صفحه اول
سعید محمدپور همبستگی اجتماعی به منافع، معیار و اهداف مشترکی که بین گروهی از افراد شکل میگیرد، معطوف میشود، در روابط اجتماعی، همبستگی اجتماعی موجب میشود افراد در چارچوب مشخص، منافع مشترکی با گروهی از افراد را دنبال کنند و بر اساس آن رفتارهای مشترکی از خود بروز دهند. در رسته همبستگی اجتماعی، افراد یکسری هدفهای روشن را برای خود تعریف کرده و براساس آن اهداف، ابزارهایی را در نظر میگیرند و این دو در کنار هم باعث میشود که افراد به سمت آن هدف حرکت کنند؛ هرچه تعداد بیشتری از آحاد جامعه در این مسیر با هم همسو، همدل و مشابه باشند، میزان همبستگی در جامعه بالاتر میرود. برای افزایش همبستگیهای اجتماعی باید ناترازیهای موجود در حوزههای مختلف اجتماعی و اقتصادی را طی برنامهریزی درست رفع کرد. آنچه بهعنوان ناترازی در حوزههای مختلف اعم از انرژی و بودجه در کشور مطرح است و به اذعان همگان ریشه در اقدامات انجامشده و نشده سالها و دهههای گذشته دارد، در وهله اول نیازمند تصمیم و اراده جدی برای حل مسأله است، اما در مرحله اجرا بدون پشتیبانی مردم ممکن نیست. همین واقعیت است که تقدم حل ناترازیهای اجتماعی و سیاسی و در واقع کاستن از فاصله میان خواست مردم و حاکمیت را در این حوزهها ضروری میسازد. آنچنان که رئیسجمهوری نیز بارها در سخنان خود بر آن تأکید داشته است؛ سیاستهای کلی نظام بهعنوان سندی که خروجی کار کارشناسی است، ارکان مختلف درباره آن نظر دادهاند و پس از تصویب به تأیید مقام معظم رهبری رسیده مبدأ قابلاتکایی برای اقدام و عمل است، اما این اقدام علاوه بر همه الزامات مادی به امکانات معنوی نیازمند است که چیزی جز همراهی و حضور مردم در اجرای این سیاستها نیست. تحقق این همراهی نیازمند آن است که صدای اقشار مختلف مردم شنیده شود. به سمت برطرف کردن آنچه سبب رنجش آنان شده، حرکت کنیم و از انجام اقداماتی که سبب زیاد شدن فاصله و شکاف اجتماعی میشود، بپرهیزیم. کمتر کسی است که راه حل مسائل اقتصادی ایران امروز را بدون بهبودهای سیاسی و همراهی جامعه میسر بداند، حتی در ضرورت موفقیت دولت پزشکیان که وسیعترین اجماع سیاسی در دوره پس از جنگ شکل گرفته است. از بخشی از کسانی که در انتخابات اخیر رأی ندادند تا بخشی از کسانی که به سایر نامزدها رأی دادند، بر ضرورت تاریخی و ملی موفقیت دولت پزشکیان توافق دارند. لازم است که همه این طیف وسیع به دولت برای کسب رضایت جامعه از طریق پاسخ به مطالبات آنان کمک کنند. به ویژه باید رقبای داخلی اصولگرا این مسأله را جدی بگیرند، زیرا برخی نظرات آنان است که با اینگونه مطالبات تباین دارد یا ممکن است این مطالبات را در اولویت ندانند. ایرادی هم ندارد. قرار نیست همه بر یک نظر باشند. اما اگر آنان هم بر ضرورت حل ناترازی سیاسی موجود، یا وفاق با جامعه، یا کسب رضایت آنان و هر تعبیر دیگری که مناسبتر میدانند بهعنوان مقدمه حل سایر ناترازیها هم نظرند، به این هدف کمک کنند. مسائل مهم امروز ایران را میتوان با استفاده از دو معیار مهم و سرنوشتساز دستهبندی کرد؛ نخست مسائلی که موجودیت یا آیندۀ سرزمینی کشور را دچار چالش میکنند و دوم، مسائلی که پایداری جامعه را مورد تهدید قرار میدهند. مسائلی که یک یا هر دو این معیارها را داشته باشند، خطیرترین مسائل کشورند و برای حل آنها باید یک «اصلاح راهبردی» صورت بگیرد. اصلاح راهبردی به این معناست که باید تغییر مسیر حرکت انجام شود. اما در برخی موارد هم میتوان از «اصلاح رویکرد» استفاده کرد که به معنای تغییر نگاه است. بهطور طبیعی اصلاح رویکرد مقدم بر اصلاح راهبردی است، چون در برخی مسائل میتوان با همین تغییر نگاه به دستاوردهای قابل قبولی رسید. گام بعدی نیز «اصلاحات سیاستی» است، یعنی در همان مسیری که حرکت میکنیم، میتوان بهبودهایی موضعی انجام داد و در نهایت در صورت نیاز بهسمت اصلاح راهبردی رفت و اساساً مسیر حرکت را تغییر داد.