گزارش
منیر هدایت پور- همه می پرسند چرا اقتصاد ایران در دامِ “تحریمِ ماندگار” گرفتار شد؟ دولت چهادهم بافاصله پس از روی کارآمدن با چالش ناترازیهای متعدد در حوزه های مختلف از جمله انرژی، ارز، مسکن، سیاست،عدالت،اجتماع، فرهنگ و تهدیدات امنیتی و ترورهای داخلی و خارجی مواجه شد اما دست روی دست نگذاشت و عافیت طلبی پیشه نکرد، هم با مردم صادقانه موانع و مشکلات را در میان گذاشت و هم اولویتها و تلاش خود را رفع بی عدالتی، تبعیض و ناترازیها و دور کردن کشور از خطر جنگ قرار داد. پس از پایان انتخابات زودهنگام چهاردهم و اعلام پیروزی «مسعود پزشکیان» به عنوان نهمین رئیسجمهور ایران، برخی رسانهها فعالیت دولت جدید را به واسطه اقدامات گذشته سهل توصیف میکردند و میگفتند دولت پزشکیان با بحران و سختی کار مواجه نمیشود. همان مقطع گزارشی یک سویه و جانبدارانه در یکی از جراید با عنوان«اسب زین شده زیر پای دولت چهاردهم» منتشر شد. در مطلب مذکور آمده بود: « دولت چهاردهم در شرایطی سکان اداره کشور را به عهده میگیرد که ایران در عرصه سیاست خارجی با پیگیری سیاست همسایگی، چندجانبهگرایی، پیوستن به سازوکارهای بینالمللی بریکس و شانگهای و با سیاست خارجی هوشمندانه در عملیات وعده صادق جایگاه ویژهتر و مؤثرتری را در جهان در حال گذار تجربه میکند. به ادعای این گزارش، در عرصه اقتصاد کشور با وضعیت بحرانی و اسفبار مرداد ۱۴۰۰ فاصله گرفته و ماه پایانی دولت سیزدهم شباهتی به ماه پایانی دولت دوازدهم و شرایط بحرانی آن زمان که دولت حتی در پرداخت حقوق کارکنان درمانده شده، انبارهای کالای اساسی خالی بود، فروش نفت به زیر ۳۰۰ هزار بشکه رسیده و قطعی برق و ناترازی در حوزه انرژی به اوج رسیده بود، ندارد. در گزارش این جریده همچنین ادعا شده بود در عرصه اجتماعی نیز افتتاح ابرپروژههای بیمارستانی در سرتاسر کشور جانی دوباره به پیکر نظام سلامت بخشیده و در حوزه آموزش و پرورش نیز علاوهبر بهبود مشکلات معیشتی قشر فرهیخته فرهنگی و معلم، طرحها و برنامههای درخشان دولت در حوزه آموزش و نهضت مدرسهسازی علاوهبر حل شدن نسبتی معضل کمبود معلم، کیفیت تحصیلی کشور را نیز افزایش داده است.» اما به راستی آیا شرایط برای دولتِ چهاردهم گل و بلبل بود و پزشکیان اسب زین شده تحویل گرفت و تا به امروز که بیش از ۶ ماه از عُمر فعالیت آن در بدنه اجرایی کشور میگذرد، چرا از این اسب رهوار، استفاده نکرده و در واقع چه کرده است؟ جهت پاسخ به پرسمان مطرح شده ابتدا باید به موضعگیری دولتیها درقبال واژه «اسب زین شده» اشاره کنیم. اولین پاسخ از سوی آقای رئیسجمهور در اولین گفتوگوی تلویزیونی خود با مردم داده شد. او با بیان اینکه ما وارث چیز خوبی شدیم اما پولی نیست و نمیدانم این چه خوبی است که پولی داخلش نیست، گفته بود: من نمیخواهم گلایه کنم اما واقعیت این است که رفتیم از رهبری اجازه گرفتیم یک مقدار از صندوق برداریم و از این طریق بدهیهایی که وجود دارد را تسویه کنیم. ویژگی های اسب زین شده تحویلی به پزشکیان در این گذاره، باید از تحلیل فاصله گرفت و مصداقی سخن گفت تا متوجه شویم واقعا دولت چه تحویل گرفت و اکنون چه میکند؟ زمانی که دولت سیزدهم سکان اداره کشور را بدست گرفت، مرکز آمار تورم نقطهبهنقطه را در آن زمان معادل ۴۳.۲ درصد محاسبه کرد و بررسیها نشان میداد دلار در محدوده ۲۵ هزار و ۶۰۰ تومان قرار داشت. قیمت طلا و سکه به ترتیب معادل یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان و ۱۱ میلیون و ۳۶۶ هزار تومان بود و ارزش مسکن در تهران به طور متوسط متری ۳۰ میلیون و ۹۷۰ هزار تومان ذکر میشد. سه سال و نیم بعد وقتی سقوط هلیکوپتر باعث شد فضای سیاسی ایران به برگزاری انتخابات ریاستجمهوری پیش از موعد تن دهد، تورم نقطهبهنقطه اردیبهشت طبق گزارش مرکز آمار به ۳۱ درصد رسید، اما طلا با رشد ۲۴۸ درصدی، دلار با رشد ۱۳۶ درصدی و سکه با افزایش ۲۹۶ درصدی روبرو شدند. نباید از ناترازیهایی که برای دولت چهاردهم پیش آمد به سادگی عبور کرد. ناترازیهایی که فقط مخصوص به حوزه انرژی نمیشود و دامنه آن سایر حوزهها را نیز گرفته، اما با این حال دولت باقوت و قدرت مشغول “کار و تلاش” است. در سه سال فعالیت دولت سیزدهم که قرار بود سالانه یک میلیون مسکن ساخته شود و سفره مردم به برجام گره زده نشود، متوسط قیمت مسکن در تهران تا متری ۸۴ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان پیش رفت و قیمت گوشت با عبور از متوسط ۱۳۸ هزار و ۵۰۰ تومان در هر کیلوگرم به میانگین ۶۱۸ هزار و ۷۵۵ تومان رسید تا رشد ۳۴۶ درصدی را تجربه کرده باشد. ۵۰ روز پس از واقعه سقوط هلیکوپتر رئیسجمهور شهید، مسعود پزشکیان مجوز حضور در پاستور را پیدا کرد و در این فضا به او میگفتند دولتش اسب زین شده تحویل گرفته است. به گفته عبدالناصر همتی این چه اسب زینشدهای است که تورم ۴۰ درصدی و نرخ بیکاری ۱۳ درصدی دارد؟ ضمن آنکه نباید از ناترازیهایی که برای دولت چهاردهم پیش آمد به سادگی عبور کرد. ناترازیهایی که فقط مخصوص به حوزه انرژی نمیشود و دامنه آن سایر حوزهها را نیز گرفته، اما با این حال دولت باقوت و قدرت مشغول “کار و تلاش” است. خانم سخنگوی دولت که ۱۷ مهرماه به خبرگزاری جمهوری اسلامی آمده بود در گفتوگو با خبرنگار ایرنا، ضمن بیان این مطلب گفته بود که آنچه تحویل گرفتیم، هر چه هست قطعا پول در آن نیست؛ قانونگذار ۲۲ همت برای پاداش پایان خدمت کارکنان دولت در نظر گرفته است، اما جمع پاداش پایان خدمت کارکنان، بالغ بر ۷۰ همت است لذا شاهد ناترازی بزرگی در بخشهای مختلف هستیم. آری! وقتی دولت چهادهم با هزاران امید مردمی که رای دادند و رای ندادند روی کارآمد با میراث چالش ناترازیهای انرژی و برق مواجه شد اما دست روی دست نگذاشت و عافیت طلبی پیشه نکرد، هم با مردم صادقانه موضوع را در میان گذاشت و هم اولویت های خود را رفع ناترازیها و توسعه انرژی های تجدید پذیر قرار داد. بر اساس آمار اعلامی دولت، در حال حاضر با ۱۷ تا ۲۰ هزار مگاوات ناترازی برق مواجه هستیم که برای برطرف کردن آن، در بخش نیروگاههای حرارتی نیازمند ۱۲۰ واحد توربین گازی و بخار هستیم. برای این امر ۴۰ واحد توربین بخار نیاز است که حدود ۶ میلیارد یورو سرمایهگذاری باید صورت گیرد. علاوه بر آن باید ۸۰ توربین گازی نیز نصب و راهاندازی شود که آن نیز نیازمند حدوداً ۳.۵ میلیارد یورو سرمایه است. وقتی دولت چهادهم روی کارآمد با چالش ناترازیهای انرژی و برق مواجه شد اما دست روی دست نگذاشت و عافیت طلبی پیشه نکرد، هم با مردم صادقانه موضوع را در میان گذاشت و هم اولویت های خود را رفع ناترازیها و توسعه انرژی های تجدید پذیر قرار داد. بالاخره باید به این نکته اذعان داشت که استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر یکی از راهکارهای موثر در کاهش ناترازی برق است، موضوعی که کارشناسان بر آن اتفاق نظر دارند. بر این اساس دولت چهاردهم از ابتدای آغاز بر توسعه این نوع انرژی در کشور متمرکز شده و از همان روزهای ابتدایی شروع کار دولت، «محمدرضا عارف» معاون اول رئیس جمهوری در نشستی با وزیر نیرو و مدیران بانکی، بر ایجاد کارگروهی برای رفع موانع توسعه تجدیدپذیرها تاکید کرد. پس از آن «عباس علی آبادی» وزیر نیرو ، با بیان اینکه یکی از اقدامها برای رفع ناترازی که در اولویت قرار دادیم توسعه ظرفیت نیروگاههای تجدیدپذیر است، زیرا معتقدیم با نگاه ملی و یکپارچه نباید حتیالمقدور برای رفع ناترازی برق از نیروگاههایی بهره گرفت که با نیاز به سوخت ناترازی را به سایر بخشها یعنی حوزه وزارت نفت سرایت میدهد.گفت: توسعه تجدیدپذیرها مانع ناترازی در دیگر حوزههای انرژی خواهد بود. برای توسعه تجدیدپذیرها مقرر شده از محل صرفهجویی سوختی که حاصل میشود، بتوان سرمایهگذاریهای انجام شده و سود منطقی را پوشش داد. دولت عزم خود را جزم کرده تا گامهای خوبی برای رفع ناترازی ها و توسعه نیروگاه های تجدید پذیر بردارد، از این رو سکاندار وزارت نیرو در گفتوگویی که با یک رسانه در حاشیه جلسه هیأت دولت داشت خبر مهمی را رسانهای کرد و گفت که تا پایان دولت [چهاردهم] به تولید ۳۰ هزار مگابایت انرژی خورشیدی خواهیم رسید. این نشان دهنده آن است دولت با برنامه درحال حل ناترازی ها انرژی و برق است. اهمیت این موضوع بر کسی پوشیده نیست و در روزهای گذشته هم قطعی گسترده برق در پایتخت و بسیاری ازشهرهای دیگر و اختلاف نظر بین دو وزارتخانه اقتصادی و زیرساختی دولت ( نفت و نیرو) درمورد علیت اصلی این خاموشی ها، بر ضرورت تصمیم گیری و اقدام عملی فوری برای رفع این مشکل تاکید دارد. دو مأموریت دولت در زمینه تحریمها اما همانطور که در میانه مطلب اشاره کردیم دولت با یک پرونده آن هم به نام«ناترازیها» رو به رو نیست بلکه در حوزه سیاست خارجی از یک سو با تحریمهایی مواجه شد که برای ایران و ایرانی تازگی ندارد، اما طبیعتا باید برای عبور از آن چاره اندیشی کرد و از سوی دیگر با «ترامپ تاجر» رو به رو شده که باز همان حرفها و تهدیدات گذشتهاش را تَکرار میکند و هم در سپهر منطقه تحولات چشمگیری شکل گرفت.حال در این موقعیت دولت چه کرد؟ اسماعیل بقائی سخنگوی دستگاه دیپلماسی در یادداشتی که ۱۷ بهمن ماه در روزنامه ایران ـ ارگان رسمی دولت ـ منتشر شد، به این پرسش پاسخ داد و نوشت:«مسئولیت دولت چهاردهم در حالی شروع شد که منطقه و به تبع آن ایران در یک فضای ملتهب و پرمخاطره ناشی از جنگافروزی رژیم صهیونیستی قرار داشت اما درست چندساعت بعد از مراسم تحلیف با تعرض رژیم صهیونیستی به حاکمیت ملی و ترور اسماعیل هنیه در تهران، فضای ملتهب موجود بهشدت رو به تصعید رفت.در چنین فضایی دستگاه دیپلماسی باید همزمان با مواجهه با جنگ روانی تبلیغی جبهه عبری-غربی علیه خود و محور مقاومت، برای تبیین موضع مشروع ایران جهت دفاع از خود و مقابله با فضاسازیهای دیپلماتیک طرفهای غربی و همچنین برای دفاع سیاسی-حقوقی-دیپلماتیک از اجزای محور مقاومت میکوشید. در چنین شرایطی و در وضعیتی که فضای ملتهب پیرامون ایران و دوستان آن در منطقه به صورت تصاعدی در حال تشدید بود و رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آن مدام ایران را تهدید به جنگ تمامعیار میکردند، وزارت امور خارجه با اعتمادبه نفس ناشی از ایمان به داشتههای معنوی و مادی جمهوری اسلانی ایران و با اتکا به پشتوانه مردمی، یک دیپلماسی فعال و هدفمند مبتنی بر بازدارندگی معتبر و مؤثر برای خنثیسازی تهدیدهای محور عبری-آمریکایی را طراحی و اجرا کرد.» از سوی دیگر تحریمها یکی دیگر از چالشهای پیش روی دولت است، اما قوه مجریه در این زمینه دو مأموریت مشخص برای خود قائل شد، در درجه اول خنثیسازی و کماثرسازی تحریمهایی است که در حال حاضر وجود دارد. فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت در این باره میگوید: «دولت آمادگی دارد با هماهنگی سایر قوا موضوعات را حل و فصل کند، اما رفع تحریمها همان طور که معظم رهبری هم بارها تاکید فرمودند حتی اگر یک ساعت زودتر هم قابل رفع باشد، حتماً کشور استقبال میکند، حتماً مسئولین ما اقدام خواهند کرد و پیگیر حل تنازعات هستیم. این نکته را نیز تاکید میکنم که ما از تنازعات استقبال نمیکنیم اما برای مقابله آمادگی داریم، لذا این دو رویکرد را از هم تفکیک کنیم. به هیچ عنوان استقبال کننده از موضوعات چالش برانگیز و تنازعی نیستیم ولی برای حل آنها کاملاً آمادگی داریم.» راه خنثیسازی تحریم؛ استفاده از ظرفیتهای ملی و منطقهای دستگاه محاسباتی بازیگران نظامبینالملل را میتوان بر اساس عقلانیت تحلیل نمود. تمامی دولتها به دنبال حداکثر کردن منافع خویش هستند. در همین راستا، جنگ تجاری چین و آمریکا نیز قابل تحلیل است. بر این اساس نمیتوان از کشورهای اروپایی انتظار داشت که تعامل با ایران را به تعامل با آمریکا ترجیح دهند، زیرا اروپاییها پس از جنگجهانی دوّم به نحوی وامدار آمریکا محسوب میشود. گرهنزدن منافع ملّی به تصمیم آمریکا کشورهای متعددی در جهان وجود دارند که ایران میتواند جهت تأمین منافع خود و خنثی کردن تحریمها با آنها وارد مذاکره شود. به تعبیری نباید تمامی تخممرغهای خود را در یک سبد چید و مذاکره را محدود به آمریکا دانست. غیرعقلانی بودن مذاکره با آمریکا در شرایط فعلی مذاکره با آمریکا در دوران اوباما، منجر به شکلگیری برجام شد، اما در همان دوران نیز آمریکا عملاً به تعهدات خود عمل نکرد. در دوران ترامپ نیز آمریکا نهتنها به تعهدات خود عمل نکرد بلکه رسماً از برجام خارج شد و خسارتها زیادی را به کشورمان تحمیل کرد. الزامات ورود مجدد ایران به مذاکره با آمریکا پیش از آنکه مسئله مذاکره مجدد با آمریکا و بازگشت آن به برجام مطرح شود، دولتمردان ما باید از آمریکاییها مطالبه کنند که خسارتهای خروجشان از برجام را بپردازند. این کار، هزینهها را برای خروج مجدد آنها از برجام، افزایش میدهد. از سوی دیگر، پیش از آغاز دور جدید مذاکرات، باید با استفاده از ظرفیتهای داخل کشور، در راستای حداکثر کردن منافع ملی تلاش کنیم تا اگر نظام در آینده، تصمیم به مذاکره گرفت، در موضع ضعف قرار نداشته باشیم. به نظر میرسد که آغاز مذاکرات در دولت فعلی، امکانپذیر نیست، در شرایط کنونی، کوتاه آمدن در برابر تحریمها، باعث افزایش فشارها بر ملت ایران میشود، زیرا دشمن به این نتیجه میرسد که در قبال افزایش فشارها میتواند امتیاز بیشتری دریافت کند. اقدامات ایران در مواجهه با تحریمها تا کنون مسیرهای متفاوتی را برای مقابله با تحریمها تجربه کردهایم که عبارتند از: دور زدن تحریمها: این مسیر زمانی میتواند راهگشا باشد که با تحریمهای محدودی مواجه باشیم. ضمن اینکه این راهکار، بسیار فسادخیز بوده و بیشترین سود را نصیب واسطهها میکند و کشور را از منافع بالای تجارت خارجی، محروم مینماید. رفع تحریمها: مذاکره مستقیم با آمریکا جهت رفع تحریمهای وضع شده نیز یکی از راهکارها بود که منجر به برجام شد اما با توجه به سطح بالای اختلافات میان دو کشور، این مسیر نیز نتوانست موفقیتآمیز باشد. ترغیب کشورها به سرمایه گذاری جذاب و سودآور در ایران:. این مسیر نیز پس از انعقاد برجام برای تثبیت برجام و افزایش سرمایهگذاری در ایران پیگیری شد که با فشارهای آمریکا، به نتیجه نرسید. نمونه آن را میتوان در مسئله خروج شرکت توتال از ایران مشاهده کرد. خنثی سازی تحریم ها مسیرهای تجربه شده پیشین، هرکدام به نحوی شکست خوردند پس برای خروج از وضعیت کنونی، نیازمند راهی ابتکاری و فعالانه داریم. توسعه بازار جهانی و توجه به همسایگان با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی و مزیت سرزمینی ایران، یکی از راههایی است که میتواند تحریمها را خنثی کند. با توجه به عقلانی بودن بازیگران نظام بینالملل، ایران باید سعی کند که هزینههای دشمن را در وضع تحریمها، افزایش دهد. دستگاه وزارت خارجه ما باید آرایش اقتصادی به خود بگیرد و در راستای ایجاد وابستگی متقابل ایران با کشورهای همسایه در زمینههای گوناگون اقتصادی و توسعه بازار جهانی فعالیت کند. آمریکا جنگ ترکیبی یا به تعبیری هیبریدی را علیه ایران در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و... آغاز کرده است که اتخاذ این رویکرد میتواند در حوزه اقتصادی، ضمن کاهش فشار تحریمها، وضع معیشتی مردم را نیز بهبود بخشد. سهگانه تحریم در ایران در این مقطع از زمان و با تجربهای که بهدست آمده و آمارهایی که جمعآوری شده، سه نوع رویکرد برای «رفع مشکلات ناشی از تحریم» در سالهای پیشرو شکل گرفته است: رفع تحریم برای رفع مشکلات لازم است اما کافی نیست گروهی از سیاستمداران، اندیشمندان و تحلیلگران بر این باورند که تا گره تحریم در کشور باز نشود، مشکلات رفع نخواهد شد. یک جنبه از استدلال این گروه از نظر اقتصادی این است که تحریم نهتنها هزینه تعاملات اقتصادی را افزایش میدهد، بلکه در برخی مواقع دسترسی به منابع و فرصتها را بهکلی از بین میبرد. برای مثال، تحریم شبکه بانکی باعث میشود که تاجران نتوانند به راحتی مبادلات مالی خود با مشتریان خارجی را انجام دهند. همچنین و یا چون شبکه بانکی و مالی ایران تحریم است، سرمایهگذاران خارجی نمیتوانند آورده مالی خود را در کشور به شکل امن نگهداری کنند و از این رو، فرصت سرمایهگذاری و توسعه در اقتصاد از دست میرود؛ این یعنی حتی اگر ایران موفق شود با وجود تحریم، از همه منابع خود برای رشد اقتصادی استفاده کند و همه ظرفیتها را بهکار گیرد، درست در همان لحظه رشدش متوقف میشود؛ چراکه در یک اقتصاد بسته که از همه ظرفیتهای آن استفاده شده دیگر راهی برای بهرهبرداری بیشتر وجود ندارد؛ در مقابل، اگر امکان تعامل اقتصادی با جهان فراهم باشد، تکمیل ظرفیت رشد هیچگاه به وقوع نمیپیوندد؛ چراکه حتی اگر ظرفیتهای درون مرزی بهکار گرفته شود، ظرفیت خالی خارج از مرزهای کشور منتظر بهرهبرداری میمانند. این در حالی است که تحریم با افزایش هزینه، حتی امکان بهرهبرداری از ظرفیتهای درونمرزی را هم از بین میبرد. برای مثال، در پژوهشهایی که بعد از جنگ اوکران و روسیه انجام شده، آمده است که اقتصاد روسیه از تحریمهای اروپا آسیب دیده است؛ برای مثال، تحریمهای اروپا رشد اقتصادی روسیه را کاهش دادهاند. این کاهش رشد ناشی از عوامل مختلفی مانند کاهش سرمایهگذاری خارجی، کاهش صادرات و کاهش ارزش روبل بوده است. با اینکه به دلیل پیچیدگی اقتصاد روسیه و جایگاه سیاسی آن در جهان، اروپا نیز از این تحریم تاثیر گرفته، اما هنوز اثرات بلندمدت این تحریم بر اقتصاد روسیه نمایان نشده است. مخالفان این طیف عقیده دارند که اگر رفع تحریم منجر به رفع تمام مشکلات میشد، بعد از برجام ایران نباید با مشکلات اقتصادی روبهرو میشد. رفع تحریم، شرط لازم و ناکافی گروه دوم از سیاستمداران و اندیشمندان همان گروهی هستند که به اهمیت رفع تحریم در حلوفصل مشکلات باور دارند، اما به آن به چشم «شرط لازم» و نه «شرط کافی» نگاه میکنند. در چارچوب فکری این گروه، تحریم مانعی برای پیشبرد اهداف کلان اقتصادی و توسعه است، اما اگر تحریم حل شود و در کنار آن مشکلات ساختاری اقتصاد و اقتصادسیاسی ایران پا بر جا مانده باشد، امکان حل مشکلات وجود نخواهد داشت. برای مثال، همانطور که پیشتر به آن اشاره شد، ساختارهای اقتصادی و سیاسی ایران در دهههای 70 و میانه دهه 80 بهنحوی بود که وقتی صحبت از تحریم شدید اقتصاد ایران شد، کشورهای جهان با نگرانی درباره عواقب آن گمانهزنی میکردند و برخی یک رکود جهانی را در پی این اتفاق پیشبینی میکردند. اما در طول سالهای اخیر، جهان در مقابل تحریمشدن یا نشدن ایران واکنش ویژهای نشان نمیدهد؛ به عبارت دیگر، اقتصاد جهان توانسته جایگزینهایی برای دوران تحریم ایران پیدا کند. آنچه در این مدت تغییر کرده و منجر به چنین نتیجهای شده، عاملی است که الزاما به تحریم مربوط نمیشود و بیشتر به معادلات داخلی و ساختارهای اقتصادی و سیاسی برمیگردد. اگر چالشهای مربوط به این عوامل داخلی برطرف شود، اقتصاد ایران میتواند با رفع تحریمها مشکلات خود را حل کند؛ چنانچه در سالهای 94 و 95 و بعد از توافق برجام به این سمت حرکت کرد و نتایجی چون افزایش رشد اقتصادی به دست آورد. در این رویکرد، مادامیکه تحریم و چالشهای داخلی پا بر جا باشد، مشکلات کشور حل نخواهد شد و تنها زمانی این هدف بهدست خواهد آمد که هر دوی این جنبهها توأمان با هم حاصل شوند. تحریمها میمانند؛ شرط لازم و کافی چیست؟ مدافعان این ادعا عقیده دارند که ایران نباید رفتاری داشته باشد که آن را نسبت به تحریم آسیبپذیر کند؛ و یا باید پذیرفت که تحریمها وجود دارند و ممکن است هر زمان تحریمهای تازهای نیز اعمال شود و در چنین شرایطی راهکار، مقاومسازی اقتصاد نسبت به تحریم است. از نظر این گروه، برجام یک نمونه از شکست تفکر «رفع تحریم به مثابه رفع مشکلات» بود؛ چراکه به محض تغییر رویکرد در یکی از کشورهای طرف مقابل، این قرارداد به شکلی که باید اجرا نشد و دوباره تحریمهای آن گریبان کشور را گرفت. از نظر این گروه، اقتصاد مقاومتی راهی است که اقتصاد کشور را در برابر کشورهای خارجی ایمن میکند و چون تمام اقتصاد متکی بر ظرفیتهای بومی و داخلی است، با نوسانات خارجی مشکلی متوجه اقتصاد داخلی نمیشود. منتقدان این گروه بر این باورند که این ایده عملی نمیشود؛ کشورهایی مثل کوبا هم که سیاست مقاومت در برابر تحریم را برگزیدند، در حال حاضر وضعیت مناسبی از نظر اقتصادی ندارند؛ تنها یک چشمه از مضررات تحریم برای اقتصاد کوبا، اُفت شدید سرمایهگذاری در بخش انرژی این کشور بوده که در سال جاری منجر به خاموشیهای طولانی مدت و گسترده در سراسر این کشور شد. از میان این سه رویکرد، تکلیف عملی رویکرد اول و دوم تا حدودی مشخص است. رویکرد سوم اما نیاز به واکاوی بیشتری دارد تا مشخص شود، چطور با بسته نگهداشتن اقتصاد، کشور از نوسانات بینالمللی مصون میماند و رشد اقتصادی و توسعه در شرایط مطلوب به مسیر صعودی خود ادامه میدهند. اکوایران در گزارشات آتی، به واکاوی رویکرد سوم و ابعاد مختلف آن خواهد پرداخت. دولت ایران چه سناریوهایی را در مواجهه با آمریکا در نظر خواهد گرفت؟ مرکز مطالعات الجزیره با اشاره به سناریوهای احتمالی که ایران در مواجهه با آمریکا در نظر میگیرد به موارد ذیل پرداخته است: این مرکز مطالعاتی با اشاره به این که پزشکیان در موارد متعددی از تمایل خود برای گفتوگو با ایالات متحده به ویژه با دولت جدید ترامپ سخن گفته مینویسد: “بارزترین نمونه آن زمان بود که او در مصاحبه با شبکه تلویزیونی آمریکایی “ان بی سی” درست چند روز پیش از مراسم تحلیف ترامپ از آمادگی برای مذاکره با آمریکا سخن گفت. این اقدام همراه با اظهارات مشابه دیپلماتهای ارشد ایرانی، ممکن است بر آمادگی ایران برای کشف راههای دیپلماتیک و احتمالاً بهبود روابط تیره و تار شده با ایالات متحده تأکید کند. با این وجود، صحبت از مذاکره با آمریکا جنجالها و انتقادهای قابل توجهی را در داخل ایران برانگیخته است. بخشی از نظام سیاسی ایران به هرگونه تلاش برای مذاکره با دیده بدگمانی و تردید عمیق مینگرند. آن طیف استدلال میکند که تجارب گذشته با ایالات متحده نشان داده است که چنین گفتوگوهایی اغلب منجر به افزایش فشار و تقاضا و نه همکاری واقعی و منافع ملموس میشود. این تفسیر ممکن است نشان دهنده اختلاف نظر بین مقامهای نظام سیاسی ایران یا به تعبیر ویتگنشتاینی یک “بازی زبان” باشد. “لودویگ ویتگنشتاین” استدلال میکرد که یک کلمه یا حتی یک جمله صرفا در نتیجه “قاعده” “بازی” معنی پیدا میکند. در هر صورت، به نظر میرسد تهران منتظر حرکت بعدی دولت ترامپ است. همچنین، این ادعا مطرح شده که ایران پس از مواجهه با حملات اخیر اسرائیل علیه نیابتیهای خود در منطقه ممکن است احساس کند در موقعیت قوی قرار ندارد و این ذهنیت میتواند زمان را برای تهران به منظور آغاز گفتوگو نامناسب سازد، زیرا ممکن است خود را در موقعیت مذاکره کننده در موضع آسیب پذیری قلمداد کند. در نتیجه چنین ذهنیتی در میان بخشی از مقامهای ایرانی این استدلال مطرح میشود که شرکت در مذاکرات در حال حاضر میتواند اهرم استراتژیک ایران را تضعیف کند و دشمنان آن کشور را جسور سازد. پزشکیان این استدلال را قبول ندارد و معتقد است ایرانن در موضع ضعف قرار نگرفته است”. سه ملاحظه کلیدی در صورت وجود اراده برای تعامل ایران و آمریکا مرکز مطالعاتی “الجزیره” در ادامه اشاره میکند اگر قصد واقعی برای مشارکت در مذاکرات مستقیم معنادار میان ایران و آمریکا وجود داشته باشد در نظر گرفتن سه ملاحظه امری کلیدی است:”نخست آن که با استناد به تجربیات قبلی، بهویژه در جریان مذاکرات برجام، عاقلانه است که هر دو طرف این مذاکرات را پشت درهای بسته انجام دهند. علنی کردن بحثها میتواند به کاهش فشارهای خارجی کمک کند و امکان تبادلات صریح و سازندهتر را فراهم کند. دوم آن که فقدان اعتماد بین ایالات متحده و ایران مانع مهمی برای موفقیت در مذاکرات است. نارضایتیهای تاریخی، توافقهای شکسته شده و سوء ظنهای متقابل باعث ایجاد بی اعتمادی عمیق بین دو طرف شدهاند. سوم آن که برای ایجاد مبنایی به منظور مذاکرات موفق ضروری است که گرهها تک به تک باز شوند. رویکرد گام به گام که منجر به گفتوگوها و راه حلهای جامع میشود، در دستیابی به توافقهای پایدار مؤثرتر خواهند بود. علیرغم آن که پرداختن به مسائل انفرادی به صورت گام به گام اهمیت دارد، برخورداری از یک چارچوب فراگیر مورد توافق دوجانبه که مذاکرات را هدایت میکند، به همان اندازه امری ضروری است”. مذاکرات همراه با میانجی این مرکز تحقیقاتی با اشاره به این که گفتوگوهای غیرمستقیم، که توسط واسطهها و کانالهای پشتیبان تسهیل میشود، هنوز یک جایگزین مناسب البته نه لزوماً به همان اندازه محتمل برای مذاکرات مستقیم بین ایالات متحده و ایران در دولت جدید ترامپ هستند، مینویسد:”آن شیوهها میتوانند به ایجاد یک محیط کمتر مشاجرهآمیز کمک کنند، و به هر دو طرف اجازه میدهند تا مواضع و نگرانیهای خود را بدون فشار فوری ناشی از تعاملات مستقیم با یکدیگر در میان بگذارند و تمرکز هر دو طرف بر روی موضوعات اساسی را تسهیل میکنند. مزیت دیگر مذاکرات همراه با میانجی آن است که در صورت شکست خوردن مذاکرات در مقایسه با مذاکرات مستقیم پیامدهای کم تری به همراه خواهد داشت. اگر مذاکرات نتیجه فوری به همراه نداشته باشد، مشارکت یک میانجی میتواند به مدیریت انتظارات و جلوگیری از شکست کامل ارتباطات کمک کند. علاوه بر این، گفتوگوهای همراه با میانجی میتواند به عنوان گامی مقدماتی برای ایجاد چارچوبی به منظور مذاکرات مستقیم آینده برای ترمیم روابط طولانیمدت بین ایران و ایالات متحده باشد”. نتیجه سناریوی “نه گفتوگو، نه جنگ” مشخص نیست این مرکز تحقیقاتی در ادامه با اشاره به این که اکنون به نظر میرسد نتیجه سناریوی “نه گفتوگو و نه جنگ” نامشخص باشد مینویسد:”ماهیت غیر قابل پیش بینی فزاینده تحولات در غرب آسیا نشان میدهد کمتر احتمال دارد این سناریو پیروز شود، و ضرورت مذاکرات با هدف اجتناب از درگیریهای بیشتر در منطقه و حتی فراتر از آن را برجسته میکند. از سوی دیگر، احتمال دوام چنین سناریویی بیشتر به نظر میرسد، زیرا ایران باید با احتیاط بیشتری با کارتهایی که در اختیار دارد بازی کند و این احتیاط، تهران را به مذاکرهکنندهای محتاطتر از گذشته تبدیل میکند”. زمان نامحدود نیست و چشم انداز ژئوپولیتیک دائما در حال تغییر است این مرکز مطالعاتی با اشاره به آن که پنجره ارزیابی متقابل اهداف و نیات طرف مقابل برای ایران و آمریکا به زودی بسته خواهد شد، مینویسد:” قابل درک است که ایران و ایالات متحده ممکن است بخواهند از بیش از حد مشتاق یا عجول نشان دادن خود برای آغاز مذاکرات اجتناب ورزند، زیرا هر دو طرف احتمالاً درگیر ارزیابی دقیق نیات و تواناییهای یکدیگر هستند. این ارزیابی متقابل امری حیاتی است و هر دو طرف نیاز به زمان برای تنظیم مجدد استراتژیهای خود را تشخیص میدهند. این دوره ممکن است تعاملات غیرعلنی را تسهیل کند که میتواند زمینه را برای مذاکرات رسمی فراهم سازد. با این وحود، زمان نامحدود نیست. چشم انداز ژئوپولیتیک دائماً در حال تغییر است و پنجره تعامل معنادار ممکن است دیر یا زود بسته شود. از آنجایی که هر دو طرف در حال گذر از میانه این وضعیت مخاطره آمیز هستند، باید کاملاً آگاه باشند که تأخیر در تصمیم گیری میتواند تنش را تشدید کرده یا به خطای محاسباتی منجر شده و در نهایت چشم انداز حصول یک راه حل دیپلماتیک موفق را کاهش دهد”. نمیتوان ظرفیت بالقوه رویارویی بیشتر میان ایران و آمریکا را نادیده گرفت این مرکز مطالعاتی با اشاره به این که تشدید موضع گیری نظامی، تشدید تحریمهای اقتصادی و دخالت بازیگران منطقهای مانند اسرائیل میتواند تنشها را به میزان قابل توجهی افزایش دهد مینویسد:”ایران در واکنش به چنین وضعیتی میتواند تاکتیکهای تهاجمیتری را اتخاذ کند و خطر اشتباه محاسباتی و پیامدهای ناخواسته را افزایش دهد. ماهیت ناپایدار این تعاملات، با امکان تشدید سریع به یک درگیری گستردهتر، وضعیت را متزلزل میسازد. همان طور که “بروس ریدل” کارشناس مسائل امنیتی به درستی اشاره کرده است:”آغاز درگیری با ایران آسان و پایان دادن به آن بسیار دشوار خواهد بود”. نیاز به صبر استراتژیک و ابراز تمایل برای کشف راههای دیپلماتیک در مسیر پیش رو مرکز مطالعاتی “الجزیره” در بخش پایانی مقاله تحلیلی خود مینویسد:”ایران و آمریکا نیازمند صبر استراتژیک و تمایل به کشف راههای دیپلماتیک و در عین حال آماده شدن برای احتمال افزایش تنش هستند. از آنجایی که هر دو کشور اهداف و تواناییهای یکدیگر را ارزیابی میکنند، پنجره برای تعامل معنادار باز است، اما نه به طور نامحدود. مخاطرات زیاد هستند و نتایج نامشخص میباشند. با این وجود، ظرفیت بالقوه برای آغاز فصل جدیدی در روابط ایران و ایالات متحده ممکن است در دسترس باشد. این امر مشروط به اقدامات و تصمیمات هر دو طرف در ماههای آینده است”.