جامعه
سهیل علومی- بازدارندگی به عنوان یکی از مهمترین حوزههای مطالعاتی روابط بین الملل و مطالعات استراتژیک از جمله موضوعاتی علمی است که در کنار جنگ به عنوان مهمترین موضوع مطالعات استراتژیک مطرح میباشد. به عبارتی دیگر، از جمله پرسشهای موجود در این حوزه این واقعیت است که چگونه میتوان از بروز جنگ که سبب ساز تحمیل هزینههای زیادی بر واحدها خواهد شد، جلوگیری به عمل آورد؟ پاسخ به چنین پرسشی منجر به شکل گیری مفهوم تئوریک بازدارندگی خواهد شد. از همین رو، این نوع رابطه و خلق آن ارتباط زیادی به توان راهبردی طرفین، نوع استراتژی و همچنین شناخت عوامل مؤثر در شکل گیری این استراتژیها خواهد داشت که در قالب نظریه، رویکردها و طراحی آن در یک نظام، به عنوان متغیرهایی خودنمایی مینمایند. بازدارندگی ازجمله مفاهیم راهبردی است که به معنی جلوگیری از بروز اقدامهای تهدیدآمیز از راه تهدید کردن و نمایش قدرت میباشد و در هر دو حوزه استراتژى و دیپلماسى کاربرد دارد. بازدارندگی نظامی و کاربرد آن قدمتی به تاریخ جنگ دارد. در واقع بازدارندگی دشمن را به لحاظ فیزیکی دفع نمی کند بلکه به لحاظ روانی ممانعت از تجاوز او میکند. امروزه باوجود مطرح شدن مفهوم بازدارندگی در تمامی عرصههای نظامی، دفاعی، سیاسی وحتی اقتصادی، الگوی واحد و یا رهنایۀ مدونی براساس موازین اسلامی ومتکی به ادبیات دفاعی اسلام تدوین نگردیده است. بازدارندگی را بهطور کلی میتوان «استفاده یک طرف از مجموعهای از تهدیدها برای قانع کردن طرف دیگر به عدم انجام یک عمل نامطلوب» تعریف کرد. به عبارت دیگر بازدارندگی، مجموعه اقداماتی است که یک دولت یا گروهی از دولتها انجام میدهند تا تهدیدهای بالقوه یا بالفعل آنها، از انجام عملیات خصمانه علیه منافع ملی آنها یا متحدانشان و یا تشدید جنگ، خنثی شوند. هدف نهایی اعمال بازدارندگی اینست که کشورهای مختلف علی الاصول کشورهای دارنده نیروهای هسته ای بتوانند به تعقیب سیاست های مبتنی بر منافع خود بپردازند و در عین حال از ایجاد شرایطی که منتهی به درگیری کشور با کشورهای رقیب شود جلوگیری کنند، پس در حقیقت هدف جلوگیری از جنگ و ایجاد صلح است علاوه برآن « هدف از بازدارندگی القاء ثبات به نحوی است که با ایجاد حالتی از تعادل ، طرفین بالقوه تخاطم را که احتمال وقوع جنگ بین آنها وجود دارد به حزم و احتیاط ترغیب کند. با این حال گروهی بر اساس دیدگاههای رئالیستی معتقدند صرفاً تسلیحات میتواند ضامن ثبات باشد، گروه دیگر ریشه کنی تسلیحات هسته ای را متضمن ثبات می پندارند( خلع سلاح کامل) ، گروه دیگر اعتقاد به کنترل تسلیحات دارند چرا که مسابقات تسلیحاتی خود خطرناک هستند، در مقابل گروه دیگر امنیت را در فاکتورهای اقتصادی می بینند، در نتیجه باید به توسعه و رفاه ملتها پرداخت و در نهایت گروه دیگر اخلاقیات و سازمانهای بین المللی را موجب صلح و امنیت میدانند. دولت ها اغلب زمانی به اعمال بازدارندگی روی می آورند که بخواند دیگر کشورها را از انجام اقدامات مضر به منافع خود منصرف نمایند. با توجه به گوناگونی تهدیدها و محیطهای امنیتی کشورها، هرگز نمیتوان ایده و رؤیای برابری توان نظامی و حتی تسلیحاتی کشورها را تحققپذیر دانست. با درک این واقعیت، یکی از عوامل دستیابی به بازدارندگی، داشتن راهبردها و برنامههای تسلیحاتی متناسب تهدیدات دشمن است. بنابراین برای رسیدن راهبردهای بازدارندگی خصوصاً در مؤلفه قدرت نظامی میبایست عوامل مؤثر بازدارندگی قدرت نظامی احصاء شود. در مؤلفهی قدرت نظامی اولویت خاصی در حوزه دریا و هوافضا با توجه به تهدیدات پیش رو در نظر گرفته میشود.