صفحه اول
مهرداد سلامت - توافق آتشبس ۱۵ ژانویه ۲۰۲۵ به وضوح نشاندهنده شکست رژیم صهیونیستی در جنگ غزه است. این توافق تقریباً مشابه توافقی است که حماس در ۲ جولای ۲۰۲۴ پذیرفته بود، با این تفاوت که تغییرات عمده در جزئیات اجرایی آن ایجاد شده است. رژیم صهیونیستی در این توافق با گروهی وارد مذاکره شده که قصد داشت آن را به طور کامل نابود کند، چیزی که از لحاظ استراتژیک به معنای شکست مطلق است. رژیم صهیونیستی به طور خاص تحت فشارهای داخلی و خارجی قرار گرفته بود تا به درخواستها برای آزادی اسرای خود پاسخ دهد. این فشارها به حدی رسید که رژیم در نهایت مجبور به پذیرش توافق آتشبس با حماس شد. آزادی زندانیان فلسطینی که تحت فشار بودند، یکی از مهمترین نقاط توافق بود و یادآور توافق مشابهی است که رژیم در سال ۲۰۱۱ با حماس در مورد اسیر اسرائیلی جلعاد شالیط پذیرفت. اگرچه توافق آتشبس موقتی به نظر میرسد، اما نتایج آن به شدت به نفع حماس و فلسطینیها خواهد بود. رژیم صهیونیستی در این جنگ، هرچند توانست خسارات عظیمی به مردم غزه وارد کند، اما نتوانست مقاومت فلسطینی را شکست دهد و اهداف خود را در تغییر نقشه سیاسی و اجتماعی غزه محقق کند. این توافق به وضوح نشان میدهد که رژیم نتوانسته است به اهداف خود برسد و مجبور به پذیرش واقعیت شد. حمله حماس در 7 اکتبر نقطه آغازین جنگ شناخته میشود. با این حال نیروهای حماس به نظامیان در حال مأموریت و شهرکنشینان نظامی حمله کردند. تصاویر منتشر شده در نگاه اول بهانه خوبی به صهیونیستها برای کشتار فلسطینیها داده بود، اما بسترهای قضیه فلسطین و تحرکات رژیم مانع از بهرهبرداری حداکثری تلآویو میشد. حتی قبل از آنکه تعداد کشتهها بسیار زیاد شود، جنگ کنونی به لحاظ ذهنی و با وجود کشتار شهرکنشینان صهیونیست در 7 اکتبر، علیه تلآویو چرخید. این پدیده که قسمت بزرگی از افکار عمومی جهان با وجود حمله 7 اکتبر و تصاویر منتشر شده از آن نهتنها کنار غزه، بلکه صریحاً کنار حماس ایستاد و این ایستادن پیش از حمله زمینی شکل گرفت، ابعاد عظیم تنفر و دوری افکار عمومی از رژیمصهیونیستی را برملا ساخت. اگر افکار عمومی همواره و تحت هر شرایطی رژیمصهیونیستی را مظلوم ندیده بلکه ظالم ببیند، مشکل تنها وجهه جهانی تلآویو نخواهد بود. این پدیده نشان میدهد افکار عمومی نیز به طور قابل توجهی با اساس و موجودیت رژیم مشکل دارد. در تمام دوران ۴۶۷ روز مبارزه، گروههای مقاومت شرافتمندانه از ملت فلسطین حمایت کردند. حزب الله لبنان، انصارالله یمن و مقاومت عراق نقش ویژه خود را بارها نشان دادند. شهادت بزرگان مقاومت نظیر شهادت مجاهد کبیر سید حسن نصرالله سند بزرگی در این مورد است چرا که اساسا حزب الله به خاطر غزه وارد جنگ با اسرائیل شد. پشتیبانی معنوی، سیاسی و مستشاری جمهوری اسلامی ایران از مقاومت فلسطین هم که نیاز به بیان ندارد؛ رهبرانقلاب بارها تاکید کرده اند که هرگروهی به مقابله با صهیونیست ها بپردازد مورد حمایت و پشتیبانی ایران است؛ مقاومت فلسطین که خط مقدم نبرد است. از منظر میدانی؛ رژیم صهیونیستی که تصور میکرد توان ترمیم حیثیت از دست رفته خود پس از «طوفان الاقصی» را دارد، گرچه با بمبارانهای کور و وحشیانه بالغ بر یازده هزار نفر که بیش از نیمی از آنها زن و کودک بودهاند را طی این مدت به شهادت رسانده، اما ارزیابی شرایط میدانی و اذعان کارشناسان نظامی و امنیتی نشان میدهد که رژیم صهیونیستی هنوز نتوانسته به توان و ظرفیت اصلی مقاومت ضربهای بازدارنده و یا حتی محدود کننده وارد کند. در نقطه مقابل، مردم غزه و همچنین کرانه باختری با روحیهای دوچندان ضمن حمایت کامل از گروههای مقاومت، خود به پیشران نبرد با دشمن اشغالگر و متجاوز تبدیل شدهاند و نه تنها انسجام میان اجزاء مقاومت فلسطین به صورت کمسابقهای افزایش یافته بلکه حمایت همهجانبه گروههای مقاومت در عراق، لبنان و یمن از مقاومت فلسطین باعث تقویت کمسابقه این جبهه شده است. از منظر راهبردی اما؛ مصادیق شکست محتوم صهیونیستها و دولت مضمحل نتانیاهو به طریق اولی نمایانتر است، چه، نه تنها سالها تلاش برای وارونهنمایی حقیقت و سفیدسازی ظلم و تجاوزگری با بیدار شدن افکار عمومی دنیا نسبت به خوی پلید و باطن جنایتکار آنها ناکام مانده و قضیه فلسطین مجددا به مسئله اول مردم دنیا تبدیل شده، بلکه با بطلان افسانه شکستناپذیری اسرائیل در ابعاد اطلاعاتی، نظامی و امنیتی، هیمنه شکست ناپذیر بودن آنها در هم شکسته و موجودیت رژیم زیر سوال رفته است.