسیر بیش از هر چیز خودنمایی میکند، پیام سیاسی آشکار آن است: عربستان سعودی بهدنبال ورود به یک جنگ جدید منطقهای علیه ایران با محوریت آمریکا و اسرائیل نیست. وقتی سعودیها برای توافق هستهای ایران لابی میکنند! بر پایه گزارش امواج مدیا، شاهزاده خالد بن سلمان در جریان رایزنیهای اخیر خود نهتنها پیشنهاد میانجیگری میان تهران و واشنگتن را مطرح کرده، بلکه حتی از احتمال دعوت رسمی از مقامهای ارشد ایرانی برای سفر به عربستان در جریان سفر پیشروی دونالد ترامپ به این کشور سخن گفته است. همزمان، امارات متحده عربی نیز که در سیاست منطقهای بهطور سنتی هماهنگ با ریاض عمل میکند، خواستار میزبانی این مذاکرات شده، اما به دلیل روابط نزدیکش با اسرائیل، این پیشنهاد از سوی تهران رد شده است. در فضایی که دولت ترامپ انتظار دارد عربستان سعودی بیش از یک تریلیون دلار و امارات نیز مبالغی مشابه را روانه بازار آمریکا کنند، اینطور بهنظر میرسد که تصمیم درباره جنگ یا صلح با ایران نه تنها تابع خواست اسرائیل نیست که حتی در این روند جایگاه ناظر هم ندارد. اکنون معادله منطقهای زیر سایه منافع اقتصادی و ارزیابی نهایی سرمایهگذاران در حال شکلگیری است. در این میان، با واقعیتی روبهرو هستیم: عربستان سعودی رقیب دیرینه، ایدئولوژیک و راهبردی ایران اکنون ممکن است به یکی از اصلیترین موانع شکلگیری یک جنگ جدید علیه ایران تبدیل شود. در همین حال، تهران و واشینگتن باید به حلوفصل «مسائل لجستیکی» بپردازند و طرح توافقی را روی میز بگذارند که اگرچه در قالب، سبک و جزئیات اجرایی با توافق اولیهای که دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد متفاوت خواهد بود، اما در جوهره، تفاوت چندانی با همان توافق هستهای ندارد. گروسی هشدار میدهد؛ اگر آژانس نباشد، توافق فرو خواهد پاشید! هیئت آمریکایی حاضر در رایزنیهای پشتپرده با ایران، به ریاست مایکل آنتون، مدیر دفتر برنامهریزی سیاست وزارت خارجه ایالات متحده و نویسنده پیشین سخنرانیهای رودی جولیانی و کاندولیزا رایس هدایت میشود؛ اما نکته کلیدی آن است که آنتون تخصصی در حوزه هستهای ندارد. در سوی مقابل، تهران با نمایندگی مجید تختروانچی وارد میدان شده است؛ دیپلماتی باسابقه و از چهرههای محوری در مذاکرات برجام که پیشتر نقشی کلیدی در شکلگیری توافق اولیه ایفا کرده بود. این نابرابری آشکار در سطح تخصص، ایالات متحده را ناگزیر میسازد تا برای حفظ اعتبار روند گفتگوها، بیش از پیش به همکاری فنی و نظارتی آژانس بینالمللی انرژی اتمی متکی باشد. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بر همین موضوع انگشت گذاشته و هشدار داده: «بدون حضور ما، پایههای این توافق متزلزل خواهد بود.» او همچنین یادآور شده که آژانس تنها نهاد صلاحیتدار در سطح بینالمللی برای نظارت بر اجرای تعهدات ایران بهشمار میرود. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در ادامه موضعگیریهای اخیر خود، اعلام کرده که توافق جدید میان ایران و ایالات متحده «احتمالاً از نظر پیچیدگی، سادهتر» از برجام سال ۲۰۱۵ خواهد بود، اما ویژگیهای آن را «جسورانه، روشن و مستقیم» توصیف کرده است؛ توافقی که، بهگفته او، قرار است برای همه طرفها اطمینان ایجاد کند که هیچ مسیری بهسوی ساخت بمب باقی نمانده است. با این حال، پرسش اصلی همچنان بیپاسخ مانده: آیا پیشنویس نهایی این توافق پیش از آن آماده خواهد شد که دونالد ترامپ در ریاض، محمد بن سلمان را در آغوش گیرد و سرفصل جدیدی از سیاست خاورمیانهای خود را آغاز کند؟