صفحه اول
فرنوش علیرضایی- امروزه سازمان های رسانه ای جهان در تلاش اند تا از ظرفیت رسانه های نوینِ همگرا در جهت جذب و نگهداشت مخاطبان خود بهره جویند. در روزهای گذشته، چند اتفاق در برنامههای صداوسیما رخ داد که از سوی کارشناسان، نهتنها غیرمعمول بلکه مخل امنیت ملی ارزیابی شد؛ از پخش اظهارات موهن درباره مقدسات اهل سنت تا تمسخر مقامات کشورهای همسایه. اما سئوال این است که ساختار رسانه های ملی در سایر کشورها چگونه است؟ در ژاپن برخلاف کشور ما، بودجه رادیو-تلویزیون ملی از محل درآمدهای دولت تامین نمیشود. مطابق قانون پخش عمومی ژاپن هرکس دستگاه گیرنده تلویزیونی دارد باید قراردادی را با «NHK» به امضا برساند و شهروندان میتوانند در سه قالب ماهانه، شش ماهه و دوازده ماهه به پرداخت هزینه تلویزیون عمومی بپردازند. همچنین مطابق این قانون تقریبا تمام(98 درصد) درآمد عملیاتی این رسانه از مبلغ جواز رسانه دریافتی از مردم تامین میشود. درصورتی که خانواده یا کسب و کاری گیرنده تلویزیونی داشته باشد باید این هزینه را بپردازد. هدف از پرداخت این مبالغ از سوی مردم، «قادر ساختن این سازمان برای ارائه و پخش برنامههایی منصفانه و بهدور از هر گونه اعمال نفوذ از سوی سازمانهای سیاسی یا خصوصی و نیز اولویت قائل شدن برای عقاید و نظرات بینندگان و شنوندگان» اعلام شده است. نکته جالب توجه که میان تلویزیونهای دنیا کمتر دیده میشود عدم پخش پیامهای بازرگانی در رسانه خدمت عمومی ژاپن است که باعث شده هزینه آن بطور کامل وابسته به پرداختیهای مردم باشد. این قضیه تعهد برنامهسازان نسبت به انتخاب مردم را بیشتر میکند. زیرا اگر محتوایی که ارائه میکنند مقبولیت عمومی نداشته باشد، مردم نیز به تدریج استفاده از این رسانه را کنار میگذارند و کمکم درآمدهای این تلویزیون نزولی میشود. اما تبلیغات بازرگانی وسیلهای برای استقلال مالی هرچه بیشتر رسانهها از عموم مردم است. «شرکت پخش رادیو-تلویزیونی بریتانیا» یا همان «BBC» با بیش از 35 هزار کارمندش به عنوان کهنترین سازمان رسانهای خدمت عمومی جهان شهره خاص و عام است. طبق قانون، پادشاه انگلیس با مشورت وزیران، ۱۲ نفر از معتمدین خود را برای نظارت بر شبکه در قالب «هیئت نظارت بیبیسی» منصوب میکند و این هیئت تعیینکننده مدیرعامل شرکت است. مطالعات نشان داده این تلویزیون معمولا اشکال مختلفی از برنامهها (اخبار، سریال، برنامههای خاص اقلیتها و…) را تولید میکند که در مقایسه با شبکههای تلویزیونی خصوصی گستردگی بالاتری دارد. همین امر باعث شده که محققان نتیجه بگیرند تلویزیونهایی که بیشتر درآمدشان از طریق تبلیغات است از این مزیت محروم خواهند بود. قادر باستانی تبریزی، استاد ارتباطات، ضمن انتقاد صریح از عملکرد رسانه ملی گفت: در شرایطی که اعتماد عمومی نیازمند ترمیم است، صداوسیما همچنان گرفتار روایتهای خودساخته و چهرههای تکراری است. او افزود که شاید وقت آن رسیده باشد که این سازمان از نو بازتعریف شود؛ رسانهای مستقل، حرفهای و همصدا با ملت، نه بازتابگر صدای خاص یک جریان. وی تأکید کرد: اصلاح صداوسیما تنها یک ضرورت حرفهای نیست، بلکه یک نیاز بنیادین ملی است. این رسانه، واسط اصلی میان جامعه و ساخت قدرت است و عملکرد آن نقش تعیینکنندهای در اعتمادسازی یا گسست اجتماعی دارد. وی گفت: تجربه کشورهای مختلف گواه آن است که اصلاحات در شیوه حکمرانی، بدون پیشزمینه شفافیت و آزادی جریان اطلاعات، بهسختی به نتیجه خواهد رسید. از این رو، میتوانم با قاطعیت بگویم که اصلاح صداوسیما، مقدمه سایر اصلاحات خواهد بود.