روزنامه کائنات
1

صفحه اول

1404 چهارشنبه 3 ارديبهشت - شماره 4814

دولت کارآفرین

 مهرداد سوادی- جمعه ۱۱ آبان ۱۳۸۶ بود که با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز سوم اردیبهشت، روز بزرگداشت شیخ بهایی، در تقویم کشورمان به‌عنوان روز ملی کارآفرینی نام‌گذاری شد. سوم اردیبهشت روز کسانی است که در شرایط سخت اقتصاد ایران، کل سال را تلاش می‌کنند تا خلق ارزش نمایند.کار آفرین به کسی گفته می شود که مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را، اداره، سازمان دهی و تقبل کند.
کار آفرینی می توانند باعث به حرکت در آوردن سرمایه های ملی اعم از نیروهای انسانی و جوانان کشور شود. عصر دنیا امروز، عصر کار آفرینی است. تمامی موسسات آموزشی، خدماتی، شرکت ها، کارخانه ها، واحدهای دولتی و.. جزو کار آفرینان هستند. زیرا این نهاد ها همگی به تربیت نیروها متخصص و کار بلد کمک می کنند. بدون شک کار آفرینی و مهارت دو واژه ای هستند که با یکدیگر ارتباط مستقیمی دارند. بدون داشتن مهارت، کار آفرینی ممکن نخواهد. افراد کار آفرین می توانند باعث ایجاد رفاه و پیشرفت در جامعه شوند.
فردی که به عنوان یک کار آفرین شروع به فعالیت می کند، با ایجاد بستر های مناسب می تواند از نیروهای فعال و جوان استفاده کند. این کار باعث می شود که نیروهای تحصیل کرده و کار بلد بی کار نباشند. کارآفرین‌ها در بهبود شاخص‌های مهم اقتصاد از جمله اشتغال، بهره‌وری و رشد اقتصادی نقش محوری داشته و خواهند داشت. به همین دلیل در بیشتر کشور های توسعه یافته و درحال توسعه، مسئولین اقتصاد، به کار آفرینی توجه ویژه ای دارند و حتی سعی می کنند شرایطی را برای پیشرفت و گسترش هرچه بیشتر کار آفرینی فراهم کنند.
نام گذاری یکی از روز های تقویم به کار آفرینی، بیانگر اهمیت این واژه است. با اینکار هر سال به مردم کشور و مسئولان، اهمیت این کلمه یادآوری می شود. در کشور ما در چند سال اخیر، هر ساله مراسم های برای تجلیل از کار آفرینان برگزار می شود. اینکار باعث می شود تا مردم هرچه بیشتر به اهمیت کار آفرینی پی ببرند. و همچنین انگیزه ای باشد برای افراد تا در این مسیر قدم بردارند.
با توجه به نقش محوری دولت در تدوین و اجرای برنامه‌های توسعه در کشور اسلامی ایران، ضرورت رشد شتابان کشور و همنوا شدن با تغییر و تحولات روز افزون فنّ آوری برای دستیابی به سهم بیشتری از این انقلاب نرم افزاری، توسعه کارآفرینی را به امری اجتناب ناپذیری برای کشورها بدل ساخته است. زیرا بر اساس پژوهش های موسسات تحقیقاتی دنیا، سطح کارآفرینی با سطح توسعه یافتگی برابر و به رابطه مستقیمی بین رشد ناخالص داخلی و بسترسازی¬ها و حمایت¬های دولت ها از کارآفرینان پی برده اند. کارآفرینی پدیده‌ای راهبردی است؛ علی‌رغم اینکه این پدیده به عنوان نیروی هدایت‌کننده تحول مدیریت محسوب می‌شود، رفتار نیست بلکه فعالیت به حساب می‌آید. دولت لزوماً باید ساختار کاری، راهبردی و فرهنگی را ایجاد کند که بر نوآوری تأکید کند. ابتکار در مدیریت امور عمومی و پیگیری برای ایجاد فرهنگی خلاق، به ارتقای عملکرد و ابتکار منجر می‌شود. ابتکارهای اجتماعی بزرگ مستلزم همزمان شدن با اقتصاد مدرن است که بتوان سیاست‌های اجتماعی و مؤسسات قدیمی ارائه‌دهنده خدمات عمومی را به طور منظم جهت واگذاری سازماندهی کرد. مؤسسات دولتی وقتی کارآفرین هستند که نسبت به تغییر هوشیار باشند، فرصت‌ها را کشف و با اقدام خلاقانه از آنها بهره‌برداری کنند. بخش دولتی لزوماً به دلایل ظاهری به خلاقیت، مدرنیزاسیون و مشتری‌مداری روی نمی‌آورد، بلکه دلیل اصلی پاسخگویی به تغییرات محیطی است.  علیرغم موانع بسیار جدی که دولت برای کارآفرینی در پیش روی دارد ولی ضرورت پرداختن به موضوع کارآفرینی و احیای کارآفرینی در مؤسسات دولتی نتایج مطلوبی به همراه خواهند داشت. تعیین سیاست‌ها، اهداف، روش ها و الگوهای مناسب و اجرای برنامه‌های حمایتی و تشویقی می‌تواند مهمترین وظایف محوری دولت در زمینه توسعه كارآفرینی باشد. سیاست‌های دولت‌ها در یك تحول سه مرحله‌ای از حمایت از كسب و كارهای كوچك به حمایت از توسعه نوآوری و سپس به توسعه كارآفرینی تغییر می‌یابد. به طور كلی این اقدامات می‌باید با دو جهت گیری كلی انجام شود:1.    حذف و كاهش محدودیت‌ها و موانع كارآفرینی.2.    ترغیب و تشویق كارآفرینی.به طور كلی مواردی را كه دولت‌ها برای توسعه كارآفرینی در آن دخالت می‌كنند عبارتند از: توسعه قابلیت‌های كارآفرینی، ایجاد ساختارهای حمایتی و ایجاد زمینه‌ها.

ارسال دیدگاه شما

عنوان صفحه‌ها
30 شماره آخر
بالای صفحه